پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


پنجشنبه ها روز خوبی است


پنجشنبه ها روز خوبی است
در داستان های این کتاب حوادثی که خود، موضوعیت موضوع باشند و سبب شگفتی، رخ نمی دهند، به طور کلی این داستان ها از نظر ساختار و پیرنگ پیچیدگی خاصی ندارند. موضوعات ساده و از دل زندگی روزمره درآمده اند.
می توان گفت اکثر داستان های کتاب دارای حادثه اند. حوادثی که عمدتاً از طریق فلاش بک توالی زمانی آنها در هم ریخته و از خط روایی تخت خارج شده اند. (نمایاندن) ناهنجاری ها و نابسامانی های متعدد اجتماعی، اتوبیوگرافی، نگاه نقادانه نسبت به ذهنیت های کهنه، سنتی و عادات و رسوم مردسالارانه و تحجر فکری و فرهنگی از مضامین برجسته این داستان هاست. یکی از ویژگی های قابل توجه داستان های این مجموعه به ویژه در داستان های «مثل همیشه» و «باز هم منتظر است» آن است که نویسنده با وجود روایت و توصیف جزء به جزء، اطلاعات زیادی به خواننده خود نمی دهد بلکه خود خواننده را وامی دارد تا به کشف زوایای پنهان آن بپردازد و به مکاشفه برسد.
به عبارت دیگر نویسنده مضمونش را نه صریحاً بلکه تلویحاً بیان می کند و پیرنگ داستان واجد خصوصیتی استعاری است یعنی آنچه در داستان بیان نشده با مجموعه یی از وقایع کم اهمیت جایگزین می شود (که دامنه آن در مجموعه «یک فنجان چای سرد» در حدی بود که به نظر می رسید نویسنده در دام پرگویی های خودساخته گرفتار آمده و دچار اطناب شده است) اما چه در مجموعه اول و چه در این مجموعه که وسعت و دامنه شبه اطناب بسیار محدود شده است به هیچ وجه از ایجاز در معنای موجود در داستان ها چیزی نمی کاهد.
به بیانی دیگر معنا و مضمون همواره در پشت پرده یی قرار می گیرد و خواننده به آسانی نمی تواند به آنها دست یابد بلکه وادار می شود با متن درگیر شود و با کنکاش خود با توجه به ابزار، نشانه ها و موقعیت موجود در داستان به مفاهیم موجود دست پیدا کند اما از ویژگی قابل توجه داستان های این مجموعه آن است که با وجود غالب بودن تعلیق، آن هم عمدتاً در بستر پیرنگ استعاری، این داستان ها به آسانی می توانند با مخاطب خود به سطح مناسبات درخور توجهی از ارتباط برسند و این همه به دلیل ذهن و زبان نویسنده است که طبیعت و بنیانی ادبی دارد و نیز از گستره آشنایش با فرهنگ و دستمایه های گفتار شفاهی مردم کوچه بازار سرچشمه می گیرد. همچنین می توان گفت از دیگر عوامل تاثیرگذار موقعیت هایی است که در داستان ها آفریده می شوند.
زبان نویسنده که عمدتاً از تشبیهات و استعاره ها نیز بهره می گیرد به نحوی است که با طبیعت، سرشت و سیرت آدم ها همخوانی و با منطق ذهنی و رفتاری آنها جور هستند و این ویژگی اساسی نیز سبب می شود داستان ها در ذهن نقش ببندند .
در داستان های «باشد برای بعد» و «رنگ هسته خرما» هنوز رد پا یا رگه هایی از جنگ پیداست. (دامنه آن به حد مجموعه «یک فنجان چای سرد» نمی رسد.) در داستان «باشد برای بعد» راوی دختر نوجوانی است که در پی کنجکاوی اش موفق به یافتن و باز کردن جعبه منبت کاری می شود که بسیار برای مادر ارزشمند است و در پی آن با خواندن نامه های آن موفق به یافتن جواب برای بسیاری از سوالاتی که در ارتباط با پدرش هست، می شود.
محتوای نامه های موجود مربوط به شرایط زندان و شکنجه سال های قبل از انقلاب (سال ۵۶) است در حالی که زمان حال داستان شرایط جنگ بعد از انقلاب است. «شازده ناقص» یک اتوبیوگرافی «بوی گرمک» و «باز هم منتظر است» ماجرای عاشقی است که در هر دو داستان از زاویه دید پسر روایت می شود که به نظر می رسد داستان دومی به دلیل ساختار موجود که از ابهام تعلیق بجا وخوبی برخوردار است و چه به دلیل لحن و دیالوگ های پیش برنده احاطه بیشتر نویسنده را در به تصویر کشیدن روحیات این جنس در جامعه نشان می دهد.
می توان گفت شخصیت های این داستان ها از نظر جایگاه اجتماعی عمدتاً از اقشار تهیدست جامعه هستند. غالباًî زنانی هستند با اعتقادات و باورهای خاص خود که گاه با رگه هایی از ته رنگ خرافی آمیخته است و در فضایی آکنده از آداب و سنن کهنه متحجرانه دست و پا می زنند. آنها برخلاف میل باطنی خود قربانی این آیین های کهنه می شوند.
در داستان «سرخور» جغرافیا، فضای اقلیمی، محلی و گویش های خاص آن تداعی کننده فضای حاکم بر داستان «کنار آتش یک فنجان چای سرد» است ضمن آنکه قرینه سازی زن و مرغ در دستان مرد (عبدی) در داستان خوب و بجا می نشیند. داستان «اینشاالله بهشت» از دیگر داستان های خوب این مجموعه است.
راوی دختر نوجوانی است تنگدست با روحیات و خصوصیات سنتی و همچنین پایبند به باورها و آداب دینی. مونولوگ ها همراه با توصیف فضای گوتیک قبرستان بسیار باورپذیر و ملموس و نشانگر عمق و گستره تسلط نویسنده بر افکار، نیاز و احساس این اقشار جامعه است و سرانجام داستان بسیار زیبای «عزرائیل» که کشمکش ذهنی و فکری راوی را بعد از یک خودسوزی ناموفق به تصویر می کشد.
راوی که در شرایط خواب و بیداری و شاید توهم است ماجرای خودسوزی خود را همراه با گریز زدن به جریان خانه شکوهی و خوش گذرانی هایش در کنار عزرائیل بازگو می کند. این زن که در شرایط بد اقتصادی زندگی می کند مجبور می شود در کنار خدمتکاری و کار در خانه آقای شکوهی برخلاف میل باطنی خود آلوده شود. این شخصیت زنی سنتی است همراه با باورها و اعتقادات مذهبی که برای حل مشکلات عدیده خود به نتیجه یی نمی رسد. او در یک پارادوکس بزرگ گرفتار شده . این داستان نیز مثل داستان «یک فنجان چای سرد» بازگوکننده یکی دیگر از واقعیت های تلخ موجود جامعه ما پرداخت شده است.
نرگس مقدسیان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید