پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

فرانسه بدون نماد شیراک


فرانسه بدون نماد شیراک
روزگاری به او «بولدوزر» می گفتند، زیرا راه را برای خود هموار می كرده و برای هر نوع حكومت گری مانعی بزرگ بود. بعدها لقب «بی رحم» را گرفت. چون به هر نحوی كه شده رقیبانش را در چپ فرانسه كنار می زد. اندكی بعد پسوند بادسنج را بر نام او افزودند. زیرا توانایی آن را داشت كه با چرخش جو سیاسی از هر سو كه باد سیاست بوزد، همراه شود. اما حال در سال ۲۰۰۷ «ژاك شیراك» تصمیم گرفته است، دیگر نه «بولدوزر» باشد، نه «بادسنج»؛ حالا او می خواهد پس از ۴۰ سال بازی در نمایش سیاست فرانسه، فارغ از همه چیز بنشیند و قهوه فرانسوی اش را بنوشد.
«شیراك» ۷۴ ساله در حالی مجبور است، پشت به كاخ الیزه كند كه ركوردار طولانی ترین حضور در سیاست فرانسه است. او وقتی در ۲۰ سالگی اش به سر می برد، وارد عالم سیاست شد. شیراك جوان كه ژنرال «شارل دوگل» را الگوی خود در عالم سیاست قرارداده بود، نخستین فعالیت اش را از كار در خدمات شهری آغاز كرد، اما فعالیت سیاسی جدی او از سال ۱۹۶۷ در ۳۰ سالگی شروع شد.
در تعقیب سیر راهیابی شیراك به كاخ الیزه می بینیم سه شانس بزرگ بر سر راه زندگی او قرار داشته كه سرانجام ژاك را بدین جایگاه رسانده اند. نخستین خوش شانسی شیراك جوان در سال ۱۹۶۷ رقم خورد. در این سال «ژرژ پمپیدو»، نخست وزیر كه شیراك از سال ۱۹۶۲ مشاور او بود، جوان پرشور گلیست را در ردیف یكی از وزرای برتر كابینه اش قرار داد. هفت سال پس از آن در زمان ریاست جمهوری (ژیسكار دستین)، شیراك خود نخست وزیر شد و پس از آن نیز حزب «نو گلیست »ها را راه اندازی كرد. او در ادامه موفق شد پست شهرداری پاریس را به دست گیرد و به مدت ۱۸ سال شهردار این شهر بزرگ شود.
در همین ایام بود كه «ژاك شیراك» به فكر تسخیر كرسی طلایی ریاست جمهوری افتاد. نخستین نامزدی او در انتخابات ریاست جمهوری مصادف بود با حضور «فرانسوا میتران» در این كارزار. در این نبرد میان این دو كهنه سرباز، جبهه سوسیالیست ها برنده شد.
پنج سال بعد، به واسطه رابطه نه چندان دلخواهی كه میان «میتران» و «شیراك» وجود داشت، «فرانسوا میتران» حریف قدیمی خود رابه عنوان نخست وزیرش برگزید. آن روزها دو سال نخست وزیری «شیراك» برای هر دوی آنها بسیار سخت گذشت. در طول این دوران بود كه دانشجویان به خاطر طرح های «شیراك» در مورد سیستم دانشگاه ها در خانه های خود اعتصاب كردند و پس از آن نیز ماجرای گروگانگیری چند فرانسوی در لبنان پیش آمد كه بسیاری شیراك را متهم كردند كه در این گروگانگیری نقش داشته است، هر چند او هنوز هم منكر چنین نقشی است. با پایان دور نخست ریاست جمهوری میتران، نخست وزیری شیراك نیز به سر آمد. «میتران» در دور دوم ریاست جمهوری اش دیگر از «شیراك» بهره نگرفت. به این ترتیب ژاك تا پایان ریاست جمهوری میتران در سایه ماند.
اما گویی شانس و تقدیر با او همراه بود، در همین زمان نیز ایام و اوضاع سیاسی به كام او پیش رفت، مشاوران شیراك نیز تغییر ذائقه مردم فرانسه را به خوبی درمی یافتند و می دیدند دیدگاه های آنها تا چه حد در مورد مالیات، حقوق شخصی و نقش دولت تغییر كرده و فرانسوی ها دمدمی مزاج آماده اند تا از «راست» به سمتی دیگر تغییر جهت دهند.بنابراین شیراك نیز آماده خیزی دیگر شد و سرانجام سال ۱۹۹۵ «بولدوزر» دروازه كاخ الیزه را در میان ۸ رقیب دیگر به روی خود گشود.
● آغاز یك افول
شیراك نخستین دوره ریاست اش بر الیزه را با شعار ترمیم «گسست اجتماعی» آغاز كرد. اما در این ۱۲ سال شعارهایش تا جایی رنگ باخت كه حالا تمامی نامزدهای این دوره از انتخابات سعی دارند به نحوی از او تبری جویند و متفاوت بودن سیاست های خود با شیراك را نشان دهند. حتی ساركوزی كه به شدت مدیون و مورد حمایت ژاك شیراك است، بارها در سخنرانی های تبلیغاتی اش گفته «متفاوت از شیراك» است و با بیانی واضح گفته است: «در زمینه سیاست راهی متفاوت را انتخاب خواهم كرد.» «ژان ماری لوپن» نیز كه در انتخابات ۲۰۰۲ به شیراك باخت، او را «بدترین رئیس جمهور فرانسه» و «سمبل فساد سیاسی» خوانده است. اما كارنامه «شیراك» چگونه بوده است كه باید چنین عقوبتی را نه فقط از جانب سیاستمداران كه از سوی مردم فرانسه به خود ببیند؟
به گمان بسیاری تنها نقطه درخشان در كارنامه شیراك مخالفت اش با شروع جنگ عراق بود. البته در مقابل این افراد هستند كارشناسانی مانند «فرانس اولیویه ژیزبر» كه می گویند درست است كه شیراك با جنگ عراق مخالفت كرد، اما این هنر چندانی نبود. «ژیزبر» در مورد محبوبیتی كه شیراك با مخالفت اش با جنگ عراق در میان مردم پیدا كرد، می گوید: «خنده ام می گیرد وقتی مردم می گویند شیراك در مورد جنگ عراق شهامت بسیاری به خرج داد، پس «بلر» و «اسنار» نخست وزیر اسپانیا را هم باید سیاستمدارانی پردل و جرأت بدانیم، زیرا مخالف خواست عمومی مردم خود عمل كردند. به باور آنان شیراك در حقیقت هیچ ریسكی نكرد. زیرا ۷۰ درصد فرانسوی ها موافق چنین تصمیمی بودند.»
اما جدا از مسأله عراق برخی فرانسوی ها شیفتگی شیراك به این كه كشورهای صنعتی نباید نسبت به مسأله محیط زیست پشت كنند را قابل تقدیر می دانند البته نباید این نكته را هم از نظر دور داشت كه این ایده شیراك نیز راه به جایی نبرد، زیرا فرانسه به نیروی اتمی به عنوان سلاح تجهیز شده است.
اما حكایت های مربوط به روحیه اپورتونیستی شیراك شنیدنی است. یكی از انتقادهای دائمی كه به شیراك می شود این بود كه او سیاستمداری فرصت طلب است و بنابر زمان و موقعیت موضع خود را به راحتی تغییر می دهد.
این تغییر مسیر دادن های شیراك بارها در طول فعالیت های سیاسی اش در ۴۰سال اخیر به چشم می خورد. چنان كه او در دهه ۷۰ معتقد به كنترل همه چیز در دست دولت بود، در دهه ۸۰ به سوی سیاست های لیبرالی «رونالد ریگان» رو می آورد. زمانی به آزمایش های هسته ای پرداخت و زمانی حامی برنامه های محیط زیست شد.
اما بی ثباتی پیر سیاسی پاریس فقط به اینها محدود نمی شود او در حفظ مواضع جهانی خویش دچار تزلزل شد و این آغاز افول او بود. شاید نخستین شكستی كه در حكومت شیراك به تنزل موقعیت او منجر شد، ناتوانی اش در حل مشكلی كه سال ۱۹۹۷ در پارلمان فرانسه روی داد، باشد. رهبری ناموفق او در این ماجرا باعث شكاف قدرت در پارلمان و اختلاف گسترده او با حزب سوسیالیست ها شد كه در نهایت موجب شد تا رقبا و دوستانش استخوان در گلو تا پایان ۱۲ سال رهبری شیراك یكدیگر را فقط تحمل كنند.
حال شكاف سیاسی پایان دوره شیراك را در كنار وعده ابتدای حكومت اش بگذارید كه مبارزه با «گسست اجتماعی» و از بین بردن فاصله موجود میان دارا و ندار را نوید داده بود. این قولی بود كه شیراك سال ۱۹۹۵ هنگام تبلیغات برای ریاست جمهوری اش به مردم فرانسه داد اما این قول آن گونه كه مردم انتظار داشتند، هیچ گاه جامه عمل نپوشید و شیراك توانست رشد اقتصادی را تنها۲ درصد افزایش دهد اما آمار بیكاری همان ۹ درصدی كه در شروع دولت او بود، باقی ماند. به همین دلیل هم «ژیزبر» روزنامه نگار فرانسوی تأكید دارد كه شیراك در زمینه نظام اجتماعی و همچنین عرصه های بهداشت و بازنشستگی هیچ كاری نكرد.
او می گوید: «اگر كارنامه ۱۲ سال ریاست جمهوری شیراك را بررسی كنیم، می بینیم در این دوره چیزی از رفاه و رونق عاید فرانسوی ها نشده است. درحالی كه همتایان شیراك مانند «شرودر» صدر اعظم پیشین آلمان در حوزه های سیاست و اقتصاد دست به اصلاحات موفق زدند . مرد اول الیزه دست روی دست گذاشت و هیچ كاری از پیش نبرد.
اما بزرگ ترین شكست سیاسی شیراك سال ۲۰۰۵ روی داد. زمانی كه مردم فرانسه در رفراندومی با قانون اساسی اتحادیه اروپا مخالفت كردند و این رأیی بود كه از بطن آن بحران هایی عمیق برخاست و مصادف شد با شورش های مهاجران عرب و آفریقایی تبار. پس از این بحران ها دیگر هرگز هیچ یك از فرانسوی ها به شیراك به عنوان یك سیاستمدار پابرجا نگاه نكرد و همه انتظار به سر رسیدن دوران او را داشتند.
● مشكلات شخصی شیراك
شیراك در طول ۴۰ سال فعالیت های سیاسی اش بارها به لحاظ مسائل مالی مورد سؤال بوده است. نخستین بار زمانی كه شهردار پاریس بود، هدف اتهام اختلاس قرار گرفت و گفته شد او از مالیات های مردم برداشته و صرف انتخابات حزب خود «حزب نوگلیست ها» می كند. در همان ایام یك بار دیگر نیز وجهه مالی او به خاطر اتفاق هایی كه در تعطیلات خانوادگی او روی داده بود زیر سؤال رفت، گویی او در این سفر یك هفته ای پرتجمل هزاران دلار را خرج كرد. «الیان یوپ» نخست وزیر سابق و چند نفر از همراهان و دوستان نزدیك شیراك هنوز هم تحت بازجویی های مالی كه شیراك هم در آنها دخیل بود، قرار دارند.
● نكات به یاد ماندنی ۱۲ سال حكومت بر الیزه
▪ هنوز هم بسیاری از فرانسوی ها به یاد می آورند كه چگونه در انتخابات ۲۰۰۲ حاضر نشدند به شیراك رأی دهند تا فقط «ژان ماری لوپن» شكست خورده باشد.
▪ بزرگ ترین اصلاحیه ای كه شیراك در دوران ریاست جمهوری اش به آن دست زد، كاهش مدت ریاست جمهوری از هفت سال به پنج سال بود. اگرچه پیشنهاد دادن چنین طرحی به معنای آن بود كه دوران ریاست جمهوری خود شیراك ۲ سال كوتاه تر خواهد شد.
▪ شیراك روابط عمومی درخشانی داشت سنت دیدارهای مردمی را بر جای گذاشت. او درهای كاخ ریاست جمهوری را به روی عموم مردم باز كرد. به گونه ای كه مردم فرانسه حالا می توانند به راحتی با رهبرشان صحبت كنند، برای او ایمیل بفرستند و حتی در محوطه كاخ او قدم بزنند. این یكی از پیشنهادها و طرح های فراوان و عجیب او بود.
بنفشه غلامی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید