پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


کشتن با مهربانی


کشتن با مهربانی
● بیائید با هم مهربان‌تر باشیم
آیا تا به‌حال شنیده‌ای که می‌گویند: آن‌ها را با محبت و مهربانی بکش؟ من معتقدم این عبارتی است تلخ و شیریان؛ ترکیبی از کلماتی متناقض و ناهمخوان، مانند لطف ظالمانه. کلمات مهربانی و کشتن، ضد و نقیض هستند.
هر باوری که داشته باشی، احتمالاً کلمه‌ای برای روح و روان داری. ژاپنی‌ها این نیروی حیات نامرئی را کی و چینی‌ها آن را چی می‌نامند، و در هنرهای رزمی باور بر این است که این انرژی مثبت و منفی دارد، که ما به‌طور مداوم خودمان انتخاب می‌کنیم کدام‌یک از آن‌ها را بروز دهیم. هر چه انرژی کی تو مثبت‌تر باشد، در برابر انرژی منفی دیگران کمتر حالت پذیرا داری. از هر دست بدهی، از همان دست پس می‌گیری. اگر با مردم رفتاری تحقیرکننده و توٲم با بدگمانی داشته باشی که همان کی منفی یا نیروی شر است، آنان همان رفتار را با تو خواهند داشت. واکنش دیگران در قبال تو، درک و فهم خودت را ثابت می‌کند که باعث می‌شود رفتار و کردار تو متداوم شود و گواهی خواهد شد که دنیا را سراسر خصومت ببینی و مسیر مارپیچ بدبینی همچنان ادامه پیدا کند.
برعکس، اگر با مردم محترمانه و متین رفتار کنی، که همان کی مثبت و نورانی است، به احتمال بسیار زیاد آنان هم مهربانانه با تو برخورد می‌کنند. واکنش دوستانه آن‌ها باور تو را تقویت می‌کند که دنیا مکانی پرمهر است که از رفتار و کردار تو حمایت می‌کند و مسیر مارپیچ خوش‌بینی تداوم خواهد یافت.
● چهارراه ”کی“
آرامش ذهنی یعنی توانائی سازماندهی، و این یعنی آرامش درون در بحران سردرگمی و مشکلات و تضاد و ستیزه. ”فورمن وینسنت پیل“
چه‌طور می‌توانی این اصول را در زندگی روزمره پیاده کنی؟ از طریق تجسم. وقتی با ناملایمتی روبه‌رو می‌شوی، می‌توانی مجسم کنی که در چهارراه ”کی“ (انرژی منفی) ایستاده‌ای؛ می‌توانی از بالا بروی یا از پائین، و فقط چند ثانیه وقت داری تصمیم بگیری از کدام مسیر بروی.
اگر به‌خودت فرصت واکنش بدهی و حتی کلمه‌ای خشن و ناهنجار بر زبان بیاوری که روحیه‌ات را خراب کند، در مسیر پائین قرار گرفته‌ای و با حرف‌هائی که می‌زنی، سریع‌تر به‌سوی آن مسیر سوق داده می‌شوی. گاهی این مسیر آسان‌تر و گمراه کننده‌تر است. به هر حال، تو به سرعت در مسیر نزول قرار می‌گیری و انرژی منفی ”کی“ شتاب می‌گیرد و تو را به‌سوی پائین و روح ظلمانی بشر پرتاب می‌کند.
اگر موفق شوی فکر کنی و حرف‌هائی خیرخواهانه در مورد آن‌چه اتفاق افتاده بزنی تا فلسفه مهربانانه تو خودی نشان دهد، دست به‌عملی مثبت زده‌ای و انرژی مثبت، تو را به‌سوی آرامش سوق می‌دهد. در پیش گرفتن این مسیر معمولاً مستلزم تلاش بیشتر است، اما وقتی به قله برسی، می‌بینی که آن چشم‌اندا به زحمت تلاش و صعود می‌ارزید.
به‌طور مطلوب، قول و قرار تو برای توجه به آرامش، باعث می‌شود مردم مهربانانه با تو رفتار کنند. سیسرو، سخنور و دولتمرد رومی، اظهار داشته است: ”مهربانی و لطف پایدار، بر ظلم و بیدادگری پیروز است.“ مطمئناً می‌دانی که همیشه چنین چیزی رخ نمی‌دهد. خبر خوش این است که چه تو روی طرف مقابلت تٲثیر بگذاری یا نه، اگر عزم راسخ داشته باشی که محترمانه رفتار کنی، پاداشش را خواهی گرفت. کرت ونگت نوشته است: ”ما فقط تا بدان حد صحیح و سلامت هستیم که اندیشه‌مان بشردوستانه باشد.“ با انتخاب بشردوست بودن به‌جای ناسازگاری، حالتی نصیب خودت می‌کنی که به‌دور از هر بحرانی است. وقتی انرژی مثبت را در خود پرورش دهی، روح و روانت عاری از خشم و غضب می‌شود. در این‌گونه حالت آرامش ذهنی، مهم نیست کجا و با چه کسی هستی و چه اتفاقی می‌افتد. تو هر جا بروی، این آرامش را با خودت می‌بری.
● الوها را گسترش بده
قلب دوستدار، حقیقی‌ترین درایت است. ”چارلز دیکنز“
مردم هائی روشی ویژه برای ابراز حسن نیت خود دارند که آن را الوها می‌نامند. الوها به معنی: فردی از خود گذشته و خیرخواه برای مردم است. الوها عشقی بی‌قید و شرط است. ماری کوری اعتقاد داشت: ”انسان نمی‌تواند بدون اصلاح بشر، به ساختن دنیائی بهتر امیدوار باشد. دست آخر، هر یک از انسان‌ها باید دست به‌کار اصلاح خود شود و در عین حال در مسئولیت همگانی برای اصلاح کل بشریت مشارکت جوید. وظیفه ویژه ما، کمک به افرادی است که تصور می‌کنیم می‌توانیم به‌حالشان مفید واقع شویم.“
مائی راننده اتوبوس است. او در کلاس من حضور یافت، زیرا نگران بود که تا سه سال دیگر که زمان بازنشستگی‌اش فرا می‌رسد دیگر نتواند در این حرفه دوام بیاورد. او اعتراف کرد: ”من به این کلاس احتیاج دارم. از دست مردم که دائم از من پول خرد می‌خواهند، عاجز شده‌ام، در حالی‌که یک تابلو جلوی چشمشان است که روی آن نوشته ما پول خرد نداریم. در خیابان‌های شلوغ دارم رانندگی می‌کنم که یک‌دفعه یک نفر نقشه شهر را جلوی صورتم می‌گیرد تا مسیر را نشانش دهم. آوردن کالسکه و کوله‌پشتی به داخل اتوبوس ممنوع است و مردم دائم سر من داد و بیداد می‌کنند که چرا نمی‌توانند آن‌ها را به داخل بیاورند. نوجوانان هم که پخش صوت‌های گنده با خود حمل می‌کنند و من جرٲت ندارم از آن‌ها بخواهم صدایش را خفه کنند. چه‌کار کنم؟ بیرون باغ وحش است.“
در اواخر همایش، این شهروند باسابقه گفت: ”دقیقاً نمی‌توانم به خاطر بیاورم از چه موقع حال و هوای الوها را رها کرده‌ام، اما از آن‌چه هم حالا شده‌ام، خوشم نمی‌آید. حالا می‌دانم چطور جلوی مسافران بی‌ادب را بگیرم. نباید با آنان بی‌ادبی کنم.“
مائی به قدری ملاحظه‌کار بود که نامه‌ای نوشت و مرا از روند کار خود مطلع کرد: من به زحمت راهی کارم می‌شدم، اما حالا چشم به راه هستم تا ساعت کارم شروع شود. صبح‌ها یک حلقه گل دور گردنم می‌اندازم و سر کار می‌روم، مثل مردم هاوائی، و گاهی در طول روز آن را به کسی می‌دهم که به‌نظرم می‌رسد می‌تواند از آن استفاده کند. دیروز آن را به گردن زنی مسن انداختم که همیشه تک و تنها سوار اتوبوس می‌شود. آن خانم مسن گفت احساس می‌کند مثل ملکه‌ها شده است. می‌گفت سال‌هاست کسی به او هدیه نداده. دیروز هم حلقه گل را به زوجی ژاپنی دادم که از مسافری می‌خواستند عکس آنان را با این راننده اتوبوس مهربان بگیرد. حالا این حلقه نماد من شده و الوها را به من یادآوری می‌کند. و می‌دانی چیست؟ جواب مثبت آن را می‌گیرم.“
همان‌طور که این خانم راننده کشف کرد، بهترین روشی برای تغییر رفتار مردم، تغییر رفتار خودت است. انتخاب او برای در پیش گرفتن الوها و گسترش آن، هم دنیای خودش را غنی کرده، هم دنیای کسانی را که با او برخورد می‌کنند.
● ایجاد پیله مهربانی
اگر خواهان کیفیت هستی، طوری عمل کن که گوئی از قبل به آن رسیده‌ای: روش ”درست مثل“ را امتحان کن. ”ویلیام جیمز“
مطمئن نیستی بتوانی این حال و هوای خوب را در خودت پرورش دهی؟ همان‌طور که در آگهی بعضی محصولات معروف دیده‌ایم: ”همین الان این‌کار را بکن.“
در ابتدا، هیچ جانشینی برای نشان دادن اعمال تو وجود نداشت که متوجه شوی آن‌ها ”خوب یا بد“ هستند. اگر آنچه را می‌خواهی بگوئی یا انجام دهی از روی بخشندگی و بزرگواری نیست، سکوت اختیار کن. تو باید آن‌قدر بلند همت باشی که ناملایمات را با متانت تحمل کنی و پستی و کینه‌توزی را حقیر بشماری و سرانجام، فداکاری کنی.
تصمیم بگیر افکاری را که جنبه خیرخواهانه ندارد، در فلسفه شخصی‌ات نگنجانی. حرکت‌های انتقام‌جویانه را با این جمله عوض کن: ”ترجیح می‌دهم مهربان باشم.“ یا ”آرام و بخشنده باقی می‌مانم.“ به‌جای این‌که در این فکر باشی که در احساسات کینه‌توزانه زیاده‌روی کنی، ذهن خود را به این معطوف کن که می‌خواهی چه رفتاری در پیش بگیری.
یک استاد یوگا از روش ”درست مثل“ برای ایجاد حالت آرامش ذهنی استفاده می‌کند. این زن که شخصاً حال و هوائی آرامش‌بخش از خود به‌جا می‌گذارد، استادش را سرمش قرار داده است. او می‌گوید هر وقت کلافه می‌شود، از خودش می‌پرسد اگر استادش بود، چطور عمل می‌کرد، و بعد همان کار را می‌کند. او متوجه شده است که استادش هرگز نمی‌رنجید و به‌نظر می‌رسید همیشه خیرخواه و متین و باگذشت است.
کسی را سرمشق قرار بده که او را تحسین می‌کنی، و به سرعت به مهارت دست پیدا کن. یک استاد یوگا گفته است: ”با توجه نگاه کن. خیلی چیزها مشاهده خواهی کرد.“ از کسی که سرمشق آرامش و متانت است، خیلی چیزها می‌توانی یاد بگیری. چه کسی را می‌شناسی که در زیر آتش گلوله هم، همچنان وقار و متانت خود را حفظ می‌کند؟ اگر با وضعیتی دشوار روبه‌رو شدی، روش او را اتخاذ کن و پایت را جای پای او بگذار.
● یکی شدن با نقطه عطف
هرکسی باید آرامش را در درون خود پیدا کند و آرامش واقعی تحت‌تٲثیر عوامل بیرونی قرار ندارد. ”مهاتما گاندی“
استادان هنرهای رزمی می‌دانند که اگر دائم بر عقل و ذهن خود متمرکز باشند، احساس حواس‌پرتی و بی‌ثباتی می‌کنند. وقتی به آنان حمله شود و بخواهند از گردن به بالا واکنش نشان دهند، از لحاظ ذهنی و جسمی تعادل نخواهند داشت و در برابر نیروهای قدرتمند آسیب‌پذیر می‌شوند.
در عوض آن‌ها یاد می‌گیرند حواس خود را متوجه اندام‌های دیگر خود کنند. در زمان‌های قدیم، مرکز شکم نقطه‌ای بود که تصور می‌رفت منشٲ اقتدار واقعی انسان است. چنان‌چه به آن نقطه ایمان داشته باشی، احساس می‌کنی که متمرکز و ریشه‌دار هستی. شاید از نظرات این مطلب مشکل و پیچیده باشد، اما افرادی‌که در هنرهای رزمی دست دارند، هزاران سال است آن را تمرین می‌کنند و اساس توانائی‌شان در این است که خود را سرپا نگه دارند و در سهمگین‌ترین شرایط حواس خود را متمرکز کنند.
شاید در نمایش‌های رزمی دیده باشی که هنرجوی هنرهای رزمی یکی دو نفر از حضار را دعوت می‌کند که به صحنه بیایند و از آن‌ها می‌خواهند که او را از حالت تعادل خارج کنند. در وهله اول این کاری آسان به‌نظر می‌رسد، چرا که هنرجو ابتدا زور و قدرت خود را به‌کار نمی‌گیرد. شرکت‌کنندگان می‌توانند صرفاً با یک فشار انگشت هنرجو را به عقب برانند.
سپس هنرجو ذهن خود را متوجه قسمت میانی بدن، یعنی شکم می‌کند و اجازه می‌دهد وزنش به شکمش منتقل شود. او چنان سفت و سخت می‌ایستد که شرکت‌کننده نمی‌تواند او را از جا تکان دهد، حتی اگر نهایت زور و قدرت خود را به‌کار بگیرد.
لزومی ندارد تو دوره هنرهای رزمی ببینی تا بفهمی چطور با نقطه عطف خود یکی شوی. پسرهایم در اولین درس فن ژاپنی توانستند این را یاد بگیرند. آن‌ها از سادگی این‌کار مبهوت بودند و گفتند که به‌راستی عملی است. پسرانم بی‌صبرانه مشتاق بودند به مدرسه بروند و از این فن استفاده کنند تا گردن کلفت‌ها نتوانند در زمین بازی آن‌ها را زمین بزنند. آن‌ها با تمرکز حواس می‌توانستند مانع از این شوند که بچه‌های بزرگ‌تری که دنبال دردسر می‌گشتند، هلشان دهند و به زمینشان بزنند.
از این به بعد، وقتی با مشکلی روبه‌رو شدی، با تمرکز حواس روی نقطه شکم، عمل فیزیکی تنفس شکمی را توٲم با عزمی معنی که باعث گسترش الوها می‌شود، انجام بده. با انتخاب رفتار مهربانانه با مردم، بی‌توجه به این‌که آن‌ها چه رفتاری با تو دارند، روشی را دنبال می‌کنی که دلت می‌خواهد داشته باشی، نه این‌که اجازه دهی شیوه رفتار برای تو انتخاب کنند. توماس کارلایل می‌گوید: ”بدون محبت، لذت راستین وجود ندارد. تعهد و سرسپردگی تو در برابر نیروی معنوی به‌منظور خیرخواهی، مسلماً بر هر نوع ارتباط و رودروئی تو تٲثیر می‌گذارد و هر روز لذتی بیشتر را به زندگی‌ات راه می‌دهد.
● رهنمودی برای کشتن با مهربانی
در مجتمع مسکونی تو، زنی بداخلاق زندگی می‌کند که دائم از دست دنیا و روزگار می‌نالد. غرزدن‌های او تو را به ستوه آورده و گاهی بداندیش می‌شوی و دلت می‌خواهد به او بگوئی ساکت شود. حتی‌الامکان از او دوری می‌کنی، اما گاهی گیرش می‌افتی. چطور با چنین آدم بدخلقی برخورد می‌کنی؟
▪ آن‌چه نباید بگوئی
ـ رفتارش باعث می‌شود او را حقیر بشماری و این از واکنش تو پیداست.
ـ ”چه ساحره‌ای. دست همه جادوگرها را از پشت بسته.“
ـ سعی می‌کنی رفتاری منفی در پیش بگیری تا او را سرجایش بنشانی.
ـ ”خانم، تو ناخوشایندترین زنی هستی که در عمرم دیده‌ام. چرا زندگی خودت را نمی‌کنی و...“
ـ می‌گذاری روی تو تٲثیر بگذارد و خصمانه رفتار می‌کنی.
ـ ”نمی‌خواهم این‌جا بایستم و به چرندیات او گوش دهم. چرا گله‌هایش را برای خودش نگه نمی‌دارد؟“
▪ آن‌چه باید بگوئی
ـ سعی می‌کنی مؤدبانه با او رفتار کنی، حتی اگر این‌کار را نکند.
ـ ”من با تو مهربان هستم و می‌بخشمت. مهم نیست چه بشود.“
ـ رفتاری مثبت در پیش می‌گیری و خودت را جای او می‌گذاری.
ـ ”شرط می‌بندم هیچ دوستی ندارد و تنهاست.“
ـ پیله مهربانی‌ات را حفظ می‌کنی انرژی مثبت پخش می‌کنی.
ـ ”با تنفس آهسته و عمیق حواسم را متمرکز می‌کنم و الوها را ترویج می‌دهم.“
مترجم: نفسه معتکف
منبع : مجله موفقیت


همچنین مشاهده کنید