پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


زیبایی‌شناسی در فلسفه رسانه


زیبایی‌شناسی در فلسفه رسانه
● درآمد:
دنیای امروز مملو از رسانه‌هایی است كه رابط بین انسان و دنیای اطرافش هستند. این رسانه‌ها در حكم یك وسیله ارتباطی، دنیا را از زاویه‌ای از پیش تعیین شده به انسان‌ها معرفی می‌كنند و به این وسیله ذهن و اندیشه آنها را بدان‌سو كه منافع صاحبانش می‌طلبند هدایت می‌كنند.
در گذشته شكاف محسوسی بین فلسفه و رسانه وجود داشت كه دلیل عمده آن عدم توجه فیلسوفان و اندیشمندان جامعه به حضور رسانه بود. اما امروز كه قدرت عجیب رسانه بر این متفكران آشكار شده به شكلی جدی به بررسی و نظریه‌پردازی در این زمینه پرداخته‌اند. در مطلبی كه در اینجا می‌خوانید یكی از استادان مطرح فلسفه رسانه به بررسی زیبایی‌شناسانه رسانه می‌پردازد.
● فلسفه و رسانه: یك جدایی
ما به عنوان شهروندان و افراد یك جامعه با رسانه احاطه شده‌ایم. برقراری ارتباط بدون كمك گرفتن از انواع شكل‌های رسانه تقریبا غیرممكن است. بینایی و شنوایی كه تفكر ما را صورت می‌دهند مملو از تصاویر رسانه‌ای هستند. فكر كردن و نوشتن ما در احاطه یك رسانه شكل می‌گیرد. به عنوان مثال همانگونه كه دستگاه تلفن شكل ارتباطی ما را تغییر داده، كامپیوتر نیز گونه نوشتاری ما را عوض كرده است. عده‌ای از تغییرات حاضر كه منتج از حضور رسانه در زندگی است راضی و خرسندند و در عین حال عده‌ای نیز از این تحولات احساس ناامنی و اذیت می‌كنند. قضاوت در مورد این تاثیرات امر چندان مهمی نیست. مساله قابل اهمیت‌تر آگاهی از این تغییرات اساسی است كه جهان ما را تحت كنترل خود درآورده است.
قبل از هرگونه انتقاد،‌ تشویق و یا سرزنشی باید به این پدیده جدید اجازه دهیم خودش را به ما نشان دهد. این بدین معناست كه یك رسانه را ابتدا بایستی براساس زیبایی‌شناسی رسانه نقد كنیم و بعد داوری خود را بر مبنای تجربیات شكل دهیم اما نقدهای شدیدی كه بر رسانه و به زبانی مدگرایی در اروپا شده كمتر براساس تجربیات مربوط به خود رسانه و اصالت آن بوده است. این دیدگاه مغرضانه از نیاز به زیبایی‌شناسی رسانه ناشی می‌شود.متاسفانه كسانی كه نظرات خود را صریح بیان می‌كنند و نظراتشان به طور گسترده‌تری پذیرفته شده است كسانی هستند كه نه می‌بینند و نه می‌شنوند و هر چه كمتر تلویزیون تماشا می‌كنند بهتر می‌فهمند كه تماشای تلویزیون تفكر منتقدانه را نابود می‌كند!
خصوصا برای روشنفكران اروپایی یك دوره فشرده زیبایی‌شناسی رسانه شدیدا نیاز است. البته این به معنای لزوم تئوری‌های جدید زیبایی‌شناسی نیست. باید هر آنچه را كه در مورد رسانه می‌دانیم كنار بگذاریم و ذهن خود را آماده دریافت تفسیرهای جدید نگه داریم.
● تعریفی از زیبایی‌شناسی
زیبایی‌شناسی نگاه فیلسوفانه‌ای است كه به درك فلسفی، كیفیت می‌دهد. زیبایی‌شناسی فلسفی در جست‌وجوی یك جریان تعاملی است كه در آن شخص در عین حال كه نقش فعالانه‌ای ایفا می‌كند منفعل نیز باشد.
زیبایی‌شناسی درك انسانی را به مثابه یك وسیله ارتباطی معرفی می‌كند كه جهان را برای ما شكل می‌دهد و یا می‌شكند.
در فلسفه غرب در سده ۱۹ و ۲۰ زبان نقشی اساسی ایفا كرده است اما در حال حاضر زبان چندان اهمیت حیاتی ندارد. وسیله ارتباطی چیزی فرای زبان گفتاری و شنیداری است، به طوری كه گاهی در سكوت، قدرتمندتر حاضر می‌شود. در واقع ارتباطی كه براساس زبان شكل می‌گیرد تنها یك نوع ارتباط است. تصاویر و صداها، سكوت‌ها و بازی‌ها و زبان بدن هر كدام زبان خودشان را دارند.در دنیای امروز زیبایی‌شناسی ارتباطی می‌گوید كه درك ما خود رسانگری است كه اهمیتی مساوی با سایر رسانگرها دارد. اینكه چگونه دنیای اطرافمان درك می‌شود بسته به رسانه‌ای است كه رابط بین ما و دنیاست، در حقیقت درك ما و رسانه ارتباطی متقابل دارند.در این جریان دریافت رسانه در حكم فرستنده و ما در حكم گیرنده هستیم. در اكثر گونه‌های رسانه مثل تلویزیون، فیلم، كتاب، ویدئو، نوار كاست، تلفن، گرافیك و كامپیوتر ممكن است ناهمبستگی آشكاری بین سازنده و مصرف ‌كننده وجود داشته باشد كه شاید در این بین درك ما به عنوان یك رسانه وظیفه تطبیق این دو بخش را داشته باشد.
اغلب انسان‌ها این حقیقت كه زندگی‌های ما در رسانه‌ها نوشته شده است را پذیرفته‌اند. با پذیرش این حقیقت، آیا ما كه اجازه دادیم زندگی‌مان در رسانه‌ای نوشته شود پذیرفته‌ایم كه منفعل باشیم؟ و آیا در مرحله بعدی باید ذهن‌شویی عمومی توسط وسایل ارتباط جمعی را پذیرا باشیم؟!
اگر فیلسوفان در اروپا به رسانه به عنوان یك موضوع ارزشمند نگاه می‌كردند، قطعا آن را وارد مباحث نقد فرهنگی می‌كردند. اما متاسفانه شكافی بین فلسفه و رسانه به وجود آمده است و باعث بی‌توجهی متفكران و اندیشمندان به رسانه و قدرت عجیب آن شده است.
زیبایی‌شناسی رسانه به عنوان یك فعالیت فلسفی حركت نوپایی در اروپاست و موانع زیادی را پیش‌رو دارد. زیبایی‌شناسی نیاز به اعلام موضع شما دارد و چیزی نیست كه خود به خود به نتیجه‌گیری برسد. زیبایی‌شناسی رسانه‌ای با وجود محیط‌هایی همچون فیلم، ویدئو، عكس و صدا معنا پیدا می‌كند. شما باید ببینید، حس كنید و در نهایت خودتان تحسین كنید. هیچ بحث و توصیف فلسفی نمی تواند جایگزین این ادراك شخصی شود. تحسین با تجربه همراه است و طی زندگی آموخته می‌شود، اما متاسفانه هنوز جایگاه خود را در جهان آكادمیك اروپا، نه بین اساتید و نه بین دانشجویان، پیدا نكرده است. آیا هیچ كدام از مشتاقان فیلم، علاقه‌مندان موسیقی پاپ و یا طرفداران پیشرفت زندگی كامپیوتری به عصر رسانه‌ای كه در آن زندگی می‌كنند اندیشیده‌اند؟ قطعا این گونه بوده است اما چرا دانشمندان علوم اجتماعی و انسانی و البته فلسفه توجهی به این مساله نداشته‌‌اند؟
● زیبایی‌شناسی رسانه
براساس چهار قاعده زیبایی‌شناسانه یك پدیده در رسانه تجربه می شود.رسانه پویا به بهترین شكلی در كشورهای صنعتی تجربه شده است و در واقع آن را به عنوان یك پدیده جهانی می‌شناسند و نه تنها سبكی از زندگی شادتر. اختلال و جنایت، افراد بی‌خانمان، ماشین‌ها و زباله‌های منهتن، متناقض و مغایر با جامعه كنونی نیستند بلكه كامل كننده سبك زندگی ساختگی رسانه در جامعه هستند. همه آنچه ساخته دست بشر است، بدی‌ها، زشتی‌ها و زیبایی‌ها از كنترل دست بشر خارج شده‌اند. این دنیای ساختگی قواعد خاصی را برای سرگرم كردن یك مخاطب بی‌طرف رعایت می‌كند.
▪ اولین قاعده: خویشتن نقطه مركزی است
این توجه به خویشتن مخصوص عصر مدرن نیست بلكه تاریخچه‌ای بسیار قدیمی‌تر دارد. این توجه به خویشتن هم‌اكنون فعالیت اصلی رسانه محسوب می‌شود. به عنوان مثال در آگهی‌های بازرگانی عبارت: «شما، بهترین انتخاب!» حضوری همیشگی داشته است. این گونه استفاده از زبان به «خود مطلوب» لاكان اشاره دارد. وارندگی زبان در رسانه باعث می‌شود كه خویشتن من به خویشتن شما تبدیل شود البته برای مخاطب قراردادنش باید قاعده روانشناختی كه خویشتن هیچ‌گاه تمایلی به مجزا و تنها بودن ندارد برای حفظ مخاطب رعایت شود.
خویشتن همواره با هرگونه جدایی و جداشدنی مبارزه می‌كند. بعضی از كارگردان‌های تبلیغاتی فكر می‌كنند كه مخاطبان به آثار آنها در حكم یك «شكاف و یا فضای خالی» نگاه می‌كنند. فضایی كه هر چیزی می‌تواند آن را پر كند. پیروزی و یا شكست در مبارزه تبلیغاتی نشان می‌دهد كه این فضای خالی بیشتر از آنكه دچار آشفتگی و بی‌نظمی است غیر‌قابل پیش‌بینی است. بعد از پذیرفتن این واقعیت موفقیت و عدم موفقیت این تبلیغات قابل درك می‌شود. این فضای خالی باید فضای امن برای خویشتن باشد. رسیدن به خویشتن در رسانه یك روند دارد، تعیین الگوها، شكستن و دوباره شكل دادن اجزا، همه تلاش بی‌پایان است. همان‌گونه كه سقراط می‌گوید: «من می‌دانم كه چه چیزی نمی‌دانم»، «شكاف» وسیله‌ای است كه به خویشتن اجازه می‌دهد خودش را دوباره تعریف كند. در رسانه ما سعی می‌كنیم كه زندگی خودمان را دوباره بنویسیم. موس كامپیوتر، دوربین و یا سایر امكانات، ابزاری هستند برای این هدف.
▪ دومین قاعده: نمایش، لحظه واقعیت است
هرآنچه كه لازم است باید در رسانه به نمایش درآید. هیچ سندی برای اثبات برنامه‌های پنهانی وجود ندارد. نمایش در رسانه باید واقعاً رسانه باشد. تمام صحنه‌ها و سیاست‌های موجود در ورای این صحنه‌ها باید تحت كنترل باشند. فراموش نكنیم كه دنیا از پشت لنز‌های دوربین دوباره تجربه می‌شود.
لنز‌ها، صحبت‌ها، كلمات چاپ شده و یا دوربین تلویزیون استعاره‌هایی را می‌سازند كه زبان بیان جدیدی برای انتقال معانی و مفاهیم هستند و این زبان جدید مولد دنیای جدید است. اكو در نوشته‌هایش از «لذت تقلید» صحبت می‌كند، این لذت در پس شكل‌دهی دوباره به واقعیت با زبان جدید نهفته است. او می‌گوید: «حقیقت با به نمایش درآمدن به یك رونوشت «تنزل پیدا می‌كند» لذا هنر، تاریخ و طبیعت فراواقعیت توصیف بهتری برای این نمایش و تقلید هستند (اكو، سفر به فراواقعیت) تفاوت بسیار مهمی بین انسان‌های قبل از تولد رسانه و بعد از آن وجود دارد.
چیزی كه منتقدان از آن به وارون پنداشت، فراواقعیت، «معنای بی‌سروسامان» (دلوز) تقلید و «صنعت دروغ‌سازی» (اكو) یاد می‌كنند مخصوص انسان‌های بعد از تولد تلویزیون است. خیلی عجیب نیست كه نسل كامپیوتر تفاوت زیبایی‌شناسانه‌ای بین اخبار، بازی تنیس، جنگ، سریال خانوادگی و یا گزارش وضع هوا نمی‌بینند. تنها تفاوت موجود، تفاوت در گونه سرگرم‌كردن و تفریح‌سازی است.
با این توصیفات می‌بینیم كه منتقدان و متفكران جامعه مسوول كنترل چگونگی كاركرد رسانه در جامعه هستند.
▪ سومین قاعده: در رسانه سبك به رسانگی عمل می‌پردازد:
منظور از سبك فعالیتی شخص محور است كه نگاه را به خود جذب و یا گوش را باز می‌كند. این دیدگاه مولف و داوری زیبایی‌شناسانه او نیست كه سبك را بیان می‌كند. همان‌گونه كه جیم جارموش با فیلم‌هایش ثابت كرد سبك یك بازی بین زمان و زبان است كه در آن شما شخص را كشف و یا فراموش می‌كنید.
سبك یك فرمول تعریف شده و یا ابزار قدرت نیست بلكه تركیبی است كه قبلاً هرگز نبوده است. رسانه به سبكی نیازمند است كه تولید خلاقانه را با ابزار ماشین بیان كند (فولر، زیبایی‌شناسی پست‌مدرن) در رسانه بسیار پیشرفته امروز خلق اثر بسیار وابسته به ابزار تولید صورت می‌گیرد. در سبك خویشتن «جهان تكنولوژی را در اختیار خود درمی‌آورد» (چو، نقد زیبایی‌شناسی تكنولوژی).
▪ چهارمین قاعده : رسانگی حاصل رسانه است
اینكه به اصالت واقعی یك پدیده نگاه كنیم و آن را با این نیت تحلیل كنیم جزئی از فعالیت زیبایی‌شناسانه در شناخت آن پدیده می‌شود، لذا برای بررسی زیبایی‌شناسانه رسانه باید به اصالت واقعی آن كه همانا رسانگری است، بپردازیم.
البته رسانگری رسانه به معنای هدف هابرماسی «فهم متقابل» نیست بلكه اختلاف‌نظر امر عادی و معمولی در رسانگری است. هرچند كه این اختلاف معمولاً در بحث‌های انسان‌مدار كمرنگ می‌شود و یا معمولاً طرح مسائل طوری تنظیم می‌شوند كه از بین برود. (دلوز/ گاتاری، ضدادیپوس، ص ۳۷) ویژگی اساسی رسانگری «رسیدن به همدلی‌ای كه در آن چهار عنصر- زمین و آسمان، معنویات و مادیات- در كنار هم زندگی كنند».(هایدگر، شعر، زبان، تفكر) است. برای رسیدن به زیبایی‌شناسی رسانه‌ای دریافت معنای واقعی رسانگری امری ضروری است.
* استاد رسانه و ارتباطات در دانشگاه‌های سوئیس و آمریكا و رئیس بخش رسانه و ارتباطات مدرسه عالی اروپایی EGS
منبع: سایت مدرسه عالی اروپایی EGS، سوئیس
نویسنده: ولفگانگ شرماشر*
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید