جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


مصاحبه ای با نیکلاس کیج درباره فیلم هواشناس


مصاحبه ای با نیکلاس کیج درباره فیلم هواشناس
نیکلاس کیج برای بعضی نقش ها بازیگر کاملا مناسبی است، و این مطمئنا در مورد فیلم جدیدش هواشناس بیشتر صدق می کند. هواشناس فیلمی درونی درباره بیزاری از خود است وکیج که در سال های اخیردر ژانر کمدی(مرد خانواده) و درام(بیرون کشیدن مردگان) دو نقش متفاوت را بازی کرده، در هواشناس پیوند خوبی بین کمدی و درام ایجاد کرده است.
کیج زمانی که برای تبلیغ این فیلم در لس آنجلس بود، جزئیات زیادی درباره نقشی که به عنوان یک ستاره در هواشناس ایفا کرده و همچنین نقش شخصی و واقعی اش به عنوان یک پدر را مورد بررسی قرار داده است.
او که در چند سال اخیر معمولا هیچ وقت برای انجام مصاحبه در دسترس نبود این بار، بخصوص به خاطر غرور ناشی از کار جدیدش، با خوشحالی حاضر به مصاحبه شده است.
▪ نیکلاس، تو پیشتر خودت را به عنوان کسی که از روش بازیگری استفاده نمی کند توصیف کرده ای. می توانی در این باره کمی توضیح بدهی؟
خب، چنین تفکری از آنجا ناشی می شود که من به هیچ وجه به روش خاصی از بازیگری متعهد نیستم. من روش های خودم را دارم که در آن زندگی وجود دارد. همان زمانی که برای شروع به کار در فیلم هواشناس موافقتم را اعلام کردم، در زندگی واقعی نیز در حال جدایی از همسرم بودم. کاری که من تلاش کردم برای بازی در این فیلم انجام دهم حل کردن این موضوع بود که چطور می توانم چیزهای منفی زندگی خودم را بگیرم و آنها را تبدیل به چیزهای مثبت کنم. من نسخه ای از فیلمنامه هواشناس را دریافت کردم، و فکر کردم، خب، اینجا یک تشابهی با زندگی ام وجود دارد.
من تلاش می کنم فیلمی را انتخاب کنم که به درمان زندگی ام هم کمک کند و به یاری ام بیاید تا با احساس منفی ام، کار مثبتی را انجام بدهم. فیلمنامه هواشناس احساس خوبی میان من ودیو اسپریتز(نام شخصیت من در فیلم هواشناس) به وجود آورد. من و دیو هر دو داشتیم تجارب مشابهی را از سر می گذراندیم. بنابراین هواشناس تلفیقی شد از زندگی من و زندگی دیو اسپریتز.
▪ چطور بر روی پرده سینما مثل یک هواشناس واقعی رفتار می کردید؟
خب، من در هواشناس آنجا که باید با برادر دو قلویی که وجود نداشت بازی می کردم و یا با توپ تنیس صحبت می کردم خودم را با یک بازیگر فرضی مواجه می دیدم. بنابراین این انطباق برای من الگویی بود برای اینکه هواشناسی باشم که همه چیز را وارونه انجام می دهد. آن روزها برای من هراس آور بود. من معمولا هنگام گفتن دیالوگ و بازی کردن خیلی عصبی بودم ولی برای یاد گرفتن بیشتر از اینکه یک هواشناس واقعی چه کارهایی انجام می دهد می خواستم پیش یک هواشناس در شیکاگو بروم و با او صحبت کنم.
▪ در هواشناس شما شکل متفاوتی از زندگی را در نقش همسر و یک پدر را تجربه می کنید. در زندگی واقعیتان آیا این احساس را داشته اید؟
من اکنون تجربه ۱۵ ساله ای در زندگی خانوادگی دارم. پس می توانم ادعا کنم که خیلی از آنچه در هواشناس می بینید حاصل تجربه زندگی خانوادگی من است.
▪ می توانید به ما بگویید چطور تجربیاتتان به عنوان یک پدر یا در رابطه با پدر طی سال ها تغییر کرده است؟
من فکر می کنم این مهم نیست که در قدم چندم زندگی هستیم یا اصلا چه کسی هستیم. همه ما با پدرانمان نوعی ارتباط داریم، چون در ابتدا، کوچک هستیم و آنها بزرگ اند.
پس این احترام وحشت آور نسبت به پدر وجود دارد. بالاتر از همه، پدر من پروفسور ادبیات تطبیقی است، او خیلی باهوش است، بنابراین من همیشه تلاش می کنم مثل او باشم. به موسیقی کلاسیک گوش کنم و رمان های کلاسیک بخوانم. این طعم ترسناکی از بزرگ شدن با یک استاد دانشگاه بود. بنابراین برای اینکه جواب سوال شما را به سادگی داده باشم باید بگویم، بله من فقط از احساسات شخصی ام در مورد پدر خودم برای ساختن تصویری از شخصیت پدر فیلم استفاده کردم.
▪ فیلم شما در مورد زنان و مردان چه موضعی دارد؟
در زندگی ما، همواره جدایی میان زنها و مردها وجود دارد و ما در مورد هر دو طرف به خاطر درک واقعی آنچه که هستند مشکل داشته ایم. من فکر می کنم هدف دیو این بود که چنین موقعیتی را درک کند اما او همیشه فکر نمی کرد. او فراموش می کرد و چیزها از ذهنش می گریختند.
▪ هواشناس، بدون اینکه بخواهید آن را در یک ژانر توصیف شده قرار دهید، به نظرتان در کدام دسته از فیلم ها جای می گیرد؟
باید بگویم، من با نقشی که بازی کردم می خواستم یک درام خانوادگی را به وجود بیاورم. همین قدر بگویم که فکر می کنم این ژانری است که در آن شما می توانید بهترین کارها را انجام دهید. ضمن اینکه در عین حال جزو سخت ترین نوع فیلم هایی هم هست که می توان ساخت.
هم می تواند تماشاگر را در لذت غرق کند و هم می تواند روی دیگر سکه باشد و تبدیل به اپیزودی از یک مجموعه تلویزیونی شود که من این را نمی خواهم. پس من با هدف ساختن یک درام خانوادگی و همچنین با اشتیاقی هنری که برای رسیدن به یک نتیجه دوگانه داشتم، به نتیجه خوشحال کننده ای در هواشناس رسیدم.
▪ آیا در هواشناس از تجربه های شخصی هم استفاده کرده اید؟
بله...من خیلی احساساتی هستم. تازه از هوا هم استفاده کردم. (می خندد)!
▪ آیا می توانید با شخصیتی ارتباط داشته باشید که موفقیت جهانی بزرگی دارد، اما در زندگی خانوادگی اش با مشکل روبه روست؟
این واقعیت نیست، این یک مثل قدیمی است. شما واقعا در امور مادی به دنبال شادیها نیستید. مادیات زندگی را آسانتر می کنند، ولی همیشه می خواهند جزئی از شما باشند و چیز دیگری از شما می طلبند. من هر روز با این قضیه دست به گریبانم و همیشه بین چیزهای معنوی و مادی در حال جدال. خیلی مشکل می توان این مسئله را برای مردم توضیح داد، اما معتقدم در پشت این دنیای فیزیکی و مادی همه ما با هم در ارتباطیم.
▪ با همه فیلم هایی که امسال کار کرده اید، آیا احساس می کنید که نیاز به کار تمام وقت داشته باشید؟
واقعیت این است که من از یک سال پیش روی صحنه نبوده ام. من در سال حدود دو فیلم کار می کنم که زحمت و تلاش زیادی را می طلبد. این برایم خیلی زیاد نیست، ولی بیشتر از این...بله... دوست دارم کار کنم... این بخشی از اعتقادات معنوی من است که دوست دارم از فرصتی که دارم برای کار کردن استفاده کنم. من می خواهم کار کنم و احساس می کنم که با کار کردن به شما خدمت می کنم. کار جزئی از سرمایه زندگی من است.
▪ چه بخشی از شخصیت دیو را از این به بعد در زندگیتان به همراه خواهید داشت؟
فکر می کنم، دیو برای همیشه درکنار زندگی من خواهد بود. دیو همواره دوروبرم خواهد بود، اما روی فیلم. پس او الآن هست... و ما با هم مرتبطیم. من نمی دانم چه چیز دیگری بگویم، به جز اینکه امیدوارم شما از فیلم لذت ببرید و چیزهای جدیدی از آن فرا بگیرید.
▪ در آینده نزدیک فیلم دیگری روی پرده می رود. آیا نقش جانی بوی در این فیلم هم شبیه به شخصیت شماست؟
خوب، جانی بوی مردی است که فقط می خواهد منفی ها را بگیرد و تبدیل به مثبت کند. مثل همه ما که دوست داریم این کار را انجام بدهیم.
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید