پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


مولف های پولساز در هالیوود


مولف های پولساز در هالیوود
ـ گفت وگو با «محمد شهبا» درباره کتاب «مقدمه یی بر هالیوود جدید»
هالیوود همیشه سرشار بوده است از رمز و راز. نویسندگان بسیاری درباره هالیوود و رمز و راز آن نوشته اند، از رابرت پریش گرفته تا دیوید بوردول، اما رمز و راز هنوز باقی است، به ویژه اگر این رمز و راز متعلق باشد به هالیوود این سال ها که کتاب زیادی درباره اش نوشته نشده است. «هالیوود جدید» یکی از معدود کتاب هایی است که این موضوع را نشانه رفته است.این کتاب که توسط جف کینگ نوشته شده، توسط محمد شهبا به فارسی برگردانده شده است. این مترجم پیش از این آثاری همچون «دنیای درام»، «نظم به روایت»، «پیرمردی که قصه های عاشقانه می خواند»، «رازی در میان نیست» و «سینما چیست» را به فارسی برگردانده است. گفت وگوی زیر در مورد کتاب «هالیوود جدید» با این مترجم که استاد دانشگاه هنر نیز هست، انجام شده است.
▪ در کتاب «هالیوود جدید»، ستاره سازی به عنوان یکی از دلایل شکل گیری هالیوود جدید ذکر شده است. مگر در دوره استودیویی نظام ستاره سازی وجود نداشته است؟ بازیگرانی همچون همفری بوگارت، مرلین مونرو و اینگرید برگمن ستاره هایی در نظام استودیویی بودند.آیا این نکته نشان دهنده نوعی تضاد نیست؟
ـ سوال شما دو قسمت دارد. نخست اینکه هالیوود جدید، تولیداتی متفاوت با دوره قبل تولید کرده است و دیگر اینکه این دوره هالیوود به ستاره ها متکی بوده است... بله، همفری بوگارت و مرلین مونرو ستاره های بزرگی بودند که در سیستم استودیویی فعالیت می کردند، اما ستاره هایی تحت کنترل بودند. یعنی قراردادهایی داشتند و طبق آن قرارداد به تولید فیلم می پرداختند. در نتیجه استودیو بر حسب فیلمنامه، بازیگر مورد نظرش را انتخاب می کرد و او بنابر قرارداد مجبور بود در این فیلم بازی کند. ستاره ها در مرحله تولید کنترل نداشتند، اما امروز هیچ کدام از بازیگران با استودیوها قرارداد ندارند. مثلاً دنزل واشنگتن تحت قرارداد با هیچ کمپانی یی نیست، نیکول کیدمن، جودی فاستر و جورج کلونی هم همین طور. در نتیجه بازیگران مقام مستقلی یافته اند و این مقام مستقل سبب شده تا بر تولیدات خود کنترل پیدا کنند. یادم می آید دنزل واشنگتن در مصاحبه یی تلویزیونی گفت که فیلمنامه قبل از آن که برای کارگردان فرستاده شود، برای او فرستاده می شود و اگر او فیلمنامه را تایید کند آن وقت از او می پرسند که چه کسی برای کارگردانی مناسب تر است. قضیه مل گیبسون را در مورد اخراج کارگردان سر صحنه فیلم برداری، همه شنیده ایم. بازیگران قدرت تولیدی خیلی زیادی پیدا کرده اند. به علاوه خود بازیگران امروز کمپانی های تولید فیلم دارند. اگر هم با استودیویی قرارداد دارند، قراردادشان مبنی بر همکاری است.
▪ چندی قبل تام کروز از پارامونت جدا شد تا به مترو گلدن مایر بپیوندد. اگر قرار بر این بود که تام کروز هر چه می خواهد بتواند در پارامونت و مترو گلدن مایر انجام دهد، چه نیازی به این تغییر بود؟
ـ تام کروز هیچ وقت تحت اختیار پارامونت نبوده و حالا هم تحت اختیار مترو گلدن مایر نیست. او کارش را تغییر می دهد چون می خواهد مستقل باشد. او مثل ریچارد هریس نیست که تحت قرارداد شرکتی باشد و هر آنچه را که آنها می خواهند انجام دهد. آنها در هر فیلمی که کمپانی صلاح می دانست می باید بازی می کردند. آنها کارمند استودیو بودند.
▪ اما همین استودیوی گلدن مایر با مشارکت چاپلین، مری پیکفورد و ... احداث شد، مگر نه؟
ـ آنها شرکت یونایتد استودیو را احداث کردند...
▪ و یونایتد استودیو بعدها بدل شد به مترو گلدن مایر...
ـ بله، اینها تاریخ مفصل و جالبی دارند.
منظورم این است که بخشی از نظام استودیویی توسط خود بازیگران و ستاره هایی ایجاد شد که شما آنها را افرادی تحت نظارت استودیوها دانسته اید.
وقتی چاپلین و دیگران یونایتد استودیو را ایجاد کردند در پی راه فراری بودند تا از نظام استودیویی فرار کنند. آنها می خواستند از سیستم تحت کنترل هالیوود جدا شوند و به همین دلیل بود که آنها از مرکز تولید فیلم امریکا رفتند. به همین دلیل چاپلین و دوستانش را می توان اولین مستقل ها در سیستم سینمای امریکا دانست. آنها را نمی توانیم با ستاره های امروزی مقایسه کنیم.
این روزها آنقدر کنترل ستاره ها زیاد شده و آن قدر جنبه های گوناگونی یافته که قابل مقایسه با گذشته نیست. مثلاً ویل اسمیت هم بازیگر سینما است، هم خواننده و هم بازیگر تلویزیون و هم شرکت موسیقی دارد. اینها برای او نوعی مکمل به حساب می آید. یعنی استودیویی که ویل اسمیت برای او بازی می کند می داند که بعد از به پایان رسیدن پخش فیلم، می تواند موسیقی آن را جدا به فروش برساند. حتی آنها می توانند از توان تبلیغاتی شرکت موسیقی ویل اسمیت هم استفاده کنند. این موضوع به هر دو طرف نفع می رساند.
▪ یکی از مواردی که در کتاب به عنوان عوامل شکل گیری هالیوود جدید نام برده می شود، تلویزیون است. کمی در این مورد توضیح می دهید؟ مثلاً در مورد نقش MTV؟
ـ در مورد MTV ممکن است چیزهایی را بگویم که سبب سوء تفاهم شود. ما شبکه MTV را خوب نمی شناسیم. به نظر ما MTV شبکه یی است که در آن دسته یی از افراد بی کار، ۲۴ ساعته خود را تکان می دهند و یک سری اصواتی هم به گوش می رسد، اما نقش MTV به این سادگی نیست. این شبکه در طول سال های اخیر نقش فراوانی در سینما و تلویزیون داشته است. بخشی از خصوصیات تدوین سینما و تلویزیون از MTV می آید...
▪ تلویزیون چه تاثیری بر سینما می گذارد؟
ـ بعد از پیدایش و همه گیر شدن تلویزیون، هر تهیه کننده و کارگردانی می دانست که فیلمش در نهایت سر از تلویزیون در خواهد آورد. حالا ممکن است این پخش تلویزیونی در شبکه ها انجام نشود و بینندگان آن را از طریق ویدئو ببینند، اما به هر حال آن را از قاب کوچک تلویزیون می بینند. این نکته روی زیبایی شناسی تولید فیلم در این سال ها تاثیر بسیاری گذاشته است. یعنی دکوپاژ و مونتاژ فیلم به گونه یی انجام می شود که بیننده خود را نزدیک تر به فیلم احساس کند.
ضرباهنگ فیلم ها خیلی تندتر شده و طول هر نما نیز کوتاه تر شده است. از سویی فروش برخی از فیلم های هالیوودی و تماشای آنها از طریق تلویزیون و نوار ویدئو از فروش گیشه یی سینمای امریکا جلو افتاده است. این پدیده یی است که به طور حتم سبب می شود تا در ساخت فیلم ها تغییراتی رخ دهد.
▪ البته همه این خصوصیت ها مثبت نشد...
ـ بله... اما، ما چون MTV را نمی شناسیم نمی توانیم بحث ارزشی در مورد آن داشته باشیم، اما در سینما و تلویزیون گام های مثبت و روبه جلویی برداشته شده است که می توان آنها را مرهون زیبایی شناسی MTV دانست. مثلاً «قاتلین بالفطره» الیور استون اگر MTV نبود، نمی گویم این فیلم ساخته نمی شد، اما شکل آن فرق می کرد. از سویی با پذیرش این نوع تدوین با وجود شبکه MTV، مخاطبان ساده تر این شیوه تدوین را قبول می کنند. البته این بخشی از تاثیراتی است که هالیوود امروز از MTV گرفته است و نباید فراموش کنیم که هالیوود امروز خود به دو دسته تقسیم می شود؛ بخشی از هالیوود که به تولیدهای پرهزینه مربوط می شود از MTV تاثیرات بسیار زیادی پذیرفته است، اما در بخشی که به مفهوم و موارد مفهومی پرداخته می شود، هالیوود چشم به سینمای هنری اروپا دارد. اما آنچه اهمیت دارد این است که بده بستان ها به طور کل عوض شده. کیشلوفسکی نمونه خوبی است. او هم قواعد روایتی کلاسیک را به خوبی رعایت می کند و هم سینمای هنری بعد از جنگ دوم در کارش وجود دارد. از طرفی در فیلم های پرفروش روز نیز ما تمهیدهایی می بینیم که در سینمای هنری وجود دارد. این زیرکی هالیوود جدید است که از همه چیز استفاده می کند. آنها از هر چیزی که به جلب مخاطب کمک می کند، استفاده می کنند.
▪ پس تاثیراتی که هالیوود از تلویزیون پذیرفته امری اجباری نبوده؟
ـ بله، ما چون سینمای کلاسیک هالیوود را نمی شناسیم، در مورد آن دچار سوءتعبیرهایی می شویم. ما گمان می کنیم که تلویزیون سبب شد تا سیستم استودیوی هالیوود دچار تغییر شود. اتفاقاً وقتی تلویزیون به وجود آمد، این کمپانی های هالیوودی بودند که می خواستند از آن استفاده کنند، اما در مورد مشکلات سیستم استودیویی، عوامل زیادی دخیل بودند. یکی از این عوامل که شاید حدود ۱۰ تا ۱۲ درصد نقش داشت، تلویزیون بود. دلایل دیگر را باید در جای دیگر جست. بعد از جنگ دوم جهانی که مقارن با سال های دهه ۱۹۵۰ بود، اقتصاد امریکا به شکوفایی می رسد و سبب می شود که مردم از درون شهرها به حومه بروند. در حومه شهر نیز سالن سینما وجود ندارد. در نتیجه آنها کمتر فرصت می کنند به سینما بروند. از طرفی زاد و ولد، یک دفعه زیاد می شود و زوج های جوانی که هر کدام دو سه بچه دارند و بیرون از شهر زندگی می کنند کمتر فرصت می کنند بروند سینما. در کنار همه اینها وقتی وضع اقتصادی مردم خوب باشد، آنها ترجیح می دهند به جای سرگرمی های ارزان قیمتی مثل سینما سراغ تفریح های گران قیمت دیگری بروند. حالا در کنار همه تفریحاتی مثل باغبانی، سفر و... تلویزیون هم هست.
▪ در مورد کتاب «هالیوود جدید» می توان به نکات فراوانی اشاره کرد. اما یکی از خصوصیات کار جف کینگ این است که او سینما را از نگاه صنعتی نیز بررسی کرده است. علاوه بر این نگاه خاص جف کینگ، کار او چه ویژگی خاص دیگری دارد؟
ـ کتاب او چند ویژگی مهم دارد. اولین خصوصیت این است که در مورد «هالیوود جدید» کتاب های چندانی قابل دسترسی نیست، حتی در امریکا و اروپا. کتاب جف کینگ چند مزیت داشت؛ اول آنکه کتاب او را به هیچ وجه نمی توان تاریخ سینما به حساب آورد. او به تحلیل اتفاق هایی می پردازد که در سال های اخیر رخ داده است. این جنبه تحلیلی برای من اهمیت زیادی داشت. دومین نکته و ویژگی کتاب این است که همه کتاب نظرات یک نفر است. کتاب های دیگری که در این زمینه منتشر شده، مجموعه یی از مقالات است و هر کس از دیدگاه خود به ماجرا پرداخته است. به همین دلیل آن یکدستی یی که در این کتاب وجود دارد در آنها نبود و نکته آخر آنکه، کینگ به جنبه صنعتی سینما پرداخته و این نکته دارای اهمیت است. تئوری پردازان سینما کمتر مثل کینگ به این جنبه های تجاری و صنعتی هالیوود پرداخته اند. او در این کتاب به جنبه هایی از تجاری بودن هالیوود می پردازد که در ظاهر چندان تجاری به نظر نمی رسند. به طور مثال وقتی ما به کارگردان مولفی مثل کراننبرگ نگاه می کنیم کمتر به این قضیه توجه داریم که هالیوود با مطرح کردن او با این نام، هدف های تجاری یی را نیز در نظر دارد. رویکرد آنها به رویکرد مخاطبان امروز هالیوود بها می دهد که مولف می پسندند. در نتیجه آنها به یکسری افراد در هالیوود فرصت مولف شدن می دهند تا از اسم آنها برای فروش فیلم بهره گرفته شود.
نگاه به واقعیت های هالیوود از نکات خیلی مهمی است که در کتاب وجود دارد. مثلاً این کتاب به این سوءتفاهم ما پاسخ می دهد که فیلم های معاصر که از جنبه جلوه های ویژه بهره می برند، ضعیف هستند و داستان در آنها فدای جلوه های ویژه شده. در صورتی که تحلیل جف کینگ نشان می دهد که چنین اتفاقی نیفتاده است. او فیلمی تجاری مثل «جان سخت» را مثال می زند و مطرح می کند که در سه دقیقه اولیه آن چقدر اطلاعات به بیننده داده می شود. اما نکته اینجا است که بسامد صحنه های دیدنی خیلی زیاد شده است.
▪ کتاب در عین آنکه بسیار تئوریک است، آن قدرها سخت خوان نیست.
ـ بله کتاب اصلاً به این منظور نوشته شده که راحت خوانده شود و من نیز در ترجمه در تلاش بوده ام تا راحت تر خوانده شود. یعنی سعی ام این بوده که وقتی شما کتاب را می خوانی، چند بار برگردی و ببینی که کتاب ترجمه است یا یک نوشته داخلی. چون معمولاً ترجمه ها «داد می زنند که ما ترجمه ایم» و ما در خواندن شان گیر داریم. به نظر من خیلی از این گیرها به خود مترجم برمی گردد. هر کتاب را نویسنده برای مخاطبانش به گونه یی نوشته که آنها کتاب را بفهمند. حالا وقتی این کتاب ترجمه می شود و ما آن را نمی فهمیم، حتماً در این روند انتخاب اشکالی وجود دارد.
▪ کمی در مورد جف کینگ توضیح می دهید؟
ـ او از منتقدان معروف فیلم در انگلستان است. او با موسسه فیلم بریتانیا و نشریه ساید اند ساند همکاری می کند. همچنین او استاد چند دانشگاه معتبر در انگلستان است. جف کینگ علاوه بر این کتاب، کتابی دیگر نیز درباره هالیوود جدید دارد که البته آن کتاب به صورت بخش های مجزا تدوین شده است. او همچنین کتابی درباره کمدی معاصر دارد که از منابع معتبر این ژانر به حساب می آید. جف کینگ از نویسندگان روان نویس انگلیسی است و حسن کار او درآمیختن جنبه های گوناگون است. یعنی هم آمار و ارقام و قیمت فروش بلیت را به شما ارائه می کند و هم از «دریدا» صحبت می کند و بین اینها تعارضی نمی بیند.
▪ با توجه به اینکه ما هنوز شناخت خوبی نسبت به هالیوود قدیم نداریم و شما هم به این نکته در مقدمه کتاب اشاره کرده اید، چطور شد آن را ترجمه کردید؟
ـ واقعیت امر این است که این کتاب باید بعد از کتاب دیگری ترجمه می شد و آن کتاب، کتاب «سینمای کلاسیک هالیوود» است. نوشته دیوید بوردول، کریستین تامسون و جانت استایگر. امیدوارم با همت انتشارات هرمس این کتاب نیز به زودی منتشر شود، چرا که ما در زمینه هالیوود قدیم و کلاسیک نیز هیچ متن تحلیلی یی نداریم و بیشتر تاریخ می خوانیم. امیدوارم این دو کتاب تصور مناسبی در ذهن خواننده ایجاد کنند. فقط این نکته را باید ذکر کنم که پدیده هالیوود پدیده یی نیست که با نفی یا انکارش ما ره به جایی ببریم. به نفع سینمای ما است که این سینما را بشناسیم.
سجاد صاحبان زند
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید