جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

عبور از اصول گرایی به اسلام گرایی


عبور از اصول گرایی به اسلام گرایی
آری احمدی نژاد مدرن است. اصولا اصول گرایی مدرن است، اما آنچه او را از دولتهای اسلافش متمایز می کند،تمایز نیم صفحه ای در جهتگیری اوست .نباید فراموش کرد که احمدی نژاد به خواست مردم زمام امور را از دست کسانی گرفته که لا اقل شانزده سال تمام، به بهانه حفظ نظام، مشی محافظه کاری و مصلحت اندیشی در پیش گرفتند و به این واسطه انقلاب اسلامی با غایات بلند«مبارزه تا اتصال به عدل محض» را زمینگیر «تنش زدایی با دشمن» و آنچه «ضرورت حفظ نظام» نامیدند، کردند. احمدی نژاد اگرچه همچون دولتهای سلفش در زمین غربگرایی به تدبیر امور می پردازد اما او رو به سوی اسلام گرایی ناب دارد و تمام مخالفت های روشنفكران دست چندم وطنی ما با او از همین روست. و الا قیمت بنزین و رابطه با آمریكا و اقتصاد و .. خود می دانند كه همه بهانه است.
۱) دولت در ایران ناقص الخلقه متولد شد. گذار از سلطنت نامشروع با دولتی مستبد آغاز شد. مفاهیمی همچون لیبرالیسم، دموکراسی و پارلمانتاریسم نیز علاوه بر آن كه با مفاهیم قدسی و آسمانی هم خوانی نداشت، در عمل نیز به بازیچه استبداد رضاخانی گرفتار آمد، اما سرنوشت محتوم ما تجدد بود، تجددی نیمه كاره و نیمه ویران! ما تجدد را نیز از سر گشاد آن می نواختیم ! پادشاهی ماند همراه دولت و مجلس تا روشنفکران تجدددوست به تركیب آن چه سلطنت سنتی بود با دولت مدرن دلخوش کنند، با محکم نمودن گره کراوات خود دست سلطان را ببوسند و مردمخواهانه فریاد «غربی شدن از فرق سر تا انگشت پا» سر دهند.
ما و مردم ما البته می دانستیم كه نه سلطنت مشروعیت دارد و نه دولت مدرن!
۲) روح الله قیام كرد و تعبیر انفسی بزرگ مرد قرن، در جایی فراتر از كشاكش سنت و تجدد، موجد انقلابی الهی شد، انقلابی در پی هدف انبیا كه غایتی به وسعت قدسی كردن هر چه عرفی و عرشی كردن هر آن چه فرشی بود، داشت. انقلابی كه شعارهای فراموش شده عصر روشنگری را دوباره در «جاهلیت ثانویه» سر داد و البته نگاه همراه با حیرت تجددطلبان را هماره در پی داشت كه از شنیدن نفی سكولاریسم در بهتی مدام اقامت داشتند.
۳) انقلاب ادامه دارد، انقلاب اسلامی امام (ره) نقطه ای نبود، جریان است،چنانکه غایت آن فراگیر نمودن اسلام است نه زمینگیر شدن. از ابتدای انقلاب تمام دولت ها به اقتضای شرایط حاكم، خود را ناگزیر از تعاملی كژ دار و مریز با تجدد و تجددطلبان می دیدند، اما «متجددان به ظاهر در گرو دین» بیش از آن كه گمان آن می رفت بر پیكره انقلاب نفوذ كرده بودند و بسیاری نیز خود بر آن چه بر آنان می رفت جاهل بودند و البته برخی متجاهل.
سازندگی آغاز شد و قرار بر آن شد كه ایران به ژاپنی اسلامی تبدیل گردد، «اقتصاد» و «فرهنگ» به كمك آمد تا «معیشت» و «دین» به محاق رود و سیاست آمده بود تا در ظاهر دیانت ، رمه به یغما برد.
اما هشت سال بعد غرب گرایان به دنبال تركیبی حداقلی از دین و سیاست بودند. بدون هیچ پرده پوشی سخن از جامعه مدنی، دموكراسی، لیبرالیسم، سكولاریسم، عرفی سازی ، جامعه باز(والبته دشمنان آن!) و هم خوانی اومانیسم با دین قدسی گفتند و در عمل كردند آنچه كردند و نیروهای انقلاب نظاره گر بازی بازیگران دست در نخ تجدد بودند و حسرت می خوردند بر فرصت های از دست رفته.
۴) اما سخن، سخن احمدی نژاد است. احمدی نژاد برخاسته از نسلی است كه هنوز كار در نظرش اصیل تر از اندیشه است، اقتصاد دولت احمدی نژاد یك اقتصاد مدرن است. فرهنگ دولت او نیز تساهل و تسامح زیادی را در دستور كار قرار دارد. بیش از آن كه حامیان می پسندند. اما آیا احمدی نژاد مدرن است؟
كلمه اصول گرایی شاید برازنده تر باشد. او پشت به خاتمی دارد و در فضای اصول گرایی رو به سوی اسلام گرایی. اما خاتمی در وادی اصلاح طلبی رو به سوی تجدد داشت، اصولگرایان نیز به دو دسته تقسیم می شوند. گروهی در حقیقت در پی خاتمی و دوم خردادند و رویشان به آن سو است ولی هنوز در وادی اصولگرایی و مرزهای آن مانده اند و گروهی نیز در پی سوم تیر ، رو به سوی اسلام گرایی دارند.
آری احمدی نژاد مدرن است. اصولا اصول گرایی مدرن است، اما آنچه او را از دولتهای اسلافش متمایز می کند،تمایز نیم صفحه ای در جهتگیری اوست .ننباید فراموش کرد که احمدی نژاد به خواست مردم زمام امور را از دست کسانی گرفته که لا اقل شانزده سال تمام، به بهانه حفظ نظام، مشی محافظه کاری و مصلحت اندیشی در پیش گرفتند و به این واسطه انقلاب اسلامی با غایات بلند«مبارزه تا اتصال به عدل محض» را زمینگیر «تنش زدایی با دشمن» و آنچه «ضرورت حفظ نظام» نامیدند، کردند. احمدی نژاد اگرچه همچون دولتهای سلفش در زمین غربگرایی به تدبیر امور می پردازد اما او رو به سوی اسلام گرایی ناب دارد و تمام مخالفت های روشنفكران دست چندم وطنی ما با او از همین روست. و الا قیمت بنزین و رابطه با آمریكا و اقتصاد و .. خود می دانند كه همه بهانه است
بسیاری از اینان كه در حسرت كفن پوشان اند و در هر داستانی اوضاع را با زمان خاتمی مقایسه می كنند دریافته اند كه یاران انقلابی تفاوت ماهوی او با خاتمی را دریافته اند.بلاشك دوازدهم مرداد هشتاد وچهار،احمدی نژاد و خاتمی دقیقا در یك نقطه ایستاده بودند ،اما همه می دانستند که روی احمدی نژاد بدین سوی و خاتمی بدان سوی بود. تفاوتی از فراخ نای حقایق قدسی تا تنگای گفتمان موهوم سنت و تجدد .
۵) احمدی نژاد رییس جمهور خوبی برای دوران گذار است. گذار اصولگرایی مختلط به اسلام گرایی ناب، گذار از تركیب به سوی خلوص، گذار به سوی اضحملال تجدد در اقیانوس اسلام.
حضوراحمدی نژاد یك رویگردانی است. ما برای دوره های بعد به احمدی نژادهای در راه نیاز داریم. احمدی نژادهایی كه از قضاوتهای مارجینالیستی در اقتصاد به اسقرار نگاههای عادلانه ، از تمهید مقدمات سیاست بازی به ترویج تبعیت آگاهانه از ولایت، از فرهنگ فرنگ زده شهروندمدار به نگاه مساوات طلب دینمدار، از اسارت در بند نُرمهای جامعه مدنی به احیای ارزشهای مدینه نبوی، از پیچیدگی به صداقت، از فرهنگسرا و سینما به مسجد ، از تساهل و تسامح به جهاد، از مصلحت زدگی به آرمانگرایی، از تبلیغ رفاه زدگی و اشرافیگری به ترویج زهد و قناعت ، ازجمع سنت و تجدد به اسلام ناب و از فریبهای سیاست و تحزب مدرن به اخلاص بسیجی گذار كند.
با سوم تیر پروژه حرکت به سوی پذیرش و تسلیم تجددطلبانه در ایران تمام و قدرت نهفته انقلاب اسلامی با سربرافراشتن دوباره انسان انقلابی در مقابل انسان بورژوا، سرمایه سالار و قدرت طلب مدرن آشکار شد و بالاخره جمهوری اسلامی ایران پس از شانزده سال بار دیگر رنگ انقلاب اسلامی به خود گرفت.انقلابی که از جنس آمال انبیاست و روی انتظار به سوی تقدیر الهی در انقلاب عدل نهایی دارد.
دوم خرداد تمام شد و دیگر اهمیتی ندارد، دیگر لازم نیست و نباید سخنی از خاتمی گفت. هر چند بسیاری اصرار دارند احمدی نژاد را سیاستمداری مدرن وبلكه كاتالیزور مدرنیزاسیون در ایران بدانند تا در جبهه بندی تحلیلی و موهوم «سنت و مدرنیته»، به اینكه وی بتواند در راه استقبال تجدد، عامل همراهی نیروهای تندروی سنت گرا (بخوانید اسلامگرا ) باشد، دل خوش كنند.
اما باید دریابند كه احمدی نژاد ما، یك انسان انقلابی و مسلمان معاصر است و نه برعكس.
آری؛ احمدی نژاد در فضای مدرن به قدرت رسید اما گام بر می دارد به سوی اسلام. شاید او كه امروز در كف اصولگرایی ایستاده است، بتواند پروژه عبور از اصولگرایی به اسلام گرایی را به نهایت برساند و به تبع آن سازنده جریانی باشد تا به واسطه آن آنچه امروز جریان اصولگرایی از آن به عنوان منشور و ... سخن به میان آورد،بدون شائبه و التقاط به اجرا برسد. چرا كه بی تردید و برخلاف گذشته، گامهای بعدی این جریان، ورود به سرزمین اسلام گرایی است.
پژوهشگر: محمد حسن روزی طلب
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید