جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

خداحافظی لژیونرها


خداحافظی لژیونرها
سال پیش رو، سال غروب سیاستمداران پرآوازه نیز است.دوران اقامت نسلی از كهنه كاران سیاست در معروف ترین كاخ های قدرت به پایان می رسد و به زودی درپایتخت های مهم جهان شاهد حضورچهره های جوانی خواهیم بود كه با آمدن خود، نوید تغییرات و خانه تكانی را درباشگاه قدرتهای بزرگ همراه می آورند.
این جابه جایی در۳ كاخ مشهوركرملین ،الیزه وخانه شماره ۱۰ داونینگ لندن رخ خواهد داد.
سال آینده ،دراین ۳ كشور سال انتخابات ها ورقابت های بزرگ نام گرفته است .از آغاز ماه ژانویه كه نسیم انتخابات درفضای این۳ كشورپیچید، همه چشم به نطق های خداحافظی ساكنان این ۳ خانه قدرت دوختند.تونی بلر زودتراز همه سرود رفتن سرداد، سیاستمدار بریتانیا با وجود جوانی اش ، بسیارخسته نشان می داد، او سرانجام مراسم سمبلیك خداحافظی خود را در اجلاس داووس وبا روبوسی ازهمقطاران غربی اش به جاآورد.
پس از بلر،نوبت پرنفوذترین عضوخانواده روس بود،ولادیمیر پوتین درنیمه زمستان درتصمیمی غافلگیرانه به میان اصحاب رسانه ها آمد و با اعلام زودهنگام خبر ترك قدرت، عبارت«روسیه بدون پوتین » را برپیشانی مطبوعات جهان نشاند.اما خداحافظی پیر سیاسی الیزه، سیری طولانی ودشوار طی كرد.تاحدی كه تأخیروتعلل بیش از معمول شیراك، بسیاری از هواداران اورا به امید حضوردوباره او درانتخابات برد. اما این گلیست سرسخت نیز سرانجام دربرابرواقعیت تغییر، تسلیم شد و با اعلام خبر رفتن خود زمستان پاریس رااز ابهامی سنگین خارج كرد.
اكنون فقط شهروندان ۳ كشورروسیه وانگلیس وفرانسه نیستند كه با تردید به آینده سیاسی خویش می اندیشند بلكه كل افكارعمومی و تمام رهبران جهان درپی فهمیدن آثار این رفتن ها وجابه جایی ها هستند.گویی همه در انتظار یك تحول ودگرگونی دراین سه پایتخت افسانه ای جهان به سرمی برند.افول سه غول سیاسی ، به اندازه كافی درعالم سیال سیاست وسوسه انگیز است .شاید یك دلیل این امر،فضای عصر بحرانی این سه تن باشد و این كه جهانی كه بخشی ازمیراث شیراك ها و بلرها و پوتین ها شناخته می شود این روزها آبستن تغییرات تازه ای است
● فراتراز ۳ دولتمرد
پوتین ، بلر وشیراك دركشورخود رهبر یكی از جناح های سیاسی شناخته می شوند.
اما درنگاه دیپلمات هاكه درسالیان پس از جنگ سردنقش این سه دولتمرد را رصدكرده اند آنان تصویرچهره ای فراتر ازیك رئیس كابینه رادارند.هر سه آنان ،افرادی درگیر درتحولات جهانی بودند وبیش ازامور و سیاست داخلی درآزمون های سیاست جهانی درگیر شدند. ازهمین روست كه اغلب ناظران اسم شیراك ،بلر وپوتین رادر گروه معماران نظم نوین ذكرمی كنند، زیرا آنها مسئولیت مستقیمی درشكل گیری آرایش سیاسی جهان امروز دارند.امضای این سه تن دركناركسانی مانند بوش، پای تصمیم های مهم جامعه جهانی ثبت است و نام آنان بخشی از تاریخ دهه پرتلاطم اخیروپاره ای از خاطرات نسل كنونی درآمده است .
درقیاس با اسلاف سیاسی شان، پوتین ،شیراك وبلر ازاین شانس مشترك برخورداربودندكه بیش از رهبران پیشین درخانه قدرت ساكن شدند. این رهبری طولانی به آنان فرصت طلایی شهره شدن داد تا آنجا كه حتی رهبری الیزه وكرملین ، سودای مردان تاریخ ساز رایافتند و از سوی هوادارانشان به عنوان ها ونشان هایی مانند «روسیه پوتین یا فرانسه شیراك » نائل آمدند.
اما اكنون شیراك وپوتین با همه حكایت های اسطوره ای كه از آنان نقل شده است چند صباحی بیش تر مهمان منزل سیاست نیستند، شاید اینجا لازم باشد كه در سخن تحلیلگرلوموند، مكث دوباره ای كنیم كه رهبران بزرگ هراندازه اشخاصی باهوش وفوق العاده باشند اما بخشی از شهرت خود رامدیون وزن سیاسی كشورشان هستند معنای دیگرسخن او این است كه اگرپوتین وشیراك برای ۱۰ سال درسكوی بزرگان جهان ایستادند ، به این دلیل بودكه روسیه وفرانسه همچنان جزوبازیگران اصلی سیاست هستند.
شیراك وپوتین هراندازه درنگاه عامه مردم مردانی مهم باشندامادرعیارجهان دیپلماسی، سرزمین آنان و وزن سیاسی وتاریخی كشورشان تعیین كننده است .بنابراین همه چیز درپایان حیات این سه رجل سیاسی حول این سؤال می چرخد كه روسیه وانگلیس وفرانسه پس ازافول یك نسل از رهبران خود درچه مسیری گام برخواهند داشت.انتخاب آینده این ۳بازیگر تأثیر غیرقابل انكاری برمسیر سیاست جهانی دارد.آن ۳ سهم شایانی از قدرت باشگاه اتمی جهان را درشورای امنیت دراختیار دارند، همین طور بخشی از هسته مركز اقتصادی جهان - گروه ۷ - را تشكیل می دهند علاوه برهمه اینها این ۳ بازیگر ۳ نقش جداگانه و مهم درمنطقه جغرافیایی شان دارند، فرانسه،عنصری تعیین كننده درحوزه اروپاست، روسیه بر گردش سیاست خارجی واقتصادی اوراسیا تأثیرگذار است وانگلیس به طورسنتی مهره ای كلیدی دردیپلماسی محورانگلوساكسون می باشد.
به هرروی، تقویم سال ۸۵ درانتظار ۳ رویداد مهم دراین ۳ كشوراست ،علاوه برهیجانی كه نام جانشینان پوتین ، بلر و شیراك به پاخواهد كرد سمت وسوی سیاست داخلی وخارجی این ۳ پس ازافول رهبرانشان امری بس مهم وشایان توجه است.
● مردی كه می خواست نماد پاریس باشد
ژاك شیراك خیلی زودتر از همقطارانش صحنه قدرت را ترك خواهدكرد. هم اكنون شمارش معكوس برای رفتن این ساكن دیرین الیزه درمطبوعات پاریس آغازشده است. اگرهمه مسئولیت های این گلیست كهنه كار راجمع بزنیم، باید گفت كه شیراك یكی از ركوردهای حضوردرسیاست رابه نام خود ثبت كرده است.
رئیس جمهوری فرانسه نزدیك به ۴۰سال از دوران حیات خود رادر سیاست سركرده است اوهمه عرصه ها رادراین چهار دهه درنوردید، از شهرداری پاریس تا كارحزبی و از مدیریت اموردیپلماسی اروپا تا رهبری كشوری مدعی مهد دموكراسی جهان. اندیشه های سیاسی این سیاستمدارنیزبه اندازه سمت های متنوع او افت وخیز داشته است. فرانسه دردوره او روزهای پر تب وتاب بسیاری راگذرانده است، روزهایی كه به تعبیر برخی از تحلیلگران، پاریس گاهی درسایه رهبری وی در خاطره دوران با شكوه عصر انقلاب غوطه ور شده است و گاهی دیگر از ضعف و سردرگمی دولت اودربحران های داخلی و بین المللی كلافه شده است، شیراك در حال حاضر ۷۴ سال دارد. او هرچند برزبان نمی آورد، اما بسیاری از فرانسوی ها می گویند كه به دلیل كهولت سن حاضر به ادامه فعالیت سیاسی نیست و شاید اگر رئیس جمهوری سرسخت فرانسه دچار ضعف جسمانی نبود، درخواست هواداران خود برای بازگشت به قدرت را می پذیرفت.
گردش قدرت در كشور تحت رهبری شیراك، شكل وشمایلی از ماراتن رقابت دموكرات ها وجمهوری خواهان درآمریكا را دارد؛ با این تفاوت كه اینجا نقش بازها و كبوترها را سوسیالیست ها و لیبرال ها ایفا می كنند. شیراك قدرت را ازسوسیالیست ها در سال ۱۹۹۵تحویل گرفت و به عنوان بیست و دومین رئیس جمهور فرانسه برگزیده شد. در دومین رویارویی خود در سال ۲۰۰۲ نیز مانع از آن شد كه حریفان چپگرایش به قدرت بازگردند. لذا برای دومین بار ریاست الیزه را در اختیار گرفت.
اما شیراك درایام ریاست جمهوری خود هیچگاه یك لیبرال ناب ویا یك گلیست وفادار ظاهر نشد. او با نطق های آتشین وانتقادی، حریفان سوسیالیست خود را كه هم پیمان واشنگتن بودند، از صحنه خارج كرد. وی هنگام جنگ عراق تامرحله تبدیل به قهرمان ضدجنگ پیش رفت اما درگذرزمان بسیاری از اصول سیاسی خود راكنار نهاد و در نهایت از در آشتی و دوستی با نومحافظه كاران تندرو كاخ سفید واردشد.
بنابراین شاید شیراك از اندك رهبران فرانسه باشد كه به اندازه حامیانش، مخالفان سرسخت دارد وافكارعمومی ونخبگان فرانسه درارزیابی كارنامه وی اختلاف نظر عمیق دارند.
برخی دوستان اروپایی شیراك معتقدندكه اودر طول سال ها مسندنشینی افتخارات بسیاری را در پرونده خود ثبت كرد. آن ها درفهرست موفقیت های او از نقش رهبرالیزه از پایان دادن به جنگ داخلی در یوگسلاوی در دهه ۱۹۹۰ یاد می كنند. آن ها همچنین به نقش شیراك درجنگ عراق اشاره دارندكه شیراك محبوبیت بسیاری را برای فرانسه به دست آورد. این گروه دركارنامه داخلی شیراك ازشیخوخیت او درمیان خانواده جوان اروپاو مرجعیت وریش سفیدی اش درمیان احزاب وگروه های سیاسی این كشور سخن به میان می آورند.
اما به باور منتقدان ، این موارد نقش هایی بود كه انتظار می رفت شیراك ایفا كند اماهیچ یك ازآنها به معنای واقعی پیاده نشد. به باوراین گروه،شیراك با شعار یك انقلاب آرام پا به صحنه گذاشت اما اصلا حات اجتماعی و اقتصادی چندانی را در پرونده خود ثبت نكرد.آن ها در فهرست ناكامی معمار دیروز پاریس به بحران ها و ناآرامی های ۲۰۰۵ اشاره می كنند كه بازتابی از سیاست اجتماعی وفرهنگی شیراك بود. شیراك دستكم درشكل گیری نظام تبعیض اجتماعی كه مهاجران مسلمان را رودروی حكومت این كشورقرارداد نقش بسزاداشت.
او نه تنها از طراحان قانون منع ومحدودیت علیه مسلمانان بود كه در تصویب وتنظیم شیوه های كنترلی برای مهاجران واقلیت ها مشاركت چشمگیرداشت. بااین همه، دربحران هایی كه فرانسه را دوسال گذشته به كانون آشوب های اجتماعی تبدیل كرد، اوحاضرنشد مسئولیتی بردوش بگیرد و بار این شكاف نژادی بزرگ را بردوش همقطاران خویش بویژه دومنیك دوویلپن گذاشت.
سیاستمدار سالخورده فرانسه درنطق خداحافظی خود تنها یك موردازناكامی هایش اعتراف كردوآن شكست او در وادی تشكیل اروپای واحد بود. شیراك اقرار كرد كه تلاش هایش در مورد تصویب قانون اساسی اروپا در فرانسه به شكست انجامید و موفق نشد آنچه را كه آرزو داشت به تصویب مردم فرانسه برساند. سال ۲۰۰۵ میلادی مردم فرانسه به پای صندوق های رأی رفتند و به قانون اساسی اروپا رأی منفی دادند . با این كار، آن ها موقعیت داخلی شیراك را به شدت متزلزل كردند.
▪ میراث سیاسی:
شیراك نطق خداحافظی خود را درحالی ایراد كردكه نقد دوران او پیشترازاین درمحافل سیاسی فرانسه شروع شده بود. نقدها بیشتر دراین راستااست كه رهبری الیزه فرصت های تاریخی كشوررابویژه درعرصه جهانی هدر داده است. این سخن فابیوس، یار نزدیك فرانسوا میتران، درروزهای اخیر اززبان بسیاری شنیده می شودكه شیراك در سال های ریاست جمهوری خویش جایگاه فرانسه را در قاره اروپاوجهان دیپلماسی تنزل داد.
براین اساس، اغلب ناظران خروج شیراك و انصراف تاریخی او ازانتخابات را پایان راهی می دانندكه ۴۰ سال پیش جاه طلبانه آغاز كرده بود. بنابراین پیداست شیراك پس ازالیزه ازجرگه تصمیم گیران سیاسی فرانسه خارج می شود آشنایان وی نیز انتظاریك نقش نمادین رابرای اودارندو حدس زده اند كه او به اظهار نظر در مسائل خارجی و نیز مسائل زیست محیطی كه همیشه مورد علاقه اش بوده است، ادامه خواهد داد.
اما خبرهای دیگر حاكی ازآن است كه نصیب وقسمت این سیاستمداردرایام بازنشستگی فقط تنهایی وانزوای سیاسی نیست و احتمال می دهند كه از این پس ذهن شیراك متوجه پرونده هایی خواهد بود كه پس از ریاست جمهوری علیه او گشوده خواهد شد.
به عقیده این گروه، از هم اینك پرونده های قضایی بسیاری انتظار او را می كشد، پرونده هایی كه مصونیت سیاسی، مجال رسیدگی به آن ها را نداده است.
مهمترین پرونده ای كه از همه بیشتر منتظر خلع شیراك از قدرت است، پرونده مربوط به زمان شهرداری رئیس جمهوری فرانسه است كه در زمان رسیدگی نیز سر و صدای زیادی به پا كرد. در این پرونده، شیراك و دوستان او چون آلن ژوپه نخست وزیر اسبق فرانسه متهم اند كه از بودجه و امكانات دولتی و شهرداری به نفع حزب خود (حزب دست راستی سابق شیراك به نام آر.پ.ار) بهره برداری كرده اند.▪ مدعیان جانشینی:
میراث سیاسی شیراك به هركدام ازدو نامزد صحنه انتخابات برسد، هیچ كدام حاضر به تقلید ازاو نیستند و قصد ندارند راه رفته او را بپیمایند.
نیكلا ساركوزی وزیر كشور كنونی از حزب راست و سگولن رویال از حزب سوسیالیست هردو به یك اندازه الگوی رهبری شیراك رابه چالش می كشند. البته برخی محافل خروج ناگهانی شیراك را،تصمیمی حساب شده و برنامه ریزی شده از سوی رئیس حكومت فرانسه می دانند.به این صورت كه شیراك درحركت بعدی حمایت خود را از ساركوزی اعلام و برای راست ها مسیر پس از خود را روشن خواهد كرد. به هرحال، ازمیان دو مدعی جانشینی شیراك اكنون وزیركشوراوست كه اقبالش درفردای خداحافظی شیراك رو به درخشش است. به نظر می آید یاران شیراك باتصمیمی نانوشته بر آن هستند تا در كنار نیكلا ساركوزی، رئیس حزب حاكم فرانسه «یو.ام.پ»، بایستند. این واقعیت با حركت خانم میشل آلیو ماری، وزیر دفاع فرانسه، عیان شد كه گفت حاضر است پشت سر ساركوزی بایستد و در محل برگزاری میتینگ های انتخاباتی با این نامزد راست ها اعلام وفاداری كند.
ساركوزی ۵۶ ساله درنقش سیاستمداری تازه نفس ظاهرشده است كه می خواهد فرانسه فرتوت شیراك را جوانی وطراوت بخشد. او در ماه های گذشته توانسته با فعالیت هایش محبوبیت زیادی برای خود كسب كند. ساركوزی به راحتی توانست،رقیب احتمالی خود دومنیك دوویلپن را ازسرراه بردارد.
چالش انگیزترین مسأله انتخابات ماه اوت فرانسه این است كه جانشینان شیراك سكان سیاست خارجی این كشور رادرچه مسیری هدایت خواهند كرد وپس از شیراك چه تحولی درمناسبات پاریس با اروپا ایجاد خواهد شد؟
به نظرمی آید درروابط پاریس و اروپا نباید منتظر یك تحول تازه نشست، زیرا رأی منفی مردم در فرانسه به قانون اساسی این اتحادیه به راحتی قابل برگشت نیست. آنچه جای بحث است روابط اروپا با آمریكااست.
براستی آیا این قانون دیرینه كارزار انتخابات فرانسه كه مدعیان الیزه باید دست كم درایام جلب آرای مردم نقش مخالف آمریكاراایفا كنند، هنوزحكمفرماست؟
در نظرسنجی ای كه اخیراً مؤسسه Pew از مردم ۱۵ كشور دنیا درباره دیدگاه آن ها نسبت به آمریكا انجام داده، كشور فرانسه در ردیف هفتم قرار داشته است.
ازمیان نامزدان ریاست جمهوری آینده فرانسه، ساركوزی هیچ گاه نزدیكی خود با واشنگتن را مخفی نكرده است.
وی در مصاحبه ای با روزنامه لوموند در پاسخ به خبرنگار این روزنامه كه گفت: «آیا برای پیروزی در انتخابات و قانع كردن رأی دهندگان فرانسوی لزوماً باید ضد آمریكایی بود؟» گفت: «من به اندازه شما در این باره مطمئن نیستم. شما این طور فكر می كنید كه مردم فرانسه ضدآمریكایی هستند، اما من چندان اطمینان ندارم.»
نخستین مدعی جانشینی شیراك با این موضعگیری در حقیقت دست به نوعی قمار در عرصه سیاست زده است. مطبوعات فرانسه از هم اكنون ساركوزی را آمریكایی توصیف و بر این موضوع به عنوان نقطه ضعف او تكیه می كنند. با این حال برخی ناظران معتقدندكه این توصیف درباره دیپلماسی این سیاستمدار صریح اللهجه دقیق نیست، چرا كه آن طور كه اكنون تبلیغ می شود، اوآمریكایی و طرفدار بی چون و چرای سیاست های آمریكا نیست.
اما این ابهام بیش ازهمه برمواضع دومین مدعی جانشینی شیراك حكمفرماست، نماینده سوسیالیست ها،خانم رویال كه تا كنون درباره سیاست خارجی اغلب شعارپردازی كرده است، در این زمینه فقط باید به برنامه كلی حزب سوسیالیست كه رویال اكنون نامزد انتخاباتی آن است، نگاه كرد. برنامه این حزب در بخش سیاست خارجی نفی میراث راستگرایان وشیراك است. اما اوسخنانی درنقض همین گفته هم دارد. اما به باورناظران برنامه ریزان جناح سوسیالیست هابركناراز لكنت رویال درافق اندیشه خود به تعامل با دولت بعدی آمریكا بدون بوش و جمهوری خواهان امید بسته است.
● در نقش یك قهرمان
درآخرین نظرخواهی كه شده، اغلب مردم روسیه ابرازعلاقه كرده بودند كه روسیه راه آینده اش را همچنان با رهبری پوتین ادامه دهد . اما لازمه ماندن مرد پرقدرت كرملین دركرسی رهبری این بودكه او سازوكارقانونی این كار رافراهم كند تا برای بار سوم نیز نامزد ریاست جمهوری شود. استدلال هواداران سیاستمدارروس این بودكه پوتین پس از هرج و مرج های دهه ،۹۰ ناجی ملت وكشورروسیه بوده است.در واقع، ترس ازتكرارفاجعه یك فروپاشی جدید درفدراسیون روسیه، آنها را به پناه جستن دوباره به فردی واداشت كه درچهره او انسجام واقتدارراحس می كردند.
البته درصف مدافعان ادامه رهبری پوتین كسانی هم هستندكه در واقع با رفتن او منافع خویش را درخطرمی بینند. همچنان كه برخی ناظران روسیه گفته اند، این احساس خطر را بیش از همه گروه دیپلمات ها و عناصرامنیتی همراه پوتین دارند. علاوه براین، جمعی از افراد ثروتمند سن پترزبورگ و مسكو منافع خود رادر«روسیه پوتین » تضمین شده می بینند. آنها كسانی هستندكه درچترامنیتی پوتین به سرمایه گذاری گسترده دست زده اند و برای در امان ماندن دارایی های خودبه حضور پوتین ۵۶ساله نیازمندند.
ولادیمیر پوتین كه از سال ۲۰۰۰میلادی ریاست جمهوری روسیه را به عهده دارد و در سال ۲۰۰۸دوره دوم ریاست جمهوری وی به پایان می رسد ، طبق قانون اساسی این كشور اجازه تصدی این پست را برای دوره سوم ندارد.
اما پوتین در اوج قدرت از ترك خانه قدرت خبرداد . او راهی جزاین نداشت كه چشم بررهبری كرملین ببندد. وی بیش ازدیگران از شرایط تناقض آلودی كه درآن قرارگرفته خبرداشت ومی دانست كه ماندن درقدرت در واقع پذیرفتن همه عواقب یك نظام توتالیتراست كه سناریوآن رامنتقدان غربی از قبل برای مردان كرملین نوشته اند.
از این رو، قابل انتظاربودكه رهبری كرملین كه تاكنون سعی كرده دربرابر حریفان بدبین غربیش چهره دموكراتیك روسیه را حفظ كند، این بار بر توصیه های وسوسه انگیز هوادارانش پا گذارد. این چنین نیزشد و رئیس جمهوری روسیه درجلسه ای كه برای اعلام تصمیم تاریخی خودترتیب داده بود، گفت كه درخواست ها برای ادامه ماندنش دركرملین را به بهای تغییر قانون اساسی نخواهد پذیرفت.
▪ میراث پوتین:
رهبر كرملین درشرایطی كاملاً متفاوت با دو همقطار خود قرار دارد. با رفتن پوتین از رأس هرم دولت روسیه، حیات سیاسی او پایان نمی گیرد.او نه تصویرمرد ناكام الیزه راداردونه موقعیت سیاستمدارفرصت سوزلندن را. پوتین خود را درجایگاه فاتحان وحتی قهرمانان كشورخویش می بیند. دوستانش به او لقب معمارروسیه نوین راداده اند و همین كافی است كه حلقه جانشینانش راه رفته او را دنبال كنند و با افتخارحتی از نام واعتبار پوتین برا ی گرفتن رأی مردم تلاش كنند.
براین اساس، پوتین برخلاف شیراك و بلر كه با ذهنی پر از تشویش و دلخوری قدرت را ترك می كنند، خاطری آسوده داردكه حتی پس از ترك كرملین جایگاه خودرابه عنوان مرداول روسیه حفظ خواهد كرد.
آرامش خاطر پوتین دلیل مهمتری نیز دارد. او در۷ سال زمامداری خود توانست كادر مدیران كرملین را غربال كند و مجموعه ای از متحدان خویش را در مصدرهای مهم سیاسی، امنیتی و اقتصادی قرار دهد. اكنون خانه قدرت كرملین پر از دیپلمات ها و مردان امنیتی است كه مانند پوتین می اندیشند و تعریف آنها ازامنیت ومنافع ملی مسكو و روابط روسیه با جهان خارج رنگ وطعم اندیشه های پوتین رادارد.
علاوه براین، اغلب محافل اقتصادی وامنیتی كارنامه او رادراداره روسیه نابسامان از حیث اقتصادی وامنیتی موفق ارزیابی كرده اند. اكنون روسیه از وضعیت بحران های دائمی به ثبات سیاسی و اقتصادی رسیده است كه نتیجه آن رشد پایدار اقتصادی و افزایش درآمد مردم است.
افزون براین، برخی معتقدندكه پوتین برخلاف شیراك با ۵۶ سال هنوز شانس بازگشت دوباره به قدرت رادارد و می تواند حتی در صورت كنار رفتن از صحنه ریاست جمهوری، همچنان پیوند خود با عرصه سیاست راحفظ كند و سال ۲۰۱۲ بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری روسیه شركت كند.
▪ مدعیان جانشینی:
ناظران روسیه رمز انتخاب رهبرآینده روسیه را دراین جمله پوتین جست وجو می كنند كه گفت: اطمینان دارم مردم روسیه می توانند فرد شریف و فعال را از افراد گزافه گو و ناشایست برای این پست تشخیص دهند.
به باوراین ناظران، مصداق این سخن كسی جزسرگئی ایوانف نیست.او نخستین كاندیدا ومطمئن ترین همراه پوتین است. ایوانف پلكان قدرت رابه پشتوانه رئیس اش با سرعت پیمودواكنون پس از مدیریت نهاد كلیدی وزارت دفاع، معاونت نخست وزیری را دردست گرفته است تا فاصله اش با رأس هرم قدرت را به حداقل ممكن كاهش دهد. او و پوتین در كنار هم از اعضای اصلی كادر كمیته امنیت فدرال روسیه بوده اند، ضمن آن كه نام ایوانف درردیف بنیانگذاران «كا.گ.ب» نشسته است اما شباهت ایوانف به رئیس در بینش او ودیدگاه های امنیتی وی است تاجایی كه برخی از تحلیلگران آمریكایی معتقدند كه او از مخالفان ناتو است و بارها محتاطانه نقش ناتو را زیر سؤال برده است.
البته برخی دیگر می گویند اونه تنها به زبان انگلیسی تسلط كامل دارد، بلكه درمیان مردان كرملین بیش ازهمه قادر است زبان سیاست غرب رابفهمد وبرهمین اساس رابطه خوبی با دیپلمات های روس شناس آمریكا از جمله كاندولیزا رایس دارد. امابرخی از نخبگان سیاسی كرملین در تلاش اند تا ارزش های عملكرد ایوانف در وزارت دفاع را كم اهمیت جلوه دهند و وجهه وی را خدشه دار كنند. چنانكه ژنرال الكساندر ساونكف، مقام ارتش روسیه، بارها دوره تصدی ایوانف در وزارت دفاع این كشور را به باد انتقاد گرفته وگفته است كه ایوانف در مبارزه با معضلاتی مانند جرایم، فساد و سردرگمی و بی ثباتی در ارتش با ناكامی ها و مشكلات عدیده ای مواجه بوده است.
اكنون ایوانف یك رقیب جدی از خانواده الیت روسیه پیش رودارد. دیمیتری مدودوف نخستین معاون از ۳ معاون نخست وزیر است اما او نیزیارپوتین است. پیوند او با پوتین از زمانی آغاز شد كه هر دوی آنها در سن پترزبورگ به سر می بردند. به ظاهراوپیچیدگی های ایوانف راندارد ولی غربی ها معتقدند تفكر و اندیشه مدودوف نسبت به غرب و تجارت باز است.شركت مدودوف در انتخابات برای هر رقیبی تهدید است، زیرا وی یكی از محبوب ترین سیاستمداران روسیه البته پس از پوتین به شمار می آید. مدودوف محبوبیت خود را مدیون رسانه ها و مطبوعات است. موقعیت او به گونه ای است كه مخارج دولت در بخش های مسكن، بهداشت و تحصیلات به دست او سپرده شده است. ضمن آن كه ریاست امپراتوری اقتصادی روسیه گازپروم نیز با اوست و او اختیار رهبری بزرگ ترین شركت را در روسیه در دست دارد.
با این همه، مدودوف برای رسیدن به قله قدرت كرملین دومشكل جدی دارد: نخست اینكه جوان است و تنها ۴۱ سال دارد و مهمتر این كه به نظرمی آید رهبركرملین بیش از اوبه ایوانف تمایل دارد. اگراین فرض عقلانی رابپذیریم كه درشطرنج انتخابات زمستان آینده روسیه نقش اول را پوتین ایفامی كند، پس بایدشانس ایوانف را برای جانشینی بالا ترببینیم.
● نومحافظه كارمال باخته
پس از شكست تاریخی نومحافظه كاران واشنگتن همه چیز در لندن قابل پیش بینی بود. بلر تنها رهبر اروپایی بود كه سوار بر ماشین نظامی بوش سرنوشت خود را به دو جنگ بزرگ عراق و افغانستان و طراحان آمریكایی این جنگ ها گره زد.
به این ترتیب با بروز نشانه های شكست در این جنگ ها راه دیگری جز این نمانده بود كه مخالفان و هم حزبی های بلر اورا وادار كنند تا پیش از آنكه كارزار تابستان آینده از راه برسد كناره گیری كند، تا امروزهمه در انگلیس در انتظار این روز سرنوشت ساز كناره گیری بلربه سرمی برند.
اكنون بعد از ۱۰ سال كه از نخست وزیری بلر می گذرد فردی كه در روزهای نخست دوران مسئولیتش، مخالفان به او لقب بامبی می دادند و اكنون او را شریك مالباخته آمریكا می نامند. دوستانش در رسانه ها می گویند او سیاستمدار بدون مهارتی نیست اما قربانی جنگ عراق و تصورش از رئیس جمهوری ای شد كه فكر می كرد از خطاهای گذشته اش درس می گیرد و مسیر سیاست هایش را دگرگون می كند.
به هرحال نخست وزیر جاه طلب آخرین بار درحالی كه برای دیدار با سربازان این كشور به عراق سفر كرده بودبه الجزیره گفت: اوضاع كنونی در عراق فاجعه بار است. اما بلر كه متوجه تبعات اعتراف و سخن خود شده بود بلافاصله در كلامی توجیهی گفت كه مشكل این وضع فاجعه آمیز اشكال در برنامه ریزی های اشغالگران نیست بلكه وجود شبه نظامیانی همچون شبكه تروریستی القاعده عامل آن است.
▪ مدعیان جانشینی:
در صف نخست جانشینان بلر دو سیاستمدار با گرایش حزبی متفاوت ایستاده اند نفراول گوردون براون است كه به اندازه بلر به رابطه با آمریكا پایبند و متعهد نیست تاجایی كه بعضی در اروپا به شوخی می گویند براون از این نظر با بلر تفاوت ژنتیكی دارد. به باور تحلیلگران لندن، به قدرت رسیدن براون در انگلیس مرحله ای جدید در روابط این كشور با آمریكا رقم خواهد زد. قاطبه صاحبنظران سیاسی این كشور در این نكته اتفاق نظر دارند كه در شرایط كنونی هر كس دیگری هم كه به غیر از براون نخست وزیر انگلیس شود، در سیاست خارجی اش فاصله گرفتن از آمریكا را در پیش خواهد گرفت. زیرا یك علت عمده رویگردانی عناصر حزب كارگر از بلر نزدیكی بیش از حد او به سیاست های بوش بود.
برخلاف بلر كه از ابتدا در نقش یك بازیگر سیاسی ظاهر شد براون به عنوان یك اقتصاددان شهرت یافته است او مدت ها وزیر دارایی انگلیس بوده، لذا شناخت عمومی از سیاست های اقتصادی اش بیشتر از سیاست خارجی او است. مهم ترین اصلی كه رسانه های لندن درباره اندیشه براون مطرح كرده انداین بوده كه او به اندازه بلر طرفدار دخالت در جهان نیست. با این همه برخی دیگر معتقدند اتحاد سیاسی لندن و واشنگتن امری ریشه ای است. اینان نتیجه می گیرند: «فاصله گرفتن دولت انگلیس تحت رهبری براون از سیاست های آمریكا بیش از آن كه ریشه ای و عمیق باشد نمادین و لفظی است.»
اما در ردیف مدعیان جانشینی بلر و رهبری آینده انگلیس نباید دیوید كامرون را نادیده گرفت. كامرون تهدیدی جدی برای حزب كارگر ریاست براون است. به باور ناظران حتی اگر براون در بهار یا اوایل تابستان آینده به نخست وزیری برسد، دو سال بعد باید با انتخابات سراسری روبه رو شود كه نتیجه این انتخابات و پیروزی محافظه كاران در آن چندان دور از ذهن نیست.
آنچه كامرون و دوستانش را به آینده امیدواركرده است كارنامه پراشتباه رقیب است آنان می دانند كه حزب كارگر مدتی طولانی است كه در قدرت بوده و اكنون با بحران های جدی چون مشروعیت قدرت و فساد درون حزب روبه رو است.
كامرون براین اساس تلاش می كند همان نقش ساركوزی را در لندن ایفا كند نقش نیروی جوان و تازه نفسی كه با جدیت و عزم كافی وارد میدان انتخابات می شود.
▪ میراث سیاسی:
شاید با رفتن بلر حزب كارگر ازصحنه كنار نرود اما بدون تردید بلر دیگر سهم چندانی در گردش سیاست این حزب نخواهد داشت، این سخن منتقدان درون حزبی او گویای همه چیز هست كه وقتی تابستان آینده بلر دفتر نخست وزیری را ترك كند همه میراث سیاسی اش در یك كلمه خلاصه می شود: عراق. به همین دلیل هیچ كس ادعاهای تازه او در اجلاس داووس در زمینه تجدیدنظر در نگاه سیاسی اش را باور نكرد.
با نسخه ای كه ۱۰ سال پیش نخبگان حزب كارگربه بلر داده بودند او می توانست جلوی افول جایگاه و موقعیت انگلیس را در خاورمیانه بگیرد. در آن نسخه، لندن برای تقویت شورای امنیت سازمان ملل پیشنهاد كرد آلمان، ژاپن، برزیل و هند و شاید یك كشور آفریقایی مسلمان به این شورا اضافه شوند. پیشنهاد دیگر آن روز ادغام كردن نهادهای بین المللی بود تا این نهاد ها در هر كشور با یك صدا سخن بگویند و فعالیت كنند. برای این منظور رهبران حزب كارگر توصیه كردند بانك جهانی و صندوق بین المللی پول با هم ادغام شوند و گروه هشت كشور صنعتی جهان، قدرت های نوظهور در عرصه جهانی همچون هند و چین را در بر بگیرد.
اما همقطاران بلردرشرح آن فرصت های ازدست رفته بر محاسبات نادرست بلرانگشت می نهند و می گویند او آخرین نومحافظه كار انگلیسی است كه ارزش های خود را قربانی كرد چون تصور می كرد كه رئیس جمهوری آمریكا فاتح جنگ های ضد ترور خواهد بود.
▪ راه آینده:
اروپایی ها برای سیاستمدار ناكام لندن روزهای دشواری را پیش بینی می كنند. كار بلر زمانی دشوار خواهد شد كه حزب او در انتخابات تابستان آینده به سرنوشت پائیز۲۰۰۶ محافظه كاران دچار شود و در صورت بروز چنین حادثه ای بلر باید خود را آماده مؤاخذه های سنگین سیاسی و حتی بازخواست های قضایی كند .
به نظر می آید محافل انگلیس بیش از آمریكا اكنون مهیای چنین حساب كشی از تصمیم گیران كشور است، چنان كه مجلس عوام انگلیس درباره كمیسیونی درباره مشاركت انگلیس در جنگ عراق، تحقیق و تقلا می كند، گویی متحد انگلوساكسونی بوش نشانه های یك خطر آینده را دریافته است. بلر امروز در اغلب دیدارهای سیاسی خود نسبت به هرگونه تحقیق درباره مشاركت انگلیس در جنگ عراق ابراز گلایه می كند.
اما آنچه برمسیر زندگی سیاسی این ساكن خانه ۱۰ داونینگ سایه افكنده است پرونده هایی است كه محاكم انگلیس برای اوگشوده اند. دوستان بلر ازاین پرونده ها كه اغلب بر محور تخطی او از مدار قانون و سوءاستفاده های سیاسی شكل گرفته است به عنوان مین های پرخطر در راه رهبر حزب كارگر یاد می كنند. خطرناك ترین تله سیاسی همان است كه او در مصاحبه با رادیو بی. بی. سی پذیرفت كه به فروش القاب افتخاری در ازای جذب حمایت افراد ذی نفوذ اقدام كرده است. این پرونده ظرفیت آن را دارد كه بلر را در ردیف مقام های بدنام قرار دهد، بویژه كه در این ماجرا حزب حاكم كارگر نیز پشت او را خالی كرده است و سران حزب كارگر به این جمعبندی رسیده اند كه بلر در این سوءاستفاد ه ها وجهه این حزب را مخدوش كرده است. تا چه رسد به رقیبان حزب كه دیوید كامرون رهبر حزب محافظه كار انگلیس یك روز پیش از افشای این خبر، در اظهاراتی در مجلس عوام این كشور از بلر خواسته بود برای حفظ منافع ملی انگلیس از سمت خود سریعتر كناره گیری كند.
محمد بخشنده
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید