پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

انزوای بوش در سیاست های جنگ طلبانه


انزوای بوش در سیاست های جنگ طلبانه
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و موج بیداری اسلامی در كشورهای منطقه و گرایشات شدید ضداسرائیلی- آمریكایی مردم آزاده جهان به خصوص مسلمانان، صهیونیسم بین الملل و ایالات متحده آمریكا، سیاست ویژه ای را در رابطه با كل منطقه خاورمیانه اتخاذ كرده اند كه می توان آن را در دو محور اساسی طبقه بندی نمود. این دو نكته عبارتند از:
۱) اتخاذ شیوه های مختلفی كه برپایه آن بتوانند هرگونه مقاومتی را در منطقه خنثی كرده و نابود سازند.
۲) برنامه ریزی و تلاش به منظور امنیت بخشی به رژیم غاصب به شیوه های مختلف و از جمله برقراری صلح و سازش فی مابین سران كشورهای عرب مسلمان با رژیم غاصب صهیونیستی.
در راستای تحقق بخشیدن به دو هدف عمده فوق برنامه هایی تحت عنوان طرح مشترك برای مقابله با مقاومت اسلامی مردم منطقه در دستور كار سیاستگذاران آمریكایی قرار گرفت كه بخشی از آن تحت عنوان تروریست نامیدن مسلمانان و حمله به پیامبر عظیم الشأن اسلام و حتی قرآن كریم به عنوان منابع پرورش تروریسم و تحریك مسلمانان نمایان گردید، اما در خصوص افغانستان با ادعای وجود پایگاه القاعده در آن كشور، لشكركشی به آن كشور آغاز گردید.
از طرف دیگر با ترور رفیق حریری و مقصر دانستن كشور سوریه تلاش كردند تا آتش فتنه و جنگ داخلی بین لبنان و سوریه شعله ور شود و در مورد لبنان نیز با هدف خلع سلاح مبارزین لبنانی و خنثی سازی مقاومت اسلامی، رژیم وحشی اسرائیل را وادار نمودند كه خود وارد عمل شده و اهداف موردنظر را پیاده نماید كه البته با شكست خفت بار صهیونیست ها این نقشه شوم به توفیقی دست نیافت، انتظار صهیونیست ها از حمله به عراق هم چیزی نبود جز اینكه با بركناری صدام و واسپاری قدرت به عوامل دیگر خود با بهانه انجام دمكراسی كشورهای منطقه عربی را با بحران روبرو سازند.
واضح است كه این تلاش های آمریكاییان مبنی بر قبول نتیجه حاصل از انتخابات عراق به دلیل ناشناخته بودن بافت سیاسی و مذهبی و قومیتی كشور عراق برای كارگزاران سیاست خارجی دولتمردان آمریكا، ایشان را در ادامه اجرای نقشه خود با روی كار آمدن دولت مستقل و مذهبی آقای نوری مالكی با شكست روبرو ساخت.اما در خصوص جمهوری اسلامی ایران آمریكا و همپیمانان صهیونیست او، تلاش های چندگانه ای را انجام دادند كه بهانه عمده آنها اتهام دستیابی ایران به سلاح های اتمی می باشد كه در نهایت به صدور قطعنامه ۱۷۳۷ و تحریم جمهوری اسلامی ایران در برخی زمینه ها منجر شد.
اگرچه مدیركل آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارش اخیر خود به شورای حكام آژانس درباره پایبندی ایران به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تأكید كرد و اعلام داشت كه در برنامه اتمی اعلام شده ایران، هیچ گونه انحرافی به سمت تسلیحات اتمی وجود نداشته است. و باز هم اعتراف كرد كه در خصوص توافق پادمانی ان پی تی، ایران زمینه دستیابی آژانس را به تأسیسات و مواد هسته ای اعلام شده خود، فراهم كرده است.
و نیز این امر را كه ایران در برنامه هسته ای خود، انحرافی به سمت تسلیحات اتمی ندارد را مورد تأیید خود قرار داد و علاوه بر آن اعلام داشت كه تأسیسات و تجهیزات اتمی اعلام شده ایران (كه به رویت بازرسان آژانس رسیده)، با گزارش ارائه شده ایران، تطابق داشته است. ولی با این وجود درگزارش خود به این مسئله كه ایران مدت ها پروتكل الحاقی را حتی بدون تصویب مجلس شورای اسلامی اجرا می كرد ولی در عین حال غربی ها به تعهداتشان در پرونده هسته ای ایران عمل نكردند، اشاره ای نكرد.
صرف نظر از این كه آقای علی اصغر سلطانیه نماینده دائم ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی هم اظهارات آقای البرادعی را اثبات كننده تناقضی جدی در قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد دانست كه براساس آن از ایران خواسته است تا فعالیت های بازفرآوری خود را تعلیق كند در حالی كه در این گزارش و گزارش های قبلی مدیركل آژانس ذكر شده بود كه هیچ نوع فعالیت بازفرآوری وجود ندارد.
اما از قرار اطلاع و با توجه به شناختی كه از ساختار حاكمیتی درآمریكا و سیاست های استكباری و نیز فعالیت لابی های صهیونیستی فعال در آمریكا و غرب در دست است به نظر می رسد كه حتی اگر جمهوری اسلامی از مواضع اعلام شده خود مبنی بر تلاش برای در اختیار گرفتن چرخه كامل سوخت هسته ای هم عقب نشینی كند و حتی اگر از تمامی مواضع استكبارستیزی و استقلال خواهانه خود نیز دست بردارد باز هم آمریكا و صهیونیست ها تا نابودی جمهوری اسلامی ایران و به اسارت كشیدن دوباره ملت ما وبرقراری سلطه خود در كشورمان راضی نخواهند شد.
تبلیغات اخیر رسانه های آمریكایی و غربی درروزهای پیش از ۲۲ بهمن حاكی از تلاش ایشان برای القاء تفكر احتمال حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران بود تا شاید از طریق ایجاد فضای رعب و وحشت بتواند بدون صرف كمترین هزینه ای بتوانند ملت و مسئولین ما را به تسلیم در برابر خواسته های نامشروع ایشان وادارد، اما اینك كه دریافته اند رهبریت این نظام نیز در سخنرانی های خود بر ادامه راه تا رسیدن به سرمنزل مقصود اصرار دارند و پاسخ تهدیدهای آمریكا را با بیان به خطر انداختن منافع ایالات متحده آمریكا به شكلی قاطع در سراسر جهان خواهند داد، از موضع تهدیدآمیز خود عقب نشینی كرده و گویا اصلا هیچیك از مسئولین آمریكایی سخنی از قصد آن كشور در حمله نظامی به ایران را برزبان جاری نكرده است و حتی بالاتر از آن اذعان كردند كه ما در ۲۷ سال گذشته در مورد ایران سیاست های غلطی را در پیش گرفته ایم و لازم است ۱۸۰ درجه تغییر سیاست دهیم و درهمین راستا خانم كاندولیزا رایس عنوان نمود كه در قبال ایران راه دیپلماسی در پیش گرفته ایم و در دیدار با همتای كانادایی خود تصریح كرد كه: «این جامعه بین الملل بود كه با ۱۵ رأی مثبت و هیچ رأی مخالف در شورای امنیت از ایران خواسته همه فعالیت های هسته ایش را تعلیق كند نه آمریكا.»
و واضح است كه این بار آمریكا در صدد است تا از طریق رویارو قراردادن جمهوری اسلامی با دول مختلف جهان و با استفاده از اهرم شورای امنیت سازمان ملل متحد و صدور قطعنامه هایی كه بتواند بر تشدید فشارهای اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران بیفزاید در صدد است تا به ناراضی كردن مردم از مسئولین جمهوری اسلامی ایران و ایجاد بحران گرانی و تورم ناشی از تحریم اقتصادی اقدام نماید و بدیهی است كه با تضعیف پشتوانه مردمی انقلاب اسلامی و بالا گرفتن نارضایتی های عمومی بستر مناسبی برای دخالت های نظامی نیز به وجود خواهدآمد، اما اگر چه تا آن زمان آمریكا راه بسیار طولانی و سختی را باید بپیماید، و هوشیاری هرچه بیشتر ملت و مسئولین جمهوری اسلامی ایران را می طلبد، اما یقیناً این طرح آمریكا نیز با شكست مواجه شده و در نهایت از این اقدامات خود سودی نخواهند برد.
از مدت ها پیش نیز مخالفت جهانی و این بار از قلب پایتخت های كشورهای اروپایی علیه سیاست های جنگ و خشونت و خونریزی هیئت حاكمه آمریكا و همپیمانانش شروع شده و روز به روز بر دامنه این مخالفت ها افزوده می شود كه تظاهرات سازمان دهی شده مخالفان جنگ در اعتراض به ماجراجویی های نظامی آمریكا و انگلیس كه در روز شنبه در مركز لندن اجتماع بزرگی را برپا كردند یك نمونه كوچك آن است اگرچه تظاهركنندگان از ۱۵۰ شهر از كلان منطقه های انگلیس و ولز معترضان خود را به لندن رسانده بودند و كلان منطقه اسكاتلند نیز تظاهرات مستقل چندین هزار نفره را برگزار كردند كه در نوع خود بی نظیر بود و با توجه به شعارهایی كه در این تظاهرات سرداده شد می توان ادعا نمود كه پایان عمر سیاست های جنگ طلبانه آمریكا در منطقه و جهان نزدیك است.
اگر این تظاهرات توانست، تونی بلر نخست وزیر انگلیس را ناچار به فراخوانی ۱۶۰۰ تن از سربازان انگلیسی مستقر در عراق نماید بدون شك گسترش این گونه مخالفت ها می تواند تئوری حاكمیت جنگ و خشونت و سلطه و عدم احترام به منافع ملی كشورها را با بحران جدی روبرو سازد كما این كه امروزه در هر رقابت انتخاباتی كشورهای مختلف جهان هر كاندیدایی ندای مخالفت با جنگ افروزی آمریكا را سر می دهد و یا در برنامه های خود فراخوانی نیروهای كشور خود از عراق را مطرح می نماید با استقبال عمومی روبرو شده و مردم به آنها رأی می دهند و البته همین امر سبب شده است كه تقریباً تمامی كاندیداهای ریاست جمهوری آمریكا برای سال ۲۰۰۸ كه از هم اكنون خود را برای یك رقابت سخت انتخاباتی آماده می كنند، در رأس برنامه های خود مخالفت با سیاست های جنگ طلبانه بوش را در دستور كار خود قرار بدهند.
دكتر مجید گودرزی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید