جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


ضرباهنگ رونق‌ها و رکودها


ضرباهنگ رونق‌ها و رکودها
حقیقتا خرج كردن به سازوکار ابتدایی «دولتمندی» تبدیل می‌شود. همچنانكه پول، دایما جایگزین اقتدار و توانایی می شود.
این قضیه به ویژه هنگامی صادق است كه رونق‌ها با مراحل اولیه دولت‌سازی مصادف می‌شود كه در مورد كشورهای صادرکننده نفت همین‌گونه بوده است. این عمل امکان تداوم یافت چون هم طلا و طلای سیاه نقش اصلی در محیط بین‌الملل ایفا می‌كردند، نقشی كه در عوض محیط بین‌المللی خاصی به وجود آورد. در مورد فلزات گرانبها، کشفیات در آمریکا، كه با تحریک یک اروپایی مصمم و بی‌ریا انجام شد باید جایگزین شمش‌های طلا و نقره‌ای می‌شد كه خاور دور و نزدیک را خالی كرده بود، خود نظام بین‌الملل را تغییر داد. تقاضای جنون‌آمیز برای این شاهرگ تجارت، مجموعه نهادها و مدل‌های خاصی خلق كرد كه در حول کشف، استخراج، حمل و نقل و فروش طلا و نقره به وجود آمد و بهره‌برداری نهایی از خود شمش‌ها را مشروط كرد. در مورد نفت، همان طور كه خواهیم دید، پدیده مشابهی- یک رژیم نفتی بین‌الملل- جای‌گرفتن صادرکنندگان نفت در درون نظام بین‌الملل را مشخص كرده، ضرب‌آهنگ رونق‌ها و رکوردهایشان را تعیین نموده و رفتار هر دولت را شکل داده است.
هیچکدام از منابع معدنی از این لحاظ منحصر به فرد نیستند. حقیقتا ثروت هنگفت در سایر کالاها از قبیل نیترات‌ها، کود مرغی، مس، گندم و شکر، رانت‌هایی برای تصمیم‌گیران جاهای دیگر تولید كرده است. اما تفاوت طلا و نفت در مقدار و طول مدت رانت آنها است. در واقع هم طلا و هم نفت، ظرفیت و قابلیتی در اختیار تصمیم‌گیران می‌گذارند تا انتخاب‌های خود را در یک دوره طولانی بگیرند بدون اینكه مجبور شوند مردمانشان را دست کم در ابتدا بی‌جهت تحت فشار قرار دهند. این ظرفیت مالی مکررا با اعتباریابی بالای کالای اساسی صادراتی آنها بزرگ و بزرگتر شده و اجازه می‌دهد تا عملیات خرج كردن از طریق استقراض خارجی مکرر و طولانی مدت گسترش پیدا کند. دسترسی به وام دهندگان برای مدت طولانی‌تری از آنچه قاعده برای این کشورها است تضمین گشته و بنابر این روز تسویه حساب به تعویق می‌افتد.
اما اگر ظرفیت پرداخت برای درک این انتخاب‌ها لازم است ولی کافی نیست. به محض اینكه آشکار می‌گردد مخارج، محددیت‌های خودش را دارد ظرفیت پرداخت به تنهایی نمی‌تواند توضیح دهد چرا انجام بازنگری و تعدیل ساختاری این چنین دشوار است. اینجا تبیین دوم از مثال اسپانیا موضوعیت می‌یابد: همبستگی بین دولت‌های ضعیف و رانت منابع. مورد اسپانیا استدلال را تقویت می‌کند كه رانت منابع، ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دولت‌های ضعیف را به گونه‌ای دگرگون می‌سازد كه موانع بالایی برای تغییر سیاست‌ها به وجود می‌آورند- هم در درون دولت و هم در بیرون از دولت- این موانع کشورها را در همان انتخاب اولیه مسیر توسعه رانتیری محبوس می‌سازد. تملک شمش طلا یا نفت شاید دسترسی آسان و کم هزینه به درآمدهای افسانه‌ای را فراهم کند اما بدون هزینه نیست. هزینه آن تشویق به تقاضای عظیم برای آن منابع، ایجاد گروه‌های خاص ذی‌نفع كه سپس لازم می‌آید تا راضی و سیراب شوند و نابود كردن سایر بخش‌های بالقوه مولد اقتصاد است. نتیجه اینكه وقتی درآمدها کاهش می‌یابد، هزینه‌های بیرون کشیدن پول از جامعه توسط دولت افزایش فوق‌العاده‌ای می‌یابد چون اقتدار و توانایی دولت به اندازه‌ای نیست كه به دنبال منابع جدید درآمدی برود. چنین درآمدهایی به راحتی موجود نیستند یا اینكه گرفتن آنها از لحاظ سیاسی عملی نیست.
در مورد اسپانیا، ساختار‌ها و نهادهایی كه پیش از کشف فلزات گران بها مستقر بودند قادر به مقابله با این تمایلات خرج كردن دولت نبودند. حقیقتا بهره‌برداری از طلا و نقره اسپانیا در ابتدای امر بواسطه ضعف بسیار دولت، اولویت کاملا جاه‌طبانه سلطنت، ویژگی رانتیری نجبا و گسترش به ویژه نابرابر تشکیلات تولیدی محدود گشت. چنین محدودیت‌های از پیش موجود بر سر راه انتخاب، به شیوه‌ای قابل پیش‌بینی تغییر شکل یافتند. رانت‌های گسترده از طریق دولت جریان یافت كه آمال و آرزوهای شاهان را تشویق می‌كرد، باعث برآمدن یک بورژواژی شد، حل و فصل کافی قضیه کشاورزی را به هم زد و توسعه سرمایه‌داری را کوتاه ساخت. به علاوه چون مقادیر بالای ورود سرمایه خارجی با مراحل اولیه دولت‌سازی همراه گشت آنها دائما رابطه بین نهادهای تنظیمی، استخراجی و توزیعی را به هم می‌زدند. حقیقتا طلا حوزه اختیارات دولت را با ایجاد یک ابزار توزیعی عظیم و خودکفای مالی گسترش داد. اما همچنین اساسی‌ترین کاركرد اقتداری دولت مدرن كه قدرت ایجاد یک پایه درآمدی متنوع باشد را تضعیف نموده و به تضعیف تمام منابع درآمدی دیگر انجامید.
همین دگرگونی‌ها در كشورهای صادرکننده نفت اتفاق افتاد. اینجا وابستگی شدید به رانت منابع، اقتصادها، گروه‌ها و ترتیبات نهادی را به گونه‌ای تغییر می‌دهد كه در نهایت تصمیمات سیاست‌گذاران را در خلال یک ثروت هنگفت کاملا تعیین می‌کند.
نویسنده: تری کارل
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید