پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


مشکوک به باورها


مشکوک به باورها
● نگاهی به مجموعه «مشکوک به دایره یی که جهان بود» اثر رضا قنبری
رضا قنبری از شاعرانی است که در بطن جریانات شعر دهه هفتاد و تحولات شعر در آن دوران پشت سر گذاشته، حضور داشته و خود چه در عرصه روزنامه نگاری اش و چه در وادی شعرش این تحولات را تجربه کرده و از آنها عبور کرده است.
برای این می گویم عبور کرده که آخرین مجموعه شعرش با نام «مشکوک به دایره یی که جهان بود» نشانگر این عبور است. قنبری که روزگاری شعر را در چارچوب جریانات زبانی و تئوری های به درستی درک ناشده پست مدرنیستی و همچنین بی اهمیت بودن نقش مخاطب در برابر شعر می دید، در کتاب شعر جدید، شعر را در کوتاه بودنش، زبان ساده داشتنش و منتقل کردن مفهوم به مخاطبش تجربه کرده است. همین تحول در ساختار فکری شعر رضا قنبری سبب شد تا نظری بر چگونگی مشخصه های اشعار وی در مجموعه شعر «مشکوک به...» داشته باشم.
▪ اتفاق افتادگی
مجموعه شعر رضا قنبری حاوی شعرهای کوتاه است. شعر کوتاهی که می خواهد و می تواند با خواننده خود ارتباط نزدیک برقرار کند و با ذهن او پیوند خورد. شعر کوتاه از یک اتفاق نطفه می بندد. اتفاق در ذهن یا در بیرون از ذهن شاعر حادث می شود. شاعر می بیند و اتفاق را لمس می کند. لمس کردن اتفاق برای شاعر مصادف با منفجر شدن سوخت بار کلمات در ذهن او است. کلمات با عناصر اتفاق یکی می شوند و شعر بر کاغذ جای خوش می کند.
رضا قنبری با نگاه دقیق و متمرکزی که نسبت به اتفاقات پیرامون زندگی اش داشته، توانسته از آنها حداکثر استفاده را برای تبدیل کردن شان به شعر ببرد. او از اتفاقات بسیار ساده به کشف های شاعرانه خود رسیده و آنها را از مجاری حس و اندیشه اش انتقال داده است. کشف شاعرانه متضمن نفوذ در دل یک اتفاق و همزیستی با آن است.
قنبری برای انتقال این همزیستی به خواننده شعرش از زبان ساده یی سود می برد که در آن رسانیدن مفهوم به مخاطب مهمترین دغدغه زبان است. کشف های شاعر کلماتی را می طلبند که با سود بردن از آنها، مخاطب نیز وادار به کشف تازه یی در خود شعر شود. سادگی زبان موجب شده تا انگیزه چندباره خوانده شدن شعرها در نزد خواننده بیشتر شود. در واقع سادگی زبان موجب عدم عمیق بودن شعر نیست. شعر کوتاهی که کشف شده یک اتفاق است نمی تواند عمیق و ژرف نگر نباشد. اما نکته مهم کشف و اتفاق در شعرهای کوتاه قنبری، به وجود آمدن فضایی خالی در ورای مفهوم و حس یک شعر است.
فضایی که در آن مخاطب می ماند و دریافت او از شعر. در این فضا خواننده برای خود به دنبال کشف دیگری است؛ کشفی که از آن او باشد، از آن ذهن درگیر شده یک خواننده جدی،یکی از تکنیک هایی که شاعر مجموعه «مشکوک به...» در متولد کردن اکثر شعرهای کوتاهش به کار برده، دو پاره کردن شعر است. به این معنا که ابتدا قسمتی را به عنوان پیش زمینه به وجود می آورد و سپس در قسمت دوم ضربه شعر یا همان کشف را ایجاد می کند. گاه هم جای این دو قسمت جابه جا می شود. این تکنیک در نهایت توانسته برای شعرهای قنبری ایجاد فرم کند. قنبری می داند که نقطه انفجار یک شعر کوتاه، لحظه ضربه وارد کردن به پیکره ذهن خواننده است. پس برای برجسته کردن این ضربه فرم ایجاد می کند.
▪ عصیان
یکی از مشخصه های ذاتی مفهوم شعرهای قنبری، وجود عصیان در برابر جنس مخالف است. او چه از لحاظ فلسفی و چه از لحاظ بروز احساساتش در کلمات نگاه عصیان گرایانه نسبت به زن یا عشق به جنس مخالف دارد. قنبری بسیار ساده در چند واژه مختصر احساسش را درباره آنچه از ارتباط او با زن گذشته است بیان می کند:
برای من چه داشته یی / ای زن / جز سپیدی مو / و زهر در شعرهایم؟
شاعر از همان ابتدا، از روی جلد کتابش شکاکیتش را به جهان و عناصر آن ابراز داشته است. او نمی خواهد سر به زیر از کنار همه چیز رد شود و اعتنایی نکند. باید شک کرد و از درون این شک به کشف رسید. قنبری در بسیاری از جاها به کلیت ها می پردازد ولی در بسیاری از مواقع هم به جزئیات توجه دارد و به درون آنها نفوذ می کند. این نفوذ گاه با همان عصیان همراه می شود. شاعر در میان کلماتش بوی مردار حس می کند و در لابه لای خنده های زن جسدهای پنهان را می بیند:
از کلمات او / بوی مردار کهنه می آید / لابه لای خنده های زن / جسدهایی پنهان بود
اما یکی از مشکلات شعرهای قنبری، محدود بودن دایره واژگانی او است. این امر در درجه نخست سبب شده تا مرکز دیدش هم محدود شود و تکرار واژه ها موجب خستگی ذهن خواننده می شود. محدودیت کلمات را شاعر سعی داشته تا با بازی با مفاهیم و معانی در شعرهای مختلف جبران کند که البته تا حدودی در این امر موفق هم بوده است. مفاهیم و معانی یی که در نهایت قصد دارند به سرعت خود را به ذهن مخاطب انتقال دهند.
علیرضا فراهانی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید