پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

الگوهای رسانه‌های غربی برای فضاسازی علیه ایران


الگوهای رسانه‌های غربی برای فضاسازی علیه ایران
رسانه‌های غربی فضای تهدیدآمیز علیه ایران را چگونه شکل می‌‌دهند؟
محافل سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکا در طی چند جنگ گذشته از جمله جنگ اول خلیج فارس، حمله به افغانستان و همچنین تهاجم نظامی به عراق از طریق محدود کردن یا مدیریت کردن ارائه اطلاعات و انعکاس آن به مردم کوشیدند واقعیات جنگ را وارونه و غیر واقعی جلوه دهند. این مسئله از نقش‌آفرینی تاثیرگذار رسانه‌ها در زمینه‌سازی و توجیه مداخله نظامی و همچنین پوشش رویدادها و صحنه‌های جنگ حکایت می‌کند. گسترش رابطه جنگ و رسانه تا آنجا پیش رفته است که ژان بودریار،‌ فیلسوف فرانسوی، در زمینه جنگ در خلیج فارس همه چیز را به دیده تردید می‌نگرد و آنها را نمادی از تجسم می‌خواند و این سوال را در اذهان بر می‌انگیزد كه جنگ خلیج فارس یا جنگ رسانه ؟
به بیان بودریار، جنگ خلیج فارس رخ نداده است و واقعیت ندارد، چون هیچ تفاوت بنیادینی میان این جنگ و یك جنگ استودیویی وجود ندارد. در واقع رسانه‌ها در این جنگ به صورت زیر لایه‌هایی پنهان از تلاش برای نشان دادن چیزهایی در آمدند كه پایه و اساس اطلاعات آنها تغییر كرده و روی دیگری یافته بودند. به گونه‌ای که اتفاقی مثل جنگ خلیج فارس برای اكثریت خاموش كشورهای اروپایی و آمریكایی، چیزی جز یك برنامه تلویزیونی نیست، برنامه‌ای كه مثل تمام برنامه‌ها و سریال‌های دیگر، علاقمندان خاص خودش را دارد و از تكنیك‌های خاصی سود می‌برد. برای هیچكدام از بینندگان برنامه جنگ خلیج فارس مهم نیست كه آیا واقعا هواپیماهایی كه بی درنگ، میلیون‌ها تن بمب بر سر عراقی‌ها ریختند، واقعیت دارند یا نه! بینندگان به دنبال هیجان هستند و این هیجان می‌تواند در یك جنگ استودیویی تولید شده باشد و نیز ممكن است كه در خلیج فارس با هواپیماهای واقعی، بمب‌های واقعی و قربانیان واقعی تولید شده باشد و شاید بتوان گفت این همان تحولی است که مك‌لوهان نیز پیش‌بینی كرده و گفته بود جنگ‌هایی كه در آینده رخ خواهند داد به وسیلهٔ تسلیحات جنگی و در میدان‌های نبرد نخواهند بود بلكه این جنگ‌ها به دلیل تصوراتی رخ خواهند داد كه رسانه‌های جمعی به مردم القاء می‌كنند.
از آغاز فضا‌سازی هدفمند رسانه‌های غربی درباره برنامه هسته‌ای صلح آمیز ایران، احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران نیز همواره به عنوان یکی از گزینه‌های مطرح در فضای رسانه‌های غربی ‌برای ارعاب و اعمال فشار به ایران برای توقف برنامه هسته‌ای مورد توجه بوده است‌.
این رسانه‌ها در مقاطع مختلف برای پیشبرد این رویکرد تبلیغی، سناریوهای مختلفی را تدوین و از استراتژی‌ها و تکنیک‌های جنگ روانی متنوع و پیچیده‌ای برای تحقق آن بهره می‌گیرند. به طور مشخص تحلیل گفتمانی رسانه‌های غربی در طول چهار سال گذشته از پیگیری چند سناریوی هدفمند حکایت می‌کند..
۱) سناریوی حمله یکجانبه رژیم صهیونیستی به تاسیسات اتمی ایران
۲) سناریوی حمله مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی به تاسیسات اتمی ایران
۳) سناریوی حمله نظامی محدود آمریکا به تاسیسات اتمی و صنایع نظامی ایران
۴) سناریوی حمله نظامی گسترده آمریکا به ایران
در مقاطع مختلف هر یک از این سناریوهایی تبلیغی، چارچوب فضای تبلیغی رسانه‌های آمریکایی را شکل داده، اما در مواردی نیز این سناریوها به صورت موازی و مکمل هم پیگیری شده است.
این که هریک از سناریوها تا چد حد به واقعیت نزدیک است و در واقع شناسایی لایه‌های واقعیت و مجاز در آنها همواره به عنوان یکی از پرسش‌های مورد توجه تحلیلگران سیاسی و رسانه‌ای بوده است و آنان با بهره‌گیری از الگوهای مختلف از جمله تحلیل گفتمانی، تحلیل مقایسه‌ای و تحلیل روندی می‌کوشند که مرزهای واقعیت و مجاز را در بررسی موضوع احتمال حمله آمریکا به ایران بازنمایی کنند. پرسشی که در اینجا مطرح است و شاید بتوان گفت کمتر مورد توجه قرار گرفته، این است که رسانه‌های غربی برای آماده ساختن زمینه مداخله نظامی در یک کشور از چه الگوهای رسانه‌ای بهره می‌گیرند؟
با توجه به تغییر و تحول سریع در روش‌های رسانه‌ها‌ی غربی در زمینه‌سازی و توجیه مداخله نظامی در کشورها، نمی‌توان بازنمایی دقیقی از تاکتیک‌های خبری و استراتژی‌های رسانه‌های غربی در ایجاد فضای تهدید‌آمیز علیه ایران ارائه کرد با این وجود شاید بتوان از منظر دیدگاه برخی تحلیلگران و نظریه‌پردازان رسانه‌ای به برخی از مشخصه‌های ( تاکتیک‌های خبری و استراتژی‌های) سناریوهای تبلیغی درباره تهدیدات آمریکا علیه ایران و احتمال حمله نظامی به ایران دست یافت:
۱) برجسته‌سازی ارزش خبری «برخورد»
فضاسازی تبلیغی رسانه‌های غربی درباره مسائل ایران به ویژه مسئله هسته‌ای به گونه‌ای است كه رویكرد به تخاصم و برخورد در آنها بیشتر از رویكرد به صلح است. این رسانه‌ها به صورت همسو و هدفمند اخبار و گزارش‌های خبری خود را از منظر ارزش خبری «برخورد» تنظیم و پخش می‌کنند. در واقع رسانه‌ها از ارزش خبری برخورد به صورت تکنیکی برای القای فضای تهدید استفاده می‌کنند. به گونه‌ای که این رسانه‌ها در فضایی پیچیده با بهره‌گیری از تکنیک‌های متنوع از جمله تحریف و اغراق، واقعیات را دستکاری و ایران را تهدیدی علیه صلح و امنیت جهان و منطقه معرفی می‌کنند بدون این که به علل و زمینه‌های آن (‌بافت واقعی ) پرداخته شود.
۲) «تنها‌سازی» ایران در عرصه بین المللی
رسانه‌های غربی در قالب اخبار و گزارش‌های خود به دنبال پیشبرد استراتژی تبلیغی انزوای بین المللی ایران هستند . این رسانه‌ها با بهره‌گیری از سوژه‌ها و تاکتیک‌های متنوع به دنبال پیشبرد این رویکرد تبلیغی هستند و این استراتژی به صورت آشکار و پنهان در چارچوب بیشتر گزارش‌های این رسانه‌ها پیگیری می‌شود . در واقع رسانه‌های غربی با بهره‌گیری از تاكتیك تنهاسازی، مدعی هستند که عملکرد نظام اسلامی در زمینه‌های مختلف به ویژه مسئله هسته‌ای، انزوای بین‌المللی ایران را به دنبال داشته است . بر این اساس با بهره‌گیری از تکنیک‌های خبری انگاره‌سازی و وانمایی، چهره‌ای از ایران در عرصه بین المللی ترسیم می‌شود که مبنای آن بر این پیش فرض استوار است که ایران هیچ حامی در جهان ندارد . رسانه‌های غربی پیش از تهاجم به عراق نیز چنین مسیری را پیگیری کردند به گونه‌ای که هیچ کشوری جرات مخالفت جدی با تهاجم به عراق را نداشت . در همین راستا رسانه‌های غربی به صورت موازی و در هم پیوندی با هم چهره‌ای تیره و تار از تحولات ایران در زمینه‌های مختلف به ویژه مسئله هسته‌ای و حقوق بشر ترسیم می‌کنند و با بالا بردن دامنه انتقادات از ایران و کشاندن آن به عرصه سازمان‌های غیر دولتی اعم از داخلی و جهانی، می‌کوشند روند افکار‌سازی بین‌المللی علیه ایران را به لایه‌های زیرین بکشانند.
۳) پیگیری استراتژی «ایران هراسی»
رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی با هدفمندی به دنبال مخدوش جلوه دادن ماهیت و ارکان نظام اسلامی هستند و با استفاده از تکنیک «بار عاطفی کلمات» و نسبت دادن برخی مفاهیم حساسیت برانگیز در افکار عمومی جهان غرب به ایران از جمله تروریسم و شرارت، می‌کوشند چهره نظام اسلامی را در عرصه بین‌المللی مخدوش سازند.این رسانه‌ها به صورت موردی با برداشت گزینشی و وارونه از سخنان آقای احمدی نژاد و قرینه‌سازی آن با دیدگاه‌های هیتلر می‌کوشند؛ استراتژی تبلیغی «ایران هراسی» را در افکار عمومی جهان تبلیغ کنند. نمونه عملی این رویکرد تبلیغی را می‌توان در گزارش‌های فاکس نیوز درباره مسائل ایران مشاهده کرد . این رسانه وابسته به محافل نو محافظه کار آمریکا با چینش هدفمند تصاویر آقای احمدی نژاد در کنار تصویر هیتلر،‌ می‌کوشد تصویری منفی از ایشان ترسیم ‌کند و در عین حال معانی پنهان در پس تصویر هیتلر از جمله نژاد پرستی و جنگ طلبی را در ذهن مخاطب تداعی ‌نماید.
۴) ترسیم چهره‌ای خشن و شرور از فرهنگ و تمدن ایرانی:
رسانه‌های غربی در مخدوش جلوه دادن چهره‌ ایران به اخبار و گزارش‌های خبری محدود نمی‌شوند بلکه در همطرازی با آن از دیگر قابلیت‌های رسانه‌ای همچون ساخت فیلم‌های ضد ایرانی نیز برای افکار‌سازی بین المللی علیه ایران استفاده می‌کنند. آیا بیراه پنداشته‌ایم اگر بگوئیم، رویکرد فیلم ۳۰۰، تلاشی برای تحریک افکار عمومی بر ضد ایران، فرهنگ و تمدن ایرانی است؟
۵) تکنیک لبه پرتگاه
برخی رسانه‌های غربی در مقاطعی چنان بر طبل جنگ می‌کوبند و همچنین اخبار و گزارش‌های خبری در این زمینه منتشر می‌کنند که به صورت هدفمند فضایی بسیار بحرانی ترسیم و تصویر می‌شود و این برداشت را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند که ما در آستانه جنگ هستیم و یا جنگ اجتناب‌ناپذیر است. اگر چه برخی مقامات آمریکایی در واکنش به این فضای رسانه‌ای تهدید‌آمیز علیه ایران منکر وجود هرگونه طرحی برای حمله به ایران هستند اما ترسیم فضای تهدید‌‌آمیز علیه ایران همچنان پیش فرض غالب رسانه‌ای است. در مقاطعی برخی از این رسانه‌ها از جمله فاکس نیوز از الگوهایی استفاده می‌‌کنند که از آن شمارش معکوس برای حمله به ایران برداشت می‌شود و در عین حال با ارائه اخبار جدید و عمدتا کذب، فضای هیجانی را شکل می‌دهند که دایره نگرانی از تهدیدات را در لایه‌های مختلف جامعه گسترش دهند.
۶) تلاش برای ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت
تلاش برای ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت از استراتژی‌های تبلیغی ثابت محافل سیاسی و رسانه‌ای آمریکا است .در مقطع فعلی در راستای ایجاد فضای تهدیدی و بحرانی علیه ایران، دامنه فضاسازی رسانه‌های آمریکایی در این زمینه افزایش یافته است و این رسانه‌ها از منظرهای مختلف به دنبال پیشبرد این استراتژی هستند . تشویق قومیت‌گرایی، تلاش برای ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی و.. نیز در چارچوب استراتژی تلاش برای ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت و همچنین فعال کردن زمینه‌های واگرایی پیگیری می‌شود . ‌ در مجموع می‌توان گفت جنگ رسانه‌ای برای بسترسازی حمله نظامی احتمالی به ایران شکل گرفته‌ است و در هر مقطع در چارچوبی جدید خود را نشان می‌دهد .
علی اکبر هراتی


همچنین مشاهده کنید