جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

وضع حوزه‏ها در زمان تبعید حضرت امام


وضع حوزه‏ها در زمان تبعید حضرت امام
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود فراوان به روح پر فتوح حضرت امام (س) بنیانگذار حمهوری اسلامی ایران و با تشكر از موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (س) مجله پر محتوای حضور كه حضور خود را در صحنه مطبوعات عرضه نموده در رابطه با سئوال اول كه چه شرایطی موجب شد كه رژیم شاه حضرت امام را تبعید كند.
بعد از آنكه حضرت امام را در تاریخ ۱۸ فروردین ۴۳ از زندان و حصر آزاد نمودند به توهم اینكه قائد اعظم اسلام از كار خود پشیمان است و در بعضی از جراید هم جملاتی از قبیل تفاهم بین دولت و روحانیت‏حاصل شد این امور بود كه موجب شد:
۱) حضرت امام در اولین نطق بعد از مراجعت تكذیب جملات روزنامه‏ها نمودند و تاكید بر اینكه "اگر خمینی هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمی‏كند. "
۲) حضرت امام حملات علیه ارتباط با اسرائیل غاصب را شروع كردند: "ای مردم، ای عالم بدانید ملت ما مخالف است‏با پیمان با اسرائیل، این ملت ما نیست، این روحانیت ما نیست"
۳) به مناسبت فرا رسیدن اولین سالگرد خونین ۱۵ خرداد اعلامیه‏ای از طرف امام با امضای بعضی از علمای دیگر صادر گردید كه آن روز، روز عزای ملی اعلام شد و این اولین اعلامیه امام پس از آزادی بود و علاوه بر این روز ۱۲ محرم را كه سالروز ۱۵ خرداد ۴۲ بود مراسم عزاداری در بیت‏خودشان اعلام فرمودند.
۴) مسئله دیگر كه برای دستگاه جبار بسیار اهمیت داشت پیشنهاد امام مبنی بر گردهمایی روحانیین سالی یك مرتبه در مركز حوزه علمیه قم، گرچه این پیشنهاد مهم با مخالفت‏بعضی از آقایان روبرو گشت و عملی نشد ولی امام پیشنهاد هفته ای یك بار جلسه را در قم با روحانیون طراز اول قم تشكیل دادند و به تمامی شهرها دستور دادند كه در هر شب یكشنبه در مركز هر شهری علمای بلاد گردهمایی داشته باشند. البته این جلسه در بسته بدون آنكه خبر آن منتشر شود مدتی ادامه داشت كه برای دستگاه رژیم شاه غیرقابل تحمل بود.
از طرفی آمریكا وقتی احساس كرد كه شاه در انقلاب اصطلاح سفید خود در مملكت موفق نبوده و افراد انقلابی دست از انقلاب و نهضت‏برنداشته اند به فكر افتاد پیشنهادی را كه در سال ۴۰ به دولت ایران داده است‏به مرحله عمل در آورد و آن خواستار احیای كاپیتولاسیون و تحت فشار قرار دادن رژیم شاه برای تصویب آن در مجلسین سنا و شورای ملی. لهذا دولت منصور در تاریخ مرداد ۴۳ به تصویب وكلای سنا رسانید. چون در كابینه علم در تاریخ ۱۳ مهر ۴۲ به تصویب رسیده بود، در تاریخ ۲۱/۷/۴۳ به مجلس شورای ملی برد و با یك قیام و قعود به تصویب رسانید. بعد از چند روز مجله داخلی مجلس كه متن كامل سخنرانیها و گفتگوها را درج كرده بود به ست‏حضرت امام رسید امام از این باد رفتن حیثیت ملی ایران سخت‏برآشفت و منقلب گردید و اضطراب و نگرانی شدیدی در ایشان پیدا شد، لهذا تصمیم گرفت كه این ننگ را برای ملت ایران برملا كند. كم كم در بین مردم شایع شد كه امام بنای ایراد سخنرانی مهمی دارد، لهذا در روز ۲۰ جمادی ۸۴، (۴آبان ۴۳) كه روز جشن تولد شاه بود، امام سخنرانی مهمی ایراد نمودند. به یاد دارم هوای آن روز ابری بود، گذشته از اینكه حیاط منزل امام پر از جمعیت بود و تا باغهای اطراف هم پر از ازدحام جمعیت‏بود بلندگوهای متعدد نصب شده بود. ساعت ۵/۸ بود كه امام با چهره برافروخته و قیافه جذاب ولی چشمانی پر از خشم كه مردم با دیدن چهره امام و شنیدن كلمه شریفه انالله و اناالیه راجعون" صدای شیون و گریه در فضا طنین افكنده شد. اولین جمله امام این بود". . . . قلب من در فشار است . . . ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا كردند . . . ما را فروختند . . . عزت ما پایكوب شد . . . اگر من به جای اینها بودم این چراغانیها را منع می‏كردم . . . عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایكوب كردند، قانونی در مجلس بردند . . . تمام مستشاران آمریكایی و خانواده هایشان . . . اینها از هر جنایتی كه در ایران بكنند مصون هستند. " با اینكه قبلا وقتی كه متوجه شدند كه امام بنای سخنرانی در این موضوع دارند شخصی را روانه قم نمودند كه بلكه بتوانند امام را از حمله مستقیم به آمریكا بر حذر دارد و چون نتوانست‏با امام ملاقات كند با مرحوم شهید حاج آقا مصطفی ملاقات نمود و اظهار داشت كه حمله به آمریكا خطرناكتر از شخص شاه است و قطعا با عكس‏العمل آنان مواجه خواهید شد. امام با درك صحیح نقطه ضعف دستگاه را متوجه شد و فهمید نقطه ضعف شاه شوراندن مردم علیه آمریكاست" لهذا امام قسمتی از سخنان خود را درباره نفوذ روحانیت و اینكه اینها با هم هستند و این جمله تاریخی را امام فرمود: "من باز تمام روحانیین را تعظیم می‏كنم، دست تمام روحانیون را می‏بوسم. آن روز اگر دست مراجع را بوسیدم امروز دست طلاب را هم می‏بوسم. من امروز دست‏بقال را هم می‏بوسم (۱) آقا من اعلام خطر می‏كنم. ای ارتش ایران من اعلام خطر می‏كنم . . . ای علمای ایران، ای مراجع اسلام من اعلام خطر می‏كنم، ای فضلا ای طلاب ای نجف ای قم ای مشهد ای تهران ای شیراز من اعلام خطر می‏كنم. " خدا می داند كه الان گویا صدای آن قائد راحل در گوش من است كه با این جملات چه ولوله‏ای در جمعیت ایجاد شد. پیرمرد هشتاد ساله روحانی را به یاد دارم كه در كنار من نشسته بود به قدری فریاد و ناله می‏زد، بخصوص در موقعی كه امام فرمود: " ای سران اسلام به داد اسلام برسید، ای علمای نجف به داد اسلام برسید، ای علمای قم به داد اسلام برسید، رفت اسلام. " بعد فرمود: "رئیس جمهور آمریكا بداند، بداند این معنا را كه منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما، امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما، یك همچو ظلمی به دولت اسلامی كرده است، امروز قرآن با او خصم است. " گذشته از این نطق اعلامیه هم در این زمینه صادر فرمودند كه در مدت كوتاهی در تهران و سایر شهرستانها همزمان پخش شد و با این جمله آغاز شد آیه " لن یجعل الله . . . آیا ملت ایران می داند در این روزها در مجلس چه گذشت؟ . . . مجلس به پیشنهاد دولت مستبد بردگی ملت ایران را امضا كرد" تا آنجا كه "وكلای مجلسین وكیل ملت نیستند. " رژیم شاه كه هرگز انتظار چنین واكنشی را نداشت و فكر نمی‏كرد می تواند این خیانت را از نظر مردم پنهان دارد و فهمید كه امام همان امام قبل از ۱۵ خرداد است و با این نطق و این اعلامیه ملت ایران برای چندمین بار روح تازه در آنها دمیده و چاره ندید جز اینكه امام راتبعید كند، اما چرا امام به تركیه تبعید شد و چرا تبعید را ترجیح داد؟
ترجیح تبعید امام - مرجعیت‏حضرت امام بعد از غائله ۱۵ خرداد تثبیت‏شده بود و هر روز نفوذ مقدس معظم له در دلهای توده مردم روزافزون بود، نه فقط در قشر مردم متدین بلكه در اقشار مختلف ملت از دانشجو و طبقه روشنفكر تا طبقه دهقان و كارگر به حدی بود كه برای رژیم امكان تحمل این معنا نبود. لهذا بهترین راه برای آنها انتخاب تبعید بود. اما تركیه اولا از همپیمانان ایران بود و ثانیا همان طور كه ایران زیر نفوذ امریكا بود تركیه هم محل پایگاه آمریكا و كشوری بود گرچه مردم آنجا اكثرا مسلمان ولی از آثار مذهب و دین هیچ خبری نبود و تسلط آمریكا بر آنجا از همه كشورهای همجوار بیشتر بود. جای شبهه نبود كه تبعید امام به خواست و دستور امریكا انجام گرفت. بعد از تبعید، شعله‏های سوزان انقلاب و طرفداری از امام كاسته نشد. در حوزه‏های علمیه و مردم رشید تهران هر روز به عنوان طرفداری از امام و درخواست آزادی امام بیشتر شعله‏ور می‏گشت. بخصوص سكوت عده‏ای از روحانیون كه انتظار می‏رفت دنبال حركت امام را گرفته وقتی مردم مایوس از دیگران شد سیل تلگرامات از ایران به سوی تركیه و آگاه شدن مردم مسلمان تركیه از تبعید قائد اعظم به آنجا شاید كم كم برای دولت تركیه هم موجبات حركت در میان توده مردم مسلمان فراهم گردد، رژیم جبار فكر كرد كه امام را اگر به عراق تبعید كند با وسایلی كه همیشه در حوزه های علمیه داشته می تواند با فرستادن امام به عراق كه مركز حوزه روحانیت‏شیعه بوده و فحول از علمای اسلام در آنجا هستند اگر امام وارد آنجا شود نمی تواند در بین علمای آنجا حضور چشمگیری داشته باشد، قهرا بعد از مدتی به دست فراموشی سپرده می‏شود. ولی این نقشه رژیم هم نقش بر آب شد. چون بعد از ورود امام به نجف و استقبال باشكوهی كه از امام به عمل آمد و درایت‏خاصی كه امام در آن حوزه از خود نشان داد در قلوب طلاب جوان نجف جای خاصی باز كرد. البته در تحلیل رژیم شاید موجه بود، چون آنها روحانیت را كسانی می‏دانستند كه با آنها در ارتباط بودند، ولی غافل از این مسئله بودند كه ولو اینكه عده معدودی وابسته به آنها بودند و می توانستند عامل نفوذی در بیت مراجع بزرگ باشند و نظریه آنها را نسبت‏به ساحت مقدس حضرت امام غیر واقع جلوه دهند كه بحمدالله پرونده آنها در مركز اسناد انقلاب اسلامی موجود است.ولیكن همیشه در حوزه‏ها اینگونه افراد در اقلیت هستند و افراد وارسته و دردآشنای به زمان خود وجود دارد، بخصوص از نسل جوان طلاب همان طور كه از ابتدای نهضت امام اینگونه افراد ارتباط خودشان را با قائد اعظم قوی كردند و تا آخرین مرحله هم اینها استقامت كردند در حوزه علمیه نجف هم وقتی مشی صحیح و متانت و بی هوی و هوس بودن و قدرت علمی همه جوانب را مشاهده كردند چنان فریفته شدند كه بعضی از افرادی كه در اثر تبلیغات مسموم نسبت‏به امام ارادتی نداشتند آنها را وادار كرد كه بعد از فوت مرحوم آقای حكیم معظم له را به عنوان اعلم و اتقای علمای نجف معرفی كنند.
اینكه رژیم و سایر اربابان آنها قضایا را از دید مادی تحلیل می‏كردند آنها به مسائل پشت پرده این عالم هیچگاه اعتقاد ندارند. شاید از نظر مادی آنها مسئله تبعید امام همان‏گونه می شد و می‏خواستند ولی افرادی مثل حضرت امام كه انجام تكالیف الهی را در نظر دارند نتیجه را به غیر از خود می دانند. همانطوری كه قرآن اشاره دارد "چه بسا چیزی را شما ناخوشایند می دانید ولی او برای شما بهتر است" تبعید حضرت امام گرچه برای مخلصین ناخوشایند بود ولی حوزه علمیه نجف هم امام را شناخت و نفوذ معنوی امام در عراق بود كه استكبار جهانی از ترس نتوانست‏بودن امام را در نجف تحمل كند فرمایش امام راحل كه " امور در دست دیگری است و من هیچ قصد فرانسه را نداشتم. " و تمام اینها باید مقدمه باشد برای رفتن رهبر به كشور فرانسه و نهضت زودتر به ثمر برسد و هضت‏شتاب فراوان تری پیدا كند.
▪ اما وضع حوزه های علمیه در زمان تبعید حضرت امام:
در اثر این نهضت اوضاع حوزه ها كمی امیدواركننده‏تر از حوزه‏های قبل بود، ولی نه آنچنان كه باید و از دیرزمان در اثر تبلیغات زشت كه قطعا بیگانگان دخالت در این معنی داشتند وارد شدن روحانی و عالم دین در سیاست از نظر عده‏ای شاید از گناهان هم بدتر بود و لهذا اگر عالمی صحبت از سیاست می كرد این عالم كمتر مورد توجه متدینین بود و شاید او را سزاوار و لایق برای حتی امام جماعت هم نمی دانستند. حوزه علمیه نجف آن روز هم در نظر جمعی به این درد مبتلا بود و این قدرت معنوی امام بود كه توانست در حوزه علمیه نجف بحث‏حكومت اسلامی را عنوان كند و چندین ماه راجع به حكومت اسلامی سخن بگوید كه پایه و اساسی برای جمهوری ایران باشد. لهذا خون دل امام بیشتر از این افراد متحجر بدون بصیرت بود. البته جمع قلیلی هم بودند كه به این مسائل آشنا بودند، ولی جرئت اظهار این معانی برای آنها نبود كه یكی از آثار و فواید بودن امام در نجف جرئت پیدا كردن افرادی در وارد شدن به مسائل اساسی اسلام بود.
● زمینه و انگیزه‏های تسخیر لانه جاسوسی
یكی از اقشاری كه در حركتهای ضداستكباری شركت فعالانه داشتند دانشجویان بودند، چه در زمان نهضت امام، چه در دورانهای قبل همیشه دانشگاه مركز فعالیت علیه حكومت‏شاه بود ولی از آنجایی كه متاسفانه مدیریت روحانیون در آنها كمتر بود در مسیرهای غیراسلامی حركتها آغاز می شد ولی بعد از شروع نهضت و اقبال جوانان دانشگاهی به امام و توجه به آثار شوم سیطره امریكا در ایران بخصوص بعد از تصویب لایحه كاپیتولاسیون همیشه جوانان دانشجو نسبت‏به حضور آمریكاییها در ایران حساس بودند. ولی بعد از پیروزی انقلاب ایران و پیوند محكم حوزه و دانشگاه و سخنرانیهای امام در موارد مختلفی كه دانشجوها به خدمت امام می رسیدند و روشنگریهای امام در راستای اینكه "بدبختی ملتهای مسلمان زیر سر آمریكاست" ملت مسلمان ایران نسبت‏به شیطان بزرگ حساسیت‏خاصی پیدا كرده بود، بویژه آنكه در مدت كوتاهی بعد از انقلاب توطئه‏های آمریكا در كردستان و در خوزستان ظاهر گشت و با تماسهای پنهانی بعضی از دولتمردان آن زمان، دانشجویان پیرو خط امام احساس كردند كه ریشه این توطئه ها در سفارت امریكاست و فهمیدند كه اگر انقلاب بخواهد باقی بماند باید ریشه های توطئه را خشكانید. بعد از تسخیر لانه‏جاسوسی اسنادی كه به دست این عزیزان منتشر شد نشان دهنده عمق توطئه برای این انقلاب بود، بی جهت نبود كه امام راحل آنجا را تعبیر به لانه فساد نمودند، حضرت امام در جمع دانشجویان دانشكده اقتصاد در تاریخ ۱۶/۸/۵۸ فرمودند: "شما می بینید كه الان مركز فساد آمریكا را جوانها رفته‏اند و امریكائیها هم كه در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمریكا هم هیچ غلطی نمی‏تواند بكند. "
البته برای عده ای از دولتمردان آن روز این كار نادرستی بود، بخصوص كسانی كه وعده ارتباط محكم ایران با امریكا را داده بودند و لهذا دولت موقت‏به فاصله دو روز بعد از تسخیر لانه جاسوسی استعفای خودش را تقدیم امام نمود. عمق حركت دانشجویان در تسخیر لانه جاسوسی از كلام امام معلوم می شود كه فرمودند: " این انقلاب دوم است. " چون تكمیل كننده انقلاب اول بود و اگر این حركت انجام نمی‏گرفت از اسناد به دست آمده معلوم گردید چه نقشه‏های خائنانه در این لانه فساد طرحریزی می شد كه ممكن بود تمام دستاوردهای انقلاب بكلی از بین برود و بیجهت نبود كه امام در صحبتهای ۱۷/۸/۵۸ فرمودند: "اسنادش را آنی كه مهم بوده است در نظر آنها بعد از چهار پنج‏ساعت، آن چند ساعتی كه اینها نتوانستند به آنها دستیابی كنند از بین بردند، یك مقدارش هم كه مجال نشده و به نظر آنها دیگر خیلی مهم نبود باقی مانده. " و باز فرمودند: "مفسده جوها شروع كردند به سمپاشی و می خواهند چهره این جوانها و چهره نورانی این جوانها را پیش ملت لكه دار كنند. " و در جای دیگر فرمودند: "و از آنهایی كه الان در آن لانه جاسوسی برای افشاگری خائنین هستند بسیار تشكر می كنم. "امام همانطور كه بارها بعد از پیروزی انقلاب از همه اقشار مردم در اثر فداكاریهایشان تشكر كردند در این تسخیر لانه جاسوسی از این دانشجویان تشكر كردند و مردم را متوجه عمق مسئله نمودند. و از دستاوردهای مهم این انقلاب دوم شكستن ابهت دولت امریكا در دنیا بود. آمریكایی كه برای نوع مردم آن روز غیرقابل باور كردن بود كسی بتواند در مقابل او عرض اندامی كند یكمرتبه عده‏ای از جوانهای از خود گذشته با وجود تفنگداران كذایی در سفارت، محل مزبور را به تصرف خود درآوردند. دنبال این هیاهو راه انداختند كه ممكن است مداخله نظامی كند و امام فرمودند "آمریكا هم هیچ غلطی نمی تواند بكند. " و چنانچه بخواهیم روح استكبار ستیزی را در نسلهای آینده استمرار دهیم چاره‏ای جز اینكه راه امام و اندیشه‏های تابناك امام راحل را در میان قشرهای مختلف مردم دنیا حفظ نموده و نگذاریم این اندیشه‏ها از بین برود و چنانچه خدای ناكرده در فكر كمرنگ نمودن آنها باشیم زمانی طولانی نخواهد كشید كه برگشت‏به زمان قبل از انقلاب را عملا مشاهده خواهیم نمود و از این جهت امام در روز بعد از تسخیر لانه جاسوسی فرمودند: "امروز روزی نیست كه ما بنشینیم و نگاه كنیم . . . امروز خیانتهای زیرزمینی است، یك توطئه های زیرزمینی است كه توطئه های زیرزمینی در همین سفارتخانه ها كه هستش دارد درست می‏شود كه مهمش و عمده اش مال شیطان بزرگ است. " و چون امریكا این ضربه مهم را از امام خورده است‏بیكا رنمی نشیند و ممكن است‏با دستهای پنهانی و مرموزی دارد به وسیله خودی این كار را انجام دهد و خدا نیاورد آن روزی را كه صبح كنیم در حالی كه آن روح ضدآمریكایی و ضداستكباری ملت از بین رفته باشد و ملت در این مسئله مهمی كه سالیانی دراز امام راحل در رابطه با آن پافشاری داشت‏بی تفاوت بماند.
پی‏نوشت:
۱) غرض حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه از این تواضع، شكستن دیوار ضخیم بین روحانیت و مردم است كه حاصل قرنها تلاش استكبار بود و امام امت‏با همین بیان چنان در دلها جایگیر شد و برعكس صولت و ابهت‏شاه را شكستند كه رژیم هرگز نتوانست‏حتی بعد از تبعید حضرت امام این شكست را كه شكست اركان سلطنت‏بود التیام بخشد، به همین دلیل رژیم كه از تبعید امام امت‏به نتیجه مطلوب نرسیده بود با نام و یاد امام و عكس امام و حتی رساله عملیه امام هم همانگونه رفتار می كرد كه با خود امام. چرا كه رژیم می دانست كه هرچه رنگ و بوی امام را دارد الهام بخش، حركتزا و خلاصه مبارزه بی امان با رژیم ستمشاهی است.
منبع : مجله حضور


همچنین مشاهده کنید