چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


مردان دستور


مردان دستور
پس از فرو نشستن گرد و غبار جنگ جهانی اول و مشخص شدن آن که دموکراسی های اروپایی می توانند چه فجایعی را بیافرینند اعتماد به لیبرال دموکراسی به مدت دو دهه در اذهان غربی دچار افول شد.
اندیشه های سورن را - که منتقد انسان میانمایه مولود لیبرال دموکراسی بود - در نبود رهبران انقلابی چپ، «بناپارت »های تشنه قدرت به سخنان نیچه و افلاطون و گاه حتی هگل آمیختند و از آن معجونی برای ساختن دیهیم قیصر فراهم آوردند. دولت هایی «قیصری» که در کشورهایی با حلقه های ضعیف سرمایه داری نهادهای مقدس و کهن را از خطر کمونیسم نجات می داد نیروی کار را به انقیادی دوباره می کشاند و امکان تجمیع سود را فراهم می آورد.
هر چقدر هم که این دولت ها غایت آرزوی سرمایه داری خود نبودند اما به وظیفه خود به بهترین وجهی عمل می کردند. این موج جهانی آغازشده از غرب در هنگام رسیدن به شرق دو کشوری را درنوردید که نه لیبرال دموکراسی که مشروطه شدن خودکامگی شاهان را با نهادهای مدرن مزمزه می کردند؛ ترکیه و ایران، دو کشوری که با آنکه زیر یوغ استعمار مستقیم نرفتند، اما جنگ جهانی اول عرصه خاک آنان را به صحنه تاخت و تاز نیروهای اشغالگر بدل کرد، اقتصاد استثمارشده آنها را از هم گسیخته و امیدها به مدرنیزاسیون از راه مشارکت توده ها را حداقل در ذهنیت بخشی از نخبگان خشکانده بود.
این دو کشور که اشکالی از مشروطیت را در خود می پروراندند (در فردای شکست ترکیه و نادیده انگاشته شدن بی طرفی ایران و اشغال متعاقب آن) دو راه پیش روی خود دیدند؛ مرکزگرایی اقتدارطلب و حاشیه گرایی دموکرات.
در ایران نیروهای حاشیه ای اگر چه به دموکرات شدن مرکز ارج می نهادند اما برای حاشیه های جغرافیایی نقشی بیش از گذشته طلب می کردند.هنگامی که نیروهای ترقی خواه حاشیه ای چون احسان الله خان لاهوتی و خیابانی نتوانستند مرکز را به تصرف درآورند و راهی دیگر برای مدرنیته بگشایند، راست جهانی انتخاب خود را در مرکز تثبیت کرده و با کمک آن، جنبش های حاشیه ای را به شکست کشانده بود و حتی آلترناتیوهای خودساخته را نیز در خوزستان، قربانی موفقیت مرکزگرایان اقتدارگرا کرده بود.
در ترکیه نیز ترک های جوان به رهبری نظامی روشنفکر الغای خلافت و سلطنت را طی چند سالی کامل کرده و به مدرنیزاسیون سریع و پرشتاب کشورشان می اندیشیدند. در این بازه زمانی است که فرآیند مدرنیزاسیون مشارکتی در هر دو این کشورها به نقطه پایان خود می رسد و طرح مدرن سازی از نوع کمالیستی-رضاخانی آغاز می شود.
بررسی تطبیقی و تاریخی روند مدرن سازی از بالای ترکیه و ایران در کتاب «تجدد آمرانه» (به سرویراستاری دکتر تورج اتابکی) از جنبه های مختلف بررسی شده است. در این کتاب همایون کاتوزیان و متیو الیوت در مقالاتی به روند شکل گیری ائتلافی از نخبگان جدید و قدیم و همدلی روشنفکران اندامواره طبقات کهن پرداخته اند. ائتلافی که به نظر کاتوزیان اگر باعث شد مخالفت چندانی با تغییر سلطنت صورت نگیرد، اما گرایش به جمهوریخواهی (به علت سابقه ذهنی موجود در ایران یعنی انقلاب فرانسه و گرایش رادیکال در آن) فقط با یاری مدرن ترین نیروهای آن زمان (چون سوسیالیست ها) و البته سازمان یافته ترین نهاد موجود یعنی ارتش مواجه شد و به همین دلیل ناکام ماند.
هر چند با حذف غیرانسانی نخبگان سیاسی در ایران و کنار گذاشتن معتدل تر آنان در ترکیه پایه های قدرت روزبه روز به سمت ارتش میل پیدا کرد اما تک پایه شدن آن در ایران چنان به سرعت پیش رفت که «دیکتاتور مصلح» به سرعت شکل خودسرانه حکومت را پیش گرفت در حالی که در ترکیه حضور نخبگان سیاسی و حتی یک حزب مخالف باعث شد برنامه نوسازی از بالا با مقاومت های کمتری روبه رو شود.
هر چند که نویسندگان این کتاب به درستی به حضور دستگاه دولتی نسبتاً منسجم، وجود دستگاه های عرفی (به غیر از مسائل خانوادگی)، عوض شدن پایتخت و کوتاه ماندن دست نخبگان قدیم از دستگاه دولت جدید در ترکیه را از علل دیگر موفق تر بودن آتاتورک در عملکرد خود می دانند. مقاومت نیروهای کهن و روشنفکران اندامواره آنان نیز موضوع بحث مقاله دیگری به قلم ویراستار کتاب است.
تلاش روحانیون سنی و شیعه برای به دست دادن شکلی از حکومت (و یا چارچوبی از آن) که با رویکرد مدرن بیگانه نباشد، در این مقاله، و البته مقاومت طیف هایی از این قشر با تغییرات بنیادی و شکلی حکومت بخشی از فعالیت دفاعی روحانیون محسوب شده است که در انتها گسست حاکمیت های ترکیه و ایران را از یاری این روشنفکران اندامواره طبقات کهن به نمایش می گذارد. ارتش و دستگاه دولت موضوع مطالعه استفانی کرونین در مقاله چهارم این کتاب است که اشارات موجود در مقاله های قبل از خود را شرح و بسط می دهد. اصلاح زبانی و فشار برای تغییر پوشش چه برای مردان و چه زنان، مقاومت ها و شیفتگی ها در قبال آن موضوع مقاله های هوشنگ شهابی و جان پری است.
در انتها باید گفت ویراستاری منسجم، یکدستی رویکرد و رعایت ترتیب و توالی این مقالات به روشن تر شدن مدرنیزاسیون سریع و از بالای دو کشور ایران و ترکیه در مطالعه ای تطبیقی کمک می کند و به شناخت تبعات تاریخی این روند تاریخی (که تا به حال حاضر نیز کشیده شده است) یاری می رساند هر چند که در بعضی از این مقالات نقش و حضور طبقات به حضور نخبگان آن فروکاسته می شود و نگاه اقتصادی -سیاسی در آنها کمرنگ است.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید