سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


فیلم فارسی است دیگر!


فیلم فارسی است دیگر!
● نگاهی به فیلم « مهمان » ساخته سعید اسدی
در اینكه عمده دلیل رفتن اكثر مردم به سینما سرگرمی است، تردیدی وجود ندارد، اما باید پرسید سرگرمی به چه قیمت و از همه مهمتر، چه قدر این فیلمها ارزش دارند تا مخاطب وقت خود را تلف كند و به سینما برود؟!
این روزها هم تا منتقدان از یك فیلم ایراد می گیرند، فیلمساز آن فیلم ادعا می كند كه این فیلم را برای مردم ساخته، نه برای منتقدان! به نظر می رسد از نظر این دسته از كارگردانان ، تماشاگرانی كه از فیلمهای بی مایه خوششان نمی آید، از مردم عادی دور هستند و یا به قولی روشنفكران جامعه از مردم عادی عقب افتاده اند!
فیلم «مهمان» كه این روزها بر پرده سینماست هم جزو چنین فیلمهایی است و با وجود این حرفها، از فروش خوبی برخوردار شده كه با آنچه گفته شد، اگر كسی از فیلمی نظیر «مهمان» ایراد بگیرد، باز هم به این متهم خواهد شد كه خود را از مردم كوچه و بازار دور كرده، اما وقتی شما حتی یك نكته مثبت هم در این فیلم نمی بینید، در مورد آن چه می توانید بگویید؟!
این فیلم حتی در داستان اولیه خود دچار مشكل است .
نه آغاز درست و حسابی دارد و نه پایان بندی قابل ملاحظه ای . آنقدر پایان بندی فیلم سر دستی و آبكی است كه ساده انگارترین تماشاگر هم متوجه می شود كه آنچه دیده، تنها وسیله ای برای سرگرمی بوده است و بس.
در این فیلم هیچ نكته ای وجود ندارد كه باعث شود تا بیننده كمی به فكر وادار شود و ظاهراً این روزها تنها چیزی كه اصلاً اهمیت ندارد این است كه تماشاگر كمی درباره آنچه می بیند بیندیشد.
«كرولاین»، دختر آمریكایی فاقد شناسنامه ای كه چندان عاشق هم به نظر نمی رسد و تماشای فیلم ضد ایرانی «بدون دخترم هرگز» او را بشدت وحشت زده كرده، همراه با نامزدش (پوریا پورسرخ) وارد ایران می شود تا پس از شناخت جماعت ایرانی، تصمیم ازدواجش را قطعی كند. یك اتفاق او را آواره خیابانها می كند و بقیه ماجرا كه حدس زدنش چندان دشوار نیست!
تنها نكته ای كه می توان در این فیلم به آن اشاره كرد و تا حد زیادی كمبودهای فیلم را جبران كرده ، حضور امین حیایی است و بس. امین حیایی در نقش یك راننده تاكسی (كه به لحاظ ظاهری با تیپ او در «اخراجیها» هیچ تفاوتی ندارد) در قالب جوانی لاغراندام و لمپن یكی دیگر از بازیهای درخشان خویش را ایفا می كند.
تمامی بار طنز فیلم بر مدار حركات فیزیكی و شوخی های كلامی امین حیایی می چرخد، به طوری كه اگر امین حیایی را از فیلم حذف كنید، فیلم دیگر هیچ چیزی برای دیدن نخواهد داشت. كاملاً واضح است كه فیلمنامه نویس در زمان نگارش فیلمنامه تنها امین حیایی را در ذهن تصور می كرده و حیف این همه استعداد حیایی كه خرج چنین فیلمهای بی ارزشی می شود.
«مهمان» به لحاظ شكل و ساختار، شباهت بسیاری با «راننده تاكسی» آخرین ساخته مهدی صباغ زاده دارد. در آن فیلم هم یك راننده تاكسی، یك مهمان خارجی به تورش می خورد، دیگران به او مظنون می شوند، سر و كله نفر سومی پیدا می شود و عاقبت همه چیز به خوبی و خوشی پایان می گیرد و با یك مراسم عروسی قضیه فیصله داده می شود.
تنها فرق «مهمان» با «راننده تاكسی» در این است كه در اینجا سعید اسدی نقش اول فیلمش را به امین حیایی داده كه متخصص ایفای این گونه نقش هاست و در «راننده تاكسی» صباغ زاده (به ناچار؟) تهیه كننده اخمو و جدی اش «حبیب اسماعیلی» را برای ایفای نقش اول فیلمش انتخاب كرده و بنابراین از همین الان می توان پیش بینی كرد كه «راننده تاكسی» در مقایسه با «مهمان» فروش قابل ملاحظه ای نخواهد داشت.
محمدرضا شریفی نیا یكی دیگر از بازیگران انبوه فیلم است. شریفی نیا در «مهمان» یك بار دیگر خود را تكرار كرده و باز هم ثابت می كند كه محال است قادر باشد از آن قالب همیشگی رها شود و سیمایی جدید به خود بگیرد. هرچقدر هم كه یك بازیگر، یك تیپ را خوب ایفا كند تكرار چند باره آن تماشاگر را دلزده می كند و باعث می شود كه توانایی او را محدود بپندارد.یكی از ویژگی های فیلم فارسی این است كه در آن اصولاً شخصیتی به شكل تعریف شده و مشخص وجود ندارد. شخصیتها در حد تیپ باقی می مانند و معلق هستند. هر لحظه به شكلی در می آیند و رفتارهایی متناقض از خود بروز می دهند. «مهمان» نیز از این قاعده مستثنا نیست.
به عنوان نمونه «كرولاین» دختری است كه ابتدا به شدت نسبت به ایرانی جماعت بدبین است، مدتی بعد خیلی راحت به یك ایرانی با قیافه غلط انداز اعتماد می كند كه با آن ترس اولیه اش كاملاً در تضاد است.دیدن نقش خواستگار ناكام از حسام نواب صفوی هم دیگر عادت شده و این بازیگر هم ظاهراً قرار نیست در نقشی متفاوت حضور پیدا كند.
البته در این فیلم تنها تفاوتی كه نقش او با دیگر نقشهایش داشت این بود كه گویا چون كارگردان دلش نیامده بود سر كسی در فیلم بی كلاه بماند برای نواب صفوی هم زوجی را در نظر گرفت تا همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود و هیچ كس برای سرنوشت شخصیت های فیلم احیاناً دچار نگرانی نشود! دیگر عادت كرده ایم كه وقتی به تماشای فیلمهایی از نوع «مهمان» می رویم، انتظار زیادی نداشته باشیم.
سعی می كنیم خود را همرنگ جماعت كنیم و هر جا كه فرصت شد به ریش دنیا بخندیم و بیخودی خودمان را به دردسر نیندازیم. فیلم فارسی است دیگر!همیشه پس از پایان فیلمهایی این گونه، این سوال در ذهن نقش می بندد كه چرا از این همه استعداد و پتانسیل استفاده مناسبی نمی شود؟ چرا تمام فیلمنامه های این چنینی به شیوه «بزن در رو» نوشته می شود؟ چه می شود اگر فیلمنامه نویس و كارگردان كمی بیشتر بر روی قصه، شخصیت ها، دیالوگها و بقیه مایحتاج فیلمشان كار كنند؟
اما باید پذیرفت كه سودای گیشه آنقدر قوی و كارساز است كه نه كارگردان و نه تهیه كننده هیچ كدام نمی توانند به غیر از آن به چیز دیگری بیندیشند. پس ما هم هنگام تماشای چنین فیلم هایی نباید به چیزی بیندیشیم و نباید هم انتظار فیلمی آنچنانی را داشته باشیم. همین!
نرگس خرقانی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید