چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا

نقش های رسانه ها در سیاستگذاری خارجی


نقش های رسانه ها در سیاستگذاری خارجی
- به عنوان یک منبع اطلاعاتی سریع و مفید برای تصمیمات سیاسی عمل می کنند.
- به عنوان یك برجسته کننده براولویت های ایالات متحده و ملل دیگر تأثیر می گذارند.
- به عنوان وکیل و نماینده از سوی دیپلمات ها عمل می کنند.
- به عنوان نظام نمادی و نشانه گذار دیپلماتیک با تأثیرگذاری سیاسی عمل می کنند.
- به عنوان ابزار تروریست ها و سازمان های غیردولتی عمل می كنند.
تلویزیون همچنین نقش های دیپلماتیک متفاوتی را از طریق پل های فضایی و مذاکرات روی امواج- که به آن دیپلماسی تلویزیونی گفته می شود- بازی می کند.
● به عنوان یک منبع اطلاعاتی سریع:
رسانه ها غالباً در همان لحظه وقوع رویداد به ما در مورد جنگها، بلایا، هواپیما ربایی ها و انتخابات های اطراف جهان اطلاع رسانی می کنند.
▪ در تهیه این اطلاعات دور و نزدیک جهانی، رسانه ها جمعی چهار نقش متفاوت را به عنوان منابع اطلاعاتی سریع برای سیاستگذاران ایفا می کنند:
۱) استفاده کارگزاران سیاسی ازرسانه های جمعی برای دستیابی فوری به اطلاعات مفید.
۲) استفاده سیاستگذاران ازرسانه های جمعی درمراحل اولیه یک موضوع برای تصمیم سازی
۳) به عنوان تنها منبع اطلاعات سیاسی در مواقع بحرانی
۴) اطلاعات رسانه ها غالباً برای تصمیم سازی حیاتی ترازبیشتراطلاعات رسمی هستند.
۱) سریع ترین منبع اطلاعاتی مفید:
تقریباً هیچ ابهامی در ذهن سیاستگذرانی که با آنها مصاحبه شده بود وجود نداشت که رسانه های جمعی سریعترین منبع اطلاعاتی در رویدادهای سیاسی مهم جهان هستند. البته برخی تمایز ات فکری بر روی چگونگی مفید بودن این اطلاعات وجود داشت که آن هم به دلیل برخی تصمیمات دارای ماهیت واقعی و قائم به ذات بود. برخی کارگزاران سیاسی اشاره کرده اند که درجه مطلوبیت اطلاعات فوری رسانه ها پایین است. در حالیکه دیگران به سرعت تحویل اطلاعات رسانه ها و اهمیت اثرگذاری شان گواهی داده اند: در زمره گروه اول، ویلیام کواند، عضو شورای امنیت ملی دولت کارتر قرار دارد، که شک بسیاری به رسانه ها به عنوان یک منبع اطلاعاتی مفید و سریع داشت و گفت بر روی مسایلی که من با آنها سر و کار داشتم، تلگراف ها اغلب منابع اولیه اطلاعاتی بودند برای نمونه در جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل هزاران کانال اطلاعاتی دیگر در اختیار داشتم.
دانیل کورتزر، رئیس امور خاورمیانه ای در بخش سیاستگذاری و برنامه ریزی هیأت دولت معتقد است که رسانه ها اطلاعات غیرقابل دسترسی را از منابع رسمی حتی زمانی که کارگزاران در صحنه بودند، را گردآوری کردند.
اکثر پاسخگویان** با هادین کارتر سخنگوی دولت قبلی کارتر و دانیل کورتزر کاملاً موافق بودند که رسانه ها اغلب اوقات اطلاعات را خیلی سریع گردآوری می کنند و می توانند منبع مفیدی از اطلاعات سیاسی باشند. ۸۷درصد پاسخگویان نمونه هایی را ذکر کنند که رسانه ها تنها منابع اطلاعاتی در دسترس برای تصمیم گیری بوده اند. ۶۵درصد موافق بودند که رسانه ها سریعترین منبع اطلاعاتی برای تصمیم سازی بوده اند. شمار بسیار کمی از پاسخگویان ۸/۷ درصد معتقد بودند که رسانه ها سریعترین منبع اطلاعاتی تنها در مواقع بحرانی هستند.
۲) کاربرد رسانه ها در مراحل اولیه چرخه سیاست گذاری
جنبه دیگر نقش رسانه ها به عنوان یک منبع اطلاعاتی سریع، میزان کاربرد آنها در مرحله تعیین و شناسایی مسئله در مراحل اولیه چرخه سیاستگذاری است. ۷۴ صدرد پاسخگویان اشاره کرده اند که رسانه های جمعی در این مرحله تأثیر اندکی دارند در مقابل ۲۸ درصد معتقدند که تأثیری نداردو۴۰ درصد اشاره کرده اند که این تأثیر زیاد یا برجسته است. ۵۳ درصد (کارگزاران سیاست خارجی) پاسخگویان در پیمایش لنیسکی، معتقدند که رسانه ها تأثیر عظیمی بر سیاست در مراحل اولیه چرخه سیاستگذاری دارند و ۸۱ درصد تأکید بر بسیار زیاد یا بسیار کم دارند. در مقایسه با ۲۰ درصدی که رسانه ها را فاقد هیچگونه تأثیری بر روی سیاست دانسته اند.
۳) کاربرد رسانه ها در مواقع بحرانی
نیروهای سیاست خارجی غالباً بر اطلاعات دریافتی از رسانه ها در خلال بحرانها تأکید دارند. ۶۱ درصد پاسخگویان اشاره کرده اند که رسانه ها غالباً سریعترین منبع اطلاعاتی در مواقع بحرانی هستند. به طوری که در هواپیما ربایی twa نشان داده شد که رسانه های جمعی غالباً تنها منبع اطلاعاتی در آغاز یک موقعیت بحرانی هستند و کارشان در سراسر بحران با حجم زیادی ادامه دارد.. مثال: در چریان حمله به نیکاراگوئه در سال ۱۹۷۹ دولت امریکا نتوانست هیچ کاری انجام دهد در مقایسه با آنچه رسانه های خبری انجام دادند.
دکتر جرالد کیپر مشاور ABC در امور خاورمیانه در این مورد می گوید: در هر بحرانی که شما به اطلاعات حال و گذشته آن نیاز دارید، اطلاعات رسانه ها بسیار صحیح و دقیق است و دولت بر آن تکیه می کند.
۳) اطلاعات رسانه ها می تواند حیاتی و حساس باشد.
هارولدساندرس، معاون پیشین وزارت کشورامریكا، اطلاعات اولیه دریافتی از رسانه ها را حیاتی توصیف می كند:"ساعات اولیه جنگ ۱۹۶۷ را هم ما از طریق گزارشهای رسانه ها از پایتخت های گوناگون خاورمیانه نگاه می کردیم. مواد اصلی این گزارشهای لحظه ای از سفارت خانه ها سرازیر می شد که احتمالاً منابع جامع و موثقی داشتند. در یک بحران ما به اطلاعات رسانه ها وابسته هستیم".ساندرس در این اظهار نظر تنها نیست. به طوری كه بسیاری از کارگزاران سیاست خارجی، اظهار داشتند در رویدادهای بحرانی حملات سریع، رسانه ها می توانند اطلاعات بسیار تعیین کننده ای را تهیه کنند. در حادثه هواپیما ربایی TWA سی ان نه تنها اطلاعات را از همه شبکه ها پخش کرد، بلکه قبل از منابع رسمی توانست به واشنگتن بگوید که چه چیزی اتفاق افتاده است و بازیگران چه کسانی هستند. ۸۷ درصد پاسخگویان پیماییش لینسکی با این موضوع موافق بودند که در موقعیت ها و رویدادهای بحرانی و حملات سریع و غافلگیرانه و حوادث تروریستی رسانه ها تنها منابع اطلاعاتی حیاتی و حساس بوده اند.
● نقش رسانه ها: ابزار تروریستی
در بسیاری از منابع دانشگاهی و عمومی در مورد تروریسم گفته شده که تروریست ها از رسانه ها برای تحت تأثیر قرار دادن سیاست خارجی امریکا به طور موفقیت آمیزی استفاده کرده اند. همانند حادثه هواپیما ربایی پرواز ۸۴۷ TWA. اما آیا تروویژن موفق است؛ آیا فعالیت های همه رسانه های مرتبط با تروریست ها به تغییراتی در سیاست خارجی امریکا منجر می شوند. کارگزاران سیاسی مورد پرسش در این تحقیق لینسکی چنین فکر نکردند: آنها موافقند که تروریست ها کاملاً ماهرانه و موثر از رسانه ها برای تحریک واکنش های دولت در مورد اعمالشان استفاده می کنند. اما این اثرگذاری زیاد نیست.
در مورد انتفاضه، اسرائیل اسیران درخواست شده از سوی هواپیما ربایان را آزاد کرد. تروریست ها بااستفاده ماهرانه از رسانه ها این مهم را به انجام رساندند که حرکت هواپیما ربایی ثابت بماند اما ابتکار عمل سیاسی را در دست خود نگهدارند.
این همچنین در مورد دانشجویانی که سفارت امریکا در تهران را اشغال کردند، صدق می کند. اما در مورد دیگر تروریست ها صادق نیست. مثل کشتی اشیل لورو ،کسانی که اصلاً رسانه ها را درک نکردند و دسترسی محدودی به آنها داشتند.
کارگزاران سیاست خارجی کاملاً معتقدند که سازمانهای بیرونی غیردولتی همانند گروههای ترور بااستفاده از رسانه ها اثرگذاری و پیدایی خود را تقویت کردند و قادر به بدست آوردن توجه سطوح بالاتر در دولت شدند. ۸۳ درصد گفتند که رسانه ها سازمانهای بیرونی را تقویت می کنند. ۶۴ درصد گفتند که کاربردرسانه ها سطح توجه بالاتر دولت را جلب می کند (کمتر از ۱۱ درصد گفتند که هیچ اثری ندارد).
كریستوفر وان هالن عضو کمیته روابط خارجی سنا، اصرار دارد که این رسانه ها هستند که جدید هستند نه تروریسم. و اینکه همه امتیازهای سیاسی گرفته شده، نتیجهٔ دسترسی آنان به رسانه هاست.فیلپس اوکلی معاون سخنگوی هیات دولت، بین دولت هایی که در معرض تروریسم قرار داشته اند، تفاوت قایل شده و گفته که میان کشورها در آمادگی شان برای فعالیت های تروریست ها و عملیات آنها و تأثیرگذاریشان از طریق رسانه ها تفاوت وجود دارد. برای مثال در بحران گروگان گیری ایرانی ها، بنظر من دولت اجازه این کار را داد. اما این مسئله در موردی تری وایت در بریتانیا صدق نمی کند.
به طور کلی سیاستگذاران بر این باورند که تروریست ها و گروههای حاشیه ای از رسانه ها برای تأثیرگذاری بر سیاست های ایالات متحده و دگرگونی وتغییر بروندادهای آن استفاده می کنند، همانند هواپیما ربایی ۸۴۷ TWA که در آن رسانه ها به تروریست ها خدمت کردند تا با استفاده از یک وسیله ارتباطی جهانی، درصدد تغییر سیاستگذاری برآیند. تروریست ها از رسانه ها به منظور جهانی کردن اعمال و پیام هایشان استفاده می کنند. آنها از طریق رسانه ها با دولت های هدف و دیگر کشورها به منظور تأثیرگذاری و حفظ ابتکار مذاکره ارتباط برقرار می کنند.
● نقش برجسته سازی رسانه ای
در این نقش، اولویت های پیام های رسانه ای در اولویت برنامه های سیاست خارجی قرار می گیرد. آیا رسانه ها اولویت کارگزاران سیاست خارجی را با بالا بردن اهمیت موضوعات و حوادث و جهانی کردن آنها تعیین می کنند؟ انتفاضه نشان داد که رسانه ها چگونه با برجسته سازی واقعه باعث یک تغییر طولانی مدت در ساختار روابط ایالات متحده امریکا و اسرائیل شدند.
بیشتر پاسخگویان به پیمایش لینسکی معتقدند که افراد و گروههای حاشیه ای با به دست گرفتن پوشش رسانه ها قادر می شوند تا اثرگذاری خود را تقویت کرده و توجه سطوح بالاتر گروه سیاست خارجی را جلب کنند. اما برخی از مصاحبه ها واریانس زیادی را در این زمینه نشان می داد. مثلاً برژینسکی معتقد است که برجسته سازی از کاخ سفید به رسانه ها جریان پیدا می کند نه از رسانه ها به کاخ سفید.
کارتر هم معتقد است که نقش آشکار رسانه ها در برجسته سازی زمانی است که آنها مناطق و کشورها را جهانی می کنند. رسانه ها با تمرکز بر حوادث ویژه ای در نقطه ای از جهان آن را به جایگاه بالایی در ذهن و افکار عمومی، کنگره وحتی دیپلمات های هیأت دولت می رسانند. نتایج سوالات پیمایش لینسكی ،که پرسیده شده بود که" چه اندازه پوشش رسانه ای مثبت یا منفی بر اهمیت و اولویت یک موضوع در سلسله مراتب سیاست خارجی موثر است؟"، نشان می دهدکه اکثریت عظیم، یعنی ۷۷ درصد پاسخگویان (کارگزاران سیاست خارجی) به پیمایش لینسکی معتقدند که این پوشش مثبت یا منفی می تواند اهمیت یک موضوع را در سلسله مراتب اولویت های سیاست خارجی تعیین کند، اما ۲۳ درصد گفتند که پوشش مثبت یا منفی تأثیری در این زمینه ندارد.
۸۲ درصد افراد مورد مصاحبه نیز گفتند که توجه رسانه های جمعی به یک رویداد منطقه ای می تواند آن رویداد و منطقه را در اولویت سیاست خارجی کشور قرار دهد.
● نقش رسانه ها: نمایندگی دیپلماتیک
رسانه ها همیشه به خاطر دخالت در سیاست خارجی مورد انتقاد بوده اند، اما کارگزاران سیاست خارجی درگیری رسانه ها در سیاست خارجی را یک مساله عادی می دانند. اگرچه این موضوع می تواند، پیامدهای متفاوتی داشته باشد. مواردی از جمله هواپیما ربایی TWA، نمونه های متعددی از دخالت رسانه ها در سیاست خارجی بود. به طوری که رسانه ها هم ابزار مذاکره بودند و هم با حفظ یک ماهیت مستقل، به دنبال اهداف (اطلاع رسانی)خود بودند.
رونالد ریگان، نقش رسانه ها را به خاطر دخالت در فرآیندهای مذاکره، حساس و حیاتی توصیف کرد. درگیری واقعی رسانه ها در سیاست خارجی امریکا در خلال هواپیما ربایی TWA بود واین مساله تغییراتی بنیادین را در رابطه گروه سیاست خارجی و رسانه ها پدید آورد. آیا فعالیت های تلویزیون در خلال هواپیما ربایی TWA، تغییرات بیشتری را در سیاست خارجی امریکا پدید آورد یا فعالیت های جان سالی (یکی از رابطین کندی و کارگزاران شورای در خلال بحران موشکی کوبا) تأثیر بیشتری داشت. سالی کاملاً بی صدا و پنهان عمل می كرد و حتی زمانی که به مطبوعات درز پیدا کرد، از نقش اوتنها به عنوان یک فعالیت میهن پرستانه یاد شد. اما در حادثه TWA تلویزیون سیاست خارجی ملی را کاملاً دگرگون کرد.
دو جنبه از نقش های دیپلماتیک رسانه های جمعی از میان مصاحبه ها سربرآورد، یکی دخالت دیپلماتیک رسانه ها در مذاکرات و دیگری دیپلماسی تلویزیونی.
۱) دخالت دیپلماتیک
۷۴ درصد کسانی که به طور شخصی به آنها مصاحبه شد، مواردی را اشاره کردند که رسانه ها در سیاست خارجی دخالت کرده بودند، اما آنها این دخالت را به عنوان نقش مثبت نپذیرفتند. ۷۸ درصد پاسخگویان سوال گفته بودند این دخالت ها اثرات منفی و بدی را بر برونداد سیاست خارجی ایالات متحده امریکا می گذارد.
۲) دیپلماسی تلویزیونی:
دیپلماسی تلویزیونی همان ملاقات ها و گفتگوهایی است که از طریق رسانه ها توسط نماینده های ملی کشورها با یکدیگر انجام می شود.
کارگزاران سیاست خارجی نظرات متفاوتی دربارهٔ ظهور تدکابل استایل تلویزیون دیپلماسی ای که نماینده های ملی را گردهم آورده تا روی امواج با یکدیگر در مورد موضوعات مختلف گفتگو کنند، دارند. پس از آن شبکه ها و رسانه های مستقل دیگری، اقدام به بخش «پل های فضایی» کردند که کارگزاران سیاسی و شهروندان کشورهای گوناگون را به همدیگر پیوند می داد تا از طریق تلویزیون موضوع های مورد اختلاف را به بحث بگذراند.
▪ اما آیا تأثیر دیپلماسی تلویزیونی بر سیاست خارجی منفی است یا مثبت؟
پاسخ مصاحبه شوندگان گیج کننده بود اما وزنه به طرف منفی سنگینی می کرد. تنها ۲۶ درصد گفتند که تلویزیون به Sound policy کمک کرد، ۳۵ درصد هم گفتند که هم کمک کرد و هم مانع شد، ۱۷ درصد گفتند که صدمه زد و ۲۲ درصد فکر کردند این سوال بی ربط است.
▪ نماد دیپلماتیک
سفیر سابق ویتنام «ترن وان دین» در کتاب خود «ارتباطات و دیپلماسی در جهان متغیر» در سال ۱۹۸۷ نوشت که «از زمان جنگ جهانی دوم، کاربرد گسترده رسانه ها در دیپلماسی که به آن دیپلماسی عمومی یا همگانی گفته می شود، ظاهر و باطن دیپلماسی را دگرگون کرده است.
این تغییر دگرگونی را تقریباً یک دهه پیش جرج دالی، قائم مقام دولت در امور سازمانهای بین المللی مطرح کرده است که رشد عظیم تكنولوژی ارتباطات در دو دههٔ گذشته با فرآیندهای استعمارگرایی مجدد و افزایش نفوذ ارتباطات غربی در جهان سوم همراه بوده است که از سوی برخی به عنوان تلاش جدیدی در راستای سلطه قدرت های استعماری پیشین تعبیر شده است.
بیشتر مصاحبه شونده ها اظهار داشتند که تمامی تکنیک ها و نمادهای به کار رفته در رسانه ها از سوی کارگزاران بسیاری، در جهت نشان دادن امتیازات، برتری ها و اولویت های امریکا به دیگر ملت هاست. ریگان در این زمینه گفته است که «فایده یک رسانه برای رئیس دولت، تلاش برای تأثیرگذاری بر دولت های دیگر است. من از رسانه های بین المللی در چندین مورد بهره بردم، بویژه در جریان دیدارم از آلمان شرقی و ژاپن و در جریان پاسخگویی به سوالات مردمان شهر محل دیدارم در این کشورها.
کاربرد رسانه ها برای جنبه های دیپلماتیک گوناگون هستند و شامل کاربرد رسانه ها برای مذاکره با دولت هایی که برقراری ارتباط با آنها از راههای دیگر ممکن نبود و یا فرستادن نمادها و نشان هایی برای تأثیرگذاری بر مردم و آژانس های دولت های دیگر و دریافت نمادهایی از آنها (آدرس های ماهواره ای برای تبادل پیام های مردم با رهبران خارجی، کنفرانس های مطبوعاتی، برنامه های خبری، کنفرانس های ماهواره ای با کارمندان سفارتخانه ها و ....) می شود.
۸۶ درصد پاسخگویان به پیمایش لینسکی گفته اند که آنها سعی می کرد تا از طریق رسانه ها پوشش رسانه ای آژانس های دولت های دیگر را تحت تأثیر قرار دهند و ۷۸ درصد گفته اند که رسانه ها برای تأثیرگذاری بر دولت های خارجی استفاده کرده اند.
۷۸ درصد مصاحبه شونده ها موافق بوده اند که ارتباطات رسانه ای با افراد دیگر ملت ها یک ابزار سیاسی مفید است و همچنین گفتند که این امر به یک واقعیت زنده در فرآیند سیاست خارجی تبدیل شده است.
همچنین سیاستگذاران ایالات متحده درک کرده اند که دولت های خارجی نیز سعی دارند تا از رسانه ها برای دستکاری و تصرف سیاست خارجی ایالات متحده بهره گیری کنند. ۹۲ درصد پاسخگویان گفته اند که آنها مواردی را سراغ دارند که دولت های خارجی از رسانه ها برای تأثیرگذاری بر سیاست ایالات متحده استفاده کرده اند. برای مثال گورباچف با مهارت خاصی از تلویزیون به عنوان ابزار مذاکره با مردم ایالات متحده استفاده کرد. کارتر نیز گفته است که انور سادات و بگین نیز از رسانه ها برای تأثیرگذاری بر سیاست ایالات متحده از طریق افکار عمومی امریکا استفاده کردند. به گفته کارتر، با وجود استفاده آشکار سادات از تلویزیون در ایالات متحده در خلال دورهٔ کمپ دیوید بگین نیز به خوبی از رسانه های برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی ایالات متحده بهره گیری کرد.
*ابن مقاله ترجمه بخشی از کتابmass media and american foreign policy است که خودم ترجمه کردم.
**استنادات و آمارهای ذکر شده در این مقاله براساس پیمایش لینسكی (یک محقق امریکایی) در گفتگو و مصاحبه با کارگزاران سیاست خارجی امریکااست
منبع : راه ارتباطات


همچنین مشاهده کنید