جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


مدیریت از دیدگاه نهج‌البلاغه


مدیریت از دیدگاه نهج‌البلاغه
کتاب ارزشمند نهج‌البلاغه بعد از قرآن مجید یکی از کامل‌ترین کتاب‌هایی است که تعالیم چگونه زیستن را در بر دارد و هیچ نکته‌ای از زوایای زندگی را ناگفته نگذاشته است. بی‌دلیل نیست که این کتاب ارزشمند همواره در کنار قرآن مجید بیانگر راه روشن درست اندیشیدن و درست زیستن است زیرا کلام شخصی است که خود در گهواره پرنور وحی پرورش یافته و آثار کلام خدایی را در رفتار بزرگترین پیامبر مشاهده نموده است و اگر قرآن کتاب دستور زندگی است، نهج‌البلاغه کتاب اجراست.
گوناگونی مطالب و موشکافی دقیقی که مخصوص حضرت علی(ع) می‌باشد چنان اثری آفریده که بی‌اغراق در برگیرنده روش اجرای تمام دستورات زندگی در قرآن عظیم است. از جمله مباحث آن روش‌های مدیریت است که به گونه‌ای ادبی، نغز و در عین حال ساده بیان شده که تمامی مدیران در هر سطح می‌توانند آن را به عنوان الگوی مدیریت صحیح که علم روز است به کار بندند. متن موجود چکیده‌ای است از دریای بی‌کران علم امیرمومنان که از سه مجموعه خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات قصار برگرفته شده است؛
۱) آله الریاسه سعه الصدر: همت بلند و فراخی سینه ابزار ریاست است.
(۱۷۶ کلمات قصار)
سرپرست و رئیس یک مجموعه باید آن قدر سینه فراخ داشته باشد که انتقاد دیگران، تکذیب دیگران، اعتراض، بدگویی‌ها و همچنین سختی کار نتواند کوچکترین خللی در رهبریت او ایجاد کند.
۲) از جر المسی ءبتواب المحسن:‌با پاداش دادن نیکان، بدان را از بدی کردن باز بدار. (۱۷۷ کلمات قصار)
طرح تکریم و تشویق کارمندان با انگیزه، بهترین روش برای ایجاد انگیزه کار در دیگران است.
روشی که مدیران امروز برای بالا بردن راندمان کارشان به‌کار می‌برند روشی است که ۱۴ قرن قبل امیرالمومنین آن را عنوان کرده است.
۳) ولاتعذر بتضییعک النافه لاحکامک الکثیر المهم:
تو به خاطر کار زیاد و مهم اگر حقی را ضایع گردانی معذور نخواهی بود.
مشغله کاری و درگیری افکار، توجیهی است که اغلب مردم برای انجام ندادن حقی قائل هستند. اگر چیزی در جای اصلی خود قرار نگرفت، اگر حقی ضایع شد ولو اندک، برای یک مدیر توانا محدودیتی باقی نمی‌ماند. مسئولیت، خرد و کلان نمی‌شناسد و در هر سطحی پایمالی حق پذیرفته نیست.
۴) استعمل العدل و حذر العسف و الحیف، فان العسف یعود بالجلاء و الحیف یدعوا الی السیف.
حضرت خطاب به زیاد ابن ابیه وقتی او را به فرمانداری فارس منصوب می‌کند، می‌فرماید: عدل پیشه کن و از سخت‌گیری بپرهیز، زیرا سخت‌گیری بیهوده مردم را به جلای وطن وا می‌دارد و ستم، انسان را به سوی جنگ می‌کشد.
آنچه باعث فرار نیروهاست سختگیری‌های متعصبانه‌ای است که مسئولین یک کشور بر مردم خود اعمال می‌کنند.
۵) من اوفا الی متفاوت خذلته الحیل، قلیل مدوم علیه خیر من کثیر مملول منه. کسی ‌که به کارهای متفاوت و مختلف بپردازد هیچ‌کدام از آنها را نمی‌تواند انجام دهد و نیاز خود را برآورده نمی‌سازد، کار کم و مداوم بهتر از کار زیاد ملال‌آور است. (کلمات قصار ۴۰۳ و ۴۴۲)
کار بدون برنامه و نامنظم و سردرگمی و پراکندگی افکار نتیجه‌ای جز بی‌هدفی ندارد و دسترسی به هیچ‌کدام از اهداف میسر نیست. آنچه امروزه از آن به کیفیت یاد می‌کنند همان است که امام قرنها پیش اهمیت آن را عنوان کرده است.
۶) الولایات مضامیر الرجال: (۴۴۱ قصار)حکومت و فرمانداری میدان آزمایش مردان است.
بسیاری از افراد وقتی صاحب منصبی می‌شوند و تشکیلات و کارمندانی را زیر دست می‌بینند و اصطلاحا هرگاه صاحب میز می‌شوند می‌انگارند این همه برای آنان دائمی است. حضرت می‌فرماید حتی اگر لایق آن پست و سمت هم باشند این میدانی است که فراهم شده تا مورد آزمون قرار گیرند و مسلما ارزیابی خواهند شد. بسیاری از موارد که از نظر عام موقعیتی محسوب می‌شود مثل مال و اولاد، از نظر قرآن مجید مسیر آزمایش می‌باشند.
ابزار بسیار لازم برای یک مدیر توانا دانش است. آنچه تمام راهها به آن ختم می‌شود و حرف اول را می‌زند.
امروزه کسی حرفی برای گفتن دارد که دانشور باشد. حتی در عرصه اقتصاد کسانی موفق‌ترند که فروشنده دانش و عرضه کننده اطلاعات باشند.
حضرت علی(ع) در مورد کسب دانش به طور عموم برای تمام انسانها و اختصاصا برای مدیرانی که شیوه مدیریت و برنامه‌ریزی‌شان الگویی برای زیردستانشان است، رهنمودهایی دارند:
۷) الحکمه ضاله المومن فخذ الحکمه ولو من اهل نفاق:‌(سخنان قصار ۸۰)دانش گمشده مومن است پس آن را فرا گیر هر چند نزد مردم منافق باشد.
۸) ان هذه القلوب او عیه فخیرها اوعاها، فاحفظ عنی ما اقول لک.همانا دلها ظرف‌هایی است فراگیرنده و بهترین دلها آن است که فراگیری بیشتری داشته باشد. پس آنچه را به تو می‌گویم فراگیر و به یاد داشته باش.
(نامه به کمیل)
۹) ان هذه القلوب تمل کما تمل الابدان، فابتغوا لها طرائف الحکم.دلها نیز مانند تن‌ها خسته می‌شوند؛ پس برای آنها دانش‌های جدید مهیا کنید.(سخنان قصار۹۱)
برای اینکه انسان از روزمره‌گی بیرون بیاید و روحش تازه شود و خستگی‌های روحی او اتمام یابد، باید دانش جدید بیاموزد. این یکی از دلایل دایر شدن کلاس‌های ضمن خدمت و آموزش‌های پیوسته در بین کارکنان دولت است. برای علم، زمان و مکان و سن و سال مهم نیست. انسان در هر سنی می‌تواند “فناوری اطلاعات” را آموزش ببیند یا در حیطه کاری خود دانش‌های جدید را آموخته، با علم روز در صحنه کاری حاضر گردد. اگرچه انگیزه شرکت در کلاس‌ها کسب امتیاز باشد، در نهایت مقصد تامین می‌شود.
۱۰) ای مالک اگر رسیدگی به امور کشور و رعیت، از روی حسن نیت و به خاطر خشنودی و آسایش خلق باشد، به خاطر خداست ولی بهترین اوقات و پاک‌ترین فرصت‌ها را برای خویش و آنچه بین تو و خدایت است برگزین.
این سخن امام مدیران و مسئولان سطح بالای کشور را شامل می‌شود که گاه چنان در انجام امور محوله غرق می‌شوند و در کار ادغام می‌گردند که خصوصی‌ترین لحظات زندگی و عبادات را از دست می‌دهند و همین باعث از بین رفتن فضایل اخلاقی شده و در دراز مدت به مدیری بی‌انگیزه و غیرمتعهد تبدیل می‌گردند.
در نهج‌البلاغه نکات بسیار ظریفی برای عملکرد مدیران ذکر شده است که جنبه اجرایی و عملی دارد و در بسیاری از خطبه‌ها از خصوصیات نمایندگان یک مدیر و فرستادگان صحبت به میان می‌آید.
در نامه شماره “۵۳” خطاب به کمیل بن زیاد، وقتی او را به ولایت مصر گماشت، می‌فرماید:
باید برگزیده‌ترین وزیران نزد تو وزیری باشد که سخن تلخ حق بیشتر به تو بگوید و کمتر تو را در گفتار و کرداری که خدا برای دوستانش نمی‌پسندد بستاید. هرچند که سخن و ستایش نکردنش سبب ناخرسندی تو شود.
و در جایی خطاب به مالک اشتر می‌فرمایند: ای مالک برای داوری میان مردم، قاضی را از میان کسانی برگزین که ستودن بسیار، او را به تکبر واندارد و به اندازه‌ای از مال بر او ببخش و زندگی‌اش را فراخ گردان که راه عذرش بسته شود و نیازش به مردم با آن بخشش کم باشد.
ای مالک! فرماندار را نزدیکانی است که خوی گردن کشی دارند و جز خانواده و خویشانش می‌باشند، مبادا به کسی از آنها زمینی واگذار کنی و زنهار از آنها که به گرفتن مزرعه وزمین در تو طمع کنند.
و در جایی دیگر برای حفظ ثبات مملکت می‌فرماید: از صلح و سازشی که رضا و خشنودی خدا در آن است و ممکن است دشمنت تو را به آن بخواند، سرپیچی مکن زیرا آسایش سپاهیانت و آرامش کشورت در آن صلح است.
حتی از مسائل روانشناختی در امور مدیران صحبت شده است.
در جایی می‌فرماید:
همانا دلها را خواهش و آرزویی است، پس گاهی به چیزی روی می‌آورند و گاهی از چیزی روی‌گردان می‌شوند. هرگاه که روی می‌آورند به سوی آنها بیا. زیرا وقتی دل مجبور باشد کور می‌گردد.
این اشاره دارد به موضوع راندمان کار، وقتی کار با اجبار باشد و فقط از نقطه نظر رئیس و کارمندی موضوع بخواهد فیصله بیابد، کارمندان نیز گاهی طاقت دستورات پشت سرهم را ندارند.
یک مدیرخوب رابطه‌اش با زیر دست فقط در حد دستور و وظیفه نباید باشد. درک متقابل خیلی از مسائل را در قالب‌های کاری حل می‌کند.
یک مدیر موفق از دیدگاه‌ نهج‌البلاغه، مدیری است که بدون طمع و بی‌هیچ حق ضایع‌کردنی، تنها به انجام مسئولیت خود بیندیشد و برای نزدیکان خود حقی اضافه قائل نشود. چشم‌اندازهای دنیوی قدم‌هایش را سست نکند مدیران زیر دست را از افراد لایقی برگزیند که فریب پست و جاه و زر دنیا را نخورند. اندیشمند باشند و خوش فکر.
یک مدیر موفق همواره برای کارکنان آموزش‌هایی را در نظر می‌گیرد که علم روز را بدانند و همراه با دانش جدید در عرصه مدیریت حاضر شوند.
و بالاخره این رفتار مدیران است که عملکرد کارمندان را شکل می‌دهد و در سطح بالا به قول امام علی(ع:) “مردم دنباله‌رو زمامدارانشان هستند.”
محمدرضا متولی باشی نایینی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید