جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


مراحل تغییرات شخصیتی‏


مراحل تغییرات شخصیتی‏
برخی از نظریه‏پردازان روانشناسی معتقدند رشد در تمام طول زندگی انسان‏ها ادامه دارد. به نظر اینان رشد شامل هشت مرحله می‏باشد و در هر یك از این مراحل، انسان با بحران‏های خاصی روبه‏روست كه رفع یا عدم رفع آنها می‏تواند بر روی شخصیت هر فرد اثر مثبت یا منفی داشته باشد. به عبارت دیگر هر مرحله شامل دو قطب است و شامل دو تجربه عاطفی مخالف هم می‏شود و راههای مختلف تكامل از دیگران را مشخص می‏نماید.
این هشت مرحله عبارتند از:
الف) مرحله اعتماد در برابر بی‏اعتمادی (بدو تولد تا یك سالگی):
كیفیت زندگی نوزادی شامل عشق، محبت، توجه، لمس و نوازش و غیره و كلاً روابط بین نوزاد و مادر تأثیر مستقیمی بر احساس اولیه كودك در مورد اعتماد یا عدم اعتماد وی به محیط بر جای می‏گذارد. حال چنانچه كیفیت روابط مادر و كودك غیر كافی باشد امكان به وجود آمدن عدم اعتماد به محیط در كودك پیدا شده و به احتمال زیاد تا دوره‏های بعدی زندگی نیز ادامه می‏یابد.
ب) مرحله خودمختاری در برابر شك و تردید (۳ - ۲ سالگی):
در این دوره كودك سعی در ابراز وجود دارد و اگر در تلاش برای ابراز وجود در خانواده با شكست روبه‏رو شود احتمال دارد قدرت اتكا به خود را از دست بدهد. این حالت زمانی پیش می‏آید كه والدین شدیداً مستبد باشند و كودك را همواره كوچك شمارند.
باید دانست كه نتایج هر مرحله به مراحل دیگر انتقال می‏یابد. یعنی كودكی كه در مراحل اول احساس اعتماد در او ایجاد شده است، در مرحله دوم به مراتب آسان‏تر می‏تواند به اتكا به خود برسد تا كودكی كه در مرحله اول دچار احساس بی‏اعتمادی شده است.
ج) مرحله ابتكار در برابر احساس گناه (۵ - ۴ سالگی):
طی كردن موفقیت‏آمیز مراحل قبلی به كودك امكان می‏دهد تا در این مرحله حس كنجكاوی خود را برای كشف مجهولات به كار اندازد و صاحب ابتكار شود. والدین در برابر برخی كنجكاوی‏های كودك مقاومت كرده و كودك با كلمه «نه» آشنا می‏شود. تخلف از امر و نهی والدین چه در عالم خیال و چه در عالم واقعیت، سبب پیدایش نوعی احساس گناه شده و «وجدان اخلاقی» را در كودك پی‏ریزی می‏كند. چنانچه در این مرحله والدین بیش از اندازه كودك را از انجام امور نهی كنند، احساس گناه شدیداً در كودك رشد كرده و مانع بروز اعمال كنجكاوانه او شده، نهایتاً ممكن است جرئت دست زدن به كارهای عادی نیز از كودك سلب گردد و بالعكس. در حالت عكس یعنی آزادی بی‏حد و حصر كودك دارای وجدان ضعیفی بوده و از انجام بسیاری از اعمال خلاف قوانین اجتماعی روگردان نیست.
د) مرحله سازندگی در برابر احساس حقارت (۱۱ - ۶ سالگی):
در این مرحله انسان مایل است مسائل مختلف را یاد گرفته و با كمك دیگران به مرحله عمل در آورد. لیكن برای چنین سازندگی به مواد اولیه و ابزار و نیز توجه و تحسین دیگران احتیاج دارد. حال اگر چنین توجه و تحسینی به كودك نشان داده نشود، احساس حقارت در او به وجود خواهد آمد. در این سال‏ها، مربیان باید برای هر یك از كودكان شرایط یا موقعیت‏هایی را فراهم آورند تا آنان در انجام اعمال گوناگون به موفقیت‏هایی نایل شوند. به همین دلیل باید مربی بكوشد تا از پیدایش هر نوع احساس عدم توانایی در كودك جلوگیری نماید. به منظور رسیدن به این هدف هر مربی باید از توانایی‏ها و استعدادهای موجود در شاگردان خود آگاهی داشته و محیط آموزشی را به نحو مطلوبی كنترل نماید.
ه) مرحله احساس هویت در برابر آشفتگی:
این مرحله مشخص‏كننده حالت فرد در دوران بلوغ است. در این مرحله نوجوان به علت بحران بلوغ و تغییرات جسمانی و روانی، بیشتر احساس سرگشتگی عدم تعادل و عدم همبستگی درونی می‏نماید. مشكل اساسی در این مرحله از رشد، دستیابی به احساس هماهنگی و وحدت درونی است. نوجوان در بحران‏های عاطفی تلاش می‏كند تا اعتماد به نفس یافته و در زندگی به اصطلاح بازنده نشود. چنانچه نقش اجتماعی نوجوان در این مرحله روشن نشود، او دچار سردرگمی و تزلزل نقش گردیده و دوران بلوغ وی طولانی‏تر می‏شود. لیكن چنانچه وی بتواند هویت خود را كشف و نقش اجتماعی خود را پیدا كند، به هماهنگی و وحدت شخصیتی دست می‏یابد.
و) مرحله نزدیكی در برابر كناره‏گیری (دوره جوانی): در صورت گذر از مرحله نوجوانی، در این مرحله جوان مشتاقانه سعی دارد تا با دیگران رابطه‏ای صمیمانه برقرار نماید. عدم توفیق در ایجاد صمیمیت با دیگران، احتمالاً فرد را به سوی انزواطلبی و كناره‏گیری از مردم سوق می‏دهد كه خود از نظر روانی و اجتماعی حالتی نابهنجار محسوب می‏شود.
ز) مرحله مولّد بودن در برابر عدم تحرك (دوره میانسالی):
تحرك و جنبش در این دوره مبنای خلاقیت و مولد بودن و علاقه به فعالیت‏هایی است كه اثر آن به نسل بعد نیز منتقل می‏شود. عدم تحرك فرد عاملی به سوی دلزدگی و بی‏تفاوتی است.
ح) مرحله انسجام در برابر یأس و نومیدی (دوره پیری):
در این مرحله انسان موفق كسی است كه رضایت خود را از زندگی، با وجود ضعف تدریجی نیروهای بدنی و افزایش احساس اتكای به دیگران حفظ كند. از سوی دیگر، به وجود آمدن احساس یأس یا عدم رضایت از خود و آنچه كه انجام داده است، باعث خواهد شد كه شخص به سوی نومیدی و احساس پوچی در این دوره سوق داده شود.
در این نظریه تأكید بر حركت انسان‏ها به سوی خارج است. یعنی از مادر به خانواده و از خانواده به همسایه و از آنجا به محیطهای ناآشنا و از آنجا به مردم مختلف. بنابراین دست‏اندركاران محیطهای آموزشی و امر آموزش و نیز پدر و مادران باید از تغییراتی كه در دانش‏آموزان در مراحل مختلف رشد روی می‏دهد آگاه باشند. این نكته بخصوص در مرحله نوجوانی (مرحله پنجم) كه در این دوره، نوجوان درگیر شناخت فردیت خود و واكنش‏های اجتماعی است اهمیت فزون‏تری می‏یابد.
منبع : مجله پیام زن


همچنین مشاهده کنید