جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

ادای دین به فلسفه


ادای دین به فلسفه
در طول سده بیستم، دو تاریخ فلسفه یك‌نفره بر این حوزه تسلط داشتند. نخست تاریخ مختصر برتراندراسل و دیگری تاریخ فلسفه ۱۰ جلدی كشیش یسوعی فردریك كاپلستون كه هر یك فواید و معایب خاص خود را داشت.
كتاب راسل از نظر سبك نوشتاری درخشان بود، درحالی كه از جنبه تاریخی غیرقابل اعتماد بود. كتاب كاپلستون نیز از نظر دقت خوب بود اما خسته‌كننده و دشوار نوشته شده بود. یك نویسنده آرمانی تاریخ فلسفه، چون كاپلستون خوانده و مثل راسل می‌نویسد. متاسفانه من نمی‌توانم با توانایی علمی كاپلستون مسابقه دهم، ضمن آنكه قدرت تقلید سبك زیبای راسل كه موجب برنده شدن نوبل ادبیات شد را هم ندارم اما این را به عنوان یك هدف برگزیدم كه از راسل دقیق‌تر باشم و از كاپلستون سرگرم‌كننده و جذاب‌تر.
مردم از من می‌پرسند كه پس از این سال‌ها خواندن و نوشتن چه آموختی. البته چیز زیادی نه. قضاوت من در باب فلاسفه امروز، تفاوت چندانی با روزی كه كارم را شروع كردم نكرده است. من هنوز هم ۶ فیلسوف بزرگم را چنین معرفی می‌كنم: افلاطون، ارسطو، آكوئیناس، دكارت، كانت و ویتگنشتاین اما در مراتب بعدی عقیده‌ام نسبت به برخی فیلسوفان از نظر اهمیت تغییر كرده است. برخی از فلاسفه بودند كه قبلاً كمتر به آنها توجه می‌كردم مثل فلوطین، آبلارد، هایدگر و شوپنهاور من قبلاً هایدگر را تحسین نمی‌كردم و البته هنوز هم ادعا نمی‌كنم او را می‌فهمم. قبلاً او را نمی‌فهمیدم اما امروز لااقل سعی می‌كنم كه این را بكنم.
همچنین از من پرسیدند كه آیا فیلسوفی بود كه تو قبلاً با ارزش شماری و امروز نه؟ پاسخ جدی من نه است. گرچه در باب تاثیر لایب نیتس اندكی تغییر عقیده داده‌ام. همچنین متوجه شدم كه برخی چیزهایی كه من و دیگران در باب دكارت به عنوان اموری اصیل فكر می‌كردیم در اواخر سده‌های میانه رایج و همگانی بوده است. گرچه این امر سبب نمی‌شود كه عقیده‌ام در باب اینكه دكارت یكی از بزرگ‌ترین فیلسوفان است تغییر كند، آنچه او به جهان داد بزرگ‌تر از میراث مدرسی بود.
در واقع دكارت نخستین فیلسوفی بود كه به روشنی در باب زنان نوشت، البته این امر از او یك قهرمان فمینیست نمی‌سازد. زمانی كه شاهزاده الیزابت (خواهرزاده شاه چارلز) از او درباره استدلال عقلانی در باب رابطه ذهن و جسم دفاع كرد، دكارت به او سفارش كرد كه سر زیبایش را در باب این موضوع به زحمت نیندازد. دكارت به او هشدار داد كه مطالعه فلسفه برای سلامتی زنان خطرناك است.
اینك من كه سه جلد پس از جلد اول در مورد فیلسوفان قدیم نوشته‌ام، همچنان فكر می‌كنم افلاطون و ارسطو بزرگ‌ترین فیلسوفان تاكنون‌ هستند. من مدت‌های مدید در این فكر بودم كه كدامیك از این دو بزرگ‌تر است، اینك پاسخ را یافته‌ام.
افلاطون بزرگ‌تر است. در واقع او بزرگ‌ترین فیلسوف همه زمان‌هاست. مكالمه‌های او هنوز بهترین درآمد به فلسفه‌اند، چرا كه به زبان عادی نوشته شده‌اند، پیش از آنكه هرگونه زبان فلسفی تخصصی ابداع شود او هیچ كس را پیش از خود نداشت كه به معنای امروزی فیلسوف باشد، گرچه از مرشدان چون هراكلیتوس و «پدر پاریندس» الهام می‌گرفت.
با این همه اگر افلاطون بزرگ‌ترین فیلسوف است، ارسطو بزرگ‌ترین نابغه همه زمان‌هاست. او فلسفه را اختراع نكرد، او دانش را ابداع كرد. او تنها پیشگام برتر در زیست‌شناسی، جانورشناسی، روانشناسی و دیگر علوم نبود، او مبدع اندیشه شاخه‌های علوم بود. اگر ما به علوم به مثابه پژوهش‌های تجربی كه در نهاد‌های تحت نظارت همراه یك كتابخانه و دوره‌های آموزشی و مدارج تحصیلی هستند، می‌اندیشیم، آنگاه به همان روشی فكر می‌كنیم كه نخست در حلقه ارسطو اتفاق افتاد.
ارسطو همچنین چهره‌ای تسلی‌بخش در فلسفه بود. بسیار خوشحالم كه همسر و افراد خانواده‌ام را در جمع حاضر می‌بینم اما نكته غم‌انگیز در طول ۲۵ قرن تاریخ فلسفه آن، است كه در نقطه‌های برجسته این تاریخ، فلسفه و زناشویی هیچگاه قابل جمع نبوده‌اند، می‌توان به دوازده تن از بزرگترین فیلسوفان تاریخ اشاره كرد: افلاطون، آگوستین، آنسلم، آكوئیناس، اسكوتوس، نیچه، اكهام، دكارت، اسپینوزا، لاك، هیوم، كانت، كی‌یركگارد و ویتگنشتاین همه این افراد مجرد بودند. در میان فیلسوفان بزرگ تنها ماركس و ارسطو شادمانه ازدواج كردند. گرچه ماركس بیچاره نتوانست الگوی یك خانواده شاد را داشته باشد، سه فرزندش مردند. ارسطو از سوی دیگر نشان می‌دهد كه فیلسوف ازدواج شاد ندارد، گرچه فرزندان خوبی خواهد داشت. فرزندش نیكو ماخوس این قطعه‌ها را جمع‌آوری كرد و در كتابی كه در همه زمان‌ها بسیار مورد توجه است، یعنی «اخلاق نیكو ماخوس» منتشر كرد.
در این چهار جلد، دشوارترین بخش، جلد آخر بود. چون نزدیك‌تر از همه زمان‌ها بود. من شانس این را داشتم كه بسیاری از بهترین فیلسوفان نیمه دوم سده بیستم را می‌شناختم: گیلبرت رایل، جان آوستین، پیتر استرادسون، الیزابت آنسكام، كراین و دونالد دیویدسون. این امتیاز خوبی بود اما از یك جهت نیز بد. من فهمیدم كه بسیاری از ایشان، ذهن‌های بهتری از من دارند و نمی‌توانم امیدوار باشم كه با آنها چون یك فیلسوف اصیل رقابت كنم. پس تصمیم گرفتم كه بهتر این است به عنوان یك مورخ خوب فلسفه به دیگران كمك كنم تا به آنچه در گذشته آمده است، بیندیشند.
* استاد فلسفه تحلیلی آكسفورد
آنتونی كنی
مترجم : مجید بیگلر
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید