پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

انتخاب تاریخ


انتخاب تاریخ
ماندگاران تاریخ انتخاب کنندگان عصر التهابند و انعطاف کنندگان فصل انقلاب. آنان که در شور انقلاب، شعور انتخاب دارند و در شهامت انتقام، جسارت انتقاد. قرن بیستم باشگاه رهبرانی است که یا با زبان سلاح حرف زدند یا با منطق صلاح.
آنانی که از این باشگاه به خوابگاه ابدی رفته اند یکی چون یاسر عرفات یک دستش شاخه زیتون و دست دیگرش اسلحه، در واپسین سال های عمر سلاح کنار نهاد و کنایه سازشکار را به جان خرید تا صلاحگر شود و دیگری چون مهدی بازرگان که شب انقلاب سال ۱۳۵۷ آب پاکی بر دست تندروان ریخت که؛ «انتظار اینکه مملکت یک شبه ره صدساله بپیماید و آن روحیه ادامه داشته باشد که خواسته ها فوراً و به طور کامل و صد درصد تامین شود، همه بدی ها و بدها بلافاصله بدون رسیدگی و محاکمه مجازات و بلکه اعدام شوند، چیزی که نه ممکن است و نه مصلحت، از بلاها و دردهای هر دولت ملی و اسلامی است.
خصوصاً در دوران انتقالی و موقت. از حالا باید عرض کنم که از این بنده حقیر سراپا تقصیر انتظار «علی» بودن نداشته باشید.» آنانی محبوبند که شم تاریخی شان موسم تغییر را به آنان گوشزد کند که ماندنی شدن به رغم گردیدن در عاج شهرت و قدرت، نه رسم عقل و نه شرط مروت است. چون نلسون ماندلا که وقتی از زندان به در شد، همان گفت که بازرگان ما می گفت. آنگاه که از چرخش قدرت اطمینان یافت کار را به دیگران سپرد که همواره نمی شود نان ماندن در قدرت خورد که فربگی اش مکافات دارد و مجازات.
در باشگاه رهبران قرن بیستم هنوز هستند تاریخ سازانی که تحولات ربع اخیر قرن به ناوک چشمشان جهانی را و بل برشی از جهان را آماج گاه شد که فصل رخوت پرید، موسم تغییر رسید. باز رمزینه به ماندن و بهینه رفتن در انتخاب زمان تغییر، ابزار تغییر و هدف تغییر است. میخائیل گورباچف، نلسون ماندلا، مارگارت تاچر، جرج بوش پدر، فیدل کاسترو و... اعضای زنده باشگاه رهبران قرن بیستم اند. دو سه سالی است جهان به پوست انداختنی سیاسی، نقاب خاک بر چهره برخی چهره های قرن پیشین زد و رهبرانی نو سر از میراث بزرگان سده بیست در آوردند.
بوریس یلتسین آخرین عضو باشگاه رهبران بود که بر اثر ایست قلبی در سن ۷۶ سالگی انبانی از خاطرات و ناگفته های مهم قرن پیشین را به اعماق خاک برد. یلتسین به جرات معمار روسیه نوین لقب می گیرد؛ کسی که انتخابش در هر برهه سیر وقایع امپراتوری شرق را رقم زد و همان شد که در زمره متنفذترین رهبران عصر خود به شمار رود.
نخستین رئیس جمهوری روسیه در سه برهه تاریخی با سه گزینش متهورانه توانست اثرساز شود. نخست نقشی که در فروپاشی شوروی سابق ایفا کرد، دوم راهی که بر سر روسیه سر برآورده از تکه پاره شدن بلوک شرق نهاد و سوم واگذاری قدرت به کسی که می خواست جانشینش شود. یلتسین در هر سه انتخاب، فهم تغییر شرایط و درک مدیریت آن را به نمایش گذاشت؛ شاید عمده درد مردمان قرن پیش همین بود که رهبرانشان دیرهنگام متوجه تغییرات می شوند و اگر هم شدند یا درصدد توقف آن برآمدند یا توقف خود. آخرین شاه ایران تا زمانی که از فراز هلی کوپتر تظاهرکنندگان را ندید و برایش مسجل نشد که شعار مرگ بر شاه نوار نیست و خون ریخته در خیابان ها جوهر، نگفت «من صدای انقلاب شما را شنیدم». وقتی هم شنید کار از کار گذشته بود.
● طراح فروپاشی شوروی
یلتسین یک دهه مرد شماره یک روسیه بود؛ زمانی که کرملین را ترک می کرد چند ساعتی به سال ۲۰۰۰ مانده بود. متولد سال ۱۹۳۱ در روستایی در استان «سوردلوفسک» در منطقه «اورال» روسیه و فارغ التحصیل در رشته مهندسی ساختمان از انستیتو پلی تکنیک اورال، مسوول بخش مهندسی و دبیر کمیته استانی حزب کمونیست استان «سوردلوفسک»، عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی و همزمان دبیر اول این حزب در استان «سورد لوفسک»، دبیر کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی، معاون اول وزارت مسکن و شهرسازی، در سال ۱۹۹۰ نماینده مجلس جمهوری سوسیالیستی روسیه و در ۲۹ ماه مه همان سال نیز رئیس شورای عالی این جمهوری شد.
در ۱۹۸۵ میخائیل گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی اعلام کرد که اقتصاد شوروی باید مجدداً از نو ساخته شود. در آن دوران معمولاً بیشتر از اصطلاح «اسکورین» (در روسی؛ شتاب) برای اشاره به این «از نو ساخته شدن» استفاده می شد اما بعدها اصطلاح «پروستریکا» (بازسازی اقتصادی) رایج تر شد. گورباچف در تکمیل استراتژی اصلاحات معرفی سیاست گلاسنوست (اصلاحات سیاسی) را معرفی کرد. درجه بیشتری از آزادی بیان با حذف برخی محدودیت های مطبوعات و آزادی هزاران نفر از زندانیان سیاسی معنا یافت.
نقطه مقابل این رفرم، تندروهایی بودند که شدیداً در حزب کمونیست و ارتش قدرت داشتند. این تندروها با هرگونه روندی که امکان داشت به تجزیه شوروی بینجامد مخالف بودند. تا اینکه کودتا را ابزار تغییر یافتند. روز ۱۹ آگوست ۱۹۹۱، هنگامی که گورباچف در تعطیلات تابستانی در شبه جزیره کریمه به سر می برد، از کار برکنار شد و معاونش «گنادی یانایف» جای او را گرفت. خبرگزاری رسمی شوروی«تاس»، اعلام می کند چون گورباچف به علت بیماری قادر به ادامه وظایف خود نیست، یانایف به عنوان رئیس جمهور جای وی را گرفته است.
در یک بیانیه که به امضای یانایف، والنتین پاولوف نخست وزیر و اولگ بالکانف معاون رئیس شورای دفاع می رسد، اعلام می شود که شش ماه در سراسر خاک شوروی حالت فوق العاده برقرار خواهد شد.
رهبری جدید شوروی که گورباچف را سرنگون کرده و قدرت را به دست گرفته است، طی پیامی به مردم گفت؛ «پروستریکا با بن بست مواجه شده است.» در همین زمان سخنگوی یلتسین اعلام می کند که میخائیل گورباچف در یک اقامتگاه دولتی در حالت بازداشت به سر می برد. روز ۲۰ آگوست ده ها هزار تن از مردم برای حفاظت از پارلمان در اطراف ساختمان شورای عالی فدراسیون روسیه گرد می آیند. در این حال یانایف سیاست های دولت گورباچف را به باد انتقاد می گیرد و می گوید؛ دولت گورباچف حلقه های اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی را از بین برده است. این دولت مسوول ۵۰۰ هزار آواره و ده ها میلیون فقیر و فلاکت زده است.
یلتسین در پیامی به سربازان و افسران نیروهای نظامی شوروی از آنها می خواهد فریب قول های دروغ و اظهارات عوامفریبانه یانایف را نخورند و اضافه می کند؛ کشور در معرض وحشت قرار گرفته و نظامی که نجات دهندگان جدید کشور قول اجرای آن را می دهند به یک تراژدی منتهی خواهد شد. گورباچف با مقاومت یلتسین در برابر کمونیست ها به قدرت بازگشت.
یلتسین به همراه رهبران اوکراین و بلاروس در هشتم دسامبر ۱۹۹۱ با یکدیگر پیمانی به امضا رساندند که در آن پایان حیات ابرقدرت شوروی اعلام شد. در ۲۲ دسامبر۱۹۹۱ یلتسین و گورباچف به مدت پنج ساعت در مورد آینده رئیس جمهوری شوروی گفت وگو می کنند که نتیجه آن این بود که شب کریسمس سال ۱۹۹۱ میخائیل گورباچف در ساعت ۲۱ به وقت محلی و ۱۹ به وقت بین المللی، طی یک نطق ۱۲ دقیقه یی تلویزیونی استعفای خود را از ریاست جمهوری شوروی اعلام کند. در اواخر دسامبر همان سال، یلتسین پس از فروپاشی شوروی سابق و سقوط گورباچف، اولین رئیس جمهوری فدراسیون روسیه شد.
اینگونه است که به یلتسین می گویند طراح فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی. وی در سال ۲۰۰۱ در مصاحبه یی تلویزیونی گفت؛ «بعد از تلاش های کمونیست های افراطی در آگوست سال ۱۹۹۱ برای کودتا تمامی جمهوری های شوروی سابق یکی پس از دیگری اعلام استقلال کردند؛ زیرا تاریخ نشان داد که حکومت سیاسی کشور نیاز به تغییر دارد.» یلتسین در خاطراتش از خود به عنوان فردی متعهد و وفادار به مردم نام می برد و از تبعیض های فراوان اعضای حزب کمونیست، نسبت به مردم ابراز انزجار می کند.
وی طرفدار پروستریکا بود اما گورباچف را فردی ناتوان و ضعیف می دانست که قدرت لازم را در انجام بازسازی کشور ندارد و به خاطر همین اختلافاتش با گورباچف، زندگی سیاسی وی دچار فراز و نشیب های زیادی شده است. یلتسین سال گذشته فاش کرد گورباچف کاملاً از جزئیات کودتایی که در آگوست ۱۹۹۱ علیه وی انجام شد، مطلع بود و منتظر بود تا ببیند پیروز میدان کیست تا در صف پیروزشدگان قرار گیرد، چرا که نمی توانست پذیرای شکست باشد.
● معمار روسیه پساشوروی
انتخاب دوم یلتسین، طراحی روسیه پساشوروی بود. می گوید در دوران حکومتش اشتباهاتی مرتکب شده، اما کشور را در مسیر درستی هدایت می کرده است. در سپتامبر سال ۱۹۹۳ فرمان انحلال پارلمان روسیه را صادر کرد و پس از مقاومت مخالفانش به ریاست «الکساندر روتسکوی» معاون خود و «روسلان خاسبولاتف» رئیس پارلمان، ساختمان مجلس را به توپ بست، زیرا به گفته وی مامن محافظه کاران و کمونیست های ضداصلاحات شده بود.
در سال ۱۹۹۴ هم یلتسین ارتش روسیه را برای سرکوب استقلال طلبان چچن به این منطقه فرستاد و نخستین جنگ چچن را سبب شد. روسیه تحت حکومت یلتسین، با مشکلات مالی و سیاسی زیادی مواجه و در سال ۱۹۹۸ با ورشکستگی اقتصادی روبه رو شد. یلتسین در سال ۱۹۹۶ بار دیگر به عنوان رئیس جمهور روسیه و با حمایت غرب انتخاب شد اما بحران عمیق اقتصاد این کشور بعد از آغاز سیستم بازار آزاد عملاً موجب نارضایتی گسترده طبقه متوسط روسیه از وی شد. از سال ۱۹۹۸ تا دو سال بعد یعنی زمان کناره گیری ناگهانی یلتسین وی چهار نخست وزیر عوض کرد که پنجمین آنها پوتین خود جانشین یلتسین شد.
گورباچف درباره عملکرد او طی دوران ریاست جمهوری اش معتقد است؛ «یلتسین کشور را ویران کرد. وی ثروت شوروی سابق را به عده قلیلی اختصاص داد و غرب هیچ گاه زبان به انتقاد از یلتسین نگشود. تصور می کنم ولادیمیر پوتین در حال اصلاح آشفتگی یی است که یلتسین به وجود آورد.» سومین انتخاب یلتسین باز نشانگر شم سیاسی بالای وی در درک تحولات بود. وی در واپسین روز قرن بیستم میلادی (۳۱ دسامبر سال ۱۹۹۹)، استعفای خود را اعلام کرد و قدرت را به ولادیمیر پوتین رئیس وقت سرویس اطلاعاتی کشور سپرد؛ تصمیمی از سر درک کناره گیری؛ «خوشحالم از اینکه با انتخاب ولادیمیر پوتین تصمیم درستی گرفتم.
من می دانستم که رشد سریع روسیه در گرو داشتن یک رئیس جمهور جوان است. به دنبال فردی می گشتم که اهداف اصلی اش برقراری آزادی، توجه به اقتصاد بازار و تعامل مثبت با جهان متمدن باشد. ولی مهمتر از همه اینها به دنبال فردی می گشتم که یک ویژگی مهم داشته باشد. فردی که دارای اراده یی استوار باشد. و این ویژگی در ولادیمیر پوتین وجود دارد. مردم روسیه نیز آن را دریافته و او را به رئیس جمهوری برگزیدند.» یلتسین رهبری بود که تاریخ را انتخاب کرد، نه اینکه تاریخ او را انتخاب کند.
سرگه بارسقیان
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید