شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

فلسفه در روسیه


فلسفه در روسیه
روسیه از بسیاری جهات شبیه كشور ماست. كشوری با تكثر قومیتی و فرهنگی پهنای جغرافیایی و تاریخ پر فراز و نشیب.
وقوع انقلاب كارگری در ۱۹۱۷ این كشور را در محاق تقریباً صد سال فرو بستگی ایدئولوژیك فرو برد.اما با شكسته شدن دیوار برلین، زمینه آزادی گرایش‌های متنوع فراهم آمد. فلسفه در روسیه جوانی است جویای ریشه‌های كهن در تاریخ این دیار درهم جوش. نگارنده در این متن می‌كوشد با مشخص كردن مهم‌ترین جریان‌های فكری، سوگیری آینده فلسفه در روسیه را مشخص كند.
● چشم‌اندازهای گوناگون
برای توصیف فلسفه در روسیه معاصر تصاویر گوناگونی ارائه شده است. به باور من استفاده از تكثر نگاه‌ها راه مناسبی برای به تصویر كشیدن فلسفه در روسیه امروز است.
پیشتر این تكثر به دلیل مخالفت میان جهت‌گیری حزب حاكم و فلسفه مخالف حزب در ابتدای شكل‌گیری شوروی سابق بوده است اما هم‌اكنون تكثر فلسفی رایج شكل متفاوتی از انتقادهای احساساتی در سال‌های اول پروستریكا به خود گرفته است. امروز تعدد نگرش‌های فلسفی توسط نهادهای جدی فلسفی حمایت می‌شود: مراكز آموزشی، ناشران روشنفكر و گروه‌های متعدد فلسفی و این موجب گسترش نگاه‌ها و پیشرفت فلسفه در روسیه شده است. به‌نظر می‌رسد دو دلیل مهم برای تكثر فلسفی در روسیه امروز موجود است. اول آنكه فلسفه آزاد شده است و برای خدمت كردن به ایدئولوژی حاكم به كار نمی‌رود. دلیل عمده این به خدمت گرفتن فقدان ایدئولوژی ملی بود. به‌طور كلی، در زمان ریاست‌جمهوری یلتسین و گورباچف، یك شكل مشخص از ایدئولوژی حاكم بود كه تا زمان حاضر ادامه دارد اما فلسفه مجبور به دنبال كردن جهت‌گیری این ایدئولوژی حاكم نبود. آشكار است كه پیامدهای این آزادی موجب بیدار شدن گوناگونی و تعدد دوره‌‌های فلسفی، افزایش كتاب‌ها و فعالیت‌های گوناگون و تحریك دانشجویان در راستای جهت‌گیری‌های بنیادین فلسفی شد.
دلیل دوم گشوده شدن روسیه در برابر جریان‌های مختلف فلسفی دنیا بود. نگاه‌های فلسفی با سرعت و شدتی شگفت از طریق تماس‌های شخصی یا ناشران و همچنین نفوذ اینترنت گسترش یافت، همچنین دستیابی به بنیادین‌های بزرگ فلسفی (در خارج و داخل روسیه) ممكن شد، ضمن آنكه به گروه‌های محققین و افراد اجازه داده شد تا در انتخاب خویش میان دامنه گسترده‌ای از نگاه‌های فلسفی آزاد باشند.
گاهی از این شرایط به عنوان بحران در فلسفه معاصر در روسیه یاد می‌كنند، درحالی كه دیگران این وضع را تغییرات انقلابی می‌دانند. من خود علاقه‌مندم از چهار حوزه فلسفی در روسیه امروز نام ببرم. هر یك از این چهار گرایش به جنبه خاصی از مسائل توجه می‌كنند و راهكارهای متفاوتی را برای حل مسائل به كار می‌بندند.
● تاریخ‌ دانشگاهی فلسفه
اولین قلمرو، فضای دانشگاهی و آكادمیك است. اولین دلمشغولی‌ این حوزه تاریخ فلسفه است. در حوزه دانشگاهی فلسفه بیشتر به صورت «اندیشیدن براساس امكانات میراث ما» و «پویا ساختن میراث فكری روسیه» در نظر گرفته می‌شود (اریك سولویوف). از میان فعالیت‌های گسترده صورت گرفته در این بخش می‌توان به انتشار كتاب‌های كانت به زبان‌های روسی و آلمانی اشاره كرد. چنین كاری در مورد كتاب‌های نیچه نیز آغاز شده است.
در حال حاضر عمل ترجمه و تفسیر میراث فلسفی كلاسیك در میان بسیاری از نویسندگان گسترش و اهمیت یافته است و سنت‌های فلسفی در غرب و شرق و روسیه را شامل می‌شود. یك نمونه بسیار مهم از «بازشناسی» بسیاری از نام‌های فلسفی در حوزه عمومی روسیه را می‌توان در دایره‌المعارف جدید فلسفی كه در چهار جلد منتشر شده دید (گردآوری توسط: و. استیپین، آ. گوسینوف، جی. سمیگین، آ. اوگورتسوف)
در كنار تاكید موثر مطالعات دانشگاهی روی تاریخ فلسفه، باید به رویكرد این حوزه به فلسفه شرقی برخلاف فلسفه‌های غربی اشاره كرد. به همین دلیل عجیب نیست كه در دایره‌المعارف نام برده، یك‌سوم مقالات مربوط به مكاتب، شخصیت‌ها، مفاهیم و واژه‌های فلسفی شرقی است. موفقیت در مطالعات شرق‌شناسی به‌طور قابل توجهی در مركز مطالعات تطبیقی می‌درخشد. اهمیت مطالعات تطبیقی درروسیه در كنار دیگر دلایل به دلیل موقعیت جغرافیایی این كشور و قرار‌گرفتن میان شرق و غرب است، به‌گونه‌ای كه روسیه، سرزمین تقاطع فرهنگی گشته است. انتشارات نائوكا (Nauka) از سال ۲۰۰۰ اقدام به نشر دوره‌های ویژه‌ای در مورد فلسفه تطبیقی كرده است.
لازم به ذكر است كه در زمان ما نهادهای دانشگاهی روسیه تغییرات مهمی در زمینه‌های مالی و سازمانی یافته‌اند. این نهادها دیگر نمی‌توانند به‌صورت نهادهای تحقیقی محض باقی بمانند بلكه مانند بسیاری دیگر از كشورها نیازمند گسترش تحقیقات به‌سمت آموزش‌اند. این مساله به افزایش شمار كتاب‌ها و نوشته‌های تكمیلی برای تاریخ فلسفه منجر شده است.
برای نمونه می‌توان به:
الف) تاریخ فلسفه در چهار كتاب توسط ان.ماتروشیلوا
ب) كتاب نخست گزیده‌ای در مهم‌ترین جریان‌های فلسفی شرق شامل فلسفه چینی، اسلامی، هندی توسط ام.استپانیانت،
ج) فیلسوفان قرن بیستم در دو كتاب گردآوری توسط آ.روتكویچ و آی.ودونیا اشاره كرد.
● شناخت‌شناسی و فلسفه علم
قلمرو دوم را می‌توان با عنوان نشریه تازه به كار (۲۰۰۴) معرفت‌شناسی و فلسفه علم معرفی كرد. بنیانگذاران این نشریه تازه‌كار، به‌خوبی از گستردگی جهانی شناخت انتقادی علم و تكنولوژی و نشانه‌های بحران در زمینه معرفت‌شناسی و فلسفه علم جدید آگاهند. (گفته می‌شود بازار نشر در این زمینه در مقایسه با سال ۱۹۸۵ به نصف كاهش یافته است، در حالی كه در زمینه مطالعات سیاسی، فرهنگی و دینی به ده برابر افزایش یافته و به‌طور فزاینده‌ای ادامه دارد.) با توجه به این زمینه است كه سردبیر این نشریه می‌گوید: «دقیقا پژوهش در شناخت‌شناسی و فلسفه علم است كه هسته نظری فلسفه را شكل می‌دهد. این آموزه به هیچ وجه سعی در كم‌اهمیت جلوه‌دادن دیگر رشته‌های فلسفی چون تاریخ فلسفه، تحلیل ارزش‌ها، مطالعات دینی و انسان‌شناسی فلسفی ندارد، بلكه تاكید ما بر اهمیت بخش روش‌شناسانه اندیشه فلسفی است... هسته و مركز فلسفه نظری، باز‌اندیشی روش‌شناسانه است كه بدون آن نه تفكر مفهومی ممكن است و نه آموزش علمی می‌تواند كاری كند... ما از اهمیت نگرش عقلانی به واقعیت حمایت و پشتیبانی می‌كنیم.»
امكان آن هست كه این تلاش‌ها در آینده نزدیك موجب ثمربخشی و اهمیت‌دادن معرفت‌شناسی و فلسفه علم در روسیه شود. دلایل این توجه به زمان شوروی در تاریخ این كشور بازمی‌گردد. فلسفه در شوروی نقش مهمی داشت. آشكار است كه این محوریت در ارتباط با ایدئولوژی ماركسیست ـ لنینیست بود. در نتیجه آموزش فلسفه برای دریافت دكترای تخصصی (Ph.D) در تمام رشته‌های علوم انسانی اجباری بود. چنانكه اشاره شد، پس از پروستریكا، فلسفه از بازی‌كردن این نقش ایدئولوژیك خلاص شد و در نتیجه این پرسش منطقی مطرح شد كه چرا فلسفه باید چنین نقش مهمی در فرایند آموزشی داشته باشد؟ فراتر از آن اینكه هنوز نزد عموم كلیشه رایج این بود كه فلسفه را مترادف با ماركسیسم ـ لنینیسم می‌دانستند. در نتیجه «توافق» این‌گونه صورت گرفت كه آزمون فلسفه را به تاریخ علم و فلسفه تغییر دادند.
برخی این تغییر را تولد دوباره پوزیتیویسم تلقی می‌كنند، برخی دیگر معتقدند چیزی تغییر نخواهد كرد و فرد همان مطالب قبلی را فرامی‌گیرد، عده‌ای نیز این دگرگونی‌ها را چون رویدادهای انقلابی برای شناخت‌شناسی و فلسفه علم می‌دانند.
در هر حال، پیداست كه تغییرات مهمی در ساختار نظام آموزشی رخ داده است:
كتاب‌های درسی جدید، دوره‌های آموزشی جدید، حمایت‌های روش‌شناسانه جدید و مدارك جدید برای كسانی كه این دوره‌ها را می‌گذرانند. با توجه به وسعت كشور و تعدد مراكز آموزش عالی، می‌توان اهمیت حجم این كار را حدس زد. شكی نیست كه این جریان در آینده نزدیك تاثیر مهمی بر حمایت‌های مالی، تعداد متخصصین خواهد گذاشت و در آگاهی عمومی نهادینه می‌شود.
● فلسفه در حاشیه‌ها
سومین حوزه فلسفی در روسیه را می‌توان فلسفه در حاشیه‌ها (Ad Marginem) خواند. پیروان این جریان فلسفی با توجه به ریشه‌های اولیه پست‌مدرن نزد نظریه‌پردازان فرانسوی، روی «حاشیه‌ها / مرزها» فلسفه با ادبیات و زبان‌شناسی (Philology) قرار می‌گیرند، همچنان كه به هنر، سینما، صنعت عكاسی و رسانه‌های جمعی علاقه‌مندند. لازم به ذكر است كه گرایش‌های جهان پست‌مدرن معاصر در فلسفه روسیه به‌وسیله فرهنگ سنتی روسیه تشدید شده است، مثلا ادبیات به‌عنوان ویژگی هستی‌شناختی زندگی روسی برای نگرش‌های پست‌مدرن بستر مناسبی را در روسیه می‌یابد. در نتیجه كسانی كه از بیرون به گرایش‌های پست‌مدرن روسی می‌نگرند، آن را «عجیب و غریب» می‌خوانند.
گرایش پست‌مدرن بسیار گسترده است و به‌دلیل موقعیت حاشیه‌اش، خصلتی بینارشته‌ای یافته است، به‌گونه‌ای كه صاحبنظران دیگر رشته‌های علوم انسانی به همكاری در نوشتن كتاب‌ها و گسترش خوانش‌های نوین از متون تشویق گشته‌اند. به علاوه فعالیت در «نواحی حاشیه‌ای اندیشه» موجب خلق مفاهیم و اندیشه‌هایی گشته است كه دیر یا زود تاثیر شگرفی بر دیگر قلمروهای فلسفی خواهد گذاشت.
● تعهد سیاسی ـ اجتماعی
چهارمین جریان رایج فلسفی در روسیه را به دلیل تنوع فراوان به سختی می‌توان یك حلقه نامید. این جریان گرچه از نظر موضوعی، اجتماعی است اما گستردگی دامنه مسائلش آن را به جریانی سیاسی بدل كرده است. این جریان فلسفی به دلیل نزدیكی به سیاست عملی بسیار تاثیرگذار بوده است: كار برای احزاب سیاسی، راهنمایی دولت و ساختار حكومتی و حمایت از رسانه‌های جمعی. این جریان موضوعات فراوانی را شامل می‌شود: راه‌های توسعه روسیه به عنوان یك ملت، مشكلات هویتی روسیه (آیا روسیه از غرب است، یا از شرق یا تركیبی از هر دو یا...) واكنش روسیه به چالش‌های اجتماعی، مساله جهانی شدن، روسیه در جست‌و‌جوی یك اندیشه وحدت‌بخش، قدرت و جامعه مدنی، تمامیت‌خواهی در برابر دموكراسی.
● ملاحظات پایانی
این چهار جریان فلسفی را نباید به طور كامل جدا از هم دانست، بلكه میانشان ارتباط، هم‌پوشانی و تعامل وجود دارد. نماینده‌های هر جریان به مطالعه و نقد جریان دیگر می‌پردازد و میان این جریان‌ها ارتباط وجود دارد كه برای مثال به چند مورد اشاره می‌كنم.
مطالعه تاریخ فلسفه از وقتی كه توجه به میراث فلسفی زیاد شده، فزونی یافته است.همكاری ویژه‌ای میان متخصصان تاریخ فلسفه شرقی و متخصصان معرفت‌شناسی و فلسفه علم وجود دارد. در زمینه فلسفه شرقی در روسیه یك چرخش منطقی رخ داده است. از انباشت دانش درباره شخصیت‌های واقعی، متون، محققان، جریان‌‌ها و حتی مراحل توسعه تاریخ فكر شرق، به آشكار كردن «ویژگی‌های بنیادی و ذاتی و عام» فرهنگ‌های شرقی (ام. استپانیان) لازم است توجه شود كه این به معنای بازگشت فلسفه به ایدئولوژی نیست. بلكه آنچه اشاره شد نشانه‌های ایدئولوژی‌زدایی از فلسفه روسی است.
بسیاری بر این نظرند كه ویراست آثار فلسفی نیازمند بازنگری است. تا قبل از پروستریكا كتاب‌ها تحت كنترل كامل سانسور ایدئولوژیك بود اما بعد از آزادی، این كنترل برداشته شد اما مساله آن بود كه موضوع مورد بررسی همیشه ربطی به ادبیات فلسفی روسیه نداشت. این به معنای فقر زبان فلسفی روسی یا منحصركردن بازی‌های زبانی نیست بلكه بحث بر سر آن است كه متون منتشر شده، زبانی سخت، ساده، ابلهانه یا خیلی دشوار نداشته باشند. امروز «دانشگاه دولتی علوم انسانی روسیه» قصد دارد به تقسیم‌بندی میان ویراستاران بپردازد.
نكته بعدی را ناتالیا افتوتومونا، درباره فلسفه‌های پست‌مدرن گفته است. او معتقد است كه اینك زمان مخالفت ریشه‌ای با هرگونه سركوب زبان «خوانش همچون لذت» است.
مساله آزادی ایدئولوژیك با توجه به زبان شوروی سابق، بسیار مهم است. امروز فیلسوفان روسی می‌توانند در گرایش‌های متفاوتی فعالیت كنند و مردم با گرایش‌های مختلف ایدئولوژیك در كنار هم كار می‌كنند. البته آشكار است این فعالیت در هم جوش، در زمینه‌های تاریخ فلسفه، فلسفه علم و معرفت‌شناسی ساده‌تر از فلسفه اجتماعی است اما مهم آن است كه هیچ اجبار ایدئولوژیكی در زمینه كار وجود ندارد.این چهار گرایش با تاثیرات متقابل و بدون اجبارهای ایدئولوژیك به خوبی نشانگر آن است كه فلسفه معاصر روسی موقعیت زاینده‌ای دارد.
آسیاسا یرودیوا
مترجم: محسن آزموده
منبع: بولتن فدراسیون فلسفه در فرانسه، ۲۰۰۶
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید