پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

پس از «پل» نوبت کیست؟


پس از «پل» نوبت کیست؟
هنگامی كه از بوش راجع به حدود مسئولیتش درمورد استعفای بلر سؤال شد، شاید او باید دلیلی برای كنار رفتن نخست وزیری كه در هیچ انتخاباتی شكست نخورده بود، ارائه می كرد. بوش پاسخ داد: «شاید من مسئول باشم، ولی... نمی دانم.» و در این میان صدای معترضان به جنگ از بیرون كاخ سفید شنیده می شد. بوش درمورد استعفای ولفوویتس چنین گفت: «به او خیلی احترام می گذارم و از این كه كار به این جا رسید، متأسفم» و رئیس بانك جهانی را به حال خود رها كرد.
اگر بوش و چنی آخرین نفراتی باشند كه با توجه به مسئولیتشان در جنگ عراق برجای خود باقی بمانند فقط به دلیل دوره ۴ ساله قانونی حاكمیت آنان است. یكی از حامیان سابق بوش به نویسنده چنین گفت كه اگر ما نظام پارلمانی داشتیم، تاكنون بوش با رأی عدم اعتماد بركنار شده بود.
همزمان با مراسم باغ گل سرخ، مراسم تدفین كشیش بنیادگرا جری فالول در سرزمین بوش یعنی ویرجینیا درحال برگزاری بود. این كشیش ۷۳ ساله فربه، نهایت كوشش خود را برای گردهم آوردن مسیحیان محافظه كار به عمل آورد كه در دو پیروزی جورج بوش در انتخابات ریاست جمهوری نقش بارزی داشت. او اینك درگذشته است و حكومت از دید طرفداران این كشیش بیشتر به جنازه ای شباهت دارد.
كریستوفر هیچنزكه نویسنده و دوست ولفوویتس و دشمن فالول است، می گوید: «هم اكنون واضح ترین صدا در واشنگتن صدای فروریختن ساختارهاست.»
حزب جمهوری خواه دچار هرج و مرج كامل شده است. این حزب بیشتر افراد متفكر خود را كنار گذاشته و درهمین حال كاندیداهای ریاست جمهوری حول پیكر بی جان فالول می كوشند خود را فرد برتر نشان دهند. ولفوویتس به عنوان مغز متفكر نومحافظه كاران و فالول به عنوان شیپورچی محافظه كار بنیادگرا از نظر شخصی وجهه مشترك چندانی نداشتند.
درحقیقت فالول عملكرد بت پرستان و هواداران سقط جنین و فمنیست ها و هم جنس بازها را به علت زمینه سازی برای حملات ۱۱ سپتامبر سرزنش كرده بود، كه نقطه نظراتش بسیار شبیه طالبان می نماید. ولی اتحاد باورنكردنی این دو، تفكر و نیروی لازم برای حمایت از بوش را فراهم آورد. اینك نومحافظه كاران به ترتیب درحال از دست دادن مقام، نفوذ و نیز اعتماد خود هستند، درحالی كه حزب جمهوری خواه به نحو اسف انگیزی در جست وجوی فردی برای جانشینی بوش در ۲۰۰۸ است.
جدایی بین این دو تفكر، نشانگر خاتمه دوره ای است كه درآن محافظه كاران هوادار كتاب مقدس، قهرمانان شگفت انگیز بازسازی ملی در خاورمیانه و امید به سركوب تروریسم شناخته شدند. پس از بوش چنین رؤیاهایی غیرممكن به نظرمی رسد.
سقوط ولفوویتس هم اكنون به شكل تراژدی دولت بوش درآمده كه در زمان خود یك مقام خودشیفته سركش پنتاگون و شماری از رفقایش به بانك جهانی غالب شدند و سرانجام بانك جهانی راهی برای خلاصی از دست آنها یافت. براین اساس انتصاب ولفوویتس به عنوان رئیس بانك جهانی در سال ۲۰۰۵ چیزی شبیه اقدام بوش برای حمله به عراق و مخالف خواست جامعه بین المللی كاری خودسرانه و با عواقب خطیر بود.
با همه این تفاصیل می توان اخراج ولفوویتس را این گونه تعبیر كرد كه جامعه بین الملل ترجیح می دهد كه فساد در كشورهای درحال توسعه رشد كند ولی یك نومحافظه كار جایگزین ولفوویتس نشود. همچنان كه بسیاری از مخالفان جنگ عراق، حاضرند جنگ مصیبت بار داخلی درعراق را بپذیرند ولی مانع اقدامات آرمان گرایانه بوش در زمینه برقراری دموكراسی به جای حكومت خودكامه قبلی عراق باشند. این دو نقطه نظر دو روی تلخ سكه واقعیت هستند.
در بطن این داستان، رومانس یك روشنفكر دلباخته آمریكایی با سری در آسمان و سوراخ هایی در جوراب و یك معشوق سكولار فمنیست عرب در دهه پنجم زندگی نهفته است كه به نحو شگفتی علاقه مند است كه دموكراسی و شادی حقوق زن و مرد در خاورمیانه برقرار شود. رابطه ۷ ساله شاها و ولفوویتس شاید می توانست ولفوویتس را به انسانیت نزدیك كند و جنبه ضد سامی موجود درباره او كه عامل یهودی صهیونیسم و معتقد به برتری منافع اسرائیل نسبت به آمریكا و دیگر كشورهاست را ترمیم كند. ولی با كمال تعجب این واقعه منجر به سقوط او شد.
زیرا شهروند انگلیسی متولد خاورمیانه، تحصیلكرده آكسفورد كه پیش از این به عنوان كارشناس خاورمیانه به مدت ۷ سال در بانك جهانی شاغل بود، با آمدن ولفوویتس به این بانك به دلیل مقررات موجود، بانك را ترك كرد. دخالت ولفوویتس در انتقال وی به وزارت خارجه و افزایش حقوق شاها منجر به گرفتاری ولفوویتس به عنوان فرد ناقض مقررات بانك شد.
ولفوویتس به هنگام اجبار به كناره گیری جنبه های زشت خلقیات خود را در یادداشت هایش نمایان كرد كه در آن با عبارات قبیحی اقدامات مسئولان بانك را به تسمخر گرفت و تهدید به انتقامجویی كرد. ولفوویتس در ۱۹۸۰ كوشید زبان عربی یاد بگیرد و به عنوان فردی ناامید از تداوم حكومت صدام در پایان جنگ نخست خلیج فارس وارد كابینه بوش شد.
هیچنز می گوید: «این كه ولفوویتس همكاری عرب و مسلمان دارد حادثه ای اتفاقی نیست، زیرا وی همواره نسبت به این دو مسأله حساسیت داشته است.»وی ادامه می دهد كه ریزا الهام بخش ولفوویتس در اعتماد به «عراق سكولار» پس از بركناری صدام بود.
با انتخاب دوباره بوش به ریاست جمهوری، نیروهای آمریكایی در عراق به مخمصه افتاده بودند و ولفوویتس راهی بانك جهانی شد تا از بازجویی های دشوار سنا خلاص شود.
در برخی محافل، انتخاب وی به عنوان رئیس بانك جهانی یك اتفاق مطلوب تلقی شد. یكی از نویسندگان متن سخنرانی های كاخ سفید درآن زمان چنین نوشت، «حتی مخالفان رئیس جمهوری این انتخاب را تحسین كردند، شاید مزایای این انتخاب بیش از آن كه متوجه كشورهای توسعه نیافته و یا بنیانگذاران بانك در كشورهای صنعتی پیشرفته باشد، بیشتر به نفع خود بانك است.»
پس از جنگ ویتنام ریاست بانك جهانی به رابرت مك نامارا، وزیر دفاع پیشین آمریكا سپرده شد، ولی ولفوویتس برخلاف مك نامارا علاقه پرداختن به جزئیات را نداشت. او بانك را به صورت ساختار بروكراتیكی می نگریست كه وام های اقتصادی آن به علت فساد اداری صرف ملت های درحال توسعه نمی شد.
البته او معتقدبود كه می خواهد به ریشه كن كردن فقر كشورها كمك كند.نیكولاس كریستوف هفته گذشته در نیویورك تایمز چنین نوشت، ما نباید سقوط ولفوویتس را به عنوان پایان ماجرا بدانیم بلكه باید نتیجه اخلاقی مخاطرات رویاروی ایالات متحده را مدنظر قرار دهیم، مگر آن كه دولت بوش سیاست تخریب همه پل های پشت سر در كشورهای جهان را موردتجدیدنظر قراردهد. وی ادامه می دهد كه انتصاب ولفوویتس از آغاز با مخالفت ۹۰ درصد از اعضای بانك جهانی روبه رو بود.
برخی او را به علت برنامه های ضدفسادش كه به نظر آنها مردم فقیر كشورها را به علت حكومت های فاسدشان مجازات می كرد و گروهی دیگر به دلیل توقع شان برای بازپرداخت وام های بانك برای جنگ عراق، نمی پذیرفتند. حكومت های اروپایی كه احساس می كردند دولت بوش آنها را به بازی نگرفته و رئیس بانك جهانی فقط از سوی رئیس جمهوری آمریكا تعیین می شود، اكنون فرصتی برای انتقام به دست آوردند.
نیكولاس كریستوف در ادامه می كوشد روابط ولفوویتس و ریزا را توجیه و تبرئه كند و ریزا را در موضع فردی مظلوم ازنظر شغل و وجهه اجتماعی نشان دهد. روزنامه وال استریت ژورنال تنها مدافع ولفوویتس بوده است، حتی تا جایی كه یادداشت های توهین آمیز و وقیح وی را نیز توجیه می كند و در ادامه افراد دیگری را در بانك جهانی و نیز در كابینه انگلیس با وضعی مشابه ولفوویتس، معرفی می كند.
بانك جهانی ممكن است از این كه پاداش های سخاوتمندانه، حقوق های بدون مالیات و مزایای بی حد و مرز كاركنانش در منظر اذهان عمومی قرارگرفته، متأسف باشد. ولی واقعیت این است كه سوابق ولفوویتس این بانك را در باتلاقی گرفتار كرده است. او اكنون آخرین نفر از سلسله طولانی از تلفات جنگ عراق است كه شامل دونالد رامسفلد ، وزیر سابق دفاع، داگلاس فیث همكار ولفوویتس در پنتاگون، ریچارد پرل رئیس سابق هیأت سیاستگذاری پنتاگون، جان بولتون سفیر سابق آمریكا در سازمان ملل متحد و لوییس اسكوتر لیبی است. اسكوتر به علت دخالت در اخراج یك افسر اطلاعاتی سازمان سیا در معرض زندانی شدن قرار دارد.
جورج تنت، رئیس سابق سازمان «سیا» با اعلام این خبر به بوش كه عراق به طور یقین سلاح های كشتارجمعی دراختیار دارد و نیز ارائه گزارش دروغین كالین پاول وزیرخارجه سابق آمریكا به سازمان ملل در طلیعه حمله به عراق ضربات مهلكی را به دولت بوش وارد كردند.هیچنز در كتاب ضددینی خود كوشیده است دوستان نومحافظه كار خودرا در مطبوعات صاحب نفوذ كه به حمایت از فالول مطالبی نوشته اند ، موردانتقاد قراردهد و چنین می گوید: «شما معتقدید كه در روز رستاخیز فقط نجات یافتگان به بهشت خواهندرفت و همه كفار ازجمله یهودیان سلاخی خواهندشد.»
دولت بوش اینك با كنارگذاشتن نومحافظه كاران فقط درمورد افراد دوست و وفادار سرمایه گذاری می كند. البته با همه افت و خیزهای اخیر آلبرتو گونزالس دادستان كل و رفیق قدیمی بوش در تگزاس هنوز مقام خود را حفظ كرده است، گرچه به دلیل تأیید شكنجه افراد مشكوك به تروریسم به هنگام احراز مقام مشاور كاخ سفید، مسئول شناخته شده است.
هیچنز او را به عنوان فردی دون پایه توصیف می كند كه ارزش توجه ندارد. معاون دادستان كل در شهادت جالب توجهی برابر كنگره در هفته گذشته بیان كرد كه چگونه گونزالس، جان اشكرافت دادستان قبلی را در وزارت دادگستری و در بستر بیماری زیرفشار قرارداد تا وی قانونی بودن برنامه جاسوسی داخلی را تأیید كند.
وی گفت: «من از این كه شاهد اعمال فشار و تهدید بر فردی بیمار بودم، عصبانی شدم.»
گرچه گونزالس مدت ها قبل از ولفوویتس برای استعفا زیرفشار بوده است ولی هنوز مقام خود را حفظ كرده است. اگر وی بركنار شود دولت بوش روحیه خود را ازدست خواهدداد، زیرا هنگامی كه رئیس جمهوری نتواند به یاری دوستانش برسد، تنها می تواند به جان خود بیندیشد.
منبع: تایمز آن لاین
گردآوری وتنظیم :بهشته شریف
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید