جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


ریشهٔ مسائل زندگی مشترک در کجاست؟


ریشهٔ مسائل زندگی مشترک در کجاست؟
چرا گروهی از خانواده‌ها، مسائل زندگی را با تفاهم، سازگاری و به راحتی سروسامان می‌دهند و از زندگی مشترک سالم، شاد و بانشاطی برخوردارند، در حالی‌که گروهی دیگر، حتی در حل مسائل ساده زندگی هم، ناتوان و سردرگم بوده و دچار آشفتگی و مشکل‌های فراوان هستند؟
هر فردی با ویژگی‌های ژنتیکی پایدار و استعدادهای خاص خود و تحت تأثیر عوامل محیطی، فرهنگی و اجتماعی، با عنایت به این که در شرایط مطلوب و یا غیرمطلوب و چگونه بزرگ شده است، دارای ویژگی‌های خاصی است. به‌عبارت دیگر هر زن و مردی دارای باورها و ویژگی‌های منحصر به‌فردی است که تحت تأثیر عوامل ژنتیکی و اکتسابی خاص خودش رشد یافته است. بنابراین، همه زن‌ها و مردها دارای یک رشته رفتارها و عادت‌های خوب و رفتارها و عادت‌های بد هستند و طبیعی است دو انسان با شخصیت متفاوت و با عادت‌های خوب و بد و متفاوت، وقتی زندگی مشترکی را شروع می‌کنند، با مسئله‌ها و مشکل‌های متعددی روبه‌رو شوند.
در اوایل آشنائی و ازدواج، همه چیز خوب، مطبوع و دلنشین است. برای این‌که همه چیز تحت تأثیر اندیشه‌ها و احساس‌های مثبت و دل انگیز زوج‌ها قرار دارد؛ چراکه به طور تقریبی هر حرفی که زده می‌شود یا کاری که انجام می‌شود، با طرز تلقی مثبت، مورد استقبال قرار می‌گیرد.
عروس و داماد در شروع زندگی مشترک، تحت تأثیر احساس عشق یا شیفتگی و شوریدگی، در جهت حل مسائل و کنترل موقعیت‌ها، به فرهنگ و بینش همسر خود با نظر مثبت و توجه کامل نگاه می کنند.
در آغاز زندگی مشترک، زن و مرد تحت تأثیر احساس عشق یا شیفتگی تصور می‌کنند ازدواج آن‌ها متفاوت از دیگران است و رابطه‌شان محکم، قوی و خلل ناپذیر است. عشق و مهر و محبت عمیق‌شان، پشتوانهٔ زندگی مشترک و جاودانی‌شان بوده و مادام‌العمر خواهد بود ... ”که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها“ ... ولی پس از مدتی به‌علت متفاوت بودن بینش‌ها، شخصیت‌ها، هویت‌ها و تفاوت‌های جنسیتی، زوج‌ها در جریان عادی زندگی با ایده‌ها و اختلاف‌های فکری و احساسی روبه‌رو می‌شوند که بسیار متفاوت از یکدیگر هستند. به این معنی که، زن و شوهرها در جریان عادی زندگی با دو دیدگاه متفاوت و حتی متضاد، رویدادها را مورد بررسی قرار می‌دهند و نتیجه‌های متفاوتی به‌دست می‌آورند. هریک از همسران با توجه به دیدگاه خود تصور می‌کند که نظریه و عقیده خودش درست‌تر و قابل اجراتر است و حتی هر دو، ناآگاهانه فرهنگ، رسوم، آداب و دانسته‌های خود را برتر از دانسته‌های همسرش می‌داند و به اندیشه‌ها، احساس‌ها و اعمال خود بیشتر بها می‌دهد. در واقع زن‌ها و مردها هرکدام با ارزش‌های خاص خود، با باورهای ویژهٔ خود و با اندیشه‌ها، احساس و رفتارهای خاص خود با رویدادها برخورد می‌کنند و هر یک با پیش‌داوری‌ها و تفسیرهای درست و نادرست حتی گمراه کننده به نتیجه‌های خاصی می‌رسند که متفاوت با دیگری است. چرا که زن و شوهرها به طور دقیق و عمیق درک نمی‌کنند که نیازها، خواسته‌ها و آرمان‌های‌شان با هم بسیار متفاوت هستند و به طور دقیق نمی‌دانند که نحوه کار و برنامه‌ریزی مغز زن‌ها و مردها با یکدیگر بسیار متفاوت است و هرکدام توانائی‌ها و تمایل‌های متفاوتی دارند و در برخورد با یک مطلب به دو نتیجه متفاوت می‌رسند. در نتیجه، به‌علت عدم توجه و آگاهی به موارد بالا است که با بروز مسائل، تضادها، تکرار مشاجره‌ها و دلگیری‌ها، منجر به افزایش بی‌قراری‌ها، نومیدی‌ها، دلتنگی‌ها و داوری‌های اشتباه و نتیجه‌گیری‌های شتاب‌زده می‌شود.
بیشتر همسران جوان نمی‌دانند مشکل آن‌ها از کجا سرچشمه می‌گیرد و از آمادگی لازم جهت حل آن‌ها نیز بی‌بهره‌اند. بنابراین شادابی، کامیابی و احساس رضایت از ازدواج به میزان آگاهی و توانائی زوج‌ها در حل مسائل، رویاروئی با مشکل‌ها، ایجاد رابطهٔ صمیمانه و هماهنگ بین خود، رفع سوء‌تفاهم‌ها، دوری از هراس‌های پنهان، ارزیابی درست رابطه‌ها، پذیرش تفاوت‌ها و احترام گذاشتن به اندیشه‌ها، احساس‌ها و عملکردهای طرف مقابل خود است.
به طور کلی، در مقابل بسیاری از مسائل و مشکل‌ها به‌علت پیچیدگی و سخت بودن، نیاز به آگاهی، مهارت، شجاعت، صبوری و مقاومت در برابر آن‌ها احساس می‌شود. ارائه راه حل مسائل، می‌بایست به کمک کارشناس‌ها و متخصص‌های امر صورت گیرد نه توسط اطرافیان عروس و داماد که خبره و کارشناس نیستند. به‌ویژه تجربه‌های بسیاری از آن‌ها مربوط به گذشته بوده و برای دیگران قابل استفاده و مفید نیستند. به قول معروف، تاریخ مصرف تجربه‌های مادر و پدر و اطرافیان عروس و داماد مربوط به گذشته است و اگر تجربه آن‌ها مفید هم بوده باشد، مربوط به دوران خودشان بوده و به درد جوانان ۲۰ تا ۳۰ ساله امروزی نمی‌خورد. بنابراین به پدر و مادرهای عروس و داماد توصیه می‌شود برای پیاده کردن نظر و ایده‌های خود در زندگی عروس و داماد، زیاد اصرار نکنند و در صورت بروز مشکل بین عروس و داماد برای اخذ نتیجه درست، آن‌ها را به روانشناس‌ها و کارشناس‌های امر معرفی نمایند. شگفتی در این‌جاست که پدر، مادر و اطرافیانی که خود زندگی زناشوئی ناموفقی داشته‌اند، با تأکید و اصرار بیشتر، اندیشه و عقیده منفی خود را به دیگران دیکته می‌کنند. کسانی‌که خود زندگی زناشوئی ناموفقی داشته و فاقد صلاحیت لازم هستند، چگونه می‌توانند دیگران را به‌درستی راهنمائی کنند و نسخه‌های شفابخش برای دیگران بپیچند؟
به طور کلی مسئله‌ها و مشکل‌ها خانواده‌ها درسه گروه قابل بررسی هستند:
۱) مسئله‌های ساده، راه حل‌های ساده دارند. هر عروس و داماد با کمی تفکر، همیاری و هم کوشی، می‌توانند گرفتاری‌های ساده را تشخیص داده و راه حل آن‌ها را پیدا کنند. بنابراین مشکل‌های ساده به طور معمول به آسانی قابل حل هستند.
۲) حل مسئله‌ها و مشکل‌های سخت، پیچیده و تنش زا حتی ریشه‌یابی و درک درست آن‌ها، به آگاهی و مهارت‌های لازم و تحقیق و تخصص نیاز دارد. بیشتر زوج‌های جوان با وجود حسن نیت و تلاش برای حل آن‌ها، چون فاقد دانش و آگاهی و تجربهٔ لازم هستند، نمی‌توانند آن‌ها را درست و به طریق علمی برطرف کنند، می‌مانند چه کار کنند. چرا که ریشه‌های اصلی گرفتاری در لایه‌های عمیق ذهن قرار داشته و از انظار پنهان می‌باشند و به طور معمول به دوران کودکی می‌رسند.
در این شرایط، زوج‌های جوان به‌جای این‌که به‌کارشناس و متخصص مراجعه کنند و از آن‌ها چاره‌جوئی نمایند تا مسیر درست را بیابند، توصیه‌های فامیل و دوستان خود را به‌کار می‌گیرند، در نتیجه، در بیشتر مواقع نه تنها مشکل‌ها حل و فصل نمی‌شود، بلکه پیچیده‌تر و سخت‌تر هم می‌گردد؛ به این ترتیب، زوج‌ها در آغاز زندگی در دریای پرتنش رها شده و در نگرانی و فرسودگی جسمی و روانی قرار می‌گیرند. زوج‌ها ناآگاهانه و از روی ندانم‌کاری، با شکایت، انتقاد، تحقیر و برخورد دفاعی با مسائل، موارد اختلاف‌ها را حادتر می‌کنند و با مبارزه منفی و کارشکنی، هرنوع ارتباط مثبت و خوبی بین خود را هم نابود می‌سازند و روز به روز از نظر احساسی، جسمی و ... از یکدیگر دورتر می‌شوند، به‌جای مصالحه و سازش، ناآگاهانه و بر سر موضوع‌های ثابت و همیشگی غیرقابل تغئیر، باهم به مشاجره می‌پردازند و تصور نمی‌کنند که نمی‌توان از خیابان بن‌بست عبور کرد!
در ازدواج موفق، زوج‌ها به تجربه متوجه می‌شوند که بعضی از عدم تفاهم‌ها و مشکل‌ها را نمی‌توان تغئیر داد و حل کرد و باید آن‌ها را پذیرفت. زوج‌های موفق، به‌جای تحمل کردن عدم تفاهم و مسائل و وارد آوردن فشارها به‌خود و همسر و دیگران، عدم تفاهم‌های غیرقابل حل را می‌پذیرند و خود را از فشارهای متعدد رها می‌سازند، چرا که امکان ندارد همه عدم تفاهم‌ها و ناهماهنگی‌ها را تغئیر داد و به‌علاوه، به‌جای تکیه به نکته‌های منفی و ضعف همدیگر، روی نقطه‌های مثبت هم تأکید کرده و زندگی زناشوئی خود را با صمیمیت و رفتار مسالمت‌آمیز، مطبوع و شیرین می‌سازند.
در ازدواج‌های ناموفق و متزلزل، زوج‌ها با مشکل‌ها برخورد منفی می‌کنند و با تکیه کردن به عدم تفاهم‌ها و تحریک یکدیگر، هرنوع ارتباط مثبت و خوب را نابود می‌سازند و در نتیجه، روز به روز از یکدیگر رنجیده تر و دورتر می‌شوند؛ محبت‌ها، تحسین‌ها، احترام‌ها، شور و شوق و عشق و نشاط، یکرنگی و گذشت ... جای خود را به تفکر‌های منفی و دلسردی، اضطراب، ناکامی، کشمکش‌های لفظی، کینه، حسادت، بدخواهی نسبت به همسر، فامیل و دوستان همسر و ... می‌دهد. در چنین شرایطی، زوج‌ها ندانسته به گسترش حالت‌های بحرانی و پرتنش خود و همسرشان می‌پردازند ... هر دو سوهان روح یکدیگر شده و در تخریب همدیگر می‌کوشند ... این همه تلاش برای مبارزه و آزردن طرف مقابل، به خاطر این است که در شرایط پیش آمده و تحت تأثیر باورهای منفی خویش، هریک از زوج‌ها تصور می‌کنند که حق با آن‌هاست ... به این ترتیب، زن و شوهر، آرام آرام به پرخاشگری پرداخته و یا به انزوا پناه می‌برند. و فاصلهٔ احساسی، عاطفی و جنسی بین آن‌ها به‌تدریج از هم بیشتر و بیشتر می‌گردد... هر دو احساس می‌کنند که محبتشان نسبت به یکدیگر روزبه روز کمتر می‌شود و هر دو احساس ناکامی و شکست می‌کنند.
۳) مشکل‌های هویتی و شخصیتی که جزئی از زندگی افراد بوده و به طور معمول ماندگار هستند. زوج‌های جوان تصور می‌کنند مشکل‌های هویتی خود و همسر را می‌توان به راحتی برطرف کرد. باتجربه و آگاهی اندک و چه بسا غلط، دست به تلاش می‌زنند و به طور معمول، موفق به انجام آن نمی‌شوند و در نهایت امر، خود را در مسیر تنش‌های عدم تفاهم بیشتری قرار می‌دهند. باید بدانیم تغئیر هویت و شخصیت خود یا همسر بسیار مفید بوده و فقط به کمک افراد متخصص و روانشناس امکان‌پذیر است.
‌”خدایا به من کمک کن آنچه را می‌توانم، تغییر دهم
بپذیرم آنچه را، نمی‌توانم تغییر دهم.
و دانائی به من بده تا تفاوت‌های بین آن دو را تشخیص دهم‌“.
زوج‌ها باید یاد بگیرند که مسئله‌ها و مشکل‌ها و تفاوت‌های قابل حل و غیرقابل حل را تشخیص داده و بین آن‌ها فرق بگذارند. به این معنی که، عدم تفاهم و ناهماهنگی و مشکل‌های قابل حل را به آرامی و با همیاری و حتی با کمک متخصص‌ها حل و فصل کنند، مشکل‌ها و عدم تفاهم‌های شخصیتی و غیرقابل حل را بپذیرند (نه تحمیل کنند).
کلید موفقیت در ازدواج موفق این نیست که همسری بی‌عیب و نقص داشته باشیم، بلکه مهم این است که چگونه خود را با شرایط تطبیق دهیم، انعطاف‌پذیر و پذیرنده باشیم و بدانیم با عادت‌ها و رفتارهای خوب و بد ‌”خود‌“ و ‌”همسرمان‌“، درست برخورد کنیم. این مهم میسر نمی‌شود مگر این که آگاهی، دانش و مهارت خود را برای شناخت عمیق ‌”خود‌“ و ‌”همسرمان‌“ و چگونگی برخورد درست با عادت‌ها و رفتار خوب و بد ‌”خود‌“ و ‌”همسرمان‌“، دستیابی به رفع نیازهای ‌”خود‌“ و ‌”همسرمان‌“ و ... بالا ببریم و بدانیم که ناآگاهی، تاریکی است و مسبب مسائل و مشکل‌های فراوان است و فقط با آگاهی، توجه و احترام به عادت‌ها، تفاوت‌ها و رفع نیازهای همدیگر است که زندگی مشترک دلنشین، جذاب و دوست داشتنی می‌شود و ازدواج و زندگی مشترک در مسیر بلوغ و شکوفائی قرار می‌گیرد.
● ویژگی خانم‌ها
▪ برای بیشتر خانم‌ها، گفت و شنود و هم‌دلی وسیله ارتباط عاطفی و احساسی است.
▪ زن‌ها در هنگام گفتگو، جروبحث و بگومگوهای مختلف، مسائل را با عواطف و احساس‌های خود در هم می‌آمیزند و از رفتارهای کلامی و غیرکلامی خود بیشتر و قوی‌تر استفاده می‌کنند.
▪ در صحنه‌های زندگی اجتماعی، خانم‌ها بیشتر تساوی طلب هستند و همدردی، همدلی و ملاطفت بیشتری از خود بروز می‌دهند.
▪ در جریان زندگی، خانم‌ها بیشتر به گذشته توجه می‌کنند و به زمان حال و آینده عنایت کمتری دارند.
زن‌ها بیشتر از مردها دچار افسردگی می‌گردند ولی کمتر به الکل و مواد مخدر رومی‌آورند.
● ویژگی آقایان:
▪ برای بیشتر آقایان ‌”گفتگو‌“ وسیله ارتباط و تبادل اطلاعات به حساب می‌آید.
▪ مردها در هنگام گفت و شنود، جر و بحث و بگومگوها، بدون این که عواطف و احساس‌های خود را بروز دهند، می‌توانند خویشتن‌دار باشند، منطقی سخن بگویند و مستقل از احساس‌های خود عمل کنند.
▪ در صحنه‌های اجتماعی، مردها برتری طلب و مبارزه جو بوده و برای تفوق و برتری خود، بیشتر تلاش می‌کنند؛ مردها بیشتر از زن‌ها پرخاشگر و تهاجمی هستند و رفتار خطرناک و غیراخلاقی بیشتری از خود نشان می‌دهند.
▪ آقایان بیشتر به آینده توجه و عنایت از خود نشان می‌دهند و به راحتی گذشته را می‌توانند فراموش کنند.
▪ مردان کمتر از زنان به افسردگی دچار می‌شوند، ولی در زمینه مصرف الکل و مواد مخدر پیشتاز هستند.
منبع : مجله شادکامی و موفقیت


همچنین مشاهده کنید