پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

تسامح و تساهل در قرآن


تسامح و تساهل در قرآن
طیف گسترده و ناهمگون ادیان، تفاوت های بسیاری را در بینش و نگرش انسان های متدین به آن ادیان پدید می آورد، بینش و نگرش هایی كه چالش های بسیاری را نیز فراسوی امت ها و ملت ها پدیدار كرده و جنگ هفتاد و دو ملت را دامن می زند. بی گمان همه در پی رسیدن به حقیقت تلاش كرده اند ولی چون آن را ندیده اند، ره افسانه زده اند و در وادی آن حق و باطل، درست و نادرست را آمیخته و به بازار اندیشه و كنش عرضه داشته اند.
در این طیف گسترده ادیان، تفاوت هایی در آموزه های اخلاقی و دستوری می بینیم، تفاوت های بسیار فاحش كه به همان اندازه گستردگی در گزاره ها و بینش هاست. آموزه های اخلاقی و دستوری برخی از ادیان آن چنان ساده و آسان است كه نمی توان آن را در عنوان مناسك و اعمال و احكام عبادی دسته بندی كرد و بیشتر به سادگی قوانین و دستورهایی می ماند كه در یك روستای كوچك اجرا و اعمال می شود. سادگی احكام ریشه در سادگی گزاره های اعتقادی و بینش ها و رویكردهای آن ادیان دارد. دسترسی به بینش و اندیشه های آن به همان سادگی احكام و آموزه های اخلاقی و دستوری آنهاست.
برخی دیگر از ادیان از چنان ساختار پیچیده ای در گزاره ها و آموزه ها برخوردارند كه گاه برای غیر متدینان و پدیدار شناسان، فیلسوفان دین و مردم شناسان دست رسی و دست یابی به ژرفای آنها ناشدنی می نماید. بسیاری از مردم شناسان كه نگرشی هم دلانه داشته و یا با كنار گذاشتن فرهنگ خویش و زیستن در میان متدینان و آموزش های ایشان كوشیده اند تا به شناختی درست نه حتی حقیقی دست یابند، در این امر ناكام مانده اند. پیچیدگی و گستره گسترده و بی كران گزاره ها و آموزه ها تا آن اندازه بوده كه عمری را می طلبد، در حالی كه پژوهشگران چنین فرصت و امكانی را ندارند.
تفاوت های دیگری كه در میان ادیان یافت می شود و مورد پژوهش در جستار كنونی است. تفاوت در چگونگی آموزه های دستوری ادیان است. برخی از احكام و آموزه های ادیان، حتی بدون داشتن جنبه تنبیهی، بسیار دشوار و مشقت آور است; مانند «روزه وصال» كه چند شبانه روز امساك به طور پیوسته در آن ادامه می یابد.
گاه این آموزه های دستوری و یا اخلاقی برای تنبیه و كیفر وضع شده است و احكام سخت تری تشریع شده تا گناهكاران را كیفری سخت دهد; برای نمونه به دلیل ستم گری، رباخواری، حرام خواری و مخالفت مردمان با پیامبران، هر حیوان ناخن دار و سُم پهن مانند شتر و نیز چربی گاو و گوسفند كه غذای دل خواه ایشان بود، در دین یهود تحریم شد.
در برخی از منابع به علل و فلسفه تشدید احكام توجّه داده شده و بیان می دارد كه زمامداران بنی اسرائیل، مردم كم درآمد را از خوردن گوشت پرندگان و چربی حیوانات باز می داشتند، بدین روی این چیزها برایشان حرام شد. تورات كنونی نیز می نویسد: شتر با وجودی كه نشخوار می كند، امّا تمام سم چاك نیست برای شما نا پاك است.
شریعت اسلام بر خلاف ادیان دیگر روشی معتدل را در پیش گرفته است. آموزه های اخلاقی و دستوری آن بسیار آسان و متناسب با توانایی ها و بنیه بدنی و روانی اوست، چون دین مبتنی بر فطرت است; از این رو بسیاری از عالمان اسلامی یكی از شاخصه های درستی روایات و احكام را ملایم و متناسب بودن با «فطرت» انسان دانسته اند.
خدا در قرآن در تشریع احكام و تكالیف شریعتی اسلام، به اصل آسان گری و تسامح و تساهل توجّه داشته است; از این رو تشریع آموزه های دستوری را به گونه ای قرار داده كه عمل به آن آموزه ها و وظایف در توان انسان باشد. خداوند در این باره می فرماید: «لاَ یُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا» خداوند هیچ كس را به بیش از توانش تكلیف نمی كند.
این آیه بیانگر اراده الهی در تخفیف و آسان گیری است.
این ویژگی «آسانی» «تسامح» و «تساهل» در جوهره همه ادیان الهی و آسمانی وجود دارد ولی ادیان گذشته در محیط فرهنگی خویش دچار اموری بودند كه راهبری ایشان به حقیقت جز با تكالیف و آموزه های سخت ناشدنی بود; و یا آن كه این احكام واقعی به دست دیگران تحریف شده و بدین صورت كنونی در آمده است.
تكالیف در دین اسلام، آسان و معتدل و هماهنگ با فطرت انسانی است. قرآن به این مسأله فطری و غریزی توجّه داشته است كه تكالیف سخت و دشوار نه تنها انسان را به سوی دین گرایش نمی دهد بلكه او را گریزان از دین می كند; این یك خواسته طبیعی است كه آسان خواه و راحت طلب باشد. از این رو رفاه طلبی به عنوان یك میل و كشش طبیعی در انسان مطرح است ولی افراط و تفریط چنان چه در هر چیزی خطر ساز است، در این امور نیز خطرآفرین است و انسان را به ورطه نابودی می كشاند.
قرآن افزون بر گزارش از این گرایش طبیعی انسانی به آسانی و راحتی، درخواست مؤمنان را درباره آسان خواهی بیان و گزارش می دهد و می نویسد كه مؤمنان در خواسته های خویش می گفتند: «رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَآ... مَا لاَ طَاقَهَٔ لَنَا بِه»
این آسان گیری را می توان در نمونه های ملموس و عینی احكام و آموزه های دستوری قرآن را به آسانی یافت و از آن سراغ گرفت كه در زیر به چند مورد اشاره می شود.
۱) پذیرفتن اسلام:
خداوند متعالی در پذیرش اسلام، آسان گرفته و دستور داده است كه هر كس اظهار اسلام كرد، بی درنگ از او بپذیرید.
۲) واجبات و كفّارات تخییری:
در برخی واجبات، مكلّف بر یك عمل الزام نشده; بلكه بین چند عمل مخیّر است كه نوعی آسانی به شمار می آید. مواردی از تخییر كه در قرآن ذكر شده، عبارت است از: الف. وقوف در منی و قربانی: واجب است حاجی پس ازاعمال روزدهم(رمی جمره عقبه، قربانی، حلق یا تقصیر) در ایام تشریق (یازدهم، دوازدهم، سیزدهم) در منی توقّف كند; امّا خداوند او را بین كوچ كردن روز دوازدهم و سیزدهم مخیّر كرده است. ب. كفّاره قسم: اگر مسلمانی سوگند شرعی خویش را بشكند، خداوند به جای تعیین یك جریمه، وی را میان چند كفّاره مخیّر كرده است تا بر او گران نیاید و جریمه خود را آسان تر بپردازد. بر اساس آیه ۸۹ مائده(۵) كفّاره قسم یكی از این سه مورد است. اطعام ده فقیر یا پوشاندن لباس به آنان، آزاد كردن یك برده و در صورتی كه قدرت مالی برای ادای یكی از جریمه های یاد شده را نداشت، سه روز روزه بگیرد.
۳) واجبات و كفّارات ترتیبی:
برخی واجبات یا كفّارات، به صورتی قرار داده شده كه در صورت قدرت نداشتن مكلّف بر یك گونه از آن، شكل های دیگری پیش روی او باشد. واجبات و كفّارات ترتیبی در قرآن از این قرارند:
الف) كفّاره صید برای محرم:
خداوند، صید حیوانات را بر مُحرِم ممنوع كرده و مجازات آن را حیوانی معادل آن مانند شتر، گاو و گوسفند قرار داده است; امّا اعلان فرموده كه مكلّف در صورت عدم تمكّن می تواند شماری از فقیران را اطعام كند و اگر از عهده این نیز برنیاید می تواند چند روز (متناسب بانوع جرم) روزه بگیرد. (مائده(۵)، ۹۵)
ب) قربانی:
یكی از مناسك حج، قربانی است. اگر حاجی بر آن توانا نباشد، باید ده روز روزه بگیرد. (بقره(۲)، ۱۹۶)
ج) كفّاره ظهار:
كفّاره ظهار، آزاد كردن یك برده است كه در صورت عدم تمكّن، دو جای گزین به ترتیب (شصت روز روزه پی در پی پیش از رجوع و اطعام شصت فقیر) برای آن قرار داده شده است. (مجادله(۵۸)، ۳ و ۴)
د. كفّاره قتل خطایی: مجازات كسی كه یكی از مسلمانان را به خطا كشته، پرداخت دیه كامل به بازماندگان مقتول و آزاد كردن یك برده مؤمن است; امّا اگر نتوانست برده آزاد كند، باید دو ماه پی درپی روزه بگیرد.
۴) آسان گیری با قرار دادن شرایط:
خداوند برای وجوب هر یك از تكالیف نیز شرایطی را قرار داده است كه با فقدان یكی از آن ها، تكلیف برداشته می شود كه خود نوعی آسان گیری است; مانند مشروط بودن وجوب حج به استطاعت.
۵) آسان گیری با رفع یا تبدیل احكام:
گاه وضعیّت خاصّی برای برخی افراد پیش می آید كه خداوند یا اصل تكلیف را برداشته یا آن را به حكمی دیگر تبدیل كرده است. این موارد عبارتند از:
الف) اضطرار:
در اضطرار، حكم اوّلیّه برداشته می شود; به طور مثال با این كه خوردن چیزهایی مانند مردار، خون، گوشت خوك، ذبح شده به نام غیر خدا حرام است، در صورت اضطرار، حرمت آن برداشته شده است.
ب) اكراه:
اگر كسی به گناه وادار شد، خداوند آن گناه رامی بخشد; چنان كه اظهارات شرك آمیز را در زیر شكنجه مشركان بخشید.
ج) تقیّه:
انسان به جهت حفظ خویش از ضرر دیگران می تواند كلام ناحق گفته یا برخلاف حق عمل كند. خداوند پس از نهی از برقراری ارتباط با كافران، فرموده كه چنین ارتباط در صورت تقیّه مانعی ندارد.
د) خطا:
ارتكاب بسیاری از كارهااگر به عمد باشد، مؤاخذه و پیامدهای مهمّی دارد و اگر به خطا باشد، یا هیچ گونه مؤاخذه و پیامدی ندارد یا پیامد آن اندك و سبك است.
هـ ) فراموشی:
ترك واجب یا ارتكاب حرام از روی فراموشی مؤاخذه ندارد. قرآن این مطلب را در قالب دعا از زبان مؤمنان چنین نقل می كند : «رَبَّنا لاتُؤاخِذنا إن نَّسینا أو أخطَأنا».
و) بیماری:
اگر ادای تكلیف در مواردی موجب بیماری شود، خداوند آن را از مكلّف مرتفع ساخته یا به واجب آسان تر تبدیل می كند; بر این اساس، به كسی كه در ماه مبارك رمضان مریض است، اجازه افطار و قضای آن در روزهای دیگر را داده است : «و مَن كانَ مَریضاً أو عَلی سَفر فعِدّهٌٔ مِن أیّام أُخرَ یُریدُ اللّهُ بِكم الیُسرَ و لایُریدُ بِكم العُسرَ» هم چنین حكم وضو را برای مریضی كه آب برای او ضرر دارد، به تیمم تبدیل كرده است: «...و إن كنتم مَّرضی أو عَلی سَفر أو جاءَ أحدٌ مِنكم مِن الغائطِ... فَتَیمَّموا صَعیداً طَیّباً... ما یُریدُ اللّهُ لِیَجعَل عَلَیكم مِن حَرج.» حكم جهاد نابینا، لَنگ و مریض نیز همین گونه است: «لَیس عَلی الأعمی حَرجٌ و لا عَلی الأَعرجِ حَرجٌ و لا عَلی المَریضِ حَرجٌ» و نیز توبه(۹)، ۹۱. پیامبراكرم(ص) به یكی از اصحاب بیمار خود فرمود: نماز را ایستاده بخوان. اگر نتوانستی، نشسته بخوان و گرنه به پهلو و اگر نشد، خوابیده به پشت; زیرا خداوند هیچ انسانی را تكلیف نمی كند، مگر به قدر توان او. حرمت تراشیدن سر پیش از قربانی، در صورت بیماری یا مشكلی مانند آن، برداشته می شود و شخصی كه وادار به حلق شد، باید روزه بگیرد یا فقیران را اطعام یا گوسفندی را قربانی كند كه فدیه آن شمرده می شود: «و لاتَحلِقوا رُءوسَكم حتّی یَبلُغَ الهَدیُ مَحِلَّه فَمَن كان مِنكم مَریضاً أو بِه أذیً مِن رَّأسِه فَفِدیهٌٔ مِّن صیام أو صَدقهٔ أو نُسك.» و ز. حرج و سختی توان فرسا: خداوند، تكالیف مشقّت زا را برداشته است. تخفیف شریعت در موارد حرجی، چنان شایع و مورد توجّه فقیهان بوده كه به مثابهِ قاعده و اصل عمومی (نفی حرج) مورد كاربرد فقهی آنان در مسائل و ابواب گوناگون مشهور شده است : «و ما جَعَل علیكم فی الدینِ مِن حرَج.»
انواع سختی كه مجوّز رفع یا تبدیل تكلیف است، عبارتند از ۱. تنگنای مالی:خداوند، حكم وجوب جهاد را از كسانی كه مضیقه و تنگنای مالی، مانع حضور آنان در جبهه شده، برداشته و فرموده است: «لَیس عَلی الضُّعفاءِ و لا عَلی المَرضی و لا عَلی الّذینَ لایَجِدونَ ما یُنفِقونَ حَرَجٌ إذا نَصَحوا لِلّهِ و رَسولِه». ۲. ضعف توان و مقاومت روحی: قرآن در آغاز فرمان داده بود كه اگر ارتش مسلمانان، یك دهم ارتش مشركان باشد می توان با آنان به مقابله برخاست; زیرا ایمان و روحیّه قوی، توان پایداری و مقاومت را به آنان خواهد داد; امّا پس از پیدایش ضعف روحی، بر آنان آسان گرفت و مقایسه را به نصف تخفیف داد. ۳. نیاز جنسی: از آن جا كه پرهیز از مباشرت با همسر در طول ماه رمضان برای مسلمانان صدر اسلام قابل تحمّل نبود و برخی بر اثر عدم تحمّل، با همسرانشان نزدیكی می كردند، خداوند بر امّت اسلام آسان گرفت و مباشرت را در شب ماه رمضان جایز كرد .
ح) سفر:
برخی از احكام، مانندنمازهای چهارركعتی، روزه و وضو در سفر به احكام آسان تر تبدیل شده است.
ط) سال خوردگی:
خداوند به سال خوردگان زمین گیر، تخفیف های بیش تری داده است; از جمله، برداشتن روزه و تبدیل آن به پرداخت یك وعده غذا (مد طعام) به فقیر در برابر هر روز: «و عَلی الذینَ یُطیقونَه فِدیَهٌٔ طَعامُ مِسكین.»
ی) خوف از خطر:
قرآن یا روایات در موارد متعدّدی تصریح كرده اند: تكلیفی كه انسان را در معرض خطر جدّی جانی یا مالی قرار دهد، ساقط می شود; مانند لزوم آرامش بدنی در نماز كه در صورت خوف، ساقط می شود : «فإن خِفتم فَرِجالا أو رُكباناً.»
ك) ناآگاهی:
مسلمان موظّف به فراگیری احكام و تكالیف دینی خویش است و در صورت كوتاهی در یادگیری مؤاخذه خواهد شد; امّا خداوند در چندین مورد بر ناآگاهان آسان گرفته است; مانند ناآگاهی و عذر ناشی از نرسیدن دعوت پیامبران یا عدم آگاهی از حرمت و وجوب برخی كارها و اشیا در شریعت. مسلمان اگر پس از تحقیق لازم، هم چنان در حكم شرعی كاری یا چیزی شك داشته باشد، می تواند به استناد اصل حلیّت یا برائت، آن را بر خود حلال و جایز شمرد. قرآن می فرماید : «لایُكلِّفُ اللّهُ نَفساً إلاّ ما ءَاتـها».
خلیل منصوری


همچنین مشاهده کنید