جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


معضلی برخاسته از ناکجا


معضلی برخاسته از ناکجا
● نگاهی به کتاب سامانتا پاور درباره نسل کشی
سامانتا پاور خبرنگار جوان «گلدن گلاب» در کتاب خود به نام «معضلی برخاسته از جهنم؛ امریکا و قرن نسل کشی ها» که برنده جایزه ملی منتقدان امریکا برای کتاب های سال ۲۰۰۱ شد و همچنین جایزه پولیتزر را نیز از آن خود کرد، به تحلیل نسل کشی های قرن بیستم و به ویژه نسل کشی بالکان که خود شاهدش بوده پرداخته است.
او در کتاب خود بی تفاوتی و منفعل بودن جهانیان را عاملی بسیار مهم در قربانی شدن جان میلیون ها انسان بی گناه می داند و با ارائه اسناد و مدارک مستند، به طور اخص بر بی تفاوتی امریکا و دولتمردانش متمرکز می شود.
سامانتا پاور مدیر اجرایی مرکز کار (carr) فعال در حوزه حقوق بشر، وابسته به دانشکده جان اف. کندی دانشگاه هاروارد است. به عنوان گزارشگر در منطقه بالکان فعالیت داشته است و از دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل شده است. و خدا می داند قرعه بعدی به نام که بیفتد.
جنایت بررسی شده در این کتاب در اروپا، آسیا، خاورمیانه و آفریقا به وقوع پیوسته است. قربانیان این کشتارها طیف وسیعی از نژادها و مذاهب گوناگون را شامل می شوند- آنها آسیایی، قفقازی، آفریقایی، مسیحی، یهودی، بودایی و مسلمان بوده اند.
در صفحه ۳۳ کتاب آمده است؛ «...مورگنتو (سفیر کبیر ایالات متحده در قسطنطنیه) در ۱۰ جولای ۱۹۱۵ در رابطه با عملیات ترک ها پیام زیر را برای واشنگتن ارسال می کند؛ ابعاد کشت و کشتارهای ارامنه، وسعتی بی سابقه می یابد. خبرهای واصله از مناطق گوناگون حاکی از آن است که عملیاتی سیستماتیک به اجرا درمی آید تا ارامنه بی دردسر و صلح جو را ریشه کن کنند و این هدف را از طریق دستگیری به بهانه های واهی، شکنجه های وحشتناک، اخراج و جابه جایی دسته جمعی از یک سر امپراتوری عثمانی تا سر دیگر آن، به مرحله اجرا درمی آورند. مضاف بر این که به همه اینها باید آمار تجاوزها، غارت ها و قتل هایی که دست آخر به کشتارهای جمعی می انجامد را اضافه کرد.
این عملیات از نوع رایج یا برخاسته از تعصبات معمول نیست بلکه جنایاتی است کاملاً بی اساس به فرماندهی قسطنطنیه و تحت عنوان تلفات زمان جنگ در مناطقی صورت می پذیرد که در آن جا امکان وقوع هیچ نوع عملیات جنگی وجود ندارد.» رافائل لمکین وکیل یهودی الاصل لهستانی (که تعداد زیادی از افراد خانواده اش را در پی جنایات هیتلر از دست داده بود) پس از سال ها مبارزه، تلاش و اخطارهای پی درپی در خصوص کشتارهای جمعی بر آن شد تا برای اشد مجازات ها نامی ابداع کند. او در سال ۱۹۴۴ کلمه «نسل کشی» (Genocide) را ابداع کرد که از دو ریشه تشکیل می شد، یکی مشتق یونانی geno به معنی «نسل» یا «طایفه » و دیگری مشتق لاتین cide از cadere به معنی «کشتن».
واژه مذکور به چیزی بیش از فضایی اشغال شده در فرهنگ لغات وبستر نیاز داشت. نامگذاری فجایعی از آن گونه، فقط نخستین قدم برداشته شده در طول جاده ای بود که به منع نسل کشی منتج می شد.
آینده باید نشان می داد که این جاده، راهی بس طولانی است. و سرانجام چهار سال پس از معرفی این کلمه به جهانیان و یک دهه و نیم مبارزات پیگیری، مجمع عمومی سازمان ملل در نهم دسامبر ۱۹۴۸ به ارتفاق آرا قانون مربوط به منع نسل کشی را بر اساس پیش نویس «کنوانسیون منع نسل کشی» که توسط لمکین ارائه شده بود به تصویب رساند اما متاسفانه تقریباً چهار دهه باید می گذشت تا سازمان ملل عهدنامه مزبور را به رسمیت بشناسد و پنجاه سال هم باید سپری می شد تا جامعه بین الملل کسی را به جرم نسل کشی محکوم کند.
«معضلی برخاسته از جهنم» کندوکاوی رمزگشایانه در واپسین قرن تاریخ امریکاست. سامانتا پاور پرسشی را مطرح می سازد که ریشه در گذشته ایالات متحده دارد. چرا رهبران امریکا که همواره قول «دیگر هرگز» را نوید داده اند از اعمال قدرتی که لازمه پایان دادن به نسل کشی هاست امتناع ورزیده اند؟ آنها به موقع خود چه اطلاعاتی در دست داشته اند و برای نجات جان میلیون ها انسان بی گناه چه می توانستند بکنند که نکردند؟
پاور با بهره گیری از مصاحبه های ویژه با سیاست سازان ارشد واشنگتن، دستیابی به هزاران نسخه از اسناد و مدارکی که به تازگی از رده محرمانه درآمده اند و گزارشاتی که خود شخصاً از کشتار گاه های اخیر در بالکان تهیه کرده است، نشان می دهد که چگونه جهان و بالاخص ایالات متحده طعمه بی تفاوتی ناشی از منافع ملی و ناباوری خود شده، از مداخله امتناع کرده اند.
قتل عام ارمنیان به دست ترکان عثمانی در سال ۱۹۱۵، یهودیان در طول جنگ جهانی دوم، قتل عام مردم کامبوج به دست پل پوت، کشتارهای جمعی کردهای عراق توسط صدام حسین از طریق گازهای شیمیایی، کشتار مسلمانان بوسنی و کروات ها و آلبانیایی ها به دست صرب ها و قتل عام توتسی ها به دست هوتوهای افراطی رواندا، همه و همه نسل کشی هایی هستند که در طول قرن بیستم به اجرا درآمده اند و از سوی جهانیان و دولت وقت ایالات متحده امریکا مورد چشم پوشی واقع شدند.
ما همگی ناظران منفعل قتل عام ها و نژادکشی ها بوده ایم. اما نکته اساسی این است؛ چرا؟ به امید روزی که گرد فراموشی را از روی تاریخ بتکانیم و با عبرت گرفتن از خطاهای گذشته باز هم راه به خطا نبریم.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید