چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

بازتاب حقیقت ایمان در زندگی اجتماعی انسان


بازتاب حقیقت ایمان در زندگی اجتماعی انسان
ایمان به معنای اذعان و تصدیق به چیزی همراه با التزام به لوازم آن است; چنان چه این واژه در قرآن به معنای تصدیق به توحید، رسالت و معاد و التزام به هر حكمی است كه فرستادگان او آورده اند.
در نتیجه پیروی عملی به نحوی بازتاب همان التزام قلبی است كه در بیرون خود را نشان می دهد. از این رو خداوند هر گاه ایمان را مطرح می سازد به دنبال آن «عمل» را نیز بیان می دارد تا نمود عینی ایمان را در عمل گوشزد نماید. بنابراین از نظر قرآن اعتقاد صرف، ایمان نیست مگر آن كه به لوازم آن چیزی كه بدان معتقد شده ایم ملتزم شویم و آثار آن را بپذیریم; چون ایمان همان علم به هر چیزی است; اما علم و دانش همراه با آرامش و اطمینان به آن; و چنین آرامشی جز به التزام به لوازم آن امكان پذیر نیست. البته دانشی كه همراه با آرامش نیست چه بسا از التزام جدا شود مانند بسیاری از افرادی كه به رفتارهای زشت و ناپسند یا زیانبار عادت كرده اند با آن كه علم به نادرستی و زیانباری عادت خود دارند ولی ناتوان از ترك عادت خود هستند; خداوند درباره این گونه جدایی علم و عمل می فرماید: «وَجَحَدُواْ بِهَا وَ اسْتَیْقَنَتْهَآ أَنفُسُهُم;(نمل/ ۱۴) در حالی كه دل هایشان به آن یقین داشت آن را انكار كردند».
بنابراین حقیقت ایمان به گونه ای است كه در رفتار انسانی خود را نشان می دهد; و این گونه نیست كه تنها یك التزام درونی و قلبی باشد و ربطی به عمل و یا خرد و اندیشه فرد نداشته باشد; زیرا ایمان در صورتی كامل است و مفهوم واقعی می یابد كه بر خرد و اندیشه و عمل و رفتار فرد تأثیرگذار باشد.
همین مطلب را ما در مسأله خشوع نیز می یابیم; زیرا خشوع یك حالت درونی و تأثر خاصی است كه به افراد مقهور دست می دهد. افرادی كه در برابر فرمانروایی چیره و قاهر قرار گرفته اند به طوری كه همه ی توجه آنان معطوف به او گشته و از جایی دیگر قطع می شود، چنین حالتی در آنان پدید می آید. این حالت با آن كه یك تأثر و حالت درونی است ولی خود را در رفتار فرد و چهره اش خود را نشان می دهد; چنان چه پیامبر اكرم(ص) درباره شخصی كه در نمازش با ریش خود بازی می كرد فرمود: اگر دلش دارای خشوع می بود جوارحش نیز خاشع می شد.]مجمع البیان، ج ۷، ص ۹۹[
بنابراین ایمانی كه كامل، زنده و فعال است، آثار خود را در همه چیز و همه جا نشان می دهد. این آثار در حقیقت غرض مطلوب از آن چیز است. پس حقیقت ایمان چیزی جز این نخواهد بود كه خود را در آثارش نشان دهد و به مطلوب برساند. پیامبر اكرم(ص) در گفتگویش با حارثه بن نعمان جوانی كه حقیقت ایمان و یقین را به شهود دریافته بود می فرماید: برای هر حقّی حقیقتی است و برای هر درستی نوری است ]اصول كافی، ج ۲، ص ۵۴، ح ۳[ پس بنابر بیان پیامبر اكرم(ص) حقیقت ایمان نیز خود نوری دارد كه در واقع خود را نشان می دهد.
این تأثیرگذاری ایمان در صحنه های اجتماعی نیز بروز و ظهور دارد به ویژه كه دین به معنای سنتی اجتماعی كه انسان در زندگی اجتماعی اش بر پایه آن سیر و حركت می كند، رویكردی اجرایی و اجتماعی دارد; زیرا سنت های اجتماعی متعلق به عمل است; از این رو با دگرگونی ایمان و اعتقادی و اختلاف در این حوزه سنت های اجتماعی نیز مختلف می شود و اثر خود را در حوزه عمل نشان می دهد.
اجتماعی كه به توحید و معاد و عدالت حق تعالی ایمان دارد و فناناپذیری انسان را باور و به حیات ابدی ایمان و مرگ را دروازه ای به جهان دیگر می داند، چنین اجتماعی در زندگی خود روشی دارد كه در آن خوشبختی و حیات ابدی و آرامش و آسایش جاودانه را اصل قرار می دهد و در همه ابعاد زندگی در راستای تأمین آن گام بر می دارد.
اما اجتماعی كه برای جهان خدایان چون «انسان خدایی» معتقد است و گرفتار «اومانیزم» و خودپرستی به جای خداپرستی است و هستی را در ماده و مادیت می بیند و معاد و رستاخیزی را نمی پذیرد، چنین اجتماعی زندگی خود را چنان تنظیم و اداره می كند تا هر چه بیشتر از دنیا و مادیات آن بهره مند گردد.
پس دین و ایمان در حقیقت سنتی عملی است كه براساس مسأله هستی شناختی و جهان بینی بنیان گرفته است. این اعتقاد با علم استدلالی و خرد ورزی همراه با روش های تجربی و آزمونی ـ حسی، ارتباطی دارد ولی اختلافاتی نیز دارد; زیرا علم نظری به خودی خود مستلزم هیچ عملی نیست، اگر چه عمل كردن نیازمند به علم نظری است; به خلاف اعتقاد و ایمان كه عمل را به گردن انسان می گذارد و او را ملزم می كند تا بر پایه آن ایمانش عمل كند.
به سخنی دیگر، علم نظری و استدلالی آدمی را به وجود آغاز و انجام رهنمون می سازد و اعتقاد و ایمان آدمی را وادار می كند تا از آن معلوم نظری پیروی نموده در عمل نیز به آن ملتزم شود.
پس اعتقاد و ایمان، علم عملی است. از این رو می گوییم: بر هر انسان واجب است كه به آغاز و مبدأ این جهان ایمان داشته و خدا را بپرستد و در اعمالش آن را در نظر بگیرد تا در دنیا و آخرت خوشبخت گشته آسایش و آرامش را به دست آورد.
بنابراین از آن جایی كه دین سنت عملی برخاسته از اعتقاد است و ایمان نیز جزء اصلی و لازم دین است پس ایمان نیز در حقیقت التزام به اعتقاد حق درباره آغاز، انجام، فرستاده و احكامی است كه فرستاده آورده است و این اقتضای «عمل» می كند.
علوم عملی نیز بر حسب قوّت و ضعف انگیزه ها شدت و ضعف پیدا می كند، چون انسان هیچ كاری را انجام نمی دهد مگر به طمع خیر و یا نفع و یا به خاطر ترس از شرّ و ضرر است; و چه بسیار كارهایی كه ما به خاطر بعضی از انگیزه ها آن را ضروری می دانیم ولی انگیزه ی دیگری قوی تر از انگیزه پیشین پدید می آید كه در نتیجه از آن ضروری صرف نظر می كنیم، هم چنان كه خوردن را به انگیزه سیری و رفع گرسنگی ضروری می دانیم، ولی وقتی می فهمیم كه این غذا مضّر و منافی با صحت و سلامت ماست از حكم پیشین صرف نظر می كنیم.
پس در حقیقت علم به انگیزه دومی مانع انگیزه اول شد و اطلاق علم به اول را مقید كرد; بنابراین خوردن غذا برای رفع گرسنگی ضروری است اما این حكم به طور مطلق نیست بلكه تا زمانی معتبر است كه غذا به بدن ضرر نرساند. و منافی با سلامت و صحت آن نباشد.
ایمان نیز وقتی اثر خود را می بخشد و آدمی را به اعمال صالح می كشاند كه انگیزه های باطل و مكرهای شیطانی بر آن چیره نگردد، و ایمان مقید به یك حال معین نباشد.
پس مؤمن واقعی كسی است كه آن چه می كند براساس حقیقی و واقعی و مقتضای ایمان باشد. همین ایمان در زندگی اجتماعی انسان خود را به خوبی نشان می دهد، و رفتارهای اجتماعی او را تعدیل می كند و موجب می شود چنان پسندیده رفتار نماید و نقش اجتماعی را انجام دهد كه خشنودی افراد جامعه را در پی داشته باشد.
افراد ایمانی جامعه، اجتماعی را می سازند كه قرآن در ستایش آن جامعه می فرماید: «كُنتُمْ خَیْرَ أُمَّهٔ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْكِتَـبِ لَكَانَ خَیْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَـسِقُون» (آل عمران/۱۰۹).]ر.ك: المیزان، ترجمه موسوی همدانی، نشر جامعه مدرسین، ج ۱۵، ص ۷[
خلیل منصوری


همچنین مشاهده کنید