شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


شاعر در جست وجوی توست


شاعر در جست وجوی توست
● درباره دفتر شعر «یاس زرد نگاه»
وقتی دفتر شعر «یاس زرد نگاه» را می خوانی، آن هم پس از خواندن دفترهای شعر امروز - امروز که می گویم غرض دفتر شاعرانی است که از طریق ترجمه شعر بیشتر به سمت کار خلاقه آمده اند. شاعران جوانی که بیشترشان کمتر از سی سال دارند - اولین نکته ای که در ذهن ات جا خوش می کند، توجه شاعر به آرمان هایی است که به نظر می رسد این روزها محل توجه نویسندگان یا شاعران نیست.
گویی او به ادبیات متعهد یا ادبیات مردمی یا ادبیات اجتماعی در هنگام سرایش توجه داشته است. شاعر به مرگ آرمان ها اعتقادی ندارد و در بیشتر شعرها، حتی گونه ای از نگاه شعر دهه چهل به تعین رسیده است. نوعی که این روزها بیشتر جزیی از تاریخ ادبیات تلقی می شود. این دسته از شعرهای «ایرج خالصی» به نوعی معطوف به هویت جمعی اند.
این شعرها از درون هسته هویتی شخصی که متعلق به شاعر است آغاز می شوند و آهسته آهسته در یک مای جمعی یا مفهومی اجتماعی به نهایت تعریف یا تصویر خود نزدیک می شوند. طبیعتاً این به معنای استحاله محض تفکر شاعر نیست.
«خالصی» بر ایده فردی خود تکیه بیشتری می کند، زمانی که آن را به امری قابل تسری تبدیل می کند. به نظر می رسد در نگاه شاعر مفاهیمی انسانی که سویه ای آرمانی دارند به شکل شاعرانه ای حضور دارند وقتی می گوید؛ «من / معنای نان را / در چشم های گرسنه چوپانی خواندم / که گرگ / گوسفندانش را / در شب / دریده بود / و او پابرهنه / بر سنگلاخ راه می دوید / و معصومیت بره ها را در باد می نالید...» (ص ۳۷) از این رویکرد آنچه تویً خواننده را درگیر هسته دیالکتیک شعر می کند، اتفاقی است که در سایه برخورد مفهوم ذهنی شاعر و جهان بیرونی رخ می دهد.
البته این امر تقابلی در همه شعرها به این سیاق ارائه نمی شود. هستند شعرهایی که در فاصله ای میان ذهنیت «ایرج خالصی» قوام یافته اند که به زعم نگارنده این شعرها از گونه اول موفق ترند. چرا که در این شعرها شاعر از خود دورتر می شود.
احساسات شاعرانه به شکلی پنهان، با نگاهی فرمیک بیان می شوند. به این ترتیب وقتی سطرهای شعری خوانده می شوند امکان حضور اندیشه مخاطب بهتر مهیاست. به عنوان مثال وقتی می خوانیم؛ «سرهای سبز / در باد شناورند / و زبان های سرخ / از دهان ها بیرون آمده اند / اکنون دیگر / حنجره ها را / به زبان / نیازی نیست / وقتی که باد / در نای بریده / می نوازد.» (ص ۳۲) به آن هسته شاعرانه مورد نظر شاعر به صورتی تصویری از ابتدا برمی خوریم و آنگاه که می خوانیم زبان های سرخ از دهان بیرون آمده اند فضا در ادامه منطقی تصویر اول معنا می شود که تا این جا هنوز شعریت شعر شکل نگرفته است اما حضور حنجره که به زبان به شکلی ارجاع پیدا کرده، از این موقعیت آشنایی زدایی کرده و اثرگذاری تصویر آخر به تاثیر مضاعف فضای شعر کمک می کند.
دفتر شعر «یاس زرد نگاه» از سه بخش تشکیل شده است؛ بخش اول نام «دلتنگی ها» را بر پیشانی خود داشته و بخش های دوم و سوم عناوین «عاشقانه ها» و «شعرهای کوتاه » دارند. «دلتنگی ها» بیشتر بازتاب دهنده همان دغدغه های ایدئولوژیکی شاعر هستند. شعرهایی که صبغه ای تاریخی دارند. شاعری که نسبت به فرآیندهای اجتماعی پیرامون اش خود را مسوول می داند.
این مسوولیت گاه لحنی شعاری گرفته و از شعریت متن می کاهد. اما در بخش «عاشقانه ها» دیگر چنین بناهای ذهنی دنبال نمی شود. هویت نگاه ایرج خالصی به شکلی تغزلی خود را برساخته و در معرض دید و قضاوت می گذارد.
شعرهای این بخش هر چند به لحاظ زبانی و فضای فرمی یادآور کارهای شاعران دیگر هستند اما بداعت ساختاری هم در پاره ای از شعرها دیده می شود. در شعرهای کوتاه هم ظرافت نگاه و تکان دهندگی تصاویر که مورد نظر این ژانر شعر است، به شکل تمام و کمال دیده نمی شود. تنوع زبانی و فرمی دفتر «یاس زرد نگاه» شاید ویژگی عمده اش باشد.
نوعی لحن آرکائیک در شعرهای «دلتنگی ها» دیده می شود؛ لحنی که در خدمت اندیشه و جانمایه هستی شناسی شاعر است. اما در همین میان هم شعرهایی با ساختی روایی متفاوت از این نوع دیده می شوند. به عنوان مثال در شعر «جست وجو» طرح داستانی مینی مال به خوبی قابل رویت است؛ «نگاهم / راه می افتد و / در کوچه های شهر / دنبال تو می گردد / تو نیستی / نه در کوچه ها و / نه در شهر / نگاهم به خانه می آید / نیستی...» (ص ۴۴) در این شعر خواننده می تواند از خود بپرسد که چه تفاوتی است میان نثر و شعر؟ آیا قائل بودن به تفاوتی از این دست اساساً درست است و پذیرفتنی یا دوره چنین نظریه هایی سپری شده است؟
شعر «جست وجو» با تعلیقی درخور فضا به پایان می رسد، چنان که توی مخاطب هم می توانی با سوالات خود به جواب های متکثر و متنوعی برسی. از دیگر شعرهای شاخص این دفتر شعر «سرود همیشه صلح» است. شعری که در آن شاعر در اوج اقتدار فردی خود ایستاده و گویی جهان را مورد خطاب قرار می دهد.
او از شعرش سخن می گوید به زبانی ساده با تصاویری که در آن سبکی جریان دارد. سبکی ای ریشه داشته در حیات که در ذات خود سنگین است (شاید همان سبکی تحمل ناپذیر هستی یا بار هستی کوندرا). او پدیده های گوناگون را مورد خطاب قرار می دهد.
خطابی از جنس شعر. واژه. او توانسته است در «سرود همیشه صلح» به آن زبان ذهنی خود نزدیک شده و نظام نشانه های زبانی یا معنایی خود را به شکلی درخور در قالب مفهوم مورد نظر ارائه کند.
هر چند که در این شعر هم رد پای زبان شعری شاعران پیش از او دیده می شود ولی نحوه چینش کلمات به گونه ای است که گویی او ادامه منطقی نسلی، زبانی و شعری است که چه بخواهیم، چه نخواهیم، هنوز طرفداران زیادی دارد. شاید اولین و آخرین ویژگی دفتر «یاس زرد نگاه» به قلم «ایرج خالصی» که نشر ثالث به تازگی منتشر کرده، این است که شاعر نمی خواهد یا نمی خواسته کسی دست خالی و ناراضی بماند.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید