جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


ارزیابی ریسک سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار


ارزیابی ریسک سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار
ریسک سرمایه‌گذاری عبارت است از احتمال انحراف (عدم تحقق) بازدهی واقعی با بازدهی مورد انتظار و ارتباطی مستقیم و مثبت كه بین ریسک و میزان بازدهی در هر سرمایه‌گذاری وجود دارد.
افراد ریسک‌پذیر همواره خواهان بازدهی بالاتر از بازده بازار بدون ریسك (سپرده‌گذاری در بانك‌ها) و حتی بازدهی بالاتر از متوسط بازار هستند. بنابراین تجزیه و تحلیل ریسك برایشان بسیار با اهمیت است.
ریسك سرمایه‌گذاری به دو دسته تقسیم می‌شود.
الف) دسته اول ریسك‌هایی هستند كه در صورت وقوع كل بازار را تحت‌تاثیر خود قرار می‌دهند مانند تغییر و تحولات سیاسی. این خطرات غیرقابل كنترل را ریسك‌های اجتناب‌ناپذیر یا سیستماتیك گویند.
ب) دسته دوم ریسك‌هایی هستند كه در اختیار سرمایه‌گذار بوده و می‌توان با مطالعه و بررسی شرایط و اتخاذ تصمیم بهتر میزان آن را كاهش داد.
این دسته از ریسك‌ها را ریسك اجتناب‌پذیر یا غیرسیستماتیك گویند. روش‌هایی وجود دارد كه می‌توان با كمك آنها و انتخاب تركیب مناسب سرمایه‌گذاری احتمال عدم تحقق بازده مورد انتظار را كاهش داد. از جمله این تكنیك‌های جدید و كمی كه در ارزیابی ریسك غیرسیستماتیك موثر است، تكنیك دیرشن duration و تحدب convexity در ارزیابی ریسك اوراق بهادار است.
دیرشن عبارت است از میانگین موزون جریانات نقدی یك ورقه بهادار كه به دوبخش عمده تقسیم می‌شود.
Macaulay duratio (۱
Modified duration (۲
دیرشن مكالی، میانگین ساده جریانات نقدی یك ورقه بهادار در طی عمر آن است. دیرشن تغییرات نشان دهنده درصد تغییر در قیمت یك ورقه بهادار در ازای تغییرات نرخ بهره است. هرچه دیرشن تغییرات كه نشان دهنده شیب منحنی قیمت بازده یك ورقه بهادار است كمتر باشد، ریسك آن ورقه بهادار كمتر است.
اما دیرشن به تنهایی برای تعیین تغییرات یك ورقه بهادار كافی نیست.
بهتر است از تحدب نیز استفاده شود. تحدب یك معیار غیرخطی تغییر قیمت اوراق بهادار در برابر تغییرات نرخ بهره است.
تحدب تعیین می‌كند كه بازده یك ورقه بهادار در پاسخ به تغییرات قیمت چه میزان تغییر خواهد كرد. دیرشن، مشتق مرتبه اول تابع قیمت اوراق بهادار نسبت به نرخ بهره و تحدب، مشتق مرتبه دوم تابع قیمت است.
اوراق بهاداری كه دارای دیرشن كمتری هستند و اوراق بهاداری كه دارای تحدب بیشتری هستند ریسك كمتری دارند.اما به غیر از روش‌های كمی فوق توجه به موارد زیر نیز می‌تواند در كاهش ریسك موثر واقع شود:
۱) وجوه مازاد و بلا استفاده در سهام سرمایه‌گذاری شود، به‌طوری‌که در صورت عدم تحقق شرایط برآوردی فرد دچار زیان هنگفت نشود.
۲) شرایط سیاسی و اقتصادی مطالعه و بررسی شده و وضعیت آتی ترسیم شود. به‌طوریکه شرایط به چه سمتی سوق پیدا می‌کند، ثبات یا بی‌ثباتی. سرمایه‌گذاری در شرایط ثبات اقتصادی و سیاسی توجیه پیدا می‌کند.
۳) وضعیت کلی صنعتی که قصد خرید سهام آن را داریم، بررسی شود. عواملی از قبیل میزان به‌روز بودن تکنولوژی، رقبا یا انحصاری بودن آن، میزان تقاضا و بازار مصرف محصولات آن و... می‌تواند مفید باشد.
۴) بیشتر با هدف سرمایه‌گذاری بلندمدت وارد بازار سهام شده و از نوسان‌گیری پرهیز شود. نوسان‌گیری ریسک سرمایه‌گذاری را بالا می‌برد.
طبق تئوری‌های مدیریت مالی قیمت سهام در بلندمدت گرایش به افزایش دارد. البته نباید از نظر دور داشت که در مقاطع خاصی کاهش قیمت‌ها را نیز داشته باشیم.
(مدل submartingal )
۵) مطالعه و بررسی مواردی از قبیل نسبت قیمت به درآمد هر سهم شرکت سرمایه‌پذیر (P/E) و مقایسه آن با متوسط قیمت به درآمد صنعت یا کل بازار، مقایسه ارزش ذاتی (NAV) با ارزش روز سهم در بازار، بررسی ارزش دفتری هر سهم متناسب با شرایط هر صنعت می‌تواند بسیار مفید باشد. مثلا در صنایعی مانند کانی‌های فلزی یا غیرفلزی بهتر است از تحلیل‌های ارزش ذاتی و در صنایعی مانند صنایع غذایی، دارویی، پیمانکاری از تحلیل‌های قیمت به درآمد هر سهم استفاده شود.
۶) توجه به مواردی از قبیل مدیریت و مالکیت شرکت‌ها، نقدپذیری سهم‌، سود سهام و سیاست تقسیم سود‌، ساختار سرمایه و میزان هزینه سرمایه (میزان بدهی‌های شرکت)، میزان عرضه و تقاضای هر سهم، درصد پوشش EPS برآوردی طبق گزارش‌های ارائه‌شده به بورس می‌تواند مفید باشد.
در انتها، بین ریسک و بازده رابطه تعادلی وجود دارد. طبق قانون قیمت واحد، دو چیز یکسان نمی‌توانند با قیمت‌های مختلف فروخته شوند بنابراین از دو پرتفوی که دارای ریسک یکسان هستند نباید انتظار بازده مورد انتظار متفاوت داشت. (مدلAPT قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای)
حمید رضا شماخی
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید