جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


فمینیسم در اجتماع


فمینیسم در اجتماع
دانا هاراوی در سال ۱۹۴۴ متولد شد و در زمینه مطالعات اجتماعی در علم تحقیق و تدریس می کند. اثر اصلی وی «میمون ها، سایبرگ و زنان؛ باز ابداع طبیعت» است که در باب نظریه پردازی از سیاست پساانسان، سایبرگ، ایده آل فنی- اسطوره ای و... از اهمیت فراوانی برخوردار است. کتاب حاضر نیز بخشی از اثر بزرگ وی است.
مترجم درمقدمه ای می نویسد؛ ماشین نمی اندیشد، بلکه تنها به محرک ها واکنش نشان می دهد. بنابراین سایبرگ موجودی است ماشینی. نه فقط یا الزاما از این جهت که بدن او آمیزه ای است از اندامه و ادوات فناوری، بل بدین خاطر که در اندیشیدن سایبرگ، کوجیتویی در کار نیست.
پس این گفته دانا هاراوی که «ما سایبرگ هستیم»، بدین مفهوم ساده انگارانه نیست که ما روبوت هستیم یا تنها کارهایی را به انجام می رسانیم که از پیش برای ما برنامه ریزی کرده اند. سایبرگ منکر وجود سوژه دکارتی است و مرگ آن را آشکار می کند.
سایبرگ دیگر سوژه خودمختار عقلانیت مدرن نیست اما این بدان معنا نیست که نمی توان کنشگر فعال سیاسی باشد. سایبرگ سیاست های خاص خودش را خواهد داشت. او بدون نیاز به بنیان نهادن «هویت»، یک عامل سیاسی است.
سایبرگ هیچ هویتی ندارد چرا که به خط سیر استدلالی از «می اندیشم» به «من هستم» یا «هویت»، هیچ نیازی ندارد. از این رو کنش خودمختار سایبرگ مبتنی بر «هویت اراده مند» او نیست. این نتیجه نهایی و اصلی هاراوی در مانیفست سایبرگ است تا نشان دهد سایبرگ می تواند تصویرگر سیاست های فمینیستی در مواجهه با جهان اجتماعی فناورانه باشد بی آنکه به هویتی محتاج باشد.
آنچه برای هاراوی اهمیت دارد اثبات این امر است که «سایبرگ می تواند سیاست های ما را تعیین کند.»تصویر رژیم پدرشاهی از سایبرگ موجودی است ماشینی که صرفا کارهایی را انجام می دهد که برای او برنامه ریزی کرده اند. تنها نویز و اختلال در عملکرد برنامه ها، می تواند او را از بنده ارباب خود به موجودی مخرب و ویرانگر مبدل کند. بنابراین سایبرگ در چنین داستان هایی هرگز نمی تواند از دیالکتیک ارباب/ بنده فراتر رود. «اندیشه» برنامه ریزی شده است و «سرپیچی» او، صرفا ویرانگری و تباهی عقل ابزاری است.
اما هاراوی چگونه بدین مسئله پاسخ می دهد؟ تلاش این مقدمه در جهت روشن کردن پاسخ هاراوی به همین مسئله است؛ «برخلاف امیدهای هیولای فرانکشتاین سایبرگ انتظاری از پدر خود ندارد تا او را با بازگرداندن به باغ (عدن) نجات دهد، یعنی از طریق ساخت یک جفت غیرهمجنس، از طریق تکمیل در کلیت، در یک شهر یا کیهان. سایبرگ رویای اجتماع براساس مدل خانواده ارگانیکی ندارد، این بار هیچ پروژه اودیپی در کار نیست.
سایبرگ باغ عدن را تصدیق نمی کند، از گل ساخته نشده و نمی تواند رویای بازگشت به خاک را در سر بپروراند... مسئله اصلی در مورد سایبرگ ها این است که آنها البته فرزندان نامشروع سرمایه داری پدرشاهی و ارتش سالارند و اشاره ای به دولت سوسیالیسم نمی کند. اما فرزندان نامشروع به خاستگاه خود وفادار نمی مانند، وجود پدر، برای آنها غیرضروری است.»
دانا هاراوی
ترجمه؛ امین قضایی
ناشر؛ گل آذین
چاپ اول؛ ۱۳۸۶
۱۰۰۰ نسخه
۱۳۰ صفحه
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید