مسجد

مسجد معراج تعالی است سیری که هر شخصی با هر خصوصیاتی می تواند در زمین آغاز کند و به هفتمین صعود تعالی در ردیف محب خدا قرار گیرد .
مسجد هفت خوانی با خویشتن خویش است که خوان اول آن نیت ، خوان دوم حرکت به سوی آن ، خوان سوم طهارت جسم مادی که کالبد و موتور حرکت روح است تا بتواند همردیف روح پاک قرار گیرد و خوان چهارم طهارت روح با گذر چشم از کنار آب روان و پنجمین خوان وصل شدن به ریسمانی محکم و جزئی از کل بودن و تشکیل وحدت با کنار هم قرار گرفتن کثرت ها است و ششمین خوان اغاز تعالی و ایجاد خلوصی خاضعانه در شروع سیر تعالی به سوی ایزد یکتااست ، مرحله ای که خود هفت آسمانرا در پی دارد .
۱) آسمان اول، الله اکبر:
خدایا تو بزرگی آنقدر که زبانم از توصیف آن غاصر است و تنها میتوانم بگویم الله اکبر.
این ندا تنها کلید ورود به این آسمان است ندایی که به تنهایی کاری را از پیش نمیبرد و باید وحدتی در لحضه ای تعالی پیش آید تا بتواند این ندا را به زمان یا نه، مکانی تعالی برساند تا اذن آغاز سیر را در وادی تعالی گفتگوی عشاقی که با یکرنگی کامل از تمامی وجوح شروع گردد.
۲) آسمان دوم که باز خود هفت خوانی دارد که با حمد و ستایش آغاز شده و به یکتایی اش ختم می شود
۳) آسمان سوم تعظیمی ستایش کننده که تنها برای اوست .
۴) آسمان چهارم سجودی عاشقانه با شعاعی به تمامی عرض زمین به مرکز هستی ، آسمانی که خود هفتمی است اوج قرار گاه بین عاشق و معشوق مکانی که وصف ناشدنی است نمی دانم جه بگویم فقط میدانم ای کاش تمامش این بود .
۵) آسمان پنجم ....
۶) آسمان ششم ....
۷) آسمان هفتم....قرارگاه عاشق و معشوق.
مسجدمکانی است که زمان را در بر دارد ور در این تلاقی زمان و مکان حرکتی پیش می آید حرکتی به سوی حق. حرکت به سوی مقصدی که مبدا او بوده ولی این بار مقصد میشود که دارای سیری تعالی شده . مسجد یعنی ُ انا الله و انا الیه راجعونُ حرکتی که برگشت است برگشتی همراه با سیر آفاقی و انفسی .
مسجد مکانی است که با تمام سکوتی که دارد فریاد شوقی از سر حرکت می زند که گویی با تمام معنا از ابتدا تا پایان سیر و سلوک است سیری که نهایتی ندارد و تا جایی پیش میرود که نفس را در خود محو میکند . حرکتی است که نه از نوع خطی است که از یک نقطه شروع و به نقطه ای دیگر ختم گردد و نه از نوع دایره ای که از یک نقطه شروع و به همان نقطه ختم گردد بلکه از نوعی است که از یک محیط شروع شده و حول یک نقطه حرکت کرده تا لایه لایه به آن نقطه به مرکزیت آن برسد . سیری مواج گونه که در هر لایه طریقتی را طی میکند تا به محراب برسد . مکانی برای تازه حرکت کردن، تازه جنگیدن با نفس ، تازه شروع کردن، مرکزیتی که خود نقطه ای است از شعاع وسیع که باید شروع به حرکتی در خود کند.
مسجد سلسه مراتب حرکتی مجازی به سوی یک بی نهایت . مسجد راجعونی است برای راجعون . برگشتی است که برگردد به برگشت همراه با وحدت . کثرتی است که جمع کننده کثرت هاست و به وجود آورنده ی وحدت است .طنابی است برای بافته شدن با نخهای محکم برا ی اتصال به وصل .
مسجد قرار گاه عشاق با معشوق است ، قرارگاهی که در عین سادگی پیچیده ترین الزامات که ذهن ما نیز از فکر کردن آن ناتوان است در آن وجود دارد .
مسجد معراج تعالی ......

داود برومند