جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

بهداشت روانی


بهداشت روانی
بهداشت روان به مفهوم تامین و رشد سلامت روانی فردی ـ اجتماعی ،پیشگیری از ابتلا و درمان مناسب بیماریهای روانی و نوتوانی بیماران روانی است و در بهداشت روان فعالیتهای زیر بكار گرفته می شود.
▪ كلیه فعالیتهای كه در جهت تامین و گسترش سلامت روانی فردی و اجتماعی باشد.
▪ اقداماتی كه با كمك به درمان به موقع و مناسب بیماریهای روانی شیوع بیماری را كاهش دهد و از معلولیتهای بیشتر پیشگیری نماید.
▪ اقداماتی كه بیماران مزمن یا معلولین روانی را بكار و فعالیت فردی و اجتماعی دوباره هدایت و آنان را از معلولیت بیشتر برهاند .
دربهداشت به فعالیتهای بند اول و دوم پیشگیری اولیه ، به فعالیتهای بند سوم پیشگیری ثانویه و به فعالیتهای بند چهارم پیشگیری نوع سوم یا نوتوانی ( توانبخشی ) گفته می شود.
● انواع خدمات بهداشت روانی
برای فعالیتهای بهداشت روان روشها و برنامه های متفاوتی وجود دارد كه عبارتند از:
▪ آموزش بهداشت روان
▪ مبارزه با علل بیماری یا عوامل مؤثر در انتقال آن
▪ افزایش مقاومت فردی ـ اجتماعی
▪ مشاوره و راهنمائی
▪ بیماریابی و مداخله اولیه
▪ اصلاح نظام مراقبتی
▪ نوتوانی در خانه و اجتماع
● حرفه درمانی
هریك از این روشها و برنامه ها ممكن است تمام یا بخشی از فعالیتهای پیشگیری اولیه ، ثانویه و یا نوع سوم باشند. مبارزه با علل بیماریها و افزایش مقاومت در برابر ابتلاء به بیماریها پیشگیری اولیه ، بیماریابی پیشگیری ثانویه ، نوتوانی پیشگیری نوع سوم و بالاخره آموزش بهداشت و مشاوره از هر سه نوع پیشگیری به حساب می آیند.
● جمعیتهای آسیب پذیر در بهداشت روان
گرچه بهداشت روان با این مفهوم خود را در برابر تمام بیماران و همه مردم متعهد می بیند، اما بدلیل محدویت امكانات كشوری و به منظور موفقیت بهتر ، بناچار از جمعیتهای نیازمند به خدمات بهداشت روان ، گروهها و جمعیتها ئی را كه نیارمند ی بیشتری داشته و آسیب پذیری زیادتری از نظر بهداشت روان دارند، انتخاب و فعالیتهای خود را بر آنان متمركز می نماید. بیماران و معلولین روانی ، عقب ماندگان ذهنی و بیماران صرعی ، كودك و نوجوانان ، زنان باردار و مطلقه و داغدیده ، افراد بی سرپرست ، زندانیان و مهاجران به ترتیب از گروههای آسیب پذیر تر و جمعیت های هدف در برنامه بهداشت روان می باشند.
● بهداشت روان بعنوان بخشی از بهداشت عمومی
بهداشت روان بخش جدائی ناپذیر از بهداشت عمومی است كه فرد را از عناصر شناختی ، عاطفی و همجنین از توانایی های خود در ایجاد ارتباط با دیگران آگاه می گرداند انسان با داشتن تعادل روانی ، بهتر می تواند بر استرس های زندگی فائق آید، كارهای روزانه را پربار تر و سودمندتر گرداند و فرد مفیدی برای جامعه باشد. اختلالات روانی ومغزی با تاثیر روی سلمت روان فرد ، امكان دستیابی به بخش هایی از موارد بالا و یا امكان عملی ساختن تمام آنها را بطور كلی و یا به گونه ای نسبی غیر ممكن می سازد . درمان این گونه اختلالات و پیشگیری از به وجود آمدنها، راه استفاده از تمام توانایی موجود در فرد را برای وی هموار می سازد.
از آنجائیكه بهداشت روان پایه و اساس رشد انسان است ،این حقیقت را باید پذیرفت كه مسائل بهداشت روان همراه زندگی است ، امكان پدید آمدنها همیشه وجود دارد و لازم است تا در باره آنها بحث و گفتگو شود .
بهداشت به معنی سلامتی است . اما سلامتی فقط نداشتن بیماری نیست . فرد سالم علاوه بر اینكه بدنی سالم دراد ، باید خوشحال و راضی باشد.او توانایی برخورد با مشكلات ، محرومیت ها و شكست ها را دارد و می تواند با این كار دیگران را هم به لذت بردن از زندگی علاقمند نماید. این فرد دیگران را آزار نمی دهد و به زحمت نمی اندازد. چنین فردی را كه از نظر جسمی ،روانی و اجتماعی طبیعی است و روحیه خوبی نیز دارد می توانیم سالم بخوانیم.
انسانها به دلایل مختلف دچار بیماری جسمی می شوند . سوء تغذیه ، عوامل میكروبی ، تغییرات محیط زندگی، فرسودگی و صدمه جسمی ،كمبود مواد مورد نیاز خونی و عوامل فراوان دیگر بیماری جسمی می كند و امروزه اغلب بیماریهای جسمی توسط پزشكان قابل درمان و كنترل اند.
روان هم مانند جسم ممكن است بیمار شود. بیماران روانی احساس می كنند كه تعادل و احساس سر زندگی خود را از دست داده اند. در بیماری روانی كاركردهای مختلف روانی نظیر تفكر، عواطف ، حافظه، هوش و اراده دچار اختلال می شود. صحبت و رفتار بیمار غیر طبیعی می شود و توانائی انجام كار از دست می رود.
برای هركس تصور اینكه بدنبال هر بیماری جسمی چه اشكالی برای بیمار بوجود می آید ساده است . همه ما می دانیم تب بالا، كوری و یا شكستگی ساق پا برای یك فرد چه مشكلاتی ایجاد می كند. حتی اغلب نسبت به فردی كه دچار بیماری یا معلولیت جسمی شده است و اكنش عاطفی و دلسوزی نشان می دهیم . اما بسیاری نمی دانند كه بیماری روانی چیست و لذا قادر به ایجاد رابطه عاطفی درست و كمك به این گونه بیماران نیستند. برای بیمار روانی اغلب كوتاهی می شود و كسی به فكر ش خطور نمی كند كه او را جهت درمان به بیمارستان یا نزد پزشك بفرستند.
اگر فردی دستش شكسته باشد، شما برای او متاسف وناراحت می شوید، ولی وقتی مشكل روانپزشكی دارد،مردم نمی دانند كه باید چه كاری انجام دهند،چون نمی توانند مشكل او را ببینند، اما فقط به این دلیل كه شما نمی توانید درد كسی را ببینید ، به این معنی نیست كه آنها احتیاج مراقبت و حمایت شما نیستند.
افرادی كه توانایی انعطاف مناسب در برابر مشكلات خارجی را دارند ،آنهایی كه می توانند در محیط های پر استرس و آرام به راه و زندگی خود ادامه دهند ،افرادی هستند كه خود ،روح و جسم خود را در برابر مشكلات ،ناآرامی و یا خوشی ها ولذات زود گذر واكسینه كرده اند.... وبا چشم دوختن به اهداف و آرزوهای قابل وصول ،قدم به قدم البته با تلاش و رنج وپشتكار به هدف نزدیك و از لذت پیروزیهای كوچك خود بهره مند می شوند
● اهمیت بهداشت روان :
شیوع بیماریهای روانی در حال گسترش است. شاید بدلیل مشكلات روزمره جوامع بشری و شاید بخاطر كاهش نقش سایر بیناریها بخصوص بیماریهای عفونی كه بخوبی كنترل و مهار شده اند. بطور مثال سازمان بهداشت جهانی افسردگی را دومین بیماری شایع جهان می داند. خیلی از بیماریهای جسمی مثل آسم ،كولیت روده ای ،سرطان و ابتلا و ارتباط تنگاتنگی با فشارهای روانی دارند.
بیماریهای روانی شدید (جنون ) باعث تاثیر بسیار شدید بر فرد و خانواده او می شوند. بیماریهای روانی خفیف با وجود گذار بودن یا شدت كم باعث اختلال در كارائی و عملكرد فرد می شوند و بیمار را ناتوان از زندگی روزمره می منند. وبلاخره ،بیماری روانی بر خلاف یك بیماری جسمی ( كه اغلب بر فرد بیمار مؤثر است ) باعث زیانهای شدید ،غردی ،اجتماعی ،عاطفی ،سیاسی و اقتصادی می شود.بطور تخمینی امروزه ۵۰۰ میلیون نفر در دنیا مبتلا به یكی از اختلالات روانی هستند كه از این عده ۵۰ میلیون نفر مبتلا به اختلالات شدید روانی ،۲۵۰میلیون نفر مبتلا به اختلالات خفیف روانی ، ۱۲۰ میلیون از عقب ماندگی ذهنی ،۵۰ میلیون از صرع و ۳۰ میلیون نفر از ابتلا به دمانس رنج می برند. بسیاری از آنان این درد و رنج وكمبود مراقبت ها ؤ غالبا مسائلی همچون ننگ، شرم ،غفلت و مهمتر از همه مرگ هنوز باقی مانده است.
بیماریهای روانی و اختلالات مغزی رنج آورند ،موجب ناتوانی می شوند و حتی می توانند طول عمر را كوتاه كنند، همانگونه كه دوره های افسردگی بعد از حملات قلبی ، در تعدادی ار بیماری های كبدی ناشی از وابستگی به الكل مشاهده می شود ویا در مواردی به خودكشی منجر می شود. وجود اختلالات روانی و مغزی غالبا پنهان می مانند ، چه به این علت كه بیماران آن را مخفی نگه می دارند ویا اینكه توسط اطرافیان و خانواده آنان به عنوان یك بیماری واقعی تلقی نمی شوند. از آنجا كه زیر ساختار غیر طبیعی و نهفته بسیاری از این اختلالات با كمك تصاویر مغزی روشن نشده است . بنابر این انكار این بیاری ها شبیه آن است كه چون ما بدون میكروسكوپ قادر به دیدن سلول های غیر طبیعی نیستیم ، وجود سرطان را انكار كنیم ، بیماریهای روانی را قبل از اینكه خیلی دیر می شود، می توان تشخیص داد و درمان كرد.
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی دانشگاه علوم پزشکی تبریز


همچنین مشاهده کنید