پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


کسب و کار؛ دیروز و امروز


کسب و کار؛ دیروز و امروز
در این مقاله سعی می‌كنیم، جنبه‌های گوناگونی از مدیریت منابع اطلاعاتی (IRM) را معرفی كرده درباره‌شان حرف بزنیم. قصد داریم افق دیدگاههای افراد را نسبت به كار و مسئولیت‌هایشان وسیعتر كنیم.
در عرض ۳۰ سال گذشته، در كار مدیریت و خدمات مشتریان مسائل گوناگونی دیده‌ام. مسائلی چون مشتریانی كه با این سیستم‌های پیچیده خدماتی و اطلاعاتی درگیرند و كارشناسانی كه هر روز ابداع و نوآوری تازه‌ای را معرفی می‌كنند. علاوه بر این كارشناسان منابع اطلاعاتی و مدیرعاملان ومدیران اجرایی با هم تعامل می‌كنند كه می‌تواند برای رفاه مشتریان و رونق كسب و كارها مفید و سازنده باشد اما باید توجه كنید كه همان طوری كه این دو گروه قادرند تغییرات و نوآوریهای سازنده‌ای خلق كنند اما امكان برتر شدن اوضاع هم اندك نیست. من هم این خرابكاری‌ها را دیده‌ام و هم تغییرات سازنده را و با عوامل این دو دسته كار را هم دیده با آنها صحبت كرده‌ام. سیر این تحولات و ابداعات كه می‌تواند بسیار كوچك یا بسیار گسترده باشند، چهره كار و تجارت را عوض كرده است. این بازار و كسب و كارهایی كه من اكنون با آنها روبرو هستم با آنچه در دهه ۱۹۷۰ بود، تفاوت دارد.
پس از ارائه مشاوره‌های گوناگون و بحث‌ و گفتگو با صاحبان مشاغل، نكاتی را دریافته‌ایم كه همگی دال بر این هستند كه دورنما و گستره كسب و كار و تجارت متفاوت از دیروز است. تعدادی از این تفاوت‌ها را در زیر مطرح می‌كنم :
▪ دنیای امروز ما دنیایی مصرفی و به عبارتی یك بار مصرف است. دپارتمان‌های فن‌آوری اطلاعات مدام تحت فشارند چرا كه می‌خواهند با كمترین امكانات بیشترین بازدهی را داشته باشند و بهترین نتایج را به دست آورند. این فشار به مدیران برمی‌گردد چرا كه آنها از چگونگی فرآیند توسعه‌ آگاهی كافی ندارند. آنها به غلط تصور می‌كنند كه هرچه سخت‌افزار و امكانات سیستم‌های كامپیوتری مجموعه‌شان قویتر و پیشرفته‌تر باشند، توسعه‌یافته‌تر هستند و می‌توانند كسب و كار خود را سریعتر به نقطه اوج برسانند.اما اشكال اینجاست كه این اشخاص به مدیریت منابع اطلاعاتی خود بی‌توجه هستند. اگر مدیریت منابع اطلاعات (IRM) با قدرت و توانایی به كار گرفته شود، در مخارج یك شركت یا مجموعه تولیدی صرفه‌جویی خواهد شد آنها می‌دانند كه یك سخت‌افزار برایشان ارزش دارد اما هرگز دقت نمی‌كنند كه اطلاعات برآمده از این سیستم‌ها چقدر به كارشان خدمت می‌كنند. به همین دلیل است كه مدیران از پرسنل واحد IT بسیار توقع دارند چرا كه تحلیل می‌كنند حالا كه پول گزافی داده‌اند، پس منطقی است كه بازدهی خوبی داشته باشند. اما مدیریت این اطلاعات ضعیف است. از این رو كارشناسان IT نمی‌توانند كارشان را به نهایت انجام دهند بلكه فقط جزئی از این انتظارات برآورده خواهد شد. برنامه‌های نوشته شده چندان كارآمد نیستند چرا كه به خوبی پیش‌بینی نشده كه اگر آنها با سیستم‌ها و نرم‌افزارهای دیگر تداخل كنند، چه باید كرد. این مشكلات گاهی آنچنان شدید و كلافه‌كننده است كه بسیاری از تولیدكنندگان و خریداران نرم‌افزارها راضی شده‌اند كه از برنامه‌هایی یك بار مصرف استفاده كنند كه بتوانند در مدتی كوتاه و برای هدفی خاص كارایی داشته باشند و سپس از سیستم حذفشان كنند. كارشناسان IT دیگر وقت و حوصله ندارند كه نرم‌افزارهایی جامع تدوین كنند كه تمامی جوانب و وجوه سیستم‌ها را در نظر بگیرند و برای هر مشكل احتمالی راه حلی پیش‌بینی كرده باشند. اگر در گذشته اینچنین ابزارهایی خلق می‌شد، عرضه آنها دیگر مقرون به صرفه نیست و در این دوران خواهان ندارند. مردم امروز می‌خواهند كه ابزاری جوابگو داشته باشند كه مشكلشان را حل كند. دیگر نمی‌خواهند كه همیشه با یك نرم‌افزار حجیم و پیچیده كار كنند. آنها ابزارهای یك بار مصرف را ترجیح می‌دهند.
▪ مقتضیات یك كار حرفه‌ای در امروز با گذشته تفاوت دارد. مثلاً قبلاً مدیران عقیده داشتند كه اگر بخواهند در كسب و كارشان موفق باشند، كارگروهی لازم است. كاری كه تمامی افراد با هم مشاركت كنند و همگی بر یك هدف متمركز شوند. اما با محدود شدن دامنه كاركرد پروژه‌های توسعه، دیدگاههای مدیران هم عوض شده است. آنها امروز ابتكار عمل یك نفر را در كل گروه به اجرا می‌گذارند تمركز به آن شخص بوده و هدف تنها نتیجه خوب است. به عبارت دیگر آن انسجام و ادغام كارها دیگر در كار نیست. مدیران گذشته به تمامی اجزای یك سیستم می‌پرداختند. اما امروز جزئیات یا ریزه كاریهای یك برنامه خاص از كل پروژه مورد توجه است.
تفاوت دیگراینست كه چندین سال قبل، بر این تاكید می‌شد كه اگر قرار باشد بر مشكلات غلبه كنند باید در قالب سازمانی بزرگ و جامع فعالیت كنند. در حال حاضر كسب و كارهایی كوچك و متوسط خلق شده‌اند كه مالكان آنها می‌توانند با ابزارهایی ساده و ارزان هم كارشان را به جریان بیندازند. به همین علت آن كارهای گروهی گذشته دیگر چندان مشهود نیستند و گرایش فردگرایی و كار انفرادی افزایش یافته است. با این شرایط كسانی كه ابداع یا نوآوری در سر دارند و می‌خواهند پروژه توسعه‌ای را آغاز كنند، مجبور نیستند كه با گروهی بزرگ شروع كنند بلكه می‌توانند هرطور كه دوست دارند، فعالیت كنند. این روند جدید هم خوب است و هم بد. خوب از آن جهت است كه دیگر مضطرب نبوده مجبور نیستند كه با تنش و چالش‌های روابط بین فردی روبرو شوند. اما بد هم هست چرا كه جریان تك‌روی و فردگرایی رواج می‌یابد.
تفاوت دیگر اینست كه چندین سال پیش اگر كسی به فعالیتی دست می‌زد، از این كه دیگران از او بازخواست كنند و توضیح بخواهند، نگران نبود. اما الان مردم ترجیح می‌دهند كه سلب مسئولیت كنند یا از بقیه دستور بگیرند تا به حداقل مسئول نتایج كارشان باشند. اینجا پارادكس غریبی وجود دارد. كارمندان و كارگران خلاق هستند و ایده‌ای نوین در سردارند اما از طرفی چندان شجاعت ندارند كه خودشان و با مسئولیت خودشان این ایده نوین را بكار گیرند و تحولی ایجاد كنند. چرا كه می‌ترسند اگر كارشان خوب از آب درنیامد، كسی مواخذه‌شان كند. در عوض مایلند دستور بگیرند تا اگر اتفاق بدی افتاد، نفر دوم بازخواست شود. نكته جالب دیگری هم وجود دارد و آن اینست كه انتظارات مردم نسل‌های مختلف از خودشان با هم تفاوت دارد. هر روز كه ما بیدار می‌شویم،‌ به خودمان می‌گوییم كه امروز می‌خواهیم تماماً كارهایی درست و عقلانی بكنیم.
حالا مسئله اینست كه برداشت هر كدام از ما از كار درست و زندگی درست مختلف و گوناگون است. حتی اشخاصی كه از یك نسل هستند نیز برداشت‌ها و نگر‌ش‌های گوناگونی دارند و با این تفاسیر طبیعی و عادیست كه مردم دو نسل زمین تا آسمان با هم فرق داشته باشند. اكثر این تفاوت‌ها به اوضاع اقتصادی- اجتماعی مردم برمی‌گردد. نسل A از كاردانی، مهارت و كار حرفه‌ای یك برداشت دارد، نسل B چیز دیگری در ذهن دارد كه با A متفاوت است و نسل C از مفاهیم كاردانی، خبرگی و كار حرفه‌ای برداشت‌هایی دارد كه با B و از همه بیشتر با C فرق دارد. علاوه بر این اگر از كسی سوال كنید كه این كلمات چه چیزی را به ذهنش می‌آورند، پاسخ‌های متفاوتی خواهید شنید و چگونگی این جوابها به این بستگی دارد كه از چه كسی پرسیده باشید.
یك فاكتور دیگری هم وجود دارد كه می‌تواند بخشی از تفاوت كسب و كار امروز با دیروز را شرح دهد. نسل جوانتر، آنهایی كه در دنیای تجارت، فن‌آوری اطلاعات و مدیریت منابع اطلاعاتی، نوپا هستند، چندان به گذشته توجه نمی‌كنند. برای این اشخاص تحولات و پیشرفت‌های IT در طی چندین سال گذشته، اهمیتی ندارد. به همین دلیل تلاش می‌كنند، چرخی را كه به قدر عمر انسان‌ها قدمت دارد، باز هم بررسی كنند و با نرم‌افزارهای پیشرفته‌ بهترش كنند. بیشتر مدیران جوان دپارتمان‌های فن‌آوری اطلاعات، اظهار می‌كنند كه با مشكلاتی برخورد می‌كنند كه كاملاً جدید و منحصر به فرد است. مثلاً :
▪ كاربران نمی‌دانند كه چه می‌خواهند.
▪ سیستم‌ها درست ثبت نمی‌شوند و نظم دادن تمامی اجزای آن دشوار است.
▪ داده‌های گوناگون به كرات و به دفعات بسیار زیاد در سیستم‌ها تكرار می‌شوند.
اما حقیقت اینست كه این مشكلات از همان ابتدای توسعه IT وجود داشته‌اند، مثلاً من در دهه ۱۹۷۰ با یكی از همكارانم درباره این مشكلات بحث و گفتگو می‌كردم، امروزه كسانی كه قبلاً خود را «برنامه‌ریز» می‌خواندند، نام‌های تازه‌ای برای خود دست و پا كرده‌اند. نام‌هایی چون «تحلیلگران تجارت»، «طراحان كسب و كار» و «مشاوران راهنما». نكته اینست تا وقتی كه این اشخاص،‌ جور دیگری فكر نكنند، طرح ارائه نكنند و نگرش خود را تغییر ندهند، با كارشناسان چندین سال قبل تفاوتی نخواهند داشت.
و در آخر این كه باید بگویم با وجود پیشرفت‌هایی كه هر روزه بیشتر و بیشتر به زندگی شخصی و كاری ما نفوذ می‌كنند، روابط بین فردی و تعاملات اجتماعی ما دارد سیر نزولی طی می‌كند : بسیاری از ما در كارهایی ساده درمانده‌ایم. كارهایی چون نوشتن یك نامه اداری، شركت یا سخنرانی در یك كنفرانس و میتینگ، تبریك گفتن، تشكر كردن و برقراری ارتباطاتی كه می‌توانند كسب و كارمان را رونق دهند. ویژگی‌ مشترك تمام اینها لزوم برقراری روابط انسانی و تعاملات اجتماعیست. علاوه بر آن بسیاری نمی‌دانند كه چطور اهداف و خواست‌های خود را اولویت‌بندی كنند. دنیای اطراف ما، فضایی پر از جنجال و هیاهوست. تكنولوژی ما را محاصره كرده و هر روز چیز تازه‌ای را پیش رویمان قرار می‌دهد. باید یاد بگیریم كه چه چیزی ارزشمند است و به كسب و كار زندگی ما می‌افزاید و اجرا و بكارگیری چه چیزی در كار ما مفید نخواهد بود.
گاهی اوقات وقتی كه پروژه كلانی روی میزمان قرار می‌گیرد، هول می‌شویم و بدون فكر قبولش می‌كنیم. در مسابقه افزایش ثروت قرار داریم و گاهی در راه ثروتمند شدن، ورشكست می‌شویم.
كارآفرینان جوان و كسانی كه تازه وارد صنعت و كسب و كار IT شده‌اند، از من می‌پرسند كه صنعت IT به كجا خواهد رفت و آنها باید چطور فكر كنند. من جواب می‌دهم كه دیدگاه من متعلق به یك نسل قبل است و با نظارت و عقاید آنها تفاوت دارد. من نمی‌توانم به آنها بگویم كه چطور فكر كنند و چطور نكنند. دوم این كه اگر می‌خواهند در كسب و كار IT سود كنند باید بازار ویژه خود را پیدا كرده روی آن تمركز كنند و سوم باید انعطاف‌پذیر بوده بتوانند تغییرات را پذیرا باشند.
پدرم همیشه می‌گفت : «ما ۳۰ سال یاد می‌گیریم، ۳۰ سال پول درمی‌آوریم و ۳۰ سال پول خرج می‌كنیم.» من هم با او موافقم. در دهه ۲۰ زندگی همگی ما علاقه‌مند ومشتاق درس خواندن و فراگیری مطالب و اطلاعات جالب و نوین هستیم. ۳۰ سال دوم كسب و كاری راه میندازیم و مشغول جمع‌آوری ثروت هستیم. وقتی كه ۵۰ ساله می‌شویم، دوران بدی در انتظارمان است چرا كه اشخاص مسن‌تر، ما را زیر سوال می‌برند و جوانان قبولمان ندارند و ما را پس می‌زنند. دوران سختی است اما شما هم مثل یك فن‌آوری كه سیر تدریجی تكامل را طی كرده باشد، سیر زندگیتان را با تلاش به پیش برده‌اید. حالا می‌توانید آسوده و آرام و بدون تنش با سیر تكامل كسب و كار، فن‌آوری اطلاعات و مدیریت تجارت، همراه شوید و آن را به نظاره بنشینید.
By : Tim Bryce
مترجم : آذین صحابی
منبع : روزنامه تفاهم


همچنین مشاهده کنید