پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

برای همه جایی وجود دارد


برای همه جایی وجود دارد
شاید بی مزه ترین رقابت های تورنمنت گونه فوتبال دنیا ،همین بازی های مرحله مقدماتی یورو با جام جهانی باشد.در اروپا بیش از ۵۰ كشور از قوی ترین گرفته تا ضعیف ترین، حدود ۲ سال برسر كسب ۱۶ جایگاه مورد نظر با هم می جنگند. تصور می كنیم تمام رقابت ها حساسیت دارند؟ وقتی در یك طرف لیختن اشتاین یا مالت حضور دارد و درسویی دیگر آلمان و فرانسه، كدام دیوانه فوتبال حاضر می شود زمان گرانبهای خود را صرف تماشای این رقابت كند؟
جالب آنكه نمی توان از ذات غیرقابل پیش بینی فوتبال هم انتظار كمك داشت چون كیسه بوكس های دنیای توپ گرد آنقدر كمبود ویتامین استعداد دارند كه حتی با آمپول معجزه نیز بهبود نخواهند یافت. شاید بهتر بود یوفا ابتدا یك مرحله حذفی را در دستور كار قرار می داد تا همه از شر تیم های ضعیف كه « هیجان كش» نیز هستند، راحت شوند؛ هرچند در دوره ریاست پلاتینی «كوچك دوست» اصلاً نمی توان حتی به چنین پیشنهادی فكر كرد! چرا بزرگترین ارگان فوتبال قاره اروپا، اجازه می دهد تیم های كوچك در مراحل گروهی مقابل بزرگان بایستند حتی اگر خرد شوند ؟ چرا در سایر نقاط دنیا نیز وضعیت چنین است؟
پاسخ، همان چیزی محسوب می شود كه گاهی در فوتبال هست و در زندگی نیست؛ امكان رقابت برای همگان! فرقی ندارد لوكزامبورگ باشید یا فرانسه .درهرحالت می توانید هنر خود را عرضه كنید. هنوز تساوی فرانسه را مقابل آندورا در اولین مسابقه پس از كسب قهرمانی جام جهانی ۱۹۹۸ فراموش نكرده ایم. همین طور مالت درخشان سال ۱۹۸۹ كه آلمان را تا آستانه حذف از جام جهانی ۱۹۹۰ پیش برد. البته درسوی مقابل می دانیم اسپانیا برای راهیابی به یورو ۸۴ نیاز داشت در بازی پایانی مرحله مقدماتی ۱۱ گل بزند و درنهایت باوجود اینكه یك گل دریافت كرده ۱۲ بار تور دروازه رقیب را لرزاند و صعود كرد! مثال های دوم بیش از مورد اول به چشم می خورد. مردان احساساتی منطقه مدیترانه در كدام رقابت دیگری قادر بودند به آسانی یك غیر ممكن را ممكن كنند؟
اما… اما رقابت، حق تیم ها است و این حق، حداقل در بازی های مقدماتی تورنمنت های بزرگ برای متقاضیان پرشمار محفوظ به نظر می رسد. تیم های كوچك می بازند و بازا امیدوارانه (با وجودی كه می دانند راه به جایی نخواهند برد) در رقابت های ۲ سال بعد حضور می یابند چون به هر حال اگر در این فوتبال «بردن» راه و رسم برندگان تلقی می شود، باختن بازنده ها، واقعیتی است كه حقیقت رقابت و نشناختن ناامیدی را بیان می كند.
یك بار «ناپلئون بناپارت» گفت آنقدر شكست خوردم تا راه شكست دادن را آموختم. نمونه؟ ایسلند. این تیم یك دهه پیش، كمتر از ۱۰ گل دریافت نمی كرد اما در چند سال اخیر به جمع تیم های درجه سوم رو به پیشرفت پیوسته و گاهی موی دماغ بزرگان می شود. ایرلند شمالی كه چند سال بود حتی در زدن یك گل هم عاجز نشان می داد، سرانجام فریاد كشید و تن اسپانیا را لرزاند. بله! آنها اسپانیای بزرگ را بردند.
شاید جزایر فارو، لیختن اشتاین و لوكزامبورگ رنگ پیروزی را نبینند اما اروپا مشتاقانه به آنها خواهد نگریست و از خود متشكر می شود كه اجازه داده كوچك های از پا افتاده و نه از نفس افتاده برای حق خود (عرض اندام، زدن گل یا یك پیروزی ناقابل) بجنگند. لیختن اشتاین یك «اپسیلون» در معادلات قدرت فوتبال تأثیرگذار نیست؛ با این حال نمی توانید آنها را ببینید و نپرسید چگونه می توان همیشه باخت و هیچ وقت ناامید نشد.
چگونه می شود یك بازنده خوب بود و به مدعیان یاد داد رقابت به قصد اثبات آنچه هستی، بسیار زیباتر از جنگ برای صعود و سقوطی است كه ممكن است عمرش ۲ روز بیشتر نباشد! اسپانیا بیشتر اوقات راهی مراحل نهایی یورو و جام جهانی می شود اما چند بار نتیجه گرفته است؟ در عوض، كوچك های اروپا همیشه در مراحل مقدماتی حاضرند و خوب یا بد خود را آنچنان كه هستند، نشان می دهند.
نداشتن چیزهایی كه آرزویمان محسوب می شوند، بخش بزرگی از خوشبختی ما را تشكیل می دهند كیسه بوكس ها، آرزوی حضور در یك رقابت را معتبر دارند و چون تا مدت نامعلومی برای رسیدن به این هدف تلاش می كنند، خوشبخت هستند...
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید