جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

تفاوت‌های اورتگا با همتایان خود


تفاوت‌های اورتگا با همتایان خود
آمریكای لاتین سرزمین سیاست است؛ سرزمین صدور سیاست در دایره بسته خود. در آمریكای لاتین، نویسندگان، داستان‌هایی سیاسی می‌نویسند و سیاستمداران قهرمانان واقعی این داستان‌هایند. در سیاست آمریكای لاتین یا باید چپ چپ بود یا راست راست، راه میانه‌ای نمی‌توان یافت.
سیاستمداران دیروزین این منطقه نیز هیچگاه راه میانه نگزیدند كه یا باید پارتیزانی چپ بودند یا ژنرالی راست. پس كودتا و انقلاب حدیث تكراری سیاست این كشورهاست؛ حدیثی كه البته در سالیان اخیر كمتر بازتكرار شد تا سیاست این سرزمین نیز ره «انتخاب» گیرد و تجربه دولت نوین را در انبان گذارد. پارتیزان‌های دیروز، اما امروز سلاح زمین گذاشتند تا تجربه حكومتداری جدید را نیز به نام خود ثبت كنند، كه آمریكای لاتین سرزمین چهره‌های ماندگار است.
آنها اگرچه با تفكر پارتیزانی یكسر وداع نگفتند اما آن را در قالبی نوین بازتولید كردند تا تجربه حكومتداری خویش را با تكیه بر اصول پیشین تقدس بخشند و تداوم؛ چه آنكه از پارتیزان‌های دیروز آنكه كشته شد، تقدیس شد و آنكه زنده ماند، تقبیح.
دانیل اورتگا بازمانده‌ای از نسل پارتیزان‌هاست، اورتگا اما پارتیزانی تغییریافته است. او نه همچون كاسترو در مقابل اقتصاد آزاد دیوار می‌كشد و نه چون چاوس از مبارزه با آمریكا ایدئولوژی حكومتگری می‌سازد. اورتگای ساندینیست آن روز كه لباس رزم پوشید و انقلابی مردمی را هدایت كرد و روزی دیگر اما به اجبار تن داد و جامه عمل برتن و راهی دیگر آغاز كرد تا نابسامانی‌های نیكاراگوئه را شاید توانا باشد تا سامان بخشد.
اورتگا همان ۱۶ سال قبل كه دولت انقلابی خویش را در انتخاباتی آزاد به رقیب واگذار كرد، در حقانیت تداوم آرمان‌های پارتیزانی شك كرد و این تردید، آغازی بود برای این رهبر انقلابی تا قدم در مسیر تغییر گذارد. اورتگا خیلی زود، پیراهن سبز سربازی را از تن درآورد، بر كلاشینكف روسی خود بوسه وداع زد و سرودی دیگر آغاز كرد، آنگاه قدم در وادی انتخابات گذارد.
و از آن پس جنبش ساندینیست‌ها به رهبری اورتگا هیچگاه صحنه انتخابات نیكاراگوئه را ترك نگفت، شعارهایش را تغییر داد و بعد از ۱۶ سال بازهم به صحنه قدرت بازگشت. اما این بار از راهی دیگر و با اهدافی دیگر كه اورتگا خود دورنمای آن را در نطق پیروزی خویش چنین تصویر می‌كند: «ما درك كردیم كه مدل سوسیالیستی قادر به حیات نیست و پس از آن شكست سال ۱۹۹۰ فهمیدیم كه تنها اقتصاد بازار می‌تواند عمل كند.»
اینچنین بود كه وقتی اقبال به اورتگا افزایش می‌یافت، دیگر رهبران آمریكای لاتینی به استقبال «بازگشت حال و هوای انقلابی» در نیكاراگوئه رفتند، اگرچه دیگران خارج از سرزمین‌های آمریكای لاتین به سخنان اورتگای تغییر یافته گوش سپرده بودند كه مصلحت‌اندیشی نیكاراگوئه‌ای را بر اندیشه ساندینیستی مقدم می‌دانست.
در سخنان امروزین اورتگا یك حقیقت خودنمایی می‌كند؛ او هم به آمریكا نیاز دارد و هم به كاسترو و چاوس و این را نه در پرده كه با صراحت بر زبان و عمل نمایان می‌كند.
اورتگا نمونه كامل یك «پوپولیست عملگرای» آمریكای لاتینی است. او به شهروندان فقیر نیكاراگوئه وعده بهبود شرایط می‌دهد، به دیدار آنها می‌رود، سخنان پرشور بر زبان می‌آورد، دست در گردن چاوس و مورالس می‌اندازد، میهمانان بلندپایه خود را در شهر می‌گرداند و شب هنگام، خسته به كاخ ریاست‌جمهوری بازمی‌گردد تا برای عمل به وعده‌های خویش چاره‌اندیشی كند و اینجاست كه از سرمایه‌گذاری خارجی در كشورش حمایت می‌كند و بازار آزاد را تنها راه نجات نیكاراگوئه از فقر و فلاكت می‌داند.
اورتگا آن هنگام كه با چاوس و مورالس و دیگر دوستان همراه چای می‌نوشد، گوشه چشمی نیز به سرزمین‌های شمالی دوخته است و همچنانكه در سخن با یاران سوسیالیست خود همراه است، درعمل اما نسخه ‌ای متفاوت می‌پیچد. اینچنین است كه اورتگا نه هم چون كاسترو و چاوس هواداران سینه‌چاك دارد و نه بازهم چون آن دو دشمنان قسم‌خورده.
اورتگا به واقع نمونه‌ای از نسل رهبران جدید آمریكای لاتینی است. او كه زمانی پیشتر آرمان‌های پارتیزانی را پیش می‌برد، امروز اما جامه پراگماتیستی برتن كرده و طرحی نو در انداخته است.
مریم شبانی
منبع : روزنامه هم‌میهن


همچنین مشاهده کنید