پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


تقدس آب در فرهنگ کهن ایران


تقدس آب در فرهنگ کهن ایران
احترام بیش از اندازه و حتی پرستش در همه دوران های تاریخ ایران وجود داشته است. «در زمان ساسانیان، فرمانروایان، محلی خاص بر می گزیدند، تا اعتقادات مذهبی و شرح پیروزی های خود را بر روی سنگ های عظیم نقش كنند، در هر یك از این محل ها، آبگیری كه از چشمه لبریز می شد، در پای بدنه سنگی ایجاد می كردند، این توجه به آب تازمان های اخیر و حتی قرن نوزدهم دیده می شود به طوری كه فتحعلی شاه قاجار نیز فرمان داد تا تصویر او را در جایی كه بر روی تخت جلوس كرده بود، در محلی به نام چشمه علی در نزدیكی تهران حجاری نمایند.»(۱)
همانطور كه همگان می دانند، سرزمین ایران از نظر جغرافیایی و آب و هوایی از مناطق خشك و همیشه با مشكل كم آبی و خشكسالی روبه رو بوده است، و جود سدهای قدیمی و آثار باقی مانده شبكه های آبیاری و قنات ها، همه نمونه هایی از نبرد مردم كشور ما با دیو خشكی و بی آبی است.
همین كمبود آب و وجود بیابان های خشك بود كه حرمت نهادن ویژه به آب را در میان مردم ایران در گاه باستان به وجود آورد، اعتقادی كه تا زمان ما همچنان ادامه داشته است. در فرهنگ ملی ما، آب را مظهر روشنایی دانسته اند و آن را نماد پاكی می دانند.
در هنگام رفتن سفر آب به دنبال مسافر می پاشند، این علاقه مندی به آب حتی در خانه های ایرانیان نیز نفوذ داشته است. درگذشته ای نه چندان دور، هیچ خانه ای نبود كه حوضی در آن نباشد، حوض های زیبا و كوچك و بزرگ با كاشی های آبی فیروزه ای نماد مشخص زندگی در هر خانه ای بود. حوض و استخر در باغ های ایرانی و حتی در خانه های ایران اهمیت زیادی داشته و دارد، آب این حوض ها ذخیره ای برای آب پاشی گل و حیاط و ایوان هاست.
ایرانیان همچنین «در حوض ها و استخرها از فواره نیز كه از ملل خارجی آموخته اند استفاده نموده اند. فواره های آب را در حوض های داخل و خارج از خانه تعبیه می كردند، باغ بزرگ هزار جریبی در اصفهان كه در زمان صفویه ساخته شد، دارای ۵۰۰ فواره بوده است، در برخی از مواقع یك سیب سرخ را در میان آبی كه از فواره بیرون می جهید قرار می دادند و این سیب همچنان در دهانه فواره بالا و پائین می رفت در مواردی دیگری آب از دهان یك شیر بیرون می جست و به استخری كه به آن متصل بود سرازیر می شد.(۲)، همچنین در زیر زمین های منازل نیز مردم با ایجاد حوض های كوچك به شكل های مختلف حوضخانه می ساختند و بیشتر در تابستانهای گرم، در هوای خنك و مطبوع آن به استراحت و گفت و شنود می پرداختند. از دیگر كارهای سنتی كه ایرانیان در زمینه استفاده از آب انجام می دادند، «ساخت آب انبار بود، كه برخی از آنها از دید معماری نیز اثری شایان توجه بود.»(۳)
«اون گارسیادوسیلوا نیگوئروا» سفیر فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا كه در سال ۱۰۱۳ هجری قمری (۱۶۱۴) میلادی از راه هرمز به لار آمده و به دربار شاه عباس بزرگ راه یافته است راجع به آب انباری در لار كه بسیار توجه او را جلب كرده، در سفر نامه خود مطالبی به رشته تحریر در آورده است.»(۴) در جاده های كویر و دشت پهناور میانه ایران كه كمتر به آب دسترس بود و اگر هم باریكه ای آب بود، چنان پر نمك و شور بود كه نمی شد از آن استفاده كرد، حوض، بركه، پایاب و چاه درست می كردند. هنوز هم در راه های میان یزد و خراسان و راه تهران - كاشان - اردستان، از این چاه خانه ها بر جا مانده و مورد استفاده قرار می گیرد.(۵)
فرم و ساختمان گرمابه ها و محل آنها نیز، بخش ارزنده ای از فرهنگ ملی ما و چگونگی استفاده از آب در این مكان، جایگاه ارزنده آب را در نظافت و پاكیزگی مردم كشور ایران نشان می دهد، كه ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ سال پیش قدمت دارد. گرمابه ساختمانی گرم با ظرفی بزرگ به نام (آبزن) بوده است. و برای آنكه آب را مقدس می شمردند و نمی خواستند آن را آلوده كنند، آب استفاده شده را بعد از استحمام روی زمین و یا به آسمان می پاشیدند و به هیچ عنوان آن را وارد آب پاك نمی كردند.(۶) در كارنامه اردشیر بابكان هنگامی كه بابك پس از دیدن خواب، ساسان را كه سمت شبانی او را داشت به حضور پذیرفت و به او گفت: «اكنون تن به آبزن كن».(۷) و این می رساند كه آبزن یا گرمابه گذشته ای كهن در كشور ما دارد.
كاریز یا قنات نیز یكی از ابداعات و اختراعات ایرانیان است و یكی از روش های بسیار قدیمی بدست آوردن آب است كه با كندن چاه های زیاد از دامنه كوهستان تا دشت و با متصل كردن آنها به یكدیگر آب مورد نیاز حاصل شده و به صورت دایمی جریان پیدا می كند. بزرگترین قنات حفر شده در ایران مربوط به حومه گناباد است كه طول آن ۷۰ كیلومتر و «مادر چاه» آن در حدود ۳۵۰ متر عمق دارد. وضع آبدهی قنات های ایران در حدود ۷۵۰ تا ۱۰۰۰ متر مكعب در ثانیه تخمین زده می شود . تعداد قنات های ایران را حدود ۵۰ هزار رشته دانسته اند.(۸)
پس از زلزله بم با ستانشناسان قدیمی ترین شبكه قنات جهان را با قدمتی بیش از دو هزار سال در آن منطقه كشف كرده اند.در حقیقت مقتدر شدن سلسله هخامنشی بستگی با دانش آب شناسی ایرانیان داشت. زیرا بیشتر تمدن های باستانی در كنار رودهای بزرگ همچون «نیل»، «دجله»، «فرات»، «هوانگهو» و «یانگ تسه» در چین شكل گرفت و تنها كشوری كه به دور از هر گونه رودخانه عظیم به قدرتی جهانی تبدیل شد، ایران بود. جهش چشمگیر امپراتوری ایران مدیون همین قنات بود. در زمان هخامنشیان اگر كسی زمین بایری را با ساخت قنات آبیاری می كرد، ۵ سال از پرداخت مالیات معاف بود، كورش نخستین پادشاه هخامنشی این فناوری را به مردمان «هند» و «لیدی» آموخت، (اسكیلاس) هخامنشی دریاسالار پارسی، هنگام اقامت در مصر فنون ساخت كاریز را به مصریها، آموزش داد .
در زمان ساسانیان نیز رساله «مدگیمان هزار داستان»، در شرح ساخت و لایروبی قنات و استفاده از آن تألیف شد كه رونوشت هایی از آن به سراسر جهان رفت. (۹) این روش استفاده از آب تا زمان ما نیز همچنان، جاری بوده است، شاردن جهانگرد فرانسوی كه در قرن هفدهم میلادی از ایران بازدید كرده است اشاره می كند كه در نزدیكی اصفهان در قصبه نجف آباد زرتشتیان زندگی می كنند كه كار آنهاكشاورزی است و در سراسر قرن نوزدهم، زرتشتیان به عنوان باغبانان و مقنیان ماهر برای ایجاد «قنات» شهرت داشتند.(۱۰)
ایرانیان همچنین در ساخت سد نیز از مهارت برخوردار بودند و ضمن استفاد از شرایط طبیعی محیط برای ساختن سد، توجه ویژه نیز به حفظ محیط زیست داشتند، از جمله معروف ترین این سدها سد «مرو» بر روی رود مرغاب بود، این سد در ۶ فرسخی شهر مرو قرار داشت و ۱۰ هزار نفر از آن حفاظت می كردند. (۱۱) سد ۱۷۰۰ ساله هرمز در رامهرمز خوزستان نمونه هایی از مهارت ایرانیان در این امر است. (۱۲) آسیاب های آبی نیز در سراسر خاك ایران به وفور وجود داشته و ایرانیان بر رودخانه ها آسیابهای آبی تعبیه می كردند و در برخی از شهرها همچون سرخس، آسیابی بزرگ (خراس) داشتند كه با چهارپایان می گردید (۱۳) در تاریخ از آسیاب های معروف شوشتر در خوزستان نیز سخن رفته است.
همچنین بنا به گفته مردم گرگان، آسیاب های زیادی تا حدود ۵۰ سال پیش در جنوب این شهر و در مسیر جاده ناهار خوران وجود داشته است، در شمال شهر قزوین و نیز در سمنان و بروجرد نیز مانند این آسیاب ها، مورد استفاده قرار می گرفت و در حال حاضر نیز این آسیاب ها در بسیاری از دهات ایران وجود دارند.» اما یكی از بزرگترین كارهای عمرانی و هنری ایرانیان در استفاده از آب، بروز هنر و ابتكار ایرانیان در ساختن باغات زیبا است، آنان در هر جا چشمه و یا جوی آبی بود، درختی كاشته و باغی پرورش می دادند و به تزئین و پیرایه آن می پرداختند و در این باغ ها، آب نماهای زیبا می ساختند.
مسیر جریان آب را درجویبارها، برای شنیدن، صدای دلنواز آب پله پله می كردند، در كف آب نماها و بیشتر جاهایی كه آب فرو می ریخت، همیشه تخته سنگی با تراش و با طرح های مختلف كار می گذاشتند كه موج، آب را زیبا جلوه دهد. آب نماها به جوی هایی گفته می شود كه گه گاه فواره هایی نیز در آن تعبیه می كردند كه در فواصلی آب را به داخل جوی می ریخت، ساختن آبشار نیز از كارهایی بود كه با آب انجام می دادند. در عمارت هشت بهشت اصفهان، آب از اشكوب ساختمان بر روی كاشی های طبقه هم كف، می ریخته است، در دوره قاجاریه نیز چنین آبشارهایی می ساختند، در عمارت بهشهر برای بالا بردن آب از مكینه (تلمبه) استفاده می كردند.(۱۴)
یكی از باغ های زیبا كه با یك قنات مشروب می شود، باغ فین كاشان است. معروف است كه در سال۱۵۰۴ میلادی مجلس ضیافتی به افتخار شاه اسماعیل صفوی در این باغ برپا شد و شاه عباس صفوی در سال۱۵۸۷ ساختمان هایی در این باغ بنا نهاد و شاه عباس دوم نیز از این باغ دیدن كرد، ایرانیان خوش ذوق با بهره گیری از فرهنگ ملی خود این باغ را طراحی كرده اند و برای بیان نمونه ای از به كارگیری هنر ایرانی در ساختن باغ ها، آب نماها و جوی های زیبا، به طرح این باغ اشاره می كنیم:
«طرح باغ فین كاشان، نقش قالی های ایران را به خاطر شخص می آورد، زیرا همه عوامل یعنی نهرهای متعدد، درختان میوه، گل ها و كوشك ها به نسبت مشابه در هر دو (یعنی باغ و قالی های ایرانی) مشاهده می شود. در اینجا درخت و سبزه و گل های رنگارنگ و كاشی های فیروزه ای و فواره ها و گچ بری ها و منبت كاری ها، جایگزین زمین های خشك شده. اطراف و كف نهرها با كاشی های آبی رنگ پوشیده شده، به طوری كه آب در آنها روشن و پرجلا و زیبا به نظر می رسد، تا جایی كه به یك استخر بزرگ كه در اطراف آن درخت كاشته اند سرازیر می شود.»(۱۵) یكی دیگر از هنرهای مهم ایرانی، به غیر از كاشی كاری هایی كه در استخرها، حوض ها و جوی های آب و آب نماها دیده می شود، ساختن كوشك ها و قصرها در برابر استخرهای بزرگ آب است كه با افتادن نمای كاخ در آب استخر، زیبایی آن محوطه دوچندان می شود، نمونه ای از این كار را در كاخ اردشیر بابكان یا آتشكده آذرفرنبغ كه عكس بنا در بركه یا استخر مقابل آن منعكس می شود می توان دید.
در كاخ های سلطنتی و عمارات دوره صفویه از جمله در كاخ چهل ستون این انعكاس زیبا را می توان مشاهده كرد. در باغ فین كاشان نیز عمارت ساخته شده به وسیله فتحعلی شاه قاجار، به تمامی در آب منعكس است. عمارت شمس العماره در كاخ گلستان تهران كه به امر ناصرالدین شاه قاجار (۱۳۱۳-۱۲۶۳) ساخته شده نیز از ساختمان هایی است كه عكس آن در استخری كه در مقابل آن ساخته بودند منعكس می شد این استخر پس از مدتی پر شده و به جای آن درختكاری شده است. از دیگر چشمه های معروف كه با آب آن استخر زیبا و بزرگی ساخته شده و در وسط آن عمارت متینی ساخته اند مولودخانه «فتحعلی شاه قاجار» در چشمه «علی» دامغان، در واقع یكی دیگر از كارهایی است كه ایرانیان برای به جلوه درآوردن زیبایی های هرچه بیشتر آبها انجام می دادند.
ساختن ساختمان در وسط دریاچه های طبیعی در نقاط كوهستانی و یا استخرها و دریاچه هایی كه خودشان ساخته اند، بوده است كه نمونه آن را می توان در ساختمانی كه به امر شاه عباس در وسط دریاچه عباس آباد بهشهر ساخته شده، دید.
همچنین استخر شاه گلی تبریز یا استخر شاهی نیز نمونه ای از این كارهاست، قسمت برجسته این باغ، دریاچه مصنوعی آن است كه اندازه هرطرف آن حدود ۷۰۰ پا و تاریخ تأسیس آن ۱۷۸۵ میلادی است.(۱۷) یكی از ساختمان های زیبایی كه در سال ۱۷۱۴ میلادی در سمت جنوب كاخ هشت بهشت ساخته شده، بنایی است كه اكنون به مدرسه مادرشاه معروف است، بر فراز این ساختمان، گنبد بزرگی تعبیه شده كه انعكاس غرفه های سفید رنگ آن در آب سایه روشن استخر تضادی به وجود می آورد كه شخص را مبهوت و متحیر می سازد.
یكی دیگر از كارهای معماری و هنری ایران ساختن پل های مهم و زیبا بر روی رودخانه ها بوده كه در واقع جلوه های رودی را كه از زیر آن می گذرد دوچندان می كند. یكی از زیباترین پل هایی كه در دوره صفویه توسط الله وردی خان بر روی رودخانه زاینده رود ساخته شده، پل الله وردی خان یا سی و سه پل است.
« لرد كرزن» در هنگام تماشای این پل می نویسد: «هنگام مسافرت به این شهر، شخص انتظار ندارد، پلی را كه شاید بتوان گفت از باشكوه ترین پل های جهان است مشاهده كند.»(۱۸)
این همه ابداعاتی كه ایرانیان با توجه به غنای فرهنگی خود برای هرچه زیباتر جلوه دادن آب انجام می دادند. در هنرهای دستی ایرانی نیز نمود یافته است. به طوری كه در مهمترین هنر دستی ایران یعنی فرش، در نشان دادن مناظر زیبا، آب چشمه سارها و حوض ها و رودخانه ها نقش آفرین شده اند. همچنین در كمتر مینیاتور ایرانی است كه نقش جویباری زیبا و یا حوضی كه مرغان در آن به آب تنی و بازی مشغول اند، نمایش داده نشده باشد و نیز بر كتیبه ها و دیوار كاخ ها نیز هر جا مجلسی را رقم زده اند آب، آب نما ونهر جوی و جویبار خودنمایی كرده و هنر دیرپای ایران را به رخ تماشاگر می كشد.در بسیاری از اشعار شعرای ایرانی و در نظم و نثر فارسی نیز وصف آب از موضوع های مهم و پرجلوه، هر اثر ادبی به شمار می رود و شاعران كوشیده اند تا زیبایی و خروش این مایه حیاتی را كه با هنر ایرانی در آب نماهای زیبا و حوض های كاشی كاری به نمایش درآمده، در آثار خود منعكس نمایند. همچنین شعرا و ادبا جنبه های زندگی ساز و ارزش هایی را كه آب در پرورش گل ها و ریاحین و باغ و بوستان و رفاه زندگی بشر دارد در اشعار خود به وفور می آورده اند تا جایگاه آب در فرهنگ ملی ما را بیشتر بنمایند.
آب در فرهنگ ملی ایران، از نظر مذهبی نیز دارای ارزش و اعتباری خاص نزد ایرانیان بوده است. ایرانیان از گاه باستان آب را مظهر پاكیزگی می دانستند و این موضوع در نوشته های مذهبی و براساس روایات دینی اوستایی مورد تأكید بوده ودر شاهنامه فردوسی نیز به این باورهای مذهبی اشاره شده، این موضوع یعنی بررسی چگونگی، اعتقادات مذهبی مردم ایران در مورد آب را فردوسی در شاهنامه به دفعات مورد توجه قرار داده است و بدین ترتیب باور ایرانیان را از نظر مذهبی به آب نشان می دهد.
اكنون ابتدا به مواردی در مورد این باورهای مذهبی مردم به تقدس و پاكی آب در شاهنامه، اشاره كرده و آنگاه به دیگر روایات اشاره می كنیم. از جمله مواردی كه در شاهنامه به آئین های استفاده از آب در پاكی و پاكیزگی در امور دینی اشاره شده در هنگامی است كه كیخسرو و كیكاووس قصد رفتن و زیارت آذرگشسب در آذربایجان را دارند تا پس از راز و نیاز باخداوند بزرگ به دنبال یافتن افراسیاب بروند، آنها باید در هنگام ورود به آتشكده، دست و پا و سر و تن خود را بشویند و با آب، پاك شده و آنگاه داخل آتشكده شوند. فردوسی این حرمت گذاری به آب را در هنگامی كه كیكاووس در پاسخ كیخسرو ، به او رفتن به آذرگشسب راتوصیه می كند، چنین بیان می كند:
بدو گفت ما همچنین بادو اسب
بتازیم تا خان آذرگشسب
سر و تن بشوییم با پا و دست
چنان چون بود مرد یزدان پرست(۱۹)
همچنین هنگامی كه بهرام پنجم ساسانی، (سپینود) دختر پادشاه هند را به زنی می گیرد، او را به آتشكده آذرگشسب در آذربایجان می برد كه به دین زردشت وارد شود كه در آنجا نیز به تطهیر و شست و شو توجه شده است فردوسی می فرماید:
پرستنده آتش زر دهشت
همی رفت با باژ و برسم به مشت
سپینود را پیش او برد شاه
بیاموختش دین و آئین و راه
به شست اش بدین به و آب پاك
وزو دور شد، گرد و زنگار و خاك(۲۰)
در ادبیات فارسی، همواره این پاكیزگی ستوده شده است:
پاك و صافی شو و آنگه به خرابات درآی
كه صفایی ندهد آب شراب آلوده
بیشتر نیایشگاه ها به علت همین توجه به پاكیزگی در كنار رودها، چشمه ها و دریاچه ها و قنات ها ساخته شده است. «در فارسی كهن و میانه طهارت و شست وشو را پادیا، یا پادیاوی و نیز تشت آبی را كه با آن شست وشو می كردند، (پادیاب دان) می گفتند همچنین جایگاه هایی را كه برای شست و شو می ساخته اند «پادیاو» می نامیدند. پادیاو به طور معمول چهار دیواری كوچكی بوده كه جوی آب یا بركه ای در میان و رختكن ها و طاق نماهایی در پیرامون داشته است، همین «پادیاو» با همه ویژگی هایش بعد از اسلام، در پیش و جلو در مساجد و زیارتگاه ها، به نام وضوخانه جای گرفت. (۲۱) در ایران قبل از اسلام در كنار همه آتشكده ها و در محل آن ها به لحاظ شست وشو و پادیا، منابع آب وجود داشته است.
چنان كه، آتشكده كاریان فارس نزدیك فیروزآباد بر سر راه شیراز كه یكی از ۳ آتشكده بزرگ ایران بود و آتش مقدس فرنبغ (آتش روحانیان) در آن نگاهداری می شد، در كنار بركه و یا استخری قرار داشت كه زیارتگران پیش از درآمد به پرستشگاه با بهره گیری از آب، پاك و پاكیزه وارد شوند. همچنین آتشكده آذرگشسب در آذربایجان نیز كه به نام آذر خسروان و شاهنشاهان ایران معروف شده بر كنار دریاچه یا بركه ای قرار دارد، و نیز كوه بیستون یا بغستان در پای خود چشمه ای جوشان و بركه ای دست ساز دارد. این باورها و این تقدس آب در نزد ایرانیان بوده كه آب را جزو چهار عنصر مقدس می دانسته اند، و حتی در ایران، قبل از زرتشت نیز، تیره های آریایی (آخشیج)های چهارگانه، باد (هوا)، خاك، آب و آتش را گرامی و ورجاوند، دانسته اند و آن را به وجود آورنده گیتی و گرداننده نظام هستی می شمرده اند.
در بندهش آمده كه: هرمز از روشنی بیكران آتش و از آتش باد و از باد آب و از آب زمین (خاك) و همه جان را آفرید (۲۳) این علامت چلیپایی كه به قول (لودویك مولر) دانماركی، خاستگاه آن به مقر اولیه آریایی برمی گردد.(۲۴) به عنوان نماد حركت آب و سرچشمه گرفتن هستی از آب نیز شناخته شده است. (۲۵)
باید دانست كه این توجه به وجود آب در كنار آتشكده، نشانگر توجه ایرانیان به نیایش آب و الهه آن یعنی «آناهیتا» در كنار آتش است. در آئین های كهن ایران، ناهید یا ایزد پاكی و آب، بسیار ستوده شده و سرچشمه آب های پاك در اوستا، همچون ایزدان دیگر نیایش گردیده و نیز ماه مقدس آبان به این ایزد منسوب است و پاكی، پاكیزگی و پاك كنندگی و بركناری از هر گونه آلودگی در نام ناهید، چند بار تأكید شده، چنان كه نام كامل وی: «اردوسور آناهیته» نشان دهنده ناآلودگی و زورمندی در پاك كنندگی، پاكیزگی و به دور از هرگونه ناپاكی است.(۲۶) در كتیبه های شاهنشاهان هخامنشی نیز به (الهه آب) اشاره شده است، اردشیر دوم شاهنشاه هخامنشی، در سنگ نوشته ای كه در شوش به دست آمده چنین گفته است:
«این ایوان را داریوش از نیاكان من بنا نمود، سپس در زمان اردشیر، پدر بزرگ من در آتش به سوخت، من به خواست «اهورا مزدا» آناهیتا و میثر (مهر) دوباره ایوان را ساختم، بشود كه اهور مزدا، آناهیتا و میثر، مرا از همه دشمنان نگه دارند و آنچه من ساخته ام خراب نسازند.» (۲۷)
از جمله پرستشگاه های آناهیتا كه خوشبختانه هنوز پابرجاست، پرستشگاه بیشابور (پایتخت شاهپور اول) نزدیك كازرون است، این پرستشگاه پیرامون آبگیری سنگی، با سنگ پاك تراش، بنیاد شده و گرداگرد آن را راهرو سرپوشیده ای فرا گرفته است.
آب این حوض از آب رودخانه شاهپور كه در تنگ چوگان در كنار آب جریان دارد به وسیله كانالی وارد حوض می شده است. این بنا، آناهیتا به طور مسلم كهن تر از ساختمان های اطراف آن بوده و شاهپور شاهنشاه ساسانی به خاطر احترام و ارجی كه برای آن قائل بوده آن را مرمت نموده است.
در آتشكده آذرگشسب (تخت سلیمان فعلی ) نیز می بینیم كه: «آنجا محلی دلخواه برای پرستش آناهیتا و الهه آب بوده»(۲۸) رودلف ناومان در كتاب تخت سلیمان به این امر، یعنی پرستش آناهیتا، در كنار پرستش آتش اشاره می كند (۲۹) همچنین باید توجه داشت كه آتشكده آذرگشسب و آتشكده كاخ بیشابور، شبیه به هم بوده و هر دو دارای تأسیسات آبرسانی بوده اند.(۳۰) همچنین «آئلین» AELIAN (۲۳۵ـ ۱۷۵ میلادی) می نویسد: در سرزمین ایلام پرستشگاهی برای آناهیتا ساخته شده كه در آن شیران اهلی نگهداری می شوند. این شیران رام شده به پیشواز كسانی كه به پرستشگاه می روند، می آیند و برای آنها دم می جنبانند و به هنگام غذاخوردن اگر آنها را فراخوانند، پیش می آیند و خوراك می خورند و پس از خوردن به گونه ای آرام برمی گردند.(۳۱)
هم اكنون نیز شیرهای سنگی كه در بسیاری از شهرها و روستاها وجود دارد، نشان دهنده این است كه در زمان های كهن، شیر نمادی از نیروی آناهیتا، فرشته باروری و آب بوده است و در بیشتر پرستشگاه های ناهید، چند شیر نگاهداری می شد و در بسیاری از مناطق سرزمین ایران، تندیس های شیر فراوان است(۳۲). همچنین تقدس برخی دریاچه ها، مانند دریاچه هامون، نشانگر توأمان توجه و تقدس آب و آتش در نزد ایرانیان است، ایرانی ها معتقدند: كه زایش مهر كه سوشیانس (رهایی بخش) بوده از دوشیزه ای است كه در روایات زرتشتی در آب بارور می شود، این اشاره به تخمه زرتشت در آب دریاچه هامون در سیستان می پردازد(۳۳).
این توجه به آب و ارزش گذاردن به آن با توجه به این كه خداوند در قرآن كریم می فرماید: (و من الماء كل شی حی)، همچنان در بعد از اسلام در نزد ایرانیان مورد تأكید بوده و ایرانیان همچنان قدر آب را در سرزمین خشك خود دانسته و در حفظ و نگهداری از آب كوشش نموده اند. در قرآن مجید، همانطور كه گفته شد، اشاره های متعددی به آب های جاری و چشمه سارها شده، از آن جمله در سوره الرحمن، خداوند در آیه های مختلف از آب یاد می كند: مانند آن كه می فرماید: (در آن دو تا، دو چشمه است كه جاری اند) و یا در سوره الواقعه، كه می گوید: (در زیر سدر بی خار و درخت مورد برهم پیچیده و سایه همیشه كشیده شده، و آبی ریزان شده) (۳۴). همچنین آب نماها، حوض ها، و استخرهای بزرگ و زیبای مساجد ادامه همان سنت های باستانی ایران است كه در بعد از اسلام نیز جلوه زیبایی از هنرهای ایرانی را به نمایش می گذارد.
همچنین در كمتر مسجدی است كه در كنار، یا در پیش در آن، وضوخانه ای همانند (پادیاو)های ایران پیش از اسلام نباشد، در بناهای تاریخی و باغ های قدیمی ایران نیز كه قبلاً اشاره شد، ایرانیان با توجه به ذوق و ابتكار خود جلوه های زیبایی از آب را با ساخت حوض ها، جوی ها، استخرها و آبشارها در بناهای خود به وجود آورده اند، كه نمونه هایی از این بناها را می توان در چشمه علی دامغان و حوضخانه و حوض شاه عباسی و حوض فتحعلی شاهی باغ فین كاشان و هزاران مكان تاریخی دیگر دید.
اعتقادی كه از دوره باستان در باور مردم ایران درباره تقدس آب و آناهیتا (الهه آب و پاكیزگی) وجود داشته از نظر اجتماعی نیز تأثیرگذار بوده و آداب و رسوم بسیار از آن نشأت گرفته است، در زمان ساسانیان و هم امروز، در برخی از روستاها رسم است كه آب پای سفره هفت سین را باید دختران شوی ناكرده از چشمه سارها بویژه از زیر آسیاب ها بیاورند، زیرا نوروز هنگام زایش و باروری است و كوزه آب كه نمادی است از آناهیتا باید در خوان نوروزی نهاده شود. جای آناهیتا، این دوشیزه نیالوده و پاك، در آب دریاها و چشمه سارهاست و هنگامی كه آب خوان نوروزی از زیر آسیاب ها برداشته شود، بركت گندم و جو آرد نشده را نیز خواهد داشت و موجب گشایش كار خانواده در سال نو خواهد شد.
در زمان ساسانیان به گلوگاه های تُنگ های سیمین كه برای خوان نوروزی شاه برده می شد، گردنبندی از سنگ های گران بها با نخ زرین و منجوق هایی از زبرجد می آویختند و در واقع این گردنبند را به گردن ناهید، كه فرشته زایش و آب بود می انداختند(۳۵).
همچنین یكی از دلایل آوردن ماهی بر روی سفره هفت سین نیز آن است كه ماهی یكی از نمادهای آناهیتا فرشته آب و باروری است كه وظیفه اصلی نوروز را كه باروری است، برعهده دارد و وجود آن در خوان نوروزی سبب بركت و باروری در سال نو می شود، خوردن ماهی پلو نیز در شب عید از این روست(۳۶).
همچنین، توجهی كه مردم به تقدس آب و الهه آن دارند و همچنین به دلیل نیازی كه همواره با توجه به خشكی سرزمین خود به آب داشته اند، موجب آن شده كه برای روز سیزدهم نوروز این توجیه آورده شود كه چون این روز متعلق به ایزد (تیر) یا (تیشتری) بوده مردم برای طلب باران از ایزد به صحرا می رفته اند. این ایزد كه در «اوستا» یشت و ستایشی دلكش دارد، ایزد باران است. این ایزد همواره به صورت اسبی با دیو خشكی و خشكسالی كه دیو «اپوش» نام دارد در جنگ و كشمكش است و اگر شكست یابد آب می نوشد و گیاه می خشكد و خشكسالی می شود و اگر پیروز شود، سرچشمه آب ها به نیروی اسبی روان می گردند و سرزمین ها از سال خوب و خوشی بهره مند می شوند. برای این كه ایزد باران پیروز شود، لازم بود كه همه مردم در نماز از او نام ببرند و او را بستایند و از او طلب باران كنند(۳۷).
بنا بر «تیریشت» هنگامی كه سال پایان می یابد، همه به انتظار می نشینند كه ایزد باران سال خوبی برای سرزمین های آریایی بیاورد، و همه او را كه آب های ایستاده و جاری چشمه ها و جویبارها و برف و باران را در اختیار دارد، می ستایند، تا چشمه ها و جوی ها به سوی كشتزارها و دشت ها روان شوند و ریشه گیاهان را نم ببخشند و ستایش و نیایش او باید همراه با مراسم مذهبی و نثار گوسفند باشد. روز ۱۳ نوروز گویا روز رسمی همه مردم برای طلب باران در همه سرزمین های ایرانی بوده است و خوردن غذا در دشت و صحرا نشان همان فدیه گوسفند بریان است كه در اوستا آمده.
همچنین افكندن سبزه های تازه دمیده نوروزی به آب روان جویبارها تمثیلی است از دادن فدیه به ایزد آب (آناهیتا) و ایزد باران و جویبارها (تیر) و به این طریق تخمه بارور شده ای را كه ناهید، فرشته موكل آن بوده است به خود ناهید بازمی گردانند و گیاهی را كه ایزد تیر، پرورانده است به خود وی بازمی سپرند، تا موجب بركت و باروری و فراوانی آب در سال نو باشد(۳۸). در ایران باستان این رسم نیز معمول بوده كه چون اعتقاد داشتند كه فرورها به آب و غذا نیاز دارند هنگام نوروز مردم، ‎/ غذا و آب بر بام خانه می نهادند كه این مراسم هنوز هم پابرجاست(۳۹).
منابع دردفتر روزنامه موجود است
محمد بهمنی قاجار
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید