چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

ازدواج و طلاق هویدا


ازدواج و طلاق هویدا
ازدواج امیرعباس هویدا مانند دیگر فصل‌های زندگی او، از پیچیدگی‌های خاصی برخوردار است. پیچیدگی‌هایی كه هم شامل انتخاب همسر و موقعیت زمانی‌ آن است و هم نحوه زندگی و همسرداری.
از اولین روزهایی كه امیرعباس هویدا در مدرسه فرانسوی‌های بیروت به بلوغ جنسی رسید و نخستین ارتباطات خود را با «رنه دومان » ـ كه دختری زیبا روی بود ـ آغاز كرد، تا روزی كه لیلا امامی خویی را به همسری برگزید، زن‌های زیادی در زندگی او رفت و آمد داشتند.
«رنه دومان» ـ كه نویسنده كتاب معمای هویدا در سال ۱۳۷۷ ش، در بروكسل با او، گفتگو كرده است ـ اولین عشق دوران جوانی هویداست كه تا پایان عمر هم در مكاتباتی كه با او داشته، این ارتباط و علاقه را حفظ كرده است.
با توجه به حضور رنه دومان در بروكسل، می‌توان گفت: علی‌رغم دلایل مختلفی كه برای تحصیل هویدا در بروكسل نقل شده شاید اصلی‌ترین علت آن، حضور این معشوقه جوان در بروكسل بوده است.
پس از او و بعد از بازگشت به ایران و استخدام در وزارت امورخارجه و سپس رفتن به خدمت سربازی در دایره مستشاری، ردپای زنی به نام پروین در زندگی اوست. حضور این زن در زندگی هویدا، گویا با اعزام او به اولین مأموریت اداری به فرانسه، پایان می‌پذیرد و پس از آن، ارتباطات گسترده او با زن‌های آلمانی در موقع حضور در اشتوتگارت كه جزو زندگی بی‌بند و بار او و حسنعلی منصور در آن مقطع می‌باشد.
با بازگشت او به ایران و حضور در هیأت مدیره شركت نفت نیز، زنانی در زندگی او حضور داشته‌اند.
اما اولین و آخرین همسر رسمی او، لیلا امامی خویی است كه به طور رسمی، ۵ سال و به طور غیررسمی نزدیك به دو دهه ـ از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۵۷ ـ با او بود.
قبل از اینكه به تحلیل علت این انتخاب، اشاره شود، خوب است در خصوص، معرفی لیلا امامی، مطالبی برای ثبت در تاریخ، آورده شود.
لیلا امامی، نوه دختری میرزا حسن‌‌خان وثوق‌الدوله، عاقد قرارداد ننگین ۱۹۱۹ ـ بود. وثوق‌الدوله، كه پدرش میرزا ابراهیم مستوفی (معتمد‌السلطنه) و مادرش، دختر میرزا علی‌خان امین‌الدوله بود، به علت حضور خانواده‌اش در دیوان سالاری قاجاریه، وقتی پدرش وزیر دربار اعظم شد، به جای او، مستوفی‌ آذربایجان گردید و پس از آن به نمایندگی مجلس شورای ملی رسید و بعدها هم نخست‌وزیر شد. او در همان هیأتی عضویت داشت كه حكم اعدام شیخ فضل‌الله نوری را صادر كرد.
در كابینه دوم او ـ كه به كابینه قرارداد مشهور شد ـ با امضای قرارداد ۱۹۱۹، در قبال این خدمت ۱۳۰ هزار لیره انگلیسی گرفت كه از آن مقدار ۰۰۰/۴۰ لیره را به اكبرخان صارم‌الدوله و ۰۰۰/۳۰ لیره را هم به نصرت‌الدوله داد و بخشی از آنرا نیز به قلم به مزدان انگلیسی داد تا در نشریات، به دفاع از این قرارداد ننگین، مطلب بنویسند. در این موقع حبیب‌الله خان عین‌الملك ـ پدر هویدا ـ كه با نشریات سید ضیاءالدین طباطبائی ـ نخست‌وزیر كودتای ۱۲۹۹ـ همكاری داشت، ۱۲ مقاله مسلسل در دفاع از قرارداد وثوق‌الدوله، در روزنامه رعد به رشته نگارش در آورد.
نقل است كه در ایام بستن قرارداد، در ملاقاتی كه بین وثوق‌الدوله و ادیب‌ پیشاوری روی می‌دهد، وثوق‌الدوله از او می‌پرسد:
«چطور شد كه هندوستان به آن جمعیت زیاد را یك مشت انگلیسی آمدند و تمام آنجا را گرفتند و برای خود تصاحب كردند.»
و ادیب پاسخ می‌دهد:
«در آنجا هم امثال شما زیاد بودند و انگلیس‌ها به توسط آنها تمام هندوستان را به تدریج اشغال نمودند. »۱
لیره‌های قرارداد ۱۹۱۹ كه زمینه كودتای ۱۲۹۹ را فراهم كرد تا رضاخان بر كرسی شاهی ایران بنشیند، از سوی شركت نفت انگلیس و ایران تأمین شد.
جالب این است كه بدانیم كه ـ داماد وثوق‌الدوله ـ نظام‌الدین امامی خوئی، پدر همسر هویدا ـ كمیسیر نفت در انگلیس بود و یك دهه ـ از حدود سال‌های ۱۳۲۳ تا ۱۳۳۳ ـ در انگلستان حضور داشت.
البته پس از آنكه، رضاخان بر تخت سلطنت جای گرفت، رشو‌ه‌های دریافتی وثوق‌الدوله را پس گرفت و وثوق‌الدوله هم در شهریور ۱۳۲۰ كه رضاخان رفت و برادر كوچكترش ـ احمد قوام ـ نخست‌وزیر شد، تلافی كرد. او از این فرصت در هم و بر هم استفاده گرفت و زمین‌های شرق تهران را كه به میلیون‌ها متر می‌رسید، به نام خود ثبت كرد كه سال‌های سال دودمان او، از این ثروت استفاده كنند.
وثوق‌الدوله، دارای هفت دختر و یك پسر بود و وقتی در سال ۱۳۲۹ مرد، اموال بسیار او، به فرزندانش رسید. یكی از این‌ها، ملكه وثوق، همسر نظام‌الدین امامی خویی، ـ مادر زن امیرعباس هویدا و حسنعلی منصور ـ بود و یكی هم، همسر علی امینی ـ نخست‌وزیر جنجالی دهه ۴۰ ـ كه با فشار امریكائی‌ها، به صدارت رسید.
و اما نظام‌‌الدین امامی‌ـ پدر لیلی امامی‌ـ فرزند حاج میرزا یحیی امام‌جمعه خوئی بود كه چند دوره نماینده مجلس بود و با شهید آیت‌الله سید حسن مدرس، در برخی از موضعگیری‌ها از جمله، مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ وثوق‌الدوله، همراهی داشت. او ۵ سال زودتر از وثوق‌الدوله از دنیا رفت، یعنی در سال ۱۳۲۴ شمسی.
لیلا امامی اولین فرزند ملكه وثوق و نظام‌الدین امامی در سال ۱۳۱۱ش، در شهر آبادان به دنیا آمد. از سن دوازده‌ سالگی به انگلستان رفت و در آنجا تحصیل كرد.
قیافه ظاهری او از هیچ موهبتی برخوردار نبود و از طرف دیگر به لحاظ ژنتیك نیز، خصلت‌های مستبدانه و بی‌رحمی پدر بزرگش ـ وثوق‌الدوله ـ را به ارث برده بود و این هر دو، از او زنی با خصوصیاتی غیر قابل تحمل، ساخته بود.
امیرعباس هویدا ـ در رفتار و منش ـ فردی زیبا طلب بود و هر زنی كه با او ارتباط داشت از زیبابی‌ قابل توجهی برخوردار بود به همین دلیل انتخاب لیلا امامی با این خصلت‌ها نمی‌توانست تأمین كننده این روحیه او باشد. ولی چاره‌‌ای نبود. حسنعلی منصور قرار بود، نخست‌وزیر شود و قدرت را در دست بگیرد و او خواهر كوچكتر لیلا را ـ فریده امامی ـ كه برخلاف لیلا، از چهر‌ه‌ای زیبا برخوردار بود، به همسری گرفته بود و برای تسلط بر او، لازم بود تا هویدا نیز، در نگاه اول، یك دل نه صد دل، عاشق لیلا شود! و با ابراز این عشق خود را به حسنعلی منصور نزدیكتر نماید. اصلاً در خانواده‌های حكومتگر در ایران، برقراری اینگونه ارتباطات برای رسیدن به قدرت، اصلی تغییر ناپذیر است و امیرعباس هویدا نیز، با این قاعده، آشنایی كافی داشت.
دكتر عباس میلانی كه با ترس و لرز موفق به دیدار با لیلا امامی ـ در خانه یكی از خاله‌‌های او در پاریس، كه به نظر می‌رسد، همسر دكتر علی امینی بوده‌ـ شده است، در معرفی او، به نكاتی به شرح زیر اشاره كرده است:
ـ زنی سركش و مستقل !
ـ زنی بداخلاق
ـ زود از كوره در می‌رفت و به آسانی هم آرام نمی‌گرفت.
ـ اشراف‌زاده‌ای سرد و بی‌روح و متكبر بود.
ـ اغلب به هویدا فحش می‌داد.
ـ به كرات او را «نچس وزیر» خوانده بود.
ـ از مراسم رسمی بیزار بود و به ندرت در آنها شركت می‌كرد.
ـ اغلب مشروب زیاد می‌خورد و مست می‌كرد و اسباب خجالت شوهرش می‌شد. ۲
پس از مرگ حسن‌خان وثوق‌الدوله در سال ۱۳۲۹ ش، ماترك او ـ كه از راه‌های مختلف در دوران حضورش در دیوانسالاری دوران قاجاریه و پهلوی به چنگ آورده بود ـ بین فرزندانش تقسیم شد و به هر یك از آنان، سهم چشمگیری رسید. لیلا امامی، كه از این ثروت باد‌ آورده بهره می‌برد، در سال ۱۳۳۴ به بهانه ادامه تحصیل به امریكا رفت و از دانشگاه كالیفرنیا در شهرهای بركلی و لوس‌آنجلس، در رشته هنر لیسانس گرفت. وی در سال ۱۳۳۸ به ایران بازگشت و در خدمت اصل ۴ ترومن قرار گرفت.
در همین موقع بود كه مراسم ازدواج حسنعلی منصور و فریده امامی برگزار شد و در همین شب هم امیرعباس هویدا، به یك باره عاشق لیلا امامی شد.
لیلا امامی در زمان حضور در امریكا، به جوانی كه در همسایگی محل سكونتش بود، دل بست كه بنابر نقل «جین بیكر» كه دوست هم‌‌خانه لیلا بود و عباس میلانی موفق به گفتگو با او شد:
«تنها عشق واقعی لیلا، همان جوان بود.»
امیرعباس هویدا كه در این زمان در شركت ملی نفت، با حمایت عبدالله انتظام و كنسرسیوم، یكه تاز بود، برای اثبات عشق خود به لیلا، با زیركی، تزئین غرفه ایران در نمایشگاه بین‌المللی ازمیر را به او واگذار كرد كه لیلا ضمن استقبال از این پیشنهاد، ممنون هم شد.
پس از این مرحله، یك روز لیلا امامی به دفتر مجلل امیرعباس هویدا در شركت ملی نفت، دعوت شد. ماجرای این دعوت، از بیان عباس میلانی، به استناد صحبت‌هایش با لیلا امامی در هشتم مارس ۱۹۹۹ در پاریس، به شرح زیر است:
«لیلا گمان داشت هویدا برای او «كار دیگری پیدا كرده.» تا آن زمان روابطشان جدی و رسمی بود. لیلا می‌گفت: «اصرار داشتم او را آقای هویدا بخوانم.» اما آن روز در دفتر هویدا، به سرعت دریافت كه دیدارش ربطی به تزئین داخلی ندارد. در عوض، هویدا از عشق خود به لیلا سخن گفت و از میلش به ازدواج. لیلا، پیشنهاد هویدا را رد كرد. می‌گفت: «آماده ازدواج نیستم، به علاوه تصور بچه‌دار شدن هم برایم دشوار است.» هویدا بلافاصله جواب داد كه مسأله بچه برای او محلی از اعراب ندارد. بی‌‌آنكه حالتی جدی بگیرد، توضیح داد كه در گذشته، در نتیجه آزمایشات پزشكی، دریافته كه هرگز پدر نمی‌تواند شد ـ لیلا سرانجام چاره‌ای جز اقرار به واقعیت نداشت. «من آماده ازدواج نیستم. به علاوه عاشق مردی در آمریكا هستم.» اما حتی به رغم این توضیحات، هویدا دست از طلب نكشید. نه تنها لیلا را در بسیاری از مهمانی‌ها می‌دید، بلكه كماكان سودایش را در سر داشت. ولی در عین حال، سیاست دیگر مشغله عمده ذهنش شده بود. ایران آبستن تحولاتی عظیم بود و هویدا هم عزم جزم كرده بود كه در این تحولات نقشی مهم بازی كند.» ۳
طبیعی بود كه امیرعباس هویدا، می‌‌خواست از حسنعلی منصور جدایی ناپذیر باشد و حتی در زندگی خصوصی او با فریده امامی هم حضور داشته باشد و این امكان نداشت، مگر از طریق ارتباط با لیلا امامی و او این استعداد را داشت تا خود را عاشق دلباخته نشان دهد.
این عشق و عاشقی ادامه داشت تا اینكه برنامه‌ریزی‌ها و طرح‌های امریكایی‌ به ثمر نشست و بالاخره حسنعلی منصور نخست‌وزیر و امیرعباس هویدا هم وزیر دارایی كابینه او شد.
در پایان پنجمین ماه نخست‌وزیری منصور ـ مرداد ماه ۱۳۴۳ـ او و همسرش، به همراه لیلا امامی و هویدا، برای استراحت راهی شمال كشور شدند و در كاخ تابستانی فاطمه پهلوی ـ چهارمین دختر رضاخان از آخرین همسرش عصمت‌الملوك ـ به تفریح پرداختند و در پایان هفته با ماشین اپل لیلا امامی كه خودش رانندگی آن را به عهده داشت و امیرعباس نیز در صندلی جلو، كنار او نشسته بود و حسنعلی منصور و همسرش در صندلی عقب بودند، راهی تهران شدند. ساعت ۱۰ صبح بود كه جمال امامی‌‌ـ عموی فریده و لیلا امامی ‌ـ در منزلش جلسه داشت و اتفاقاً صحبت از هویدا هم شد كه جمال امامی گفت:
«مشارالیه مرد خوبی است ولیكن برای وزارت دارائی تجربه كافی ندارد.»
در این موقع، خبر تصادف حسنعلی منصور و همراهانش به او داده شد و او ضمن آنكه جلسه را ختم كرد، برای عیادت راهی بیمارستان پارس شد. ۴ اولین گزارش كه پیرامون این حادثه تهیه شد، حكایت از حالت غیرعادی راننده اپل داشت:
«در بعضی از محافل مطلع شایع است كه در موقع تصادف اتومبیل آقای نخست‌وزیر، خواهر خانم آقای منصور (دختر نظام‌الدین امامی) كه رفیقه آقای هویدا، وزیر دارائی نیز می‌باشد، با حالت غیرعادی (مست) پشت فرمان اتومبیل قرار داشته و منجر به تصادف ماشین و مصدوم شدن سرنشینان اتومبیل گردیده است.» ۵با ترور حسنعلی منصور و نخست‌وزیری هویدا، حالات روحی فریده امامی به هم ریخت تا جایی كه به همه كس و همه چیز، بد می‌گفت. حتی محمدرضا پهلوی را عامل كشته شدن شوهرش معرفی می‌‌كرد و بطور طبیعی نسبت به هویدایی كه به جای همسرش، نخست‌وزیر شده بود هم، حساسیت داشت.
لیلا امامی كه در این موقع، همواره همراه خواهرش فریده، بود، پس از چندی به همراه او راهی اروپا شد و امیرعباس هویدا هم علی‌رغم اینكه با او مكاتبه داشت، سرگرم فعالیت‌های نخست‌وزیری شد.
با گذشت دو سال از ماجرای قتل منصور و نخست‌وزیری هویدا، اواسط تیرماه ۱۳۴۵، لیلا امامی به ایران بازگشت و دو سه روز بعد از ورود به دیدار نخست‌وزیر رفت و بدون مقدمه گفت:
«بیا عروسی كنیم»
ادامه این ماجرا، در نوشته دكتر عباس میلانی، به این شرح است:
«هویدا حیرت‌زده شد، اما بلافاصله پذیرفت. لیلا اصرار داشت كه هر چه زودتر ازدواج كنند. در عین حال تاكید داشت كه «مراسم مجللی در كار نباشد.» قرار شد هفته بعد در ویلای هویدا در شمال ازدواج كنند. لیلا می‌گفت: «زمین این ویلا را من به او فروخته بودم ...» درست یك هفته بعد از دیدار لیلا با هویدا، آن دو در مراسم ساده‌ای در ۲۹ تیرماه ۱۳۴۵ ازدواج كردند. شاه و ملكه، پدر و مادر لیلا، مادر هویدا، دوست هویداـ دكتر منوچهر شاهقلی و همسرش ـ تنها میهمانان حاضر در مراسم بودند ... روز بعد روزنامه‌ها و مجلات تهران مقالاتی همراه با عكس و تفصیلاتی در باب عروسی منتشر كردند. جملگی سادگی و بی‌تكلفی مراسم را می‌ستودند. اما منتقدان هویدا، ازدواجش را به انگیزه‌‌های پلید و مصلحت گرایانه تأویل می‌كردند ... اما این زمزمه‌های گاه زهر‌آلود ظاهراً جوهر واقعی ازدواج را درك نمی‌كرد. انگیزه هویدا برای ازدواج بیش از هر چیز عشق و برای لیلا شكرگذاری بود.» ۶
روایتی از شب ازدواج این دو ـ كه حاكی از مصلحت اندیشی ظاهری این ازدواج است ـ به شرح زیر است:
«حال و هوای لیلا را می‌توان در یكی از تصاویر آن شب سراغ كرد. كنار هویدا نشسته بود و او دستش را به دور بازوان لیلا گذاشته بود. اما لیلا انگار به حركتی ظریف می‌خواست خود را از آغوش هویدا بیرون بكشد. لباس بی‌آستین زیبایی به تن و كفش‌های پاشنه بلند به پا داشت. سیگاری در یك دست و جام شرابی در دست دیگرش بود.» ۷
ملكه وثوق‌ به عنوان هدیه ازدواج از محل ارثی كه از پدرش ـ وثوق‌الدوله ـ به او رسیده بود، خانه‌ای را به عروس و داماد بخشید.
سه ماه بعد از این ازدواج، راننده نظام‌‌الدین امامی، كه ملكه وثوق‌ و لیلا امامی را به آرایشگاه می‌برد، اظهارات لیلا را به شرح زیر، نقل كرد كه به ساواك رسید:
من نمی‌دانم چه بگویم. نظام امامی می‌گوید: با وجود اینكه آقای هویدا داماد من است، ولی من در تمام عمر، نخست‌وزیری از این بی‌مصرف‌تر ندیده‌ام و نمی‌دانم چرا شاهنشاه به دیدن چنین شخصی می‌آیند. خانم نخست‌وزیر گفت: این هم یك جورش است كه شاهنشاه به اشخاص بی‌عرضه احترام می‌گذارند.» ۸
از این اظهارات هم می‌‌توان به میزان علاقه لیلا امامی به شوهرش واقف شد. البته باید پذیرفت كه امیرعباس هویدا زیرك‌تر از آن بود كه كسی مانند لیلا امامی، بتواند از امیال درونی او مطلع گردد. كما اینكه خود او در گفتگوی سال ۱۹۹۹ با میلانی اِقرار كرده است كه:
«هرگز نمی‌شد فهمید در درون او چه می‌گذرد آدمی تودار بود. »۹
در این موقع، ازدواج نخست‌وزیر ۴۷ ساله با لیلا امامی ۳۴ ساله، سوژه بسیاری از نشریات بود كه در این میان، نشریه توفیق ـ كه در آن زمان یكه‌تاز صحنه طنز ایران محسوب می‌شد ـ بیشتر از همه به آن می‌پرداخت.
بهرام شاهرخ ـ رئیس خبرگزاری آلمان در ایران ـ معتقد بود:
«مدتی است روزنامه توفیق كه ارگان سازمان امنیت است و در یكی از ساختمان‌های سازمان امنیت اتاق دارد سخت با مسخره و استهزاء به هویدا و زنش حمله می‌كند و این دستور سازمان امنیت است كه هویدا را تضعیف كند.» ۱۰
شاید برای همین بود كه در موقعی كه تصمیم گرفته شد تا برخی از نشریات به دلیل نداشتن تیراژ مناسب، تعطیل شوند، نشریه توفیق هم در بین آنها جا زده شد و تعطیل گردید. در این تعطیلی، برادران توفیق، «بیش از هر كس هویدا را مسئول بسته شدن توفیق می‌دانستند. به همین خاطر هم در وزارت دادگستری دوران شاه، علیه او اقامه دعوا كردند.» ۱۱
این در حالی بود كه امیرعباس هویدا در مقام نخست‌وزیری به رتق و فتق امور اقوام همسرش نیز، مشغول بود. سناتور علی دشتی، در این باره، می‌گوید:
«ماندن آقای هویدا در پست نخست‌وزیری برای برادران مرحوم جمال امامی [عموی لیلا] نافع بود، زیرا آقای هویدا اقدامی نموده كه دولت یك صد و هشتاد هزار تومان قرض‌های جمال امامی را پرداخت نماید و دو عمل دیگر هم با نظر شاهنشاه آریامهر انجام داده است كه بعداً به شما خواهم گفت.» ۱۲
اینك لیلا امامی، همسر نخست‌وزیر و در سفرهای رسمی همراه او بود. سفر ده روزه هویدا به مسكو در تیرماه سا ل۱۳۴۶، یكی از این سفرها بود و در حالی كه در همین سال، سفارت امریكا در تهران، مقدمات سفر او و همسرش را به امریكا مهیا می‌‌كرد، در تهران شایعه سوءقصد علیه او، نقل بعضی محافل سیاسی و مطبوعاتی بود.
ساواك این شایعه را تكذیب كرد و احتمال داد:
«بروز این شایعه، به علت اختلاف و نزاعی بوده كه چندی قبل، بین باغبان و راننده آقای نخست‌وزیر در منزل ایشان، واقع گردیده است.» ۱۳
عباس میلانی به نقل از همسر نخست‌وزیر، در این باره می‌نویسد:
«یكی از اولین ریشه‌های تنش لیلا با هویدا، وجود و رفتار مأموران نخست‌وزیر بود. در نخستین سال صدارت هویدا یكی از این مأموران به سهو، باغبانی را كه سال‌ها در منزل خانواده لیلا كار می‌‌كرد، به ضرب گلوله به هلاكت رساند. از همان زمان لیلا به وجود محافظان در درون خانه اعتراض داشت.» ۱۴
در آذرماه ۱۳۴۶، سفارت امریكا در ایران، تلگرافی به وزارت امور خارجه آن كشور فرستاد و توصیه كرد كه «امیرعباس هویدا را برای یك سفر رسمی به آمریكا دعوت كنید.» در نامه‌ی سفارت آمده بود كه:
«سرشت روابط ایران و امریكا در حال دگرگونی‌‌های مهمی است ... هویدا سخت راغب دیدار از امریكا است.. او قاعدتاً در سال‌های آینده كماكان چهره مهمی در عرصه سیاست ایران خواهد بود و به همین خاطر، چنین سفری روابط ما را با شخص او حسنه و مستحكم خواهد كرد.» ۱۵
در تمهیدات و تحلیل‌هایی كه پیرامون علت این سفر اندیشیده شد، زندگی نامه كوتاه و دقیقی هم درباره یك‌یك همراهان هویدا در اختیار جانسون ـ رئیس جمهوری وقت امریكا ـ گذاشته شد. در این گزارش‌ها درباره لیلا امامی آمده است:
«او از نسل جدید زنان یكسره آزاد و غرب گرای ایرانی است. تیزهوش است و فعال و اهل بحث و جدال. اراده‌ای سخت استوار دارد. پایبند سنت نیست. از آنچه در جهان می‌گذرد، مطلع است. به سرعت نظرات قاطع پیدا می‌كند و گاه حتی به نظر اهل جدل می‌‌آید. خانم هویدا گاه در عین حال سخت عصبی و كم حوصله جلوه می‌كند. آداب و مناسك رسمی را بر نمی‌تابد و از مهمانی‌ها و مراسم رسمی كه اغلب هم در آن اتفاقی نمی‌افتد بیزار است. خانم هویدا سیگار وینستون می‌كشد و مشروب مورد علاقه‌اش ویسكی است.» ۱۶
این سفر در انتهای دوره ریاست جمهوری لیندون جانسون،‌ انجام شد.
نمونه‌های دیگری كه لیلا امامی به همراه نخست‌وزیر در مراسم رسمی شركت داشت، به شرح زیر است:
ـ شركت در مراسم ایستگاه آزمایشی برنج در قریه ولیسر از توابع شهرستان رودسر و عبور از مقابل صف استقبال كنندگان۱۷
ـ بازدید از اردوی جوانان كرج و عزیمت به قزوین و مهمانی خصوصی در روستای شخصی مهندس شیبانی، استاد دانشكده كشاورزی كرج.۱۸
ـ شركت در جشن آغاز سال تحصیلی دانشگاه در اصفهان به همراه فاطمه پهلوی و شاهقلی۱۹
ـ شركت در مراسم حزب مردم به مناسبت ششم بهمن در سینما ونك. در این مراسم، هویدا با فاطمه پهلوی و لیلا امامی با دكتر شاهقلی می‌رقصیدند. ۲۰
ـ سفر به بیرجند به دعوت اسدالله علم به همراه خاندان پهلوی. ۲۱
در این بین، بازدیدهای خصوصی لیلا امامی و هویدا از كشورهای مختلف نیز در دستور كار قرار داشت.
در دی‌ماه ۱۳۴۸، به بهانه كسالت لیلا امامی، به انگلستان رفتند. اسدالله علم در یادداشت‌های خود در این باره نوشته است:
«دیشب نخست‌وزیر از لندن از راه مسكو برگشته و می‌گفت: چه احترام و اعتمادی هر دو طرف به ما دارند. (نخست‌وزیر به علت كسالت همسرش به لندن رفته بود، با ویلسن نخست‌وزیر انگلیس [در لندن] و كاسیگین نخست‌وزیر شوروی در فرودگاه مسكو، ملاقات كرده است.» ۲۲
و در دی‌ماه ۱۳۴۹، خبرگزاری فرانسه، گزارش داد:
«آقای امیرعباس هویدا نخست‌وزیر ایران كه روز چهارم ژانویه، برای یك بازدید خصوصی وارد پاریس شده با مقامات فرانسوی، ملاقات‌های خصوصی انجام خواهد داد. ولی هنوز مقامات فرانسوی، پیرامون این موضوع اطلاعی نداده‌‌اند ... سفارت ایران نیز از دادن هر گونه توضیحی درباره این ملاقات خودداری می‌كند و فقط گفته می‌شود كه: مسافرت آقای هویدا با بانو كاملاً خصوصی است.» ۲۳ظاهراً این آخرین سفر هویدا و لیلا امامی بود. در این موقع تنش در زندگی این دو، روزافزون شده بود.
بدخلقی‌های لیلا كه در مصرف مشروبات الكلی هم افراط می‌كرد، بیش از پیش بود. این برای اولین بار نبود كه این زندگی در حال فروپاشی بود، بلكه در طول سال‌های زندگی مشترك هویدا و لیلا چندین بار به طور موقت از یكدیگر جدا شده بودند و در هر مورد هویدا به منزل مادرش نقل مكان كرده بود‌ ولی این دفعه، لیلا امامی، همانطور كه بی مقدمه، تقاضای عروسی كرده بود، تقاضای طلاق كرد و از قضا، هویدا هم، همانگونه كه در پاسخ به درخواست او به ازدواج مقاومتی نكرد، این بار هم، هیچ مقاومتی از خود نشان نداد. چمدان لباس‌هایش را برداشت و منزل لیلا را ترك كرد.
گزارش این جدایی در اسناد ساواك، به شرح زیر است:
«در تاریخ ۴/۵/۵۰ وزیر دادگستری، شیخ بهاءالدین مهدوی را كه دارای دفتر ازدواج و طلاق می‌باشد، به دادگستری احضار و به وی گفته است كه: آقای نخست‌وزیر قصد دارد همسرش را طلاق بدهد. شما دفتر را بنویسید و برای امضاء به منزل ایشان ببرید. كه به همین ترتیب عمل و در تاریخ مذكور آقای امیرعباس هویدا با همسرش متاركه نمود.» ۲۴
این متاركه، دارای بازتاب‌های متفاوتی بود كه در این جا، بدون هیچ‌گونه اظهار نظر به نقل برخی از آن‌ها كه در گزارشات ساواك، گردآوری شده است، می‌پردازیم:
۱) «در این دو روزه، موضوع جدایی آقای هویدا از همسرشان سوژه جالبی را به دست مردم داده است. صرف‌نظر از اینكه شایعات مختلفی درباره عدم توانایی انجام وظایف زناشویی هویدا مطرح است، موضوع دیگری كه مورد توجه است این است كه عده‌‌ای ... می‌گفتند: علت طلاق دادن آقای هویدا این بود كه خانمشان از موقعیت خود سوءاستفاده‌های كلانی كرده و با خرید زمین‌های زیاد و همچنین گرفتن حق حساب از مقاطعه كاران و اشخاص متمول، كار آنان را در دستگاه‌های دولت انجام می‌داده كه این وضع، باعث عدم رضایت كلی شده و باعث گردیده كه این جدایی حاصل شود.» ۲۵
۲) «ایرج یمینی، كارمند شركت نفت، اظهار داشت:
هویدا همسرش را به خاطر اینكه شاه به او دستور داده بود، طلاق داد. چون زن منصور، نخست‌وزیر اسبق در اروپا علیه دستگاه كار می‌كند و عنوان نموده كه شوهرش را به دستور شاه كشته‌اند و شاه احتیاط كرده كه مبادا همسر هویدا، اقداماتی علیه او در ایران انجام دهد.» ۲۶
۳) «حاج كریم بخش سعیدی، عضو فراكسیون پارلمانی حزب مردم در یك صحبت خصوصی درباره علت جدایی آقای هویدا و همسرش اظهار داشت:
«در مسافرتی كه نخست‌وزیر به اتفاق همسرش به شاهرود رفته بود، در آنجا با زن بانفوذی به نام لقاءالدوله كه فامیل هویدا نیز هست، ملاقات و به انجام امور مملكتی می‌پردازد. پس از ورود و اتمام تشریفات دولتی، هویدا به خانم لیلا می‌گوید: تو در منزل لقاءالدوله بمان، چون من باید با مقامات محلی ملاقات كنم و شام را نزد آنها باشم. موقع خوابیدن نزد شما خواهم آمد. پاسی از شب گذشته، از آمدن آقای هویدا خبری نمی‌شود و خانم هویدا به بهانه گردش در شهر از خانه لقاءالدوله خارج و به خانه فرماندار شاهرود می‌رود، چون مأمورین گارد او را می‌شناخته‌اند، طبعاً مانع نمی‌شوند و خانم هویدا سر زده وارد اطاقی كه نخست‌وزیر در آنجا استراحت می‌كرده است، می‌شود ولی با كمال تعجب مشاهده می‌كند كه هویدا با یك پسر بچه كه از قرار معلوم به وسیله فرماندار برای او آورده شده، مشغول لواط می‌باشد. مشاهده این منظره باعث ناراحتی شدیدی برای خانم هویدا می‌شود و بلافاصله منزل را ترك و در تهران از هویدا تقاضای طلاق می‌‌كند.
نظریه شنبه: با اینكه صحت و سقم این داستان معین نیست ولی از نظر اینكه این اظهارات را یك نماینده مجلس شورای ملی درباره طلاق نخست‌وزیر نموده و امكان دارد در جاهای دیگر نیز بازگو شود، بسیار مهم می‌باشد.» ۲۷
۴ ) سندی دیگر از حاكی است:
«... خانم لیلا امامی چون دفعتاً وارد منزل می‌شود، ملاحظه می‌كند كه آقای برهمن، فرماندار كل سابق سمنان، با آقای نخست‌وزیر، مشغول عملیات بوده است، روی این اصل، ایشان تقاضای طلاق نموده است.»‌۲۸
۵) امیراسدالله علم، خطاب به محمدرضا پهلوی:
«تمام رؤسا و مردان بزرگ ناچار باید یك سرگرمی كامل داشته باشند كه به نظر من فقط از راه زن میسر است و گرنه ممكن است بی‌رحم هم بشوند. به این جهت من خیال می‌كنم، هویدا نخست‌وزیر كه عنین است، باید باطناً مرد خطرناكی باشد. فرمودند:
نمی‌دانم ولی خودش را با كارها بسیار مشغول می‌دارد.
عرض كردم: این خطر بزرگتری است، زیرا فقط حسّ جاه‌طلبی این نقیصه او را جبران می‌كند و برای جاه‌طلبی، انسان می‌تواند همه كاری بكند و می‌كند.» ۲۹
۶) «در مورد خصوصیات اخلاقی آقای هویدا نخست‌وزیر، موارد زیر را اعلام می‌دارد:
... تعدادی عقیده دارند كه ایشان انحراف جنسی دارد و بعضاً افراد نزدیك به ایشان، به طور ضمنی گاهگاهی موضوع را تأیید می‌نمایند. مضافاً در نخست‌وزیری شایع بود كه خانم هویدا روابط جنسی نزدیك با آقای پرویز راجی، مشاور مخصوص نخست‌وزیر و سفیر شاهنشاه آریامهر داشته است.» ۳۰
امیرعباس هویدا چند سال قبل از ازدواج رسمی، با لیلا امامی حشر و نشر داشت و پس از طلاق هم، تا پایان عمر، با او بود و حتی در تعطیلات تابستانی او را به سفرهای خارجی می‌برد. از آن جمله است: سفر به یكی از جزایر یونان در اولین هفته مرداد ۱۳۵۶، كه عباسعلی خلعتبری و همسرش نیز، همراه او بودند. ۳۱
در سال ۱۳۵۵، لیلا امامی، گلخانه مدرنی در كرج تأسیس كرد كه نام آنرا «سامان گل» گذاشت. در گزارشی كه پیرامون این موضوع تهیه شد، آمده است:
«به طور كلی تأسیسات ساختمان و وسایل مربوط به آن، بدون گمرك و به عنوان نخست‌وزیر وارد شده و از نظر فنی و غیره نیز، كلیه پرسنل فنی نخست‌وزیری، بخصوص آقای مصطفی بهرامی تكنسین برق، در هفته دو الی سه روز در گلخانه خانم مزبور، انجام وظیفه می‌نماید. قسمت عمده فعالیت‌‌های گلخانه، با نیروی انسانی و بودجه نخست‌وزیری اداره و هدایت می‌شود. در حالی كه خانم امامی هر سبد گل را از ۴۰۰ الی ۱۵۰۰ تومان به نخست‌وزیری می‌فروشد و در ایام نوروز و كریسمس، متجاوز از /۰۰۰/۳۵۰ تومان پول گل به ایشان پرداخت می‌شود ... ضمناً یك اتومبیل بنز ۲۸۰ با دو نفر راننده نخست‌وزیر، در اختیار ایشان قرار داد.»‌۳۲
این گزارش برای تحقیق بیشتر به اداره كل نهم ساواك ارسال شد۳۳ كه اداره كل نهم در پاسخ نوشت:
«مفاد اطلاعیه واصله مورد تایید واقع شده و اشعار می‌دارد: با توجه به اینكه در حال حاضر روابط نامبرده با آقای نخست‌وزیر حسنه می‌باشد و غالباً با هم به سر می‌برند، به دستور آقای هویدا كلیه مایحتاج منزل و همچین وسایل فنی و غیر فنی گلخانه سامان خانم امامی واقع در كرج كه جدیدترین گلخانه پیش ساخته و مجهز به مدرن‌ترین دستگاه‌‌ها است، از طریق نخست‌وزیری از داخل و خارج تهیه و وجه آن از بودجه محرمانه آقای نخست‌وزیر پرداخت می‌شود و آقای نخست‌وزیر علاوه بر تامین گل موردنیاز نخست‌وزیری خرید آن را به دوستان و آشنایان خود نیز، توصیه كرده است و خانم امامی از این راه سود زیادی می‌برد.» ۳۴
پس از آنكه این گزارش، توسط اداره كل نهم، تأیید شد، گزارش كامل آن، برای نصیری ـ رئیس وقت ساواك ـ ارسال گردید، كه نصیری در ذیل آن نوشت:
«درست است كه از هم جدا شده‌اند ولی مثل آنكه زن و شوهر هستند. در هزینه‌های یك نخست‌وزیر برای خانمش، این جزئی، قابل بحث نیست.»۳۵
ابراهیم ذوالفقاری
پی‌نوشتها:
۱. شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج ۱، ص ۷۷.
۲. معمای هویدا، ص ۱۵۷.
۳. همان، صص ۳ـ ۱۶۳.
۴. آرشیو، سند ۷۳۱/۳۲۲، ۱۹/۵/۴۳.
۵. امیرعباس هویدا به روایت اسناد، ج ۱، ص ۸۶، در جریان همین تصادف بود كه، نامه‌ای خطاب به دكتر فرهنگ‌مهر ـ معاون وزارت دارائی ـ ارسال شد كه در آن از تصادف اتومبیل در شمال، اظهار تأسف گردید و این تأسف به ثابت پاسال و دیگر اعضای فرقه بهائیت نیز، ابلاغ شد.
«سند ۱۶۱۹/۳۲۶، ۱۲/۶/۴۳».
دكتر محمود حسابی نیز در جلسه‌ای كه در منزلش داشت، ضمن صحبت از وابستگی هویدا به فرقه بهائیت گفت: «لیلا امامی نامزد هویدا است و تصادف جاده شمال را به رانندگی او نسبت داد.
«سند ۱۶۶۹/۳۲۲، ۱۹/۱۱/۴۳».
۶. معمای هویدا، ص ۲۳۳، البته در فرمی كه امیرعباس هویدا برای مركز مدارك وزارت اطلاعات، تكمیل كرده است، تاریخ ازدواج خود را، خرداد ۱۳۴۴، نوشته است. «امیرعباس هویدا به روایت اسناد، ص ۳۹۹».
۷. همان، ص ۲۳۵.
۸. آرشیو سند ۱۷۵۳۱/۲۰ هـ ۵، ۵/۸/۴۵، البته نظام‌الدین امامی، در معرض انتقادات هم قرار داشت. از جمله اینكه، روزی یكی از بازرسان كل كشور، به او گفت: «باز خدا رحمت كند داماد سابقت مرحوم منصور را كه خیلی به كار مملكت وارد بود و اشخاص را خوب می‌شناخت و بد و خوب را تشخیص می‌داد، ولی این آقای هویدا هیچ سر از كار مملكت در نمی‌آورد. مگر كار مملكت هم بچه بازی است. تمام افراد لایق را از كار بركنار و به جای آنها یك مشت بچه را گمارده است.»
«سند ۲۵۹۷۱/۲۰ هـ ۵، ۲۹/۱۰/۴۵».
۹. معمای هویدا، ص ۲۶۳.
۱۰. آرشیو، سند ۲۲۷۲۰/هـ ۷، ۲۴/۹/۴۵.
۱۱. معمای هویدا، ص ۳۳۳.
۱۲. آرشیو، سند ۲۷۲۰۴/۲۰ هـ ۵، ۱۰/۱۱/۴۵.
۱۳. همان ۲۷۰۶۹، ۴/۹/۴۶ و ۲۳۹۲۰/۲۰ هـ ۷، ۲۱/۸/۴۶.
۱۴. معمای هویدا، ص ۳۲۸.
۱۵. همان، ص ۲۹۹.
۱۶. همان، ص ۳۰۰.
۱۷. آرشیو، سند ۱۰۰۷۸/۱ هـ، ۲۴/۵/۴۷.
۱۸. همان، بدون شماره، ۲۵/۵/۴۷.
۱۹. همان، ۴۰۶، ۳۱/۶/۴۸.
۲۰. امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواك، ج ۲، ص ۳۶.
۲۱. یادداشت‌های اسدالله علم، سه شنبه ۷/۷/۴۹ تا شنبه ۲۵/۷/۴۹.
۲۲. همان، دوشنبه ۱/۱۰/۴۸، البته روزنامه‌‌ها نوشتند: «نخست‌وزیر در حال بازگشت از اروپا، در مسكو، مدت ۹۰ دقیقه با كاسیگین نخست‌وزیر شوروی مذاكره كرد.» «روزشمار تاریخ ایران، ج ۲، ص ۲۳۶».
۲۳. امبرعباس هویدا به روایت اسناد ساواك، ج ۲، ص ۱۳۵.
۲۴. آرشیو، سند ۱۰۱۹۵/۲۰ هـ ۱۲، ۵/۵/۱۳۵۰.
۲۵. همان، ۲۶۳۳۳/۲۰ هـ ۲۲، ۱۰/۵/۱۳۵۰.
۲۶. همان، ۱۲۴۲۷/۲۰ هـ ۱۲، ۱۵/۷/۱۳۵۰.
۲۷. همان، ۲۳۵۵۰/۲۰ هـ ۲۱، ۳۰/۸/۱۳۵۰.
۲۸. همان، ۲۸۲۹۸/۲۰ هـ ۲۲، ۲/۱۱/۱۳۵۰.
ایرج برهمن: متولد ۱۳۱۵ كرمانشاه و دكترای پزشكی داشت. و مدتی هم رئیس دفتر نخست‌وزیر بود. سوءاستفاده‌های مالی فراوانی داشت و ساواك در مورد او نوشت: «نامبرده و همسرش پای بند عفت نیستند و در این باره شایعات زیادی در افواه وجود دارد كه مورد تأیید می‌باشد. ضمناً مشارالیه در مجالس قمار شركت داشته و گزارشات زیادی مبنی بر شب زنده‌داری، روابط نامشروع، می‌خوارگی و قماربازی وی به ساواك سمنان ارسال شده است.» « امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواك ، ج ۲، ص ۲۴۶».
۲۹. یادداشت‌های علم، دوشنبه ۱۶/۴/۵۴.
۳۰. آرشیو، سند ۶۸۷۷۰/۲۰ هـ ۲۲، ۳۱/۶/۵۴.
۳۱. معمای هویدا، ص ۳۷۷.
۳۲. آرشیو، سند، ۶۲۳۶۹/۲۰ هـ ۲۲، ۲۰/۱۰/۳۵ [۵۵].
۳۳. همان، ۴۱۲۳/۳۴۲، ۱۲/۱۱/۳۵ [۵۵].
۳۴. همان، ۲۰۵۵۸/۹۳۲، ۱۸/۱۱/۳۵ [۵۵].
۳۵. همان، گزارش مورخه ۳۰/۱۱/۳۵ [۵۵].
منبع: كتاب «قصه هویدا»،مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی


همچنین مشاهده کنید