شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

روز وداع از الیزه


روز وداع از الیزه
روز ۱۶ ماه مه در فرانسه روزی به یادماندنی خواهد بود، چرا که «ژاک شیراک» رئیس جمهور کنونی این کشور در حالی از کاخ الیزه می رود که جانشین وی همچون شوالیه های شمشیر به دست آماده شده است تا بسیاری از سنت های دموکراسی فرانسوی را در هم بشکند. بدون شک پیرمرد ۷۴ ساله فرانسوی در موقعیتی با قدرت وداع می کند که دیگر آن اعتبار گذشته خود را ندارد و میراثی از زشت و زیبا، پیروزی و شکست را از خود بر جای گذاشته است.
وی بعد از ۱۲ سال زمامداری به نقطه یی رسیده است که می توان گفت حداقل در دوره دوم ریاست جمهوری خود بدون هیچ ابتکار و راهبرد مشخصی فقط یک تابع محض از سیر رویدادهای جاری بود. چنانچه هم حزبی وی «فیلیپ سگون» گفته است؛ «شیراک بیشتر طالب کسب قدرت بود اما او بیشتر از آن که از این قدرت استفاده کند، صرفاً مایل به حفظ آن بوده است». این گلیست پرشور شاید به نوعی قربانی تحولات نوین بین المللی هم تلقی شود زیرا جهانی سازی اقتصاد و بروز جنگ های سریالی نومحافظه کاران امریکایی در این دوران تاریخی هر چه بیشتر وی را به حاشیه راند.
شیراک میانه رو در شرایطی آخرین سال های زمامداری و رهبری خود بر جناح راست را ادامه داد که از درون پایه های تفکر وی در هم شکسته بود و موج تحول خواهی نولیبرال به پشت در خانه وی نیز رسیده بود. شامگاه ۶ مه زمانی که تصویر پیروزمند انتخابات ریاست جمهوری بر صفحه تلویزیون نقش بست احتمالاً شیراک از اینکه متحد هم حزبی خود را می دید که دو هفته بعد به کاخ الیزه نقل مکان می کند چندان خوشحال نشده است.
«نیکلا سارکوزی» رئیس جمهور منتخب برای سنت های فرانسوی و سیاست گلیست ژاک شیراک به مراتب خطرناک تر از «سگولن رویال» از حزب رقیب تلقی می شود و این را شیراک بهتر از همه می داند. معمولاً وی را استاد تاکتیک می دانند در حالی که به استراتژی اهمیت نمی داد و هم اینک پیرمرد می بیند که این بار این استراتژی است که همچون سیل به میراث سیاسی وی هجوم آورده است. به هرحال ژاک شیراک را باید در ظرفیت تاریخی و نقشی که در ساختار سیاسی فرانسه و جامعه بین الملل ایفا کرده است مورد تحلیل قرار داد.
سیاست داخلی؛ در این نکته تقریباً همه متفق القولند که دو دوره ریاست جمهوری ژاک شیراک، وضعیت اقتصادی فرانسه را در بدترین شرایط طی چند دهه اخیر خود قرار داده است. کاهش رشد اقتصادی و به تبع آن تنزل حجم و جایگاه این کشور در تولید ناخالص اقتصاد جهانی تا حدودی کشور گل ها را از گردونه رقابت اصلی در این ساختار بین المللی محروم یا حداقل محدود کرده است.
آنان امروز در جایی قرار گرفته اند که از هم پیوندی یا همسویی با اقتصاد اول آنگلوساکسونی جهان بازمانده اند، در مقایسه با همتایان اروپایی خود همچون آلمان در موقعیت پایین تر و افزایش فاصله ایستاده اند و در رقابت با اقتصادهای در حال توسعه یی همچون چین، هند و برزیل کماکان بازارهای خود را از دست می دهند. به همین دلیل رکود حاکم بر اقتصاد فرانسه از یک سو موجب سقوط جایگاهشان شده است و از سوی دیگر دوره یی پایان ناپذیر از اعتصابات و اعتراضات کارگری را برای آنان به ارمغان آورده است.
چنانچه در آوریل ۲۰۰۶ قانون چالش برانگیز اصلاحیه قانون کار در پارلمان فرانسه که از سوی «دومینیک دوویلپن» نخست وزیر ارائه شده بود به تصویب رسید که اعتراضات و شورش گسترده اتحادیه های کارگری، گروه های دانشجویی، دانش آموزان و اکثر جوانان را برانگیخت. اصلاحیه قانون کار موسوم به قرارداد اول یا «کونترا پرومی یر» که در آخرین مرحله به تصویب شیراک نیز رسید حزب حاکم و رئیس جمهور را در معرض خشم نیروی کار و جوانان قرار داد. چنین وضعیت ناخوشایندی در حیطه اقتصادی و اجتماعی در حالی اتفاق می افتاد که از دسامبر سال ۲۰۰۴ میلادی کمیسیون اروپایی همواره ضمن انتقاد از کسری بودجه فرانسه به خاطر «نقض قوانین» که کسری بودجه در سقف ۳ درصد را تخلف از قوانین اتحادیه می داند درصدد کشاندن پرونده این کشور به دیوان قضایی اتحادیه اروپایی بوده است.
در دور دوم ریاست جمهوری ژاک شیراک هجوم نظام مسلط سرمایه داری نولیبرال به حیطه اقتصادی - اجتماعی و لغو یا کاهش بسیاری از امتیازات طبقات پایین جامعه شتاب دوچندانی گرفت که حاصل آن رشد بیکاری، رکود اقتصادی و نقض قوانین حمایتی در جامعه فرانسه بود. اعتراضات حاشیه نشینان «اولنی سوبوا» در حومه پاریس در نوامبر ۲۰۰۵ و شورش جوانان معترض در بهار ۲۰۰۶ تحت تاثیر چنین رویکردی انجام گرفت.
سیاست خارجی؛ اگر تاریخ برگ های خوبی را برای ژاک شیراک در کتاب خود در نظر گرفته باشد بدون شک این صفحات را باید در جلد تاریخ سیاست خارجی جست وجو کرد. او در این عرصه تا به آخر همچنان یک فرانسوی ناب و یک گلیست معتقد باقی ماند و به عکس بسیاری از همتایان اروپایی خویش تا به آن اندازه شفاف بود که حتی می توان گفت با معاملات پنهانی و مصلحت اندیشانه سیاسی نیز میانه چندانی نداشت.
در این عرصه شخصیت وی بیش از آنچه به سیاستمداران تاجرمسلک اروپایی شبیه باشد بیشتر به سیاستمداران آرمانگرای شرقی نزدیک بود. بحث حمله به عراق توسط امریکا و متحدین آن و مخالفت قاطع شیراک در همسویی با افکار عمومی داخلی و خارجی از رئیس جمهور فرانسه چهره یک سیاستمدار ضدجنگ و صلح طلب ترسیم کرد که همیشه در کارنامه وی به عنوان بزرگترین سند افتخار محفوظ می ماند.
نقش فرانسه در دوره زمامداری شیراک در درون اتحادیه اروپایی بسیار پررنگ و در حد آلترناتیو سازی و مخالفت قاطع با جریانات فراآتلانتیکی بوده است. پاریس به همراه برلین در این دوره همواره نماد اصلی استقلال هویت اروپایی در مقابل ساختارشکنی بریتانیا و اعضای جدید شرقی این اتحادیه تلقی می شده اند که پررنگ شدن این رقابت تا حدودی به شخصیت گلیست شیراک مربوط است.
این رقابت در ۴ سال گذشته آن چنان بالا گرفته بود که از یک طرف توسط «دونالد رامسفلد» وزیر دفاع سابق و جنگ طلب امریکا تز اروپای جدید در مقابل اروپای قدیم مطرح شد و از طرف دیگر جناح آنگلوساکسون های اتحادیه اروپایی به رهبری تونی بلر نخست وزیر بریتانیا از هیچ ابزاری برای ضربه زدن به رئیس جمهور فرانسه خودداری نکردند. چنانچه رسوایی استراق سمع از تلفن های ژاک شیراک در جریان جنگ عراق که بعدها با انتشار کتابی از سوی یکی از مقامات ارشد سرویس های امنیتی بریتانیا در مارس ۲۰۰۴ افشا شد، بحران بزرگی را در دولت بلر و اتحادیه اروپایی موجب شد.
فرانسه طی دوران زمامداری شیراک طراح دو ایده مهم در درون اتحادیه اروپایی بوده است یکی طرح تشکیل ارتش واحد اروپایی با ظرفیت ۶۰ هزار نفر که برای اولین بار در اجلاس وزرای امور خارجه اتحادیه در دسامبر ۲۰۰۳ در ناپل به تصویب رسید. دیگری هم طرح قانون اساسی اتحادیه اروپایی بود که توسط «والری ژیسکاردستن» رئیس جمهور اسبق فرانسه تدوین شد و از طنز روزگار طی همه پرسی در درون این کشور با مانع نه رای دهندگان روبه رو شد و تاکنون نیز مسکوت مانده است.
ارتباط نزدیک و تاریخی فرانسه با کشورهای در حال توسعه به خصوص در حوزه خاورمیانه و امریکای لاتین همواره این کشور را به عنوان نماد یک غرب منصف تر معرفی کرده است.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید