جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


هاینریش مان و آثارش


هاینریش مان و آثارش
«زیردست» عنوان رمانی به قلم هاینریش مان با ترجمه محمود حدادی است كه به تازگی از سوی نشر ماهی به بازار آمد. «زیردست» اوجی از هنر داستان نویسی واقع گرایانه در آلمان قرن بیستم و سهمی از این كشور در ادبیات جهانی معاصر است.
هاینریش مان در این رمان به شكل گیری شخصیت های نوكیسه و فرصت طلبی پرداخته كه در پیدایش صنعت و سرمایه در آلمان نقشی ساختارساز داشتند و با نظامی گری ابلهانه و سیاست عاری از اخلاق خودكار این كشور را پی درپی به دو جنگ بزرگ و ویرانگر كشانیدند. نگاه نویسنده در كشف عیوب جامعه و پیشگویی اش از آن همه فاجعه ها كه در انتظار جامعه جاهل و جاه طلب بود، از این رمان طنزآمیز، سندی فراموش نشدنی در تاریخ به یادگار نهاده است.
● درباره نویسنده و اثرش
هاینریش مان از شخصیت های بزرگ فرهنگی و اجتماعی آلمان در نیمه نخست قرن بیستم است.
دوران كودكی او در آستانه افول قرن نوزدهم، مقارن افتاد با تشكیل امپراتوری دوم آلمان، كشوری كه از اتحاد خان نشین های پراكنده آلمانی پدید شد و به جرگه كشورهای بزرگ اروپایی پیوست تا در رقابت خونین آن ها بر سر قدرت و مستعمره، رقیبی تازه باشد.
شكوفایی صنعت و اقتصاد آلمان در فضای تعصب ملی و نژادی، سال های جوانی او و نخستین تجربه هایش را در راه نویسندگی همراهی می كرد و این نویسنده انسان دوست در دوران آفرینش ادبی خود زندگی را با آن نسل از هموطنان خویش سهیم بود كه جنگ جهانی اول و دوم را از سر گذراندند.
در چنین دوران تیره ای، وی یكی از روشن بین ترین صورتگران سیمای زمانه و كشور خود بود و در هنگامه بدروزی ملت های اروپا، آرمانخواهی كه در آثارش رؤیاهای همیشگی انسان ها با شناخت باریك بینانه زندگی مردم، یكجا آمده است.
مان در سال ۱۸۷۱ در لوبك به دنیا آمد. خانواده اش از اشراف كهن این شهر بندری ـ بازرگانی بودند و پدرش مقام نخست سررشته داری سنای آن را برعهده داشت. در كودكی پای كتابخوانی های مادربزرگ خود می نشست كه در خانه برای بچه های فقیر كتابخانه ای ساخته بود و روزهای یكشنبه برایشان انجیل و افسانه می خواند.از آغاز جوانی، علاقه ای به نقاشی و سرایندگی داشت و به هاینریش هاینه شاعر عصر رمانتیك آلمان، عشق می ورزید و به سبك او شعر می گفت.
پدرش، با آن كه به راه و علاقه پسر خوشبینانه نمی نگریست، او را با ادبیات فرانسه آشنا كرد و این آشنایی تأثیری ژرف بر اندیشه و قلم او گذاشت. متأثر از نویسندگانی چون بالزاك، استاندال و فلوبر، هاینریش مان، در عصر امپراتوری، میان دیگر نویسندگان همدوره خود با جمهوری خواهی پیگیرش برجستگی می یابد.
وی در آغاز جوانی پدر خود را از دست داد و به مونیخ كوچ كرد. در همین سال ها، با پركاری بسیار به نویسندگی روی آورد و تا سال ۱۸۹۶ در مقام ناشر مجله ای به نام قرن بیستم فعالیت مطبوعاتی داشت. چند سالی با برادر كوچك تر خود، توماس مان، نویسنده بلندنام آلمانی، در ایتالیا زیست، و سال های اقامت در این كشور تأثیری مستقیم بر آثار او گذاشت.
كوشش در راه آشنا ساختن ملت های اروپا با فرهنگ یكدیگر از ویژگی های ادبی وی است و در این زمینه می توان از رمان شهر كوچك او یاد كرد كه مردم دهكده ای در ایتالیا شخصیت های آن اند، و نیز از جوانی و فرجام شاه هانری چهارم رمان سترگ وی، كه به تاریخ عصر نوزایی در فرانسه، بر محور زندگی شاه اصلاح گر این كشور می پردازد.
در نخستین اثر موفق او سرزمین تن پروران كه نوكیسگانی چند را در شكار مقام نشان می دهد، طنزی خاص چهره می نماید كه در رمان بعدی وی فرشته آبی، روایت عشق پیرانه سر آموزگاری خشك اندیش و محصل آزار، پروردگی تمام می یابد. از روی این رمان در سال ۱۹۳۰ فیلمی ساخته شد با نقش پردازی مارلن دیتریش، كه صنعت سینمای آلمان را به توفیقی بزرگ و جهانی رساند.
هاینریش مان آوازه بسزای خود را با اثر حاضر، رمان استادانه خود، زیردست یافت كه تصویری صائب و همه جانبه از نظام قیصری است. طرح های نخست آن در سال ۱۹۰۶ بی فاصله پس از انتشار فرشته آبی روی كاغذ آمد، در سال ۱۹۱۴ كار نگارش آن پایان یافت، اما انتشار آن به صورت پاورقی یك روزنامه با بروز جنگ جهانی اول متوقف شد.
دو اثر دیگر هاینریش مان سر و بینوایان، زیردست را به صورت رمان سه گانه عصر ویلهلمی در می آورند. شناخت عمیق و روان شناسانه ای كه از اجتماع آلمان قیصری در هر صفحه این رمان موج می زند، آن را چون آینه ای نشانگر آینده، با گذشت زمان تازه تر می ساخت، گو این كه پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی حكومت قیصری بود كه برای نخستین بار انتشار آن دست می داد.
هاینریش مان در این رمان با قلمی روانكاو قدرت پوچ، و از این رو چاپلوس پرور دولت ویلهلمی و جاه طلبی آزمندانه آن را با پیگیری و نكته سنجی قانع كننده ای باز نمایاند، و جز این نیز تمامی توان خود را، به عنوان شخصیتی اجتماعی، به كار گرفت تا مگر جنگ جهانی اول در نگیرد. می گفت خطاهای جهان واقع به همان اندازه رنجش می دهد كه خبط های شخصی. با این حال ، مقدرش بود كه شاهد جنگی گسترده تر از این باشد.
با قدرت یابی هیتلر در سال ۱۹۳۳ از فرهنگستان هنری پروس كه دو سال پیشترش به ریاست بخش ادبی آن انتخاب شده بود، اخراج شد و كتاب هایش در آتش سوخت. مان ابتدا به چكسلواكی و از آن جا به فرانسه گریخت و این هر دو كشور او را به شهروندی پذیرفتند.
وی تا دیری از پناهندگی خود به فرانسه به طنز یاد می كرد ، چرا كه در این سالها به عنوان برابرنهادی بر خشونت هیتلری و نمونه ای تاریخی از پیروزی نیكی بر كوردلی، و خرد بر نادانی، حماسه هانری فرانسوی را می نوشت و از این رو اقامتش در این كشور تنها می توانست به سود این رمان باشد.
انسان دوستی و صلح خواهی در سال های هجرت نیز چهره ای برجسته از او می ساخت. هاینریش مان در این سالها به حكم زمان بیش از پیش به مبارزه اجتماعی و سیاسی روی آورد. در پاریس در سال ۱۹۳۵ در «كنگره بین المللی نویسندگان برای دفاع از فرهنگ» سرپرست نویسندگان آلمانی بود. نیز «كتابخانه آزاد آلمان» را بنیان گذاشت كه وظیفه خود را در حفظ كتاب هایی می دید كه نازی ها به لهیب آتش می سپردند. در سال ،۱۹۳۸ به ریاست «كمیته های جبهه ملی ضدفاشیستی» برگزیده شد.
با سقوط فرانسه و اشغال آن به دست ارتش نازی در سال ۱۹۴۰ ، هاینریش مان ناگزیر شد به هجرتی دوم دست بزند. پس، از راه پرتقال و اقیانوس اطلس به دیار دور آمریكا رفت و اینك مردی كم و بیش سالخورده بود.
در آمریكا یك ـ دو رمان نوشت كه شهرت چندانی نیافتند. اثر مشهورتر او در این دیار مجموعه خاطرات اوست به نام بازبینی یك دوران كه ترجمه آن به انگلیسی مطرح، ولی با مرگ روزولت و ظهور جنبشی ضددموكراتیك مك كارتیسم رها شد. خود متن آلمانی هم به طبع به خاطر جدایی از وطن، خواننده ای نداشت. بدین ترتیب هاینریش مان در آمریكا به ناگزیر تنها و گمنام زیست و هم در آن دیار، پیش از آن كه بتواند آخرین آرزویش را برآورد و به زادگاهش برگردد، مرگ مهاجرت هفده ساله ای او را بی بازگشت ساخت.
وی در ماه مارس ۱۹۵۰ در هفتاد و نه سالگی در سانتامونیكای لس آنجلس درگذشت. سال های پیری او با بیماری و رنج فراوان همراه بود، چندان كه برادرش توماس مان مرگ آرام او را كه شبانه، در پی یك خونریزی مغزی رخ داد «گشایشی رحیم» خواند.
هاینریش مان با تكیه بر زمینه ای كه تئودور فونتانه ، نویسنده واقع گرای آلمانی در نیمه دوم سده نوزدهم ایجاد كرد، همراه برادر خود یك بار دیگر پس از غول هایی چون گوته و ویلند، رمان آلمانی را در سطحی جهانی مطرح ساخت. میراث ادبی وی ۱۹ رمان، و دهها نوول است ، همراه نقدهایی همچون «روح و عمل»، «امیل زولا»، و «نفرت » كه به پیروی از سنت ادبی فرانسه تعهد اجتماعی و آرمان ها روشنگری رادر ادبیات آلمان از نو زنده ساختند.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید