جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


جامعه و دولت در عصر رضاشاه


جامعه و دولت در عصر رضاشاه
۶۰ سال پس از آنکه جامعه ایرانی دوران پادشاهی رضاشاه را تجربه کرد اینک به پاره یی از شاخصه های حکومت رضاشاه بیش از گذشته توجه نشان می دهد. طرح کشف حجاب، زبان، ارتش، احزاب، روحانیت، ناسیونالیسم ایرانی و اقتباس از تجدد ترکیه از جمله مواردی است که محققان و پژوهشگران ایرانی و خارجی در این سال ها به آن توجه بیشتری نشان داده اند. کتاب «تجدد آمرانه» اثر و گردآوری دکتر تورج اتابکی مجموع سخنرانی هایی است که به دوران پادشاهی رضاشاه مربوط می شود. متیو الیوت، همایون کاتوزیان، الیور باست، مسعود شهابی و جان آر .پری از جمله محققانی هستند که در همایش «پژوهشکده بین الملل اجتماعی» در ۱۹۹۹ میلادی به ارائه مقالات پرداخته اند.
دکتر تورج اتابکی استاد دانشگاه آمستردام در مصاحبه یی گفته است «من سال هاست روی موضوع تجددسازی های رضاشاه کار کرده ام. به نظرم هیچ عبارتی به اندازه آمریت نمی تواند مصداق این نوع تجدد باشد. فرآیند شکل گیری پادشاهی رضاشاه اگر چه نشأت گرفته از یک اجماع صوری بین فعالان سیاسی و مشروطه طلبان بوده است اما به مرور این اجماع جای خود را به دیکتاتوری و آمریت فردی سوق داده است.» دوران ۱۶ ساله رضاشاه و شکل گیری دیکتاتوری مطلقه فردی اینک جزء یکی از مهم ترین دغدغه های محققان ایرانی قرار گرفته است.
دورانی که جامعه ایرانی اگرچه نه چندان اصولی اما در جایگاه یک کشور عقب مانده شاهد دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی مثبتی بوده است اما همین دستاورد ها نتوانسته توسعه و رشد همه جانبه یی را به ارمغان آورد.
نتیجه آنکه جامعه ایرانی روزگاری که در سال های ۱۳۰۴ آرزوی یک مصلح مقتدر را در دل می پروراند در پنج سال منتهی به سقوط رضاشاه چنان بی اعتنا به دستاورد های او شد که رضاشاه خود به پاره یی از اقدامات به دیده تردید می نگریست. رضاشاه که در سال های نخست پادشاهی گمان می برد که آنچه او و دیگر اصلاح طلبان اجتماعی در سر دارند برای توسعه و آبادانی کشور کافی است اما در سال های میانی حکومت خود دریافت که نیازمند الگویی فراگیر و اصیل تری است.
حکومت ترک های جوان و رهبری آتاتورک آنچنان آوازه یی در منطقه بلند کرده بود که رضاشاه شیفته آن شد. تعامل و اقتباس از آن یکی از اصلی ترین وجوه حکومتی رضاشاه را شکل می دهد. در ایران گرچه رضاشاه هیچ گاه اصولی برای اصلاحات پردامنه خود مطرح نکرد، با این وجود سه گرایش اصلی را می توان مشخص کرد که رضاخان/ شاه در راستای آنها برنامه خود را برای تغییر پیش می برد. این گرایش ها سکولاریسم، ملی گرایی، و دولت سالاری بودند.
شکل گیری تجدد آمرانه در ترکیه و ایران پس از جنگ جهانی اول از ناکامی تلاش های اولیه برای ترویج مدرن سازی در دو کشور همسایه، چه از پایین و چه از بالا، ناشی می شد.
هر چه بود، تلاش های اصلاح طلبان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم این کشورها را از جدایی طلبی اقلیت ها یا از اشغال قدرت های اروپایی ایمن نساخته بود. پسرفتی که جنبش مشروطه ایران(۱۹۱۱-۱۹۰۵) در سال های پیش از آغاز جنگ جهانی اول متحمل شده بود، فروپاشی سیاسی و اشغال بخشی از ایران در طول این جنگ؛ از دست رفتن تکان دهنده ایالت های اروپایی امپراتوری عثمانی در جنگ بالکان و از پی آن شکست آن کشور در جنگ؛ خطر فروپاشی قریب الوقوع پس از جنگ.
همه اینها برای طبقه متوسط و روشنفکران در این کشورها گزینه دیگری باقی نمی گذاشت جز جست وجوی یک مرد مقتدر، کسی که، به عنوان کارگزار ملت، یک حکومت متمرکز مقتدر (هرچند نه لزوماً استبدادی) بنا نهد که قادر باشد مشکلات فزاینده عقب ماندگی کشور را حل کند و در عین حال از یکپارچگی و استقلال آن محافظت کند.
مجید یوسفی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید