جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

چرا با نام خدا آغاز می‌کنیم؟


چرا با نام خدا آغاز می‌کنیم؟
‌‌همواره توصیه شده است كه امور خود را با نام خداوند آغاز كنیم. چنان‌كه ما اكنون این متن را با نام خدا آغاز كرده‏ایم. شاید بر حسب عادت برخی از كارهایمان را به این نحو آغاز كنیم. اما از آنجا كه قصد نداریم در سطح پوسته امور متوقف شویم و وسعت آگاهی‌مان به دامنه عادات و شرطی‏شدگی‌هایمان محدود باقی بماند، سعی می‌كنیم با جستجوی در ورای قالب‌های شرطی‌شدگی‌های افكارمان به سمت درك بیشتری برویم.
‌‌این نگاه از روی تردید در قبول این حكمت نیست چون آن‌را بالاتر از تأیید خود می‌دانیم, بلكه از این دیدگاه است كه معتقدیم چیزی بیشتر از آنكه می‏دانیم، در عمق این حكمت به ظاهر ساده و عادت شده وجود دارد. پس سعی می‏كنیم، قدمی هر قدر كوچك به سمت كشف این معنا برداریم.
‌‌آغاز چه معنایی دارد؟ آغازها چه اهمیتی دارند؟ چرا قرین كردن آغازها با نام خدا بایسته است؟
‌‌آغاز هر چیزی مانند لحظه انعقاد نطفه آن است. آیا این‌طور نیست كه در نطفه هر چیزی تمامی آن چیز نهفته است؟ همان‌طور كه درختی كامل در یك بذر وجود دارد و انسانی كامل در یك سلول نطفه؟ پس آیا نمی‌توان گفت لحظه شكل‏گیری نطفه هر كار، لحظه رقم خوردن تمامیت آن است؟ و اگر این‌طور است، آیا آغازها اهمیت بسیار ندارند؟ اگر این اهمیت را بپذیریم، آیا نبایستی از لحظه آغاز هركاری، جهت رقم زدن بهترین سرنوشت برای آن استفاده كنیم؟ و حال اگر بخواهیم از این بهترین پیروی كنیم، آن‌را كجا بیابیم و چگونه در مسیر دست‏یابی به آن قرار گیریم؟
‌‌در جستجوی این بهترین، بزودی متوجه می‌شویم كه این پرسش از قبل پاسخ داده شده است. هستی، بهترین الگو برای هر چیز و از جمله آغازها است. پس بهتر است برای یافتن كامل‏ترین الگوی آغاز كردن امور، از «آغاز هستی» تعلیم بگیریم.
‌‌تمام ادیان الهی و بسیاری از دیدگاه‏های باطن‏گرا بیان می‌كنند كه در آغاز هستی تنها آفرینش‌گر بود، و او با نام بزرگ خود هستی را آغاز كرد كه در دیدگاه‌های متعدد به نام‌هایی مانند اسم اعظم, صوت الهی, سرّ بزرگ و... خوانده می‌شود.
‌‌اگر از این دیدگاه به موضوع نگاه كنیم به نظر می‏رسد بیان نام خداوند در آغاز كارها، تكرار نمادین همان واقعه نخست ابتدای هستی باشد و تعلیم آغاز كردن كارها با نام خدا، شبیه‏سازی كوچكی از «لحظه آغازین خلقت» در ابتدای تمامی امورمان است. ‌‌گویی با این آغاز نمادین سعی می‏كنیم خود را با روند هستی پیوند دهیم، و در جریانی همسو با روند آفرینش قرار بگیریم. عمل ما بیانگر چنین پیامی است:«من با هستی هماهنگم، من هم اعمالم را با الگو گرفتن از تولد هستی شروع می‏كنم، با همان كلامی كه خلقت را به وجود آورده امور را آغاز می‌كنم و با تكیه به همان نامی كه همه چیز را متحقق كرده قصد خود را به سوی تحقق می‌برم.» و انعكاس این عمل همسو با هستی، چیزی جز همراهی و حمایت از جانب جریان هستی نیست.
‌‌آیا آغاز امور با نام آفریننده هستی، و توجه ما به آن آغاز نخستین كه تنها آغاز حقیقی است، قصد ما را بیشتر در تماس و هماهنگی با روند هستی قرار می‌‏دهد و یا آغاز كردن با نام خودمان و یا نام دیگری؟ حتی اگر خود و دیگر اجزا هستی را انعكاسی از وجود خداوند بدانیم، آغاز با نام غیرخدا مانند سعی در روشن كردن اتاقی تاریك با تصویر آتش است.
‌داستان تولد هستی به ما می‏گوید كه تنها آغاز حقیقی، آغازی است كه با نام آفرینش‌گر باشد. هر شروع دیگری با جریان آفرینش و حیات در ناهماهنگی است، از حمایت هستی برخوردار نیست، و سرنوشت آن نیز قطعاً دارای نارسایی‌‏هایی خواهد بود.
خداوند هستی را با نام خود آغاز كرد، وحی را با نام خود آغاز كرد و خود بیان می‏كند كه ابتدا و انتهای هر كار است(۱). او از طریق بیان این آیات (نشانه‌ها) به ما پیام می‏دهد كه با اندیشه در آنها طریق درست آغاز كردن را بیاموزیم و به آنچه آموخته‌ایم عمل كنیم. پس با نام خدا آغاز می‏كنیم كه بالاترین كلمات است(۲) .
تألیف: امیررضا الماسیان
r_almasian@yahoo.com
پی‏نوشت:
۱ - هوالاوّل و الاخر
۲ – كلمهٌ ا... هی العلیا
منبع : فصلنامه علوم باطنی


همچنین مشاهده کنید