چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


زکریا اخلاقی


زکریا اخلاقی
زكریا اخلاقی از شعرا و روحانیون استان یزد می باشد كه از سال ۱۳۶۰ فعالیت خود را در زمینه‌ی شعر و شاعری آغاز كرده وی در سال ۱۳۵۸ به تحصیل علوم دینی در حوزه‌ی علمیه‌ی میبد پرداخت سپس برای ادامه تحصیل به یزد آمد و مدت ۲ سال در حوزه‌ی علمیه‌ی یزد به كسب علم پرداخت پس از آن ره‌سپار حوزه‌‌ی علمیه‌ی قم شد وی در طول مدت اقامت خود در قم از جلسات شعر حوزه‌ی اندیشه و هنر اسلامی قم بهره برد. تا كنون آثار متعددی از ایشان در مجلات و روزنامه‌ها به چاپ رسیده است .
مجموعه‌ی غزلیات وی با عنوان تبسم های شرقی در سال ۱۳۸۲ به چاپ رسیده است . وی علاوه بر فعالیت‌های علمی، مسئول مركز آفرینش‌های ادبی حوزه‌ی هنری استان یزد نیز می‌باشد. کتاب «تبسم‌های شرقی» مجموعه‌ی ۳۰ قطعه شعر از او در قالب غزل، با مضامین عرفانی و مذهبی است. او با استفاده از اصطلاحات فلسفی و فقهی در شعر در حال تجربه‌ی زبان شعری تازه‌ای است.
● طلوع نرگس
همین است ابتدای سبز اوقاتی كه می‌گویند
و سرشار گل است آن ارتفاعاتی كه می‌گویند
اشارات زلالی از طلوع تازه‌ی نرگس
پیاپی می‌وزد از سمت میقاتی كه می‌گویند
زمین در جست‌وجو هر چند بی‌تابانه می‌چرخد
ولی پیداست دیگر آن علاماتی كه می‌گویند
جهان این بار دیگر ایستاده با تمام خویش
كنار خیمه‌ی سبز ملاقاتی كه می‌گویند
كنار جمعه‌ی موعود، گل‌های ظهور او
یكایك می‌دمد طبق روایاتی كه می‌گویند
كنون از انتهای دشت‌های شرق می‌آید
صدای آخرین بند مناجاتی كه می‌گویند
و خاك این خاك تیره آسمانی می‌شود كم‌كم
در استقبال آن عاشق‌ترین ذاتی كه می‌گویند
و فردا بی‌گمان این سمت عالم روی خواهد داد
سرانجام عجیب اتفاقاتی كه می‌گویند
● معراج در هبوط
هوا بـاز است و صحـرا تـا سـوار كـاج ها رفـتـه ست
و عاشق در شهودی سبز از این منها ج ها رفته ست
مـن ایـن پـایین كمی دلتنگـم امـا خـوب مـی دانـم
كه آدم در هبـوط خـویش هـم معـراج هـا رفته است
مــن آن تـبـعیــدی خـاكـم كـه احـسـاس غــریــب او
هـمیشــه تــا خــطـاب آبــی مــواج هـا رفـتـه سـت
از ایـن پس شـاخـه هـا را نـوبـت انـدیشه‌ی سبز ست
كـه روزی در هـجـوم سنگـی تــاراج هــا رفتـــه ست
زمین از قسمت لا هوتی اش سرشـار خـواهـد شـد
تـمـام لـحـظـه هـا بـر مشـرق انـتـاج هـا رفتـه ست
ولـی مـردم نـمـی دانـنـد بــر پیــراهـن ایــن دشـت
چه گلهایی به خواب روشـن دیـبـاج هـا رفتـه سـت
نمی دانند این پایین چـه بـا فرهـادهـا مـانـده سـت
نـمـی دانـنـد آن بـالا چـه بـا حـلاج هـا رفتـه سـت
كجـا یـك زورق از تـصنیـفـهـای عـاشقـی سـرشـار
بـه سمت بیشـه های نــور بـرمـواج ها رفته است؟
جهـان لبـریـز پیغـام اسـت، دیشـب فكـر مـی كردم
چه ابلاغی در اشراق عجیب كـاج ها رفتـه اسـت !
● روضه‌ی سربسته
آخر ای مردم، ما هم عتباتی داریم
كربلایی داریم آب فراتی داریم
ما پر از بوی خوش سیب، پر از چاووشیم
وز چمن‌های مجاور نفحاتی داریم
داغ هفتاد و دو گل تشنگی از ماست اگر
دست و رو در تپش رشته قناتی داریم
آن سبك‌بارترانیم كه بر محمل موج
ساحل امنی و كشتی نجاتی داریم
در تماشای جمال از جبروتی سرخیم
كه شگفت آینه‌ی جلوه‌ی ذاتی داریم
در همین روضه‌ی سربسته خدا می‌داند
دست در شرح چه اسماء و صفاتی داریم
زیر این خیمه كه از ذكر شهیدان سبز است
كس نداند كه چه احساس حیاتی داریم
همه‌ی هستی ما عین زیارت‌نامه‌ست
گر از این گونه سلام و صلواتی داریم
منبع : دو هفته نامه فروغ


همچنین مشاهده کنید