شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


تحلیل فیلم «تقاطع»


تحلیل فیلم «تقاطع»
فیلم سینمایی «تقاطع»، هشتمین ساخته ابوالحسن داوودی است. داوودی پیش از این، یعنی از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۰، ظرف ۱۳ سال، هفت فیلم کم و بیش موفق و پرفروش را کارگردانی کرده است؛
۱) «سفر عشق» (۱۳۶۷)،
۲) «سفر جادویی» (۱۳۶۹)،
۳) «جیب برها» (۱۳۷۰)،
۴) «من زمین را دوست دارم» (۱۳۷۲)،
۵) «بوی خوش زندگی» (۱۳۷۳)،
۶) «مرد بارانی» (۱۳۷۸)
۷) «نان و عشق و موتور۱۰۰۰» (۱۳۸۰).
از این هفت فیلم، سفر عشق را باید استثنا کرد، چراکه نه تنها فیلم موفقی محسوب نمی شود، بلکه اساسا حتی نام فیلم نیز نتوانست با مخاطب ارتباط برقرار کند.
درواقع، داوودی اگرچه شروع بدی در عرصه کارگردانی داشت، اما پس از آن، با ساخت فیلم های کمدی پرفروش، به یک فیلمساز مطرح در اینگونه از سینما بدل شد. با این حال، هفت فیلم در عرض ۱۳ سال، به لحاظ کمی، در سینمای ایران، آمار کم فروغی است. به ویژه آنکه طی ۱۲ سال گذشته، یعنی از سال ۷۳ تاکنون و پس از فیلم بوی خوش زندگی، از او تنها سه فیلم اکران شده است که تقاطع، آخرین آنهاست.
اما تقاطع که پس از پنج سال سکوت داوودی اکران شده، از جهات گوناگونی با ساخته های قبلی او متفاوت است و به نظر می رسد با این فیلم، داوودی به عرصه دیگری قدم گذاشته که اتفاقا عرصه کم و بیش دست نخورده ای نیز در سینمای ایران است. پس از سفر عشق درحالی که تاکنون داوودی، به جز در مرد بارانی، کارگردان فیلم های کمدی عامه پسند محسوب می شد و چندان توجهی نیز در آثارش به ساختارشکنی های روایی نداشت، تقاطع نه تنها کمدی نیست، بلکه حتی تلخ و بدون طنز محسوب می شود و اصولا فیلم روایت است.
● فیلم روایت
تقاطع در محل تلاقی پنج خرده روایت مربوط به پنج خانواده، متولد می شود؛ پنج خانواده با فرهنگ ها و زندگی های متفاوت که بر اثر یک اتفاق بسیار ساده و تصادفی، به یکدیگر به شکلی بسیار هول آور و فجیع متصل می شوند. در ۴۵ دقیقه ابتدایی این فیلم یک ساعت و ۴۵ دقیقه ای تقاطع، حجم رویدادها و شخصیت های فیلم، آنچنان زیاد است که مخاطب، زمان را بیش از اینها تخمین می زند؛ چراکه کارگردان با تکنیک مونتاژ موازی و استفاده از بازیگرانی که هرکدام می توانند نقش اول را داشته باشند، بیننده را محاصره می کند.
به ویژه آنکه در سینمای ایران عموما تنها یکی از این خرده روایت ها برای ۹۰ دقیقه فیلم کفایت می کند. از این نظر، در تقاطع، روایت محور اصلی فیلم قرار می گیرد و اگرچه رویدادهای اصلی و فرعی فیلم به همراه بازیگران مطرح و محبوب، کم و بیش جذابند، اما فیلم بیش از هر چیز محصول نحوه قرارگیری این رویدادها در کنار یکدیگر و تکنیک کارگردان برای معرفی پنج خانواده درگیر در ماجرای اصلی است.از سوی دیگر، درحالی که در نیمه ابتدایی فیلم، معرفی بیشتر بازیگران اصلی و شکل گیری خط اصلی روایت، به اتمام می رسد، کارگردان با زیرکی ماجرا را چنان پیش می برد که اولا تا دقایق پایانی، همچنان از جمع چهره های آشنای حاضر در تقاطع، بازیگری را رو می کند و ثانیا همچنان با رخدادهای تازه، بیننده را غافلگیر کرده و از خستگی احتمالی اش، جلوگیری می کند.
ورود مجید مظفری و باردارشدن خاطره اسدی در یک سوم پایانی فیلم، ازجمله این مواردند.به این ترتیب، می توان تقاطع را به لحاظ روایت جذاب، پرحادثه و متفاوت، یکی از نخستین یا حتی شاید نخستین فیلم ایرانی دانست که شیوه روایی را محور شکل گیری فیلم قرار می دهد. آنچنان که با حذف این عامل و تبدیل فیلم به یک ماجرای خطی، چیزی از آن باقی نمی ماند، جز تکرار چند سوژه تکراری در یک فیلم.
● بازیگران اصلی
پنج خانواده حاضر در فیلم تقاطع عبارتند از؛
۱) فاطمه معتمدآریا و پسرش
۲) بهرام رادان، مادر، پدر و خواهرش
۳) بیژن امکانیان، دختر و همسرش
۴) باران کوثری، مادر و خواهرش
۵) سروش صحت و مادرش
▪ فاطمه معتمدآریا؛
فاطمه معتمدآریا که هفتم آبان ماه در تهران به دنیا آمده است، ۴۵ سال دارد. او دیپلمه دانشسرای هنر است و از سال ۱۳۵۲ با شرکت در کلاس های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و فعالیت در نمایش های عروسکی به عرصه هنر پا گذاشته است. معتمدآریا تاکنون چهار بار سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرده و پنج بار دیگر نیز نامزد دریافت آن بوده است. در کارنامه سینمایی این بازیگر قدرتمند، ۲۱ کارگردان با ۳۲ فیلم دیده می شود که نخستین آنها محمدعلی سجادی با فیلم «جدال» در سال ۱۳۶۵ یعنی وقتی که معتمدآریا ۲۵ سال داشت و آخرین شان پیش از ابوالحسن داوودی و تقاطع، مانی حقیقی با فیلم «کارگران مشغول کارند» بوده است.
▪ بهرام رادان؛
بهرام رادان، کارشناس مدیریت بازرگانی است و بدون شک، نخستین حضورش در فیلم «شور عشق» (۱۳۷۸) ساخته نادر مقدس، تنها به واسطه چهره جذابش صورت گرفته است. هرچند که او در همان سال، اصول اولیه بازیگری را در آموزشگاه هیوا فیلم آموخته بود، اما رادان خیلی زود دریافت که اکتفا کردن به چهره خوب، او را در ردیف بازیگران درجه دو سینمای ایران نگاه می دارد و به همین دلیل به سرعت، بر دانش سینمایی اش افزود.
با این حال، چهره متفاوت او که علاوه بر زیبایی، آمیخته با نوعی عمق و جدیت نیز هست، همچنان برگ برنده این بازیگر ۲۷ ساله محسوب می شود. رادان که پس از شور عشق، با انبوه پیشنهادهای کارگردانان متفاوت روبه رو شد، یک سال بعد یعنی در سال ۱۳۷۹، بازی در سه فیلم سینمایی آبی (حمید لبخنده)، ساقی (محمدرضا اعلامی) و آواز قو (سعید اسدی) را تجربه کرد و برای بازی در آواز قو که تا سال ۱۳۸۰ ادامه یافته بود، توانست تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کند.
به این ترتیب، بهرام رادان از سطح بازیگران خوش چهره به سطح بازیگران خوش استیل ارتقا پیدا کرد، اما این پایان ماجرا نبود. دو سال بعد، بازی در فیلم «شمعی در باد» ساخته پوران درخشنده، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را در بیست ودومین جشنواره فیلم فجر از آن او کرد.
پس از آن، کارگردانان مطرح تری چون مسعود کیمیایی و رخشان بنی اعتماد نیز از او در فیلم های گیلانه، سربازهای جمعه، حکم و خون بازی استفاده کردند. در واقع، رادان در طول تنها ۶ سال، از ۲۰ سالگی تا سال ۸۴ از نظر تعداد مجموع نقش ها و فیلم هایی که در یک سال بازی کرده است، آمار جالب توجهی دارد، ۱۷ فیلم در شش سال؛ ۱۳۷۸ یک فیلم، ۱۳۷۹ سه فیلم، ۱۳۸۰ یک فیلم (به همراه ادامه کار آواز قو)، ۱۳۸۱ سه فیلم، ۱۳۸۲ سه فیلم، ۱۳۸۳ پنج فیلم، ۱۳۸۴ یک فیلم (فیلم هایی که تاکنون اکران شده اند).
▪ بیژن امکانیان؛
پدر میانسال و گرفتاری که در فیلم تقاطع، موهایش کم وبیش سفید هم شده، همان جوان کم وبیش خوش قیافه سال های دهه ۶۰ سینمای ایران است که با فیلم هایی چون سناتور، گل های داوودی و دبیرستان، تماشاگران زیادی را به سینماها کشاند. بیژن امکانیان که در سال ۱۳۶۰ با بازی در فیلم «آفتاب نشین ها» وارد سینما شد، حالا ۲۵ سال سابقه بازیگری دارد، اما تنها در بیست وهفتمین ایفای نقش، توانست نخستین جایزه اش را دریافت کند.او در همین جشن خانه سینما، تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای بازی در تقاطع، از آن خود کرد.
بیژن امکانیان متولد ۱۳۳۲ در آبادان است. در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، تئاتر خوانده و دوره های تخصصی آموزش مربیگری تئاتر را در کانون پرورش فکری نیز گذرانده است. امکانیان که از دنیای مطبوعات پا به عرصه بازیگری گذاشته است، ابتدا با نگارش نقد فیلم در روزنامه اطلاعات کارش را آغاز کرده و سپس با تشکیل یک شرکت تعاونی به همراه مهدی صباغ زاده و فریدون جیرانی، نخستین تجربه بازیگری اش را به دست آورده است. هرچند که پیش از آن نیز، یکی دو فیلم کوتاه را کارگردانی کرده بود.
«آخرین نبرد» آخرین حضور امکانیان تا سال ۱۳۷۶ بود که همچنان با سبک فیلم های تجاری ساخته شد و همچنان دوبلور معروف وی، به جایش حرف زد. پس از آن، بیژن امکانیان که سال های زیادی در فیلم های تجاری و عامه پسند حضور داشت، برای مدت ۶ سال ناپدید شد، اما سال ۱۳۸۲ برای نخستین بار یک کارگردان شهیر و جدی از او برای بازی نقش کوتاهی در فیلم «سربازهای جمعه» دعوت کرد. همکاری با مسعود کیمیایی، در واقع تولد دوباره امکانیان بود و سبب شد کارگردان ها دوباره به او توجه کنند و این بار کارگردان های بهتری نیز به سراغ او آمدند.▪ باران کوثری؛
خانواده کوثری، یک تیم فیلمسازی کامل است؛ جهانگیر کوثری تهیه کننده، رخشان بنی اعتماد کارگردان و باران کوثری بازیگر. باران تنها ۲۱ سال دارد و شاید همین حضور در خانواده سینمایی سبب شده نخستین حضورش در سینما در شش سالگی (سال ۱۳۷۰) روی دهد؛ «بهترین بابای دنیا» ساخته داریوش فرهنگ. پس از آن تا سال ۱۳۸۰ تمام دوران کودکی اش را در فیلم هایی به کارگردانی مادرش بازی کرد؛ نرگس (۱۳۷۰)، روسری آبی (۱۳۷۳)، بانوی اردیبهشت (۱۳۷۶)، باران و بومی (۱۳۷۷)، زیرپوست شهر (۱۳۷۸) و مستند روزگار ما (۱۳۸۰).
اما از آن پس، یعنی وقتی که پا به ۱۷ سالگی گذاشت، رخشان بنی اعتماد او را به دست کارگردانان دیگر سپرد. بازی در رقص در غبار (اصغر فرهادی) و برگ برنده (سیروس الوند) در سال ۱۳۸۱ او را از فضای خانوادگی کارهایش دور کرد و بازی درخشانش در خوابگاه دختران (محمدحسین لطیفی) در سال ۱۳۸۳ نشان داد که «رابطه» تنها پشتوانه کار هنری او نیست.
● ستون های ماجرا
ابوالحسن داوودی، هر یک از این بازیگران قدرتمند را در یک خانواده از پنج خانواده فیلم قرار داده است تا نقش ستون های اصلی را بازی کرده و تعادل روابط بین شخصیت ها را در تقاطع حفظ کنند. حالا آنچه که برای تکمیل معماری تقاطع موردنظر لازم به نظر می رسید، حادثه محوری بود. این حادثه، نقش لنگر را در تقاطع بازی می کند و به خوبی فیلم را در ذهن بیننده تثبیت می کند؛ چرا که هم از نظر بصری، تکنیک فیلمسازی و جلوه های ویژه، هم از نظر بار محتوایی و پیام درونی و هم از نظر شیوه روایت ماجرای این تقاطع که قرار است باعث برخورد این پنج خانواده به یکدیگر شود، فیلمی قدرتمند از آب درآمده است. در واقع، شاید اگر حادثه مذکور با هوشمندی و دقت فعلی ساخته نمی شد، تقاطع شکل گرفته، بسیار پا در هوا یا حتی غیرهمسطح از کار درمی آمد !
۱) بهرام رادان که جوانی لاابالی و از خانواده ای بسیار ثروتمند است همراه با علیرضا حسینی، فرزند فاطمه معتمدآریا که نقش پزشک زنان را بازی می کند، هنگام تفریح با اتومبیل مادر رادان به ترافیک شهر می رسند.
۲) باران کوثری که گزارشگر برنامه کودک تلویزیون است همراه با خواهر باردارش برای یک گشت وگذار ساده به خیابان های شهر آمده و به همان ترافیک برمی خورند.
۳) بیژن امکانیان که با همسرش به اختلافات جدی خورده، با کوله باری از چک برگشتی و گرفتاری های شغلی، به اصرار برادرزنش سوار اتومبیل شده و با سرعت هر چه تمام تر به سمت فرودگاه می گازد تا مانع از مسافرت همسرش به خارج از ایران شود.
۴) سروش صحت، عاشق سینه سوخته باران کوثری در همان روز پس از پنج سال، جواب «بله» را از او گرفته و در منزل با دمش گردو می شکند. کارگردان، چیزی در حدود نیمی از فیلم را به ساخت این موقعیت با تکنیک مونتاژ موازی می پردازد و سپس لنگر را می اندازد؛«باران کوثری به بهرام رادان اجازه نمی دهد تا از ترافیک به شکل غیرمعمولی خلاص شود. رادان او را در بزرگراه تعقیب کرده و پس از یک تعقیب و گریز کوتاه، اتومبیل باران کوثری و خواهرش واژگون شده، در یک تقاطع غیرهمسطح، به بزرگراه پایینی سقوط می کند. بیژن امکانیان که در این بزرگراه به سرعت در حرکت است با آنها برخورد کرده و از رسیدن به همسرش باز می ماند». تمام رویدادهای بعدی فیلم، تبعات تلخ این شوخی هول آور است؛
۱) سروش صحت به کلی تعادلش را از دست داده و در بیمارستان روانی بستری می شود.
۲) بهرام رادان و علیرضا حسینی که صحنه را ترک کرده اند، تصمیم می گیرند از کشور بگریزند و رابطه شان به شدت دچار تحول می شود.
۳) بیژن امکانیان با انبوهی از مشکلات با تنها دخترش، خاطره اسدی تنها می ماند و در برقراری ارتباط با او کاملا شکست می خورد.
۴) خاطره اسدی با جوانی رابطه برقرار می کند، باردار می شود و اقدام به خودکشی می کند.
۵) مادر باران کوثری که دو دخترش را ناگهان از دست داده است، با تنها یادگار فرزندانش، جنینی که از حادثه جان سالم به در برده و نارس است، مشغول می شود.
۶) فاطمه معتمدآریا، پزشک کشیک همان شب است و پزشک جنین یاد شده می شود. و البته وقایع و خرده روایت های کم اهمیت تر دیگر که فیلم را شکل می دهند.
● لنگر، همین و تمام
کار داوودی در صحنه حادثه رانندگی که محل تقاطع و سرچشمه مسیرهای بعدی فیلم است، سه ویژگی اصلی و مهم دارد؛
الف) ویژگی بصری؛
صحنه حادثه رانندگی فیلم تقاطع، بدون شک یکی از بهترین و شاید بهترین صحنه حادثه رانندگی در سینمای ایران باشد. در واقع برای نخستین بار است که یک تصادف شدید و بسیار اکشن در سینمای ایران ساخته شده است و کارگردان به دلایل مالی، تکنیکی یا ... آن را سر هم بندی نکرده است. در این صحنه که طولانی، فجیع و تاثیرگذار است، یک اتومبیل پراید که حامل باران کوثری و خواهر باردارش است، نه تنها چندین دور می چرخد و واژگون می شود، بلکه در پایان از یک پل به بزرگراه زیرین افتاده و پس از آن نیز، اتومبیل دیگری، حامل بیژن امکانیان، به شدت با آن برخورد می کند. این صحنه آنچنان خوب درآمده است که جایزه بهترین جلوه های ویژه جشن خانه سینما را نصیب محسن روزبهانی کرد؛ صحنه ای که به علت اهمیت فوق العاده اش در فیلم حتما هم باید همین قدر فجیع و شدید و تاثیرگذار ساخته می شد.
اما علاوه بر این، مرگ غیرمنتظره باران کوثری نیز که فیلم با او شروع شده و اصولا مرگ زودرسش، دور از ذهن بود، از نقاط قوت این صحنه محسوب می شود.
ب) ویژگی محتوایی؛
صحنه حادثه رانندگی، علاوه بر این، لنگرگاه محتوایی فیلم نیز محسوب می شود، چرا که سرمنشاء رویدادهای بعدی است و انگار می خواهد به مخاطب بگوید گاه یک اشتباه، لجبازی یا ولنگاری، می تواند چندین فاجعه به بار آورده، کودکی را بی مادر، دختری را بی آبرو، شوهری را بی همسر، عاشقی را دیوانه و ... کند.علاوه بر این ماهیت تصادفی و جبری بودن ماجرا، بار محتوایی دیگر این صحنه است.
حادثه با یک سوءتفاهم یا یک تصادف بسیار کوچک و هر روزه آغاز می شود. رویدادی که در روز هزاران بار در ترافیک پایان ناپذیر تهران رخ می دهد، اما شخصیت های تقاطع با سرنوشتی محتوم، قربانی همین یک تصادف کوچک اند و هیچ راه گریزی نیز برایشان وجود ندارد.
ج) ویژگی روایی؛
شکل روایت صحنه مرکزی تقاطع نیز جالب توجه است. داوودی پس از آنکه شخصیت ها را از مسیرهای گوناگون و بسیار دور از هم با مونتاژ موازی رویدادها در این نقطه به هم می رساند، زمان را نگاه می دارد، دوباره به صحنه دیگری می رود و سپس به صحنه و حتی چند دقیقه پیش از آن باز می گردد. پس از این رفت و برگشت که برای بیان منظور کارگردان و برجسته سازی بار دراماتیک و روایی حادثه مذکور، به خوبی نقش خود را بازی می کند، روابط بین خانواده ها برقرار شده، فیلم کمی آرام تر و با محوریت بیشتر بهرام رادان و بیژن امکانیان، پیش می رود.
● پایان ماجرا
پایان ماجرای تقاطع، اگرچه قطعی و با جمع بندی کامل نیست، اما کم و بیش می توان آن را در زمره پایان های خوش مرسوم فیلم های ایرانی دانست. خوب ها (خانواده فاطمه معتمد آریا) به شرایط بهتری می رسند؛ بدها (خانواده رادان) گرفتار می شوند و متوسط ها (خانواده امکانیان) تاوان اشتباهاتشان را داده و اوضاعشان روبه بهبودی می رود.اما داوودی تمام مسیرهای روایی داستانش را کمی پیش از پایان، رها می کند. شاید برای آن که مخاطب خود راه را ادامه دهد و شاید دوباره ناچار شود به تقاطع بازگردد.
سزاوار رهنما
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید