پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

آمریکا و تقابل با بیداری اسلامی


آمریکا و تقابل با بیداری اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز بیداری اسلامی، جهان اسلام مفهوم جدیدی مستقل از مناطق جغرافیایی پیدا کرده است. جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان محور خیزش و بیداری اسلامی در واقع در کانون بحرانها و درگیریهای مذکور قرار دارد.
باید بر این نکته تاکید کنیم که مهمترین اثری که پیروزی انقلاب اسلامی بر این حوزه وسیع جغرافیایی داشته است احیاگری و بیدارگری ملتهای مسلمان است. این مسئله موجب خیزش جمعی توده های مسلمان نه تنها در رویکرد مجدد به انجام فرائض دینی بوده بلکه موجب طرح اسلام سیاسی بر این مبنا گردیده که اسلام می تواند پایه و اساس نظام سیاسی را در دنیای مسلمان شکل دهد. در نتیجه خیزش های اسلامی در قالب نهضت های آزادی بخش و استکبار ستیز شکل تازه ای به خود گرفت.
ور میانه که در طول ۴ قرن گذشته جولانگاه یکه تازی قدرتهای استعماری غربی بوده است اینک با الهام از انقلاب اسلامی به پا خاسته و به تقابل با استکبار غرب و به ویژه آمریکا پرداخته است. اجرای سیاستهای کلانی همچون انقلاب اسلامی و حمایت از جنبش های آزادی بخش مسلمان از سوی رهبران جمهوری اسلامی بعد از پیروزی انقلاب باعث شد تا منافع مستکبران غربی و شرقی خصوصا آمریکا در نقاط مختلف عالم هر چه بیشتر و جدی تر لطمه بخورد.
از این دوران به بعد بود - دوران بعد از پیروزی انقلاب - که استراتژیست های آمریکایی جبهه ی نبرد با انقلاب اسلامی ایران را در خارج از مرزهای ایران قرار دهند و تلاش نمودند سدی در مقابل شیوع اسلام ایجاد کنند و پروژه صدور و نهادینه نمودن انقلاب را ناکام گردانند.
این طور که به نظر می رسد آمریکا در دو دهه ی گذشته برنامه مدون و محکمی جهت مقابله با شیوع و رشد اسلامگرایی در منطقه نداشته و هم اکنون از جانب این قضیه احساس خطر جدی می نماید.
نمونه ی بارز این مسئله جنگ ۳۳ روزه میان دلاورمردان حزب الله ورژیم اشغالگر قدس می باشد. قضیه ی لبنان و بیرون راندن اسرائیل از اراضی اشغالی در واقع زنگ خطری برای آمریکا و همپیمانانش بود تا مبادا موج اسلامگرایی آنها را نیز با خود ببرد. پیرو همین سیاست ها هم آمریکا سعی کرد در این کشور نقش موسسات و گروههای بنیادگرای اسلامی را کم رنگ نماید و محوریت دولت را در کشور جدی کند.
اما این ترفند سود چندانی نداشت و حزب الله با یک تفکر متاثر بر انقلاب اسلامی ایران و حمایت های مادی و معنوی جمهوری اسلامی ایران به جایگاه و رشد قابل توجهی در میان مردم لبنان دست یافت و توانست آنگونه که باید در راه تحقق آرمانها و اهداف اسلامی قدم بردارد و به آمریکا و هم پیمانانش امتیاز ندهد.
فارغ از این نمونه‌ باید اشاره کنیم آمریکا با طرح موضوعاتی همچون خاورمیانه ی بزرگ و استفاده از اهرم های تبلیغاتی مثل مبارزه با تروریسم روز به روز سطح درگیری اش را با این خیزش و موج اسلامی افزایش می دهد و قصد دارد این سیاستها را هر چه قدرتمندانه تر برای سرکوب حرکتهای اسلامی و تقابل با اسلام سیاسی و ترویج نظام فرهنگی سکولار به کار گیرد. شایان ذکر است حمله به افغانستان و عراق و کشتار مردم مسلمان و بی گناه نیز به نوعی در راستای این مبارزه ی گسترده با بیداری اسلامی می باشد.
درقبال یکسری از کشورهای مسلمان که در اطراف ایران و یا در نقاط دیگر جهان پراکنده اند نیز آمریکا و هم پیمانانش دقیق تر و زیرکانه تر وارد عرصه شده اند. آنها سعی کرده اند با تحت کنترل قرار دادن دولتهای کشورهای مذکور عرصه را بر خیزش و حرکتهای اسلامی تنگ نمایند و از بروز هر حرکت و فعالیت اسلامی که به ضرر منافع آنها می باشد جلوگیری نمایند.
نمونه ی این موارد را می توان در کشورهایی همچون اردن،‌ یمن و مصر دید. در اصل تمایل و وابستگی کامل دولتمردان این کشورها به آمریکا به نوعی از بین بردن هر گونه تحرک دینی و مذهبی - بر ضد منافع استعماری - در نطفه می باشد.
اما جمهوری اسلامی ایران باید بر اساس وضع موجود سیاست خارجی را به صورت راهبردی و کاربردی جهت دهد. موارد زیر از جمله ی مهمترین نکاتی است که می توان در این زمینه به آن اشاره کرد:
جمهوری اسلامی باید در جهت دادن به بیداری و احیاء تفکر اسلامی نقش هدایت کننده را داشته باشد و ضمن مقابله با حرکتهای انحرافی در جهت وحدت اسلامی و حمایت از نهضت های اصیل اسلامی تلاش نماید. دست اندرکاران امر باید با برنامه ریزی گسترده بویژه در ابعاد فرهنگی در خنثی سازی طرح خاورمیانه بزرگ نقش آفرین باشند.
در واقع امروز جنبش های مردمی در داخل کشورهای مختلف در سطح جدی مورد فعالیت هستند و بعضا نقش گسترده تر از دولتهای ملی را در عرصه بین المللی بازی می کنند و تاثیر قابل توجهی بر روند تحولات جهانی می گذارند.
یک گروه اندک با تعداد کمی از نیروی انسانی با تکیه بر توانایی ایدئولوژیک و قدرت ایمان می توانند قدرتهای بزرگی را فراری دهند و آنها را به زانو در بیاورند. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید به گونه ای باشد که با حمایتهای مادی و معنوی و با به کارگیری یک سیاست فعال پویا و سازنده در راستای تقویت این جنبش ها حرکت نماید تا نقشه ها و برنامه های خصمانه ی قدرتهای جهانی را با بن بست مواجه نماید.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هر چه بیشتر باید به سمتی حرکت کند که تعریف روشن و مقتضی از تروریسم ارائه داده و نه تنها از تسری مفهوم اشتباه و تحریف شده آن به نهضتهای آزادیبخش و مقاومت جلوگیری کند بلکه تروریسم دولتی را نیز مطرح و در کنفرانس اسلامی و مراکز رسمی و بین المللی دیگر مورد توجه قرار دهد و نهایتا در مجمع عمومی سازمان ملل آن را ارائه کرده و در تصویب و تثبیت آن تلاش نماید.
کشورهای جهان اسلام اگر چه دارای هویت دینی می باشند اما جهت گیری سیاسی‌ فرهنگی و اقتصادی آنان با یکدیگر متفاوت می باشد.
این امر موجب بوجود آمدن مخاطرات قابل توجهی برای سیاست خارجی و منافع ملی ایران می باشد می توان سیاست خارجی و تعامل ایران با کشورهای جهان اسلام را در این سطح قرار داد که همکاریهای منطقه ای و فرامنطقه ای افزایش فراوانی یابد.
در واقع ایجاد زمینه های تعامل و همکاری سازنده در روابط فرهنگی‌ اقتصادی‌ سیاسی و امنیتی ایران با کشورهای جهان اسلام باعث می شود تا رشته های تعامل و پیوند محکمتر شده و تلاش در جهت همگرایی‌ اتحاد و انسجام بر محور ارزشهای دینی و مذهبی بیشتر گردد.
حامد رشیدی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید