پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


تحلیل گفتمان


تحلیل گفتمان
● تعریف گفتمان
گفتمان (Discourse) شکلی از کاربرد گفتگو است، اما به صورتی کلی تر. بدین معنا که در گفتمان تنها معنای ظاهری مطرح شده در گفتگو نقش ندارد بلکه شرایط زمانی، مکانی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را به صورت پنهان با خود در بردارد.
در نظر فوکو، گفتمان ها درباره موضوعات صحبت نمی کنند و هویت موضوعات را تعیین نمی کنند بلکه سازنده موضوعات اند و در فرایند این سازندگی مداخله خود را پنهان می کنند. گفتمان روشن می سازد چه کسی در چه زمانی و با چه آمریتی صحبت می کند.
● تاریخچه تحلیل گفتمان
این اصطلاح برای نخستین بار در سال ۱۹۵۲ در مقاله یک زبان شناس معروف انگلیسی به نام زلیك هریس (Zellig Harris) به كار رفت . زلیك هریس تحلیل گفتمان را صرفا نگاهی صورت گرایانه و ساختار گرایانه می داند. یعنی دیدگاهی که توجه به جمله شکل و صورت متن دارد و نه کارکردگرایانه که به کارکرد متن و واحدهای زبانی متمرکز است.
تحلیل گفتمان (Discourse Analysis) كه در زبان فارسی به سخن كاوی، تحلیل كلام و تحلیل گفتار نیز ترجمه شده است ، یك گرایش مطالعاتی بین رشته ای است كه در اواسط دهه های ۶۰ و ۷۰ در پی تحولات معرفتی در علوم اجتماعی و انسانی ظهور كرد. این گرایش به دلیل بین رشته ای بودن به زودی به عنوان یکی از روش های کیفی در حوزه های مختلف علوم سیاسی، علوم اجتماعی، ارتباطات و زبان شناسی انتقادی قرار گرفت.
● تعریف تحلیل گفتمان
در نگاه نخست شاید تحلیل گفتمان همان تحلیل متن یا نوشتار ( text analysis ) یا تحلیل گفتار به نظر آید. اما واقعیت این است که تحلیل گفتمان چیزی بیش از آرای هارولد لاسول درباره تحلیل فرستنده ، تحلیل پیام ، تحلیل وسیله و تحلیل گیرنده است.
دیری نگذشت كه بعضی از زبان شناسان این مفهوم را در معناهای متفاوتی به كاربردند . به اعتقاد برخی تحلیل گفتمان شامل تحلیل ساختار زبان گفتاری – مانند گفت و گو ها ، مصاحبه ها و سخنرانی ها – و تحلیل متن شامل تحلیل ساختار زبان نوشتاری – مانند مقاله ها ، داستان ها، گزارش ها و غیره – می شود.
آنها معتقد بودند كه تحلیل گفتمان بیشتر به كاركرد یا ساختار جمله و كشف و توصیف روابط آن می پردازد . به عبارت دیگر تحلیل گفتمان عبارت است از شناخت رابطه جمله ها با یكدیگر و نگریستن به كل آن چیزی كه نتیجه این روابط است.تحلیل گفتمان به سازوکارهای زبانی تشکیل متن می‌پردازد و این که چه ابزارهایی به جمله‌های زبان متنیت می‌بخشند.
در تحلیل گفتمان ، برخلاف تحلیل های سنتی زبان شناسانه ، دیگر صرفا با عناصر نحوی و لغوی تشكیل دهنده جمله به عنوان عمده ترین مبنای تشریح معنا سرو كار نداریم ، بلكه فراتر از آن به عوامل بیرون از متن ، یعنی بافت موقعیتی ( context of situation) ، فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، ارتباطی و غیره سرو كار داریم.
تحلیل گفتمان، روشی نوین برای پژوهش در متن های ارتباطی است كه برای شناخت پیام و معنی به كار رفته در پیام های ارتباطی كاربرد یافته است.این روش در آغاز تا حد زیادی وامدار زبانشناسی بوده است.
بسیاری از زبانشناسان هم به این قول ”مالینوفسكی “ استناد می كنند كه می گوید: ”مفهوم و معنی در دل كلمات نهفته نیست، بلكه معنی در ”اوضاع و احوال“ اجتماعی، وضع ادای كلمات، ساختمان جمله، اثركلمات مجاور بر یكدیگر و ده‌ها عامل دیگر مبتنی می باشد. “
به این ترتیب ”معنی“ در كُنه ”شرایط اجتماعی“ قرار دارد كه هر پیام با توجه به وضع فرستنده و گیرنده دستخوش دگرگونی می شود.از این منظر معنی شناسی را مطالعه ”معنی“دانسته اند به مفهوم مصداقی که در جهان خارج وجود دارد یا مبتنی بر مصداق‌ها به شكل نوعی تصویر(Image) در ذهن گوینده است و ”تحلیل گفتمان“ به معنی ”تجزیه و تحلیل كلام“ به مطالعه رابطه میان صورت و نقش در ارتباط كلامی می پردازد.
در تحلیل گفتمان مجموعه شرایط اجتماعی ، زمینه وقوع متن یا نوشتار ، گفتار ، ارتباطات غیركلامی و رابطه ساختار و واژه ها در گزاره ای كلی نگریسته می شود.
واژه ها هر كدام به تنهایی مفهوم خاص خود را دارا هستند اما در شرایط وقوع و در اذهان گوناگون معانی متفاوتی دارند.برای مثال رستگاری برای یك انسان دیندار معنایی متفاوت از رستگاری برای یك انسان غیر دیندار دارد.
تحلیل گفتمان اما تنها در زیر چتر زبان شناسی نماند.این گرایش به همت متفكرانی چون میشل فوكو از زبان شناسی وارد مطالعات فرهنگی و مباحث اجتماعی و سیاسی شد و شكل انتقادی به خود گرفت .
● كاربردهای تحلیل گفتمان
تحلیل گفتمان از سطح گفتار فراتر رفته و شامل گفتار، نوشتار و همچنین شامل ناگفته ها و نانوشته های یك متن نیز می شود و مضامین خاصی را با خود به همراه دارد.
تحلیل گفتمان از لحاظ روش در زمره تحلیل های كیفی قرار می گیرد. ادعای تحلیل گفتمان آن است كه تحلیلگر در بررسی یك متن از خود متن فراتر می رود و وارد بافت یا زمینه متن می شود. یعنی از یك طرف به روابط درون متن و از طرف دیگر به بافت های موقعیتی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی متن می پردازد.
تحلیل گفتمان در رشته هایی چون زبان شناسی، نقد ادبی، قوم نگاری، جامعه شناسی، روان شناسی ادراكی و اجتماعی، معنی شناسی، علوم سیاسی، علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات فرهنگی كاربرد دارد.
● اهداف تحلیل گفتمان
مهمترین اهداف تحلیل گفتمان را به این ترتیب خلاصه کرد:
۱) نشان دادن رابطه بین نویسنده ، متن و خواننده
۲) روشن ساختن ساختار عمیق و پیچیده تولید متن یعنی "جریان تولید گفتمان"
۳) نشان دادن تاثیر بافت متن ( واحدهای زبانی) و بافت موقعیتی ( عوامل اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، تاریخی و شناختی ) برروی گفتمان
۴) نشان دادن موقعیت و شرایط خاص تولید كننده گفتمان ( شرایط تولید گفتمان )
۵) نشان دادن بی ثباتی معنا؛ یعنی معنا همیشه در حال تغییر است ، هرگز كامل نیست و هیچ وقت بطور كامل درك نمی شود.
۶) آشكار ساختن رابطه بین متن و ایدئولوژی . تحلیل گفتمان از بدو پیدایش همواره در صدد بوده است تا نشان دهد كه هیچ متن یا گفتار و نوشتاری بی طرف نیست بلكه به موقعیتی خاص وابسته است . این امرممكن است كاملا غیر عمدی و ناآگاهانه و باشد.
۷) و هدف عمده تحلیل گفتمان این است كه تكنیك و روش جدیدی را در مطالعه متون ، رسانه ها ، فرهنگ ها ، علوم، سیاست ، اجتماع و ... بدست دهد . مبادی فكری این روش همان پیش فرضهای پسامدرن هستند.
● صاحب نظران تحلیل گفتمان
مهم ترین افرادی كه تحلیل گفتمان را از بعد روش مدنظر قرار داده اند و در سطوح متفاوتی از بررسی های گفتمانی به آن توجه داشته اند ون دایك (Teun A. van Dijk) و فركلاف (Norman Fairclough) هستند.
▪ روش ون دایك
ون دایك، بررسی مقوله ها و مفاهیم زیر را برای تحلیل گفتمان پیشنهاد می كند:
۱) استدلال : كه باید ارزیابی منفی از واقعیت را به دنبال داشته باشد.
۲) معانی بیان: برجسته كردن اغراق آمیز كنش های منفی "دیگران" و كنش های مثبت "ما" از قبیل حسن تعبیرها، تكذیب ها، قصور در بیان كنش منفی "ما".
۳) سبك واژگان: انتخاب كلماتی كه مستلزم ارزیابی های منفی یا مثبت است (واژه هایی دارای بار معنایی خاص)
۴) قصه گویی: گفتن رویدادهای منفی به گونه ای كه انگار فرد، خود آنرا تجربه كرده است و نیز گفتن ویژگی های منفی رویدادها به گونه ای كه پذیرفتنی باشد.
۵) تاكید ساختاری بر منش های منفی "دیگران" در تیترها، لیدها، خلاصه ها و دیگر قلمروهای طرح متن (گزارش های خبری) و ساختارهای انتقالی نحو جمله (اشاره به عوامل منفی در شاخص ها و موقعیت های موضعی)
۶) نقل قول از شواهد، منابع و كارشناسان معتبر مثلا در گفتگوهای خبری
▪ روش نورمن فركلاف
نورمن فركلاف، تحلیل گفتمان را در سه سطح توصیف ، تفسیر و تبیین مدنظر قرار می دهد. او معتقد است: متن در درجه اول دارای كلیتی است كه بدان وابسته است . در داخل متن مجموعه ای از عناصر وجود دارند كه نه تنها به یكدیگر مرتبط بوده بلكه كلیتی را می سازند كه بدان گفتمان می گویند .
متن یا گفتمان به مجموعه ای از عوامل بیرونی متكی است .این عوامل هم در فرایند تولید متن موثرند و هم در فرآیند تفسیر متن.فرآیند تولید و تفسیر با همدیگر دارای تعامل و كنش متقابلند و در نتیجه همدیگر را متاثر می سازند .
یك متن علاوه بر بافت متن و فرآیند و تفسیر متن به شدت متاثر از شرایط اجتماعی است كه متن تولید و یا تفسیر می شود . بافت اجتماعی و فرهنگی ، تاثیر بسیار بیشتری نسبت به بافت متن و فرآیند تولید و تفسیر آن دارد .
با این مقدمه و بیش فرضها سطوح تحلیل گفتمان از منظر نورمن فركلاف قابل هضم تر می شود.او سه سطح را به كار می گیرد :
ـ سطح اول ، گفتمان به مثابه متن
ـ سطح دوم ، گفتمان به مثابه تعامل بین فرآیند تولید و تفسیر متن
ـ سطح سوم كه سطح كلان است ، گفتمان به مثابه زمینه است.
۱) توصیف
مجموعه ویژگی های صوری ای كه در یك متن یافت می شوند می توانند به عنوان انتخاب های خاصی از میان گزینه های مربوط به واژگان و دستور موجود تلقی شوند كه متن از آن ها استفاده می كند . به منظور تفسیر ویژگی هایی كه به صورت بالفعل در یك متن وجود دارند، معمولا توجه به دیگر انتخاب های ممكن نیز ضروری است ؛ یعنی انتخاب از میان نظام های گزینه ای انواع گفتمان هایی كه ویژگی های موجود از آنها گرفته شده اند .
در نتیجه ، در تحلیل متون ، كانون توجه دائما بین آنچه در متن وجود دارد و انواع گفتمان هایی كه متن از آنها استفاده می كند در نوسان است.مثلا به این سوالات در خصوص واژگان در متن باسخ می دهیم:
۱) كلمات واجد كدام ارزشهای تجربی هستند ؟ چه نوع روابط معنایی به لحاظ ایده ئولوژیك بین كلمات وجود دارد؟
۲) كلمات واجد كدام ارزشهای رابطه ای هستند ؟ آیا عباراتی وجود دارند كه دال برحسن تعبیر باشند ؟ آیا كلماتی وجود دارند كه رسمی یا محاوره ای باشند ؟
۳) كلمات واجد كدام ارزش های بیانی هستند ؟
۴) در كلمات از كدام استعاره ها استفاده شده است ؟
و از جهت دستوری :
۵) ویژگی های دستوری واجد كدام ارزشهای تجربی هستند ؟ جملات معلوم هستند یا مجهول ؟ جملات مثبت هستند یا منفی ؟
۶) ویژگی های دستوری واجد كدام ارزش های رابطه ای هستند ؟ از كدام وجه ها ( خبری ، پرسشی دستوری ، امری ) استفاده شده است ؟ آیا ویژگی های مهم وجهیت رابطه ای وجود دارند ؟ آیا از ضمیرهای ما و شما استفاده شده است و اگر پاسخ مثبت است ، نحوه استفاده از آنها چگونه بوده است ؟
۷) ویژگی های دستوری واحد كدام ارزشهای بیانی هستند ؟
۸) جملات ( ساده ) چگونه به یكدیگر متصل شده اند ؟ از كدام كلمات ربطی منطقی استفاده شده است ؟ آیا جملات مركب از مشخصه های همپایگی یا وابستگی برخوردارند ؟ برای ارجاع به داخل و بیرون متن از چه ابزارهایی استفاده شده است ؟
۹) از كدام قراردادهای تعاملی استفاده شده است ؟ آیا روشهایی وجود دارندكه به كمك آنها یك مشارك نوبت سخن گفتن دیگران را كنترل كند ؟
۱۰) متن واجد چه نوع ساختهای گسترده تری است .۲) تفسیر
ـ بافت یا زمینه : تفسیر های گفتمان از بافت موقعیتی و بینامتنی چیست ؟
ـ انواع گفتمان : چه نوعی از گفتمان مورد استفاده خواهد بود ( و در نتیجه ، كدامین قواعد ، نظام و اصول در زمینه نظام آوایی ، دستوری ، انسجام جمله ای ، واژگان ، نظام های معنایی یا كاربردی به كار گرفته می شود ؛ و نیز كدام چارچوب ها ؟
در واقع مرحله تفسیر روشن می سازد که فاعلان در گفتمان مستقل نیستند. این مرحله به خودی خود بیانگر روابط قدرت و سلطه و ایده ئولوژی های نهفته در پیش فرض ها ، كه كنش های گفتمانی معمول را به صحنه مبارزه اجتماعی تبدیل می كند نخواهد بود . به منظور تحقق چنین هدفی مرحله تبیین هم ضروری است.
۳) تبیین
می توان از مرحله تفسیر به تبیین با توجه به این نكته گذر کرد كه با بهره گرفتن از جنبه های گوناگون دانش زمینه ای به عنوان شیوه های تفسیری در تولید و تفسیر متون ، دانش یاد شده بازتولید خواهد شد. این باز تولید برای گفتمان پیامدی جانبی ، ناخواسته وناخود آگاه است ؛ این امر در واقع به نوعی درمورد تولید و تفسیر نیز صدق می كند.
بازتولید مراحل گوناگون تفسیر و تبیین را به یكدیگر پیوند می دهد زیرا در حالی كه تفسیر چگونگی بهره جستن از دانش زمینه ای در پردازش گفتمان را مورد توجه قرار می دهد ، تبیین به شالوده اجتماعی و تغییرات دانش زمینه ای والبته بازتولید آن در جریان كنش گفتمانی می پردازد .
هدف از مرحله تبیین ، توصیف گفتمان به عنوان بخشی از یك فرآیند اجتماعی است ؛ تبیین گفتمان را به عنوان كنش اجتماعی توصیف می كند و نشان می دهد كه چگونه ساختارهای اجتماعی ، گفتمان را جهت می بخشند ؛ همچنین تبیین نشان می دهد كه گفتمان ها چه تاثیرات باز تولید کننده ای می توانند برآن ساختارها بگذارند ، تاثیراتی كه منجر به حفظ یا تغییر آن ساختارها می شوند . دانش زمینه ای واسطه تعیُن اجتماعی این تاثیرات است ؛ به این معنا كه ساختارهای اجتماعی به دانش زمینه ای شكل می دهند . و این یكی شكل دهنده گفتمان هاست و گفتمان ها دانش زمینه ای را حفظ می كنند یا آن را تغییر می دهند و این دومی باز به نوبه خود حافظ یا تغییر دهنده ساختارهاست .
منظور از ساختارهای اجتماعی هم همان مناسبات قدرت است و هدف از فرآیندها و اعمال اجتماعی ، فرآیند ها و اعمال مربوط به مبارزه اجتماعی است . بنابراین ، تبیین عبارت است از دیدن گفتمان به عنوان جزئی از روند مبارزه اجتماعی در ظرف مناسبات قدرت.
آنچه را در مورد تبیین باید گفت در قالب سه پرسش زیر مطرح می کنیم :
۱) عوامل اجتماعی : چه نوعی از روابط قدرت در سطوح گوناگون نهادی ، اجتماعی و موقعیتی در شکل دادن این گفتمان موثر است؟
۲) ایدئولوژی : چه عناصری از دانش زمینه ای که مورد استفاده واقع شده اند دارای خصوصیات ایده ئولوژیک هستند؟
۳) تاثیرات : جایگاه این گفتمان نسبت به مبارزات در سطوح گوناگون نهادی ، اجتماعی و موقعیتی چیست؟ آیا این مبارزات علنی است یا مخفی ؟ آیا گفتمان یاد شده نسبت به دانش زمینه ای هنجاری است یا خلاق ؟ آیا در خدمت حفظ روابط موجود قدرت است یا در جهت دگرگون ساختن آن عمل می کند؟
● پیش فرضها (انگاره) و مفروضات تحلیل گفتمان
پیش فرضها و مفروضات تحلیل گفتمان كه از برآیند قواعد تحلیل متن ، هرمنوتیك ، نشانه شناسی ، مكتب انتقادی ، روانكاوی مدرن و دیدگاه فوكو شكل گرفته ، عبارت است از:
۱) متن یا گفتار واحد توسط انسانهای مختلف ، متفاوت نگریسته می شود . یعنی انسانهای مختلف از متن واحد برداشت یكسان و واحدی ندارند . دالی متفاوت می تواند برای اشاره به مدلولی ظاهرا یكسان استفاده شود .
۲) خواندن ( برداشت و تفسیر از متن ) همیشه نادرست خواندن ( برداشت نادرست از متن ) است .
۳) متن را باید به عنوان یک كل معنا دار نگریست و این معنا لزوما در خود متن نیست .
۴) هیچ متن خنثی یا بی طرفی وجود ندارد ، متن ها بار ایدئولوژیك دارند .
۵) حقیقت همیشه در خطر است . درهر گفتمانی حقیقت نهفته است اما هیچ گفتمانی دارای تمامی حقیقت نیست
۶) نحوه Syntaxمتن نیز معنا دار است ، چون كه نحو دارای معانی اجتماعی و ایدئولوژیك است و این معانی در جای خود به عواملی كه دال ها را می سازند – نظیر : رمزها ، بافت ها ، مشاركت ها و تاریخ مختلف – وابسته اند
۷) معنا همان قدر كه از متن Text ناشی می شود ، از بافت یا زمینه اجتماعی و فرهنگی Context نیز تاثیر می پذیرد . معنا و پیام یك متن در بین نوشته های آن متن قرار دارد .
۸) هر متنی در شرایط و مقعیت خاصی تولید می شود . از این رو رنگ خالق خود را همیشه به خود دارد .
۹) هر متنی به یك منبع قدرت یا اقتدار ( نه لزوما سیاسی ) مرتبط است .
۱۰) گفتمان سطوح و ابعاد متعددی دارد . یك سطح گفتمانی وجود ندارد و یك نوع گفتمان هم وجود ندارد.
● تفاوت تحلیل محتوا با تحلیل گفتمان
روش ”تحلیل گفتمان“ یك روش كیفی است كه از اصلاح روش های اولیه تحلیل رسانه‌ها حاصل شده است، اصطلاحی كه شالوده زبانشناسی دارد. در حالیكه تحلیل محتوا یك روش كمی است بر اساس اندازه گیری، مقدار چیزی، در یك نمونه سنجیده می شود.
”تئو. ای.وان دایك“ چهار جزء متمایز رویكرد به گفتمان را اینگونه برمی شمارد:
اول، تحلیل گفتمان یك پیام رسانه ای را به عنوان یك گفتمان تمام عیار مستقل بررسی می كند. تحلیل محتوا در پژوهش ارتباطات جمعی معمولا برای یافتن روابط (یا همبستگی ها) میان این و یا آن ویژگی – اغلب محتوا و گاهی سبك – پیام‌ها و ویژگی های فرستنده/ سخنگو یا خوانندگان انجام می گیرد.
گفتمان رسانه ای به عنوان شكلی از ”عمل اجتماعی“ كمتر مورد مطالعه قرار گرفته است و آشكار كردن ساختارهای ذاتی درهمه سطوح هدفی معقول محسوب می شود.
دوم اینكه، هدف تحلیل گفتمان عمدتا تشریح داده های كیفی است و نه داده های كمّی. البته معیارهای كمّی را می‌توان به خوبی بر تحلیلی، آشكار از نوع عمدتا بیشتر كیفی بنیان نهاد.
سوم اینكه، درحالی كه تحلیل محتوا عمدتا بر مبنای داده های قابل مشاهده و محاسبه‌پذیری چون واژه‌ها، عبارات، جمله‌ها مبتنی است، تحلیل گفتمان به ساختارهای معنا شناختی توجه دارد و فرض ها، ارتباط ها، دلالت‌ها و راهبردها را هم روشن می سازد. به دیگر سخن در تحلیل گفتمان به جای شمارش و مقادیر آماری با معناشناسی كاربردی متن سروكار داریم.
فنون پیشرفته‌تر تحلیل محتوا هم راجع به ساختارهای زبانی‌است و با بحث‌های زبانشناسی درآمیخته شده‌است. اما مطلقاً به آن نمی‌توان تحلیل گفتمان گفت چراکه تحلیل گفتمان افق‌های بسیار دورتری را دنبال می‌کند. اصولاً تحقیقات کیفی چنین است و تحلیل گفتمان هم به عنوان یکی از الگوهای تحلیل کیفی از این مشخصه بهره‌مند است.
● بررسی نمونه های عملی تحلیل گفتمان
۱ ) در فصلنامه رسانه شماره ۵۴ تابستان ۱۳۸۲ تحقیقی از سوی دكتر محمد مهدی فرقانی با عنوان "تحول گفتمان توسعه سیاسی در ایران" (از مشروطه تا خاتمی) منتشر شده است كه بر اساس روش "تحلیل گفتمان" صورت گرفته است.
محقق برای بررسی گفتمان حاكم در زمینه توسعه سیاسی، یك روزنامه كه نماینده گفتمان حاكمیت بوده است انتخاب و از میان سرمقاله های آن متن معرف، برگزیده شده و با استفاده از شیوه تحلیل گفتمان و الگوی تركیبی فركلاف و ون دایك، این متون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است تا یافته های آن بر مبنای تحلیل شرایط و بسترهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی، تبیین شوند. این مقاله در پی آن است كه گفتمان مسلط توسعه سیاسی را در سرمقاله های روزنامه های هشت دوره مزبور، مورد تحلیل و بررسی قرار دهد تا از خلال آن عناصر و ساخت گفتمان حاكم در هر دوره و در نهایت سیر تحول گفتمان توسعه سیاسی در یكصد سال اخیر را بازشناسی و معرفی كند.
۲) پایان نامه آقای اردشیر زابلی زاده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مركزی به تحلیل گفتمان هفته نامه های استان كردستان پرداخته است. در این تحقیق به بررسی عملی و محتوایی متون سرمقاله های سه نشریه استان پرداخته شده است. بنابراین "جامعه آماری" این تحقیق عبارت بودند از: نشریات استانی آبیدر، سیروان، ئاسو در سال ۱۳۸۲ به صورت روش" نمونه گیری تصادفی ساده" و از بین ۵۰٪ مطالب نشریات فوق در این تحقیق استفاده شده است. "واحد تحلیل" مضامین و معنای مقالات و سرمقاله نشریه بوده است.
در" روش گردآوری اطلاعات"، دو روش تحلیل گفتمان مثل روش تحلیل محتوا، اطلاعات و داده ها موجودند و محقق صرفا سعی می كند بر اساس فرضیات و سوالات تحقیق، اطلاعات لازم را گردآوری نماید. در واقع نوعی ابزار غیر تصدیعی (غیر مزاحم) در اختیار محقق می باشد و محقق مجبور به گردآوری و جمع آوری اطلاعات نیست بلكه اطلاعات به صورت غیرمنسجم موجودند فقط نقش وی تنظیم و تنسیق اطلاعات بر اساس سوالات و فرضیات تحقیق بوده است. در روش تجزیه و تحلیل، سرمقاله ها و مقالاتی كه متناسب با فرضیات تحقیق بوده است.
● تحلیل گفتمان انتقادی
گفتمان انتقادی، بحث تحلیل گفتمان را یک سطح ارتقا می‌دهد. تحلیل گفتمان از نظر شمول معنایی در گستره ای فراتر از زبان شناسی اجتماعی و زبان شناسی انتقادی به همت متفكرانی چون ژاك دریدا، میشل پشو و میشل فوكو و به ویژه توسط اندیشمندانی چون ون دایك و نورمن فركلاف كه به طو مستقیم به این رشته اهتمام ورزیدند، وارد مطالعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شد و شكل انتقادی به خود گرفت.
یعنی اگر تحلیل گفتمان را سطح توصیف بدانیم، آن را به سطح تفسیر و تبیین می‌رساند و ضمن توصیف و تفسیر متن، به این سؤال پاسخ می‌دهد که چرا از میان گزینه‌های ممکن زبانی باید این متن را انتخاب کرد و در طی یک واقعه مشخص چرا اشخاص از عبارات زبانی و دستوری خاصی استفاده می‌کنند. تحلیل گفتمان انتقادی این چراها را کمتر به نویسنده مرتبط می‌کند. بلکه بنگاه‌ها و مراکزی که این مجموعه را اداره می‌کنند و فرد هم جزئی از آن است، این متن را رقم می‌زند. در اصل می‌گوید تولید و فهم متن با عوامل بافت‌های کلان یعنی تاریخ، ایدئولوژی، جامعه، فرهنگ و قدرت مرتبط است.
از سوی دیگر نگاه انتقادی آن معطوف به سویه‌ای‌است که زبان را آینه شفافی می‌داند که مفاهیم و اندیشه‌ها را منتقل می‌کند. تحلیل گفتمان انتقادی بر این باور است که زبان بر خلاف این تعریف مثل آینه یا شیشه ماتی‌است که حقایق را در بسیاری موارد تحریف می‌کند.
فوکو معتقد بود که زبانشناسان تاکنون از ابزارهای زبانشناختی تشکیل متن صحبت کرده‌اند اما به خدمت گرفتن این ابزارها به طور کامل باعث می‌شود به لایه‌های معنایی دست یابیم اما لایه‌های معنایی دیگری هم در این متن هست که تاکنون از چشم آنها دور مانده‌است.
ااین نظر فوکو به رویکردی در درون تحلیل گفتمان با عنوان CDA، زبانشناسی گفتمان انتقادی یا تحلیل گفتمان انتقادی مطرح شد. فوکو معتقد بود هیچ متنی عاری از القائات ارزشی، روابط قدرت و مولفه‌های فرهنگی نیست. اگر قرار است متنی تفسیر بشود ما باید درصدد یافتن این لایه‌های معنایی نیز باشیم.
تحلیل گفتمان انتقادی معتقد است که رد پای تاریخ، جهان‌بینی، ارزش‌ها، مؤلفه‌های اجتماعی - فرهنگی، در جای جای زبان مشهود است.
کار تحلیل‌گر متن این است که ورای این معانی که تحلیل گفتمان متعارف می‌دهد، برود و این لایه‌های معنایی را نیز بگوید. یعنی کسی که در متون سیاسی و رسانه‌ای کار می‌کند، باید به خواننده این آگاهی را بدهد که چه متنی را می‌خواند و لایه‌های معنایی آنچه می‌خواند را بر او آشکار می‌کند.
حسین امامی (کارشناس ارشد تحقیق در ارتباطات)

منابع
۱.وان دایك، تئون.ای (۱۳۸۲)، مطالعاتی در تحلیل گفتمان: از دستور متن تا گفتمان كاوی انتقادی، گروه مترجمان، تهران: مركز مطالعات و تحقیقات رسانه ها.
۲. فرکلاف نورمن (۱۳۷۹)– " تحلیل انتقادی گفتمان" .گروه مترجمان. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها. بهرامپور ، شعبانعلی)
۳. بلیك رید و ادوین هارولدس (۱۳۷۸)، طبقه بندی مفاهیم در ارتباطات، مترجم مسعود اوحدی، تهران: انتشارات سروش
۴. اختیار، منصور (۱۳۴۸)، معنی شناسی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
۵. یار محمدی، لطف الله (۱۳۸۳)، گفتمان شناسی رایج و انتقادی، تهران: هرمس.
۶. صفوی، كورش (۱۳۸۲)، معنی شناسی كاربردی، تهران: انتشارات همشهری.
۷. وان دایك، تئون.ای (۱۳۷۸)، ”تحلیل گفتمان: پرورش و كاربست آن در ساختار خبر، مترجم: محمد رضا حسن زاده ‎‎‏‏‏، تهران :پژوهش معاونت سیاسی صدا و سیمای جمهوری اسلامی.“
۸. فرقانی، محمدمهدی. تحول گفتمان توسعه سیاسی در ایران (از مشروطه تا خاتمی).فصلنامه رسانه. شماره ۵۴ تابستان ۱۳۸۲
۹. آقاگل‌زاده ، فردوس (۱۳۸۵)، تحلیل گفتمان انتقادی. ناشر: انتشـارات علمی فرهنگی
۱۰. یحیایی ایله ای، احمد. وب سایت ارتباطات اجتماعی. http://www.yahyaee.com
۱۱. پایان نامه اردشیر زابلی زاده (۸۴-۸۳) در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مركزی :تحلیل گفتمان هفته نامه های استان كردستان.


همچنین مشاهده کنید