چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


نوروز در اسطوره و تاریخ


نوروز در اسطوره و تاریخ
سر سال نو هرمز و فروردین
بر آسوده از رنج تن دل ز کین
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند...
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بمانده ست از آن خسروان یادگار
فرهنگ و تمدن ایران دستاوردهای فراوان و در نوع خود بی نظیر را به بشریت داده است، یکی از این خلاقیت های قومی نوروز است.
تقسیم بندی سال در عهد کهن در دو فصل بود. فصل گرما، فصل سرما. نوروز سرآغاز فصل گرما و مهرگان شروع فصل سرما بود. از این رو نوروز و مهرگان برجسته ترین رسوم ملی، آیینی ایرانیان آریایی شد که در آن نیایش ها و اعمال اعتقادی دینی و مذهبی و باورهای میهنی و کردارهای شادی بخش، قربانی کردن، باده گساری و اعمال مفرح دیگری که ضمن برگزاری رسوم نوروز و مهرگان انجام می دادند.
با این وصف تمام اسناد و منابع قبل و پس از اسلام، نوروز را آغاز سال و جشن نوروز را به علت طراوت، سرسبزی و خرمی که به طبیعت و روح و جان آدمیان می بخشید و طلیعه خورشید، دل انگیز و دلپذیر می شد، آن را باشکوه ترین آیین دینی و میهنی اسطوره یی و تاریخی ایرانیان آریایی می دانند. در این گفتار نوروز را از تمام جوانب مورد بررسی و تحقیق قرار داده و نگرش و روزنه یی علمی به فلسفه و جایگاه آن در تمدن ایران گشوده ایم.
● مفهوم و قدمت نوروز:
وقتی که خداوند از کار آفرینش آسوده شد، یک روز مبارک به وجود آمد.۱ جمشید جم این روز فرخنده را نوروز نامید و آن را «جشن بزرگ ایرانیان» قرار داد. روز اول فروردین و همزمان با آغاز سال نو و بهار طبیعت و به یاد آن رویداد بزرگ و روز پرطراوت جشن باشکوهی برگزار کردند و به شادی و پایکوبی پرداختند. از این پس ایرانیان آریایی اوج شادی ها و لحظات خوش و ماندگار زندگی روزانه شان را در نوروز می جستند. به عبارت دیگر نوروز بهترین خاطره بشر ایرانی بوده و هست. نوروز روزی است که شالوده و اساس سرور و خوشوقتی اقوام ایرانی پی ریزی شد.۲
نوروز حلقه پیوند طبیعت با جهان ماورایی بود.
کهن ترین فلسفه پیدایش نوروز به جمشید، معمار اصلی آن تعلق دارد. با این توضیح نوروز حداقل شش تا هشت هزار سال قدمت دارد و در شمار جشن های اسطوره یی ایران قرار می گیرد. حتی می توان گفت بر تمامی جشن های ایرانی برتری دارد. بنابر عقاید آریاییان قبل از آنکه نوروز فرار سد، ارواح مردگان از عالم ماورایی به زمین می آمدند و در صورتی که مشاهده می کردند اوضاع و احوال خانواده شان خوب و رضایت بخش است، شاد و خرم می شدند اگر نه با هاله یی از اندوه به عالم خود بازمی گشتند.۳
نزد آریاییان شأن و مقام ارواح آنقدر بود که محیط زندگی و خانه و کوچه ها تمیز و پاکیزه می شد. ارواح پاک و مقدس حامل پیامی از جهان ماورا بودند. پاکیزگی و خوشبختی مردم موجب شادی ارواح می شد. روی کاخ پادشاه و نقاط مرتفع آتش می افروختند و در قصر پادشاه و منازل سفره هفت سین می چیدند. هفت قلم سفره با هفت امشاسپند مرتبط می شد.۴
هنگام برپایی جشن نوروز شخص پادشاه و مقامات مهم کشوری در کنار قشرهای مختلف اجتماعی حضور داشتند. کشاورزان و شبانان گردانندگان اصلی جشن محسوب می شدند. حضور پادشاه، وزیر و افراد مهم نشان از اهمیت نوروز در فرهنگ ایران داشت.
دانشمند بزرگ ابوریحان بیرونی در آثار گرانقدرش به طور مفصل به نوروز پرداخته است؛ «نخستین روز فروردین از این جهت روز نو نام گرفته است که پیشانی سال نو است دو صبح نوروز فجر و سپیده به منتهای نزدیکی خود به زمین می رسد و مردم با نظر کردن به آن تبرک می جویند، نوروز متعلق به اورمزد است که نام آفریدگار دنیا و اهل آن است...۵ حکیم عمر خیام نیشابوری هم عقیده دارد؛ «زمانی که سی سال از پادشاهی گشتاسپ پادشاه کیانی سپری شد، آفتاب به اول برج سرطان قرار گرفت و جشن نوروز برگزار شد...»۶
پیرو آنچه که در اساطیر ایران آمده، جمشید جم (واضع اصلی و ابداع کننده نوروز) تصمیم گرفت دور عالم سفر کند. بنابراین تختی برایش ساختند. جمشید بر آن تخت زرین نشست و دیوان آن را بر دوش گرفتند و به پرواز درآمد. وقتی که بر فراز آذربایجان رسید، پرتو خورشید بر تاج زرین جمشید تابید و شعاع نورانی و درخشانی ایجاد شد. مردم از مشاهده این نور شادمان شدند و آن را نوروز نامیدند.
بنابراین نوروز را می توان «جشن نوزایی» و مهرگان را «جشن آفرینش» نامید. از این دیدگاه نوروز عید برکت است که ارتباط مستقیم با فروزه های آسمانی دارد. پنج روز اول جشن عمومی و روز ششم فروردین جشن به پادشاه اختصاص داشت که با درباریان و خانواده اش خلوت می کرد. «در پنج روز اول پادشاه حقمای خشم و گروهان بگذاردی و حاجت ها آنگاه در روز ششم خلوت کردندی خاصگان را.»۷
در واقع ششم فروردین یک روز مهم بوده، زیرا این روز نوروز، بزرگ خوانده می شد. به علاوه در این روز جمشید مردم را به تندرستی و کاهش مرگ و میر بشارت داد و کیومرث دیوان را کشت. در صبح روز اول فروردین (نوروز) مردم به یکدیگر آب می پاشیدند زیر آب نشانه طراوت و خرمی بود و شکر را به علامت شیرینی زندگی به یکدیگر هدیه می دادند. در شب نوروز هم به علت گرما و رونق زندگی و روشنایی آتش می افروختند.
وقایع دیگری هم در نوروز رخ داده است که این وجه فرهنگی را در تمدن ایران ممتاز ساخته و آن را فراتر از سایر آیین های ملی ایران قرار می دهد؛ عروج کیخسرو به آسمان چیرگی جمشید بر اقوام بدوی جنوب، سرفصل تازگی، نو شدن در همه چیز و بالاخره به تخت نشستن جمشید. نوروز نه تنها جشن ملی بلکه وجه دینی و اسطوره یی دارد و ریشه شکل گیری آن به اساطیر اولیه آریایی برمی گردد. نوروز زمانی به وجود آمد که خلقت انسان توسط خدا پایان یافت در نتیجه از شکوه و ماندگاری برخوردار است.
از این رو تنها در نوروز فره وهرهای پاک (ارواح درگذشتگان) به مدت ده روز به زمین می آیند و در صورت مشاهده خوبی و نیکی و طراوت وابستگان خود غرق در سرور و بهجت می شوند. «فره وهرهای پاک را می ستاییم که به دیدار و یاری می آیند... بشود که فره وهرهای نیرومند و پیروز از این خانه به شادی و خشنودی بازگردند.»۸
ایرانیان آریایی با سبزی و انواع پختنی های لذت بخش که بر روی پشت بام خانه قرار می دادند، به استقبال این ارواح می رفتند.واژه شناسی؛ نوروز در زبان پهلوی «نوگ روز» (Noug rooz) و در عربی «نیروز» (Nirooz) مثبت شده است.
حکیم عمر خیام نیشابوری منجم، ریاضیدان و محقق گرانقدر که در واقع بهترین روزشمار نوروزی را وضع کرده در باب علت نامگذاری نوروز گفته است که؛ «سبب نام نهادن نوروز باز آمدن خورشید به برج حمل در هر ۳۶۵ روز است. نخست جمشید این را دریافت و جشن گرفت و مردم نیز چنین کردند و چون پادشاهان آن را دریافتند از برای بزرگداشت آفتاب نشانه کردند و جشن ساختند و عالمیان را خبر کردند. بر پادشاهان واجب است که به هر مبارکی و خرمی آن را به جا آورند. هر کس روز نوروز جشن کند و به خرمی پیوندد تا نوروز دیگر عمر به شادی گذراند...»۹
در منابع دیگر نامیدن نوروز به سبب پیشانی سال نو و اینکه در این زمان تهمورث به شکل صاعقه پدیدار شده و جمشید دین را تجدید کرده، به این نام خوانده شده است.۱۰
رسوم نوروز؛ تحلیل و بررسی آداب رسوم اقوام ایرانی در نوروز و سایر مقولات از جنبه دینی، میهنی، اسطوره یی و جامعه شناختی زوایای تاریک فرهنگ و تمدن ایران را به روی محقق می گشاید. اگر بپذیریم که آداب و رسوم هر قومی نسل به نسل منتقل می شود و میان آنها جدایی و انقطاع وجود ندارد، فرضیه اوهام، خرافات و افسانه بودن بسیاری از وجوه و دستاوردهای تاریخی گذشته از میان می رود.
منابع عهد باستان و پس از اسلام به رسوم نوروز کم و بیش اشاره کرده اند. نقوش به جا مانده از برگزاری رسوم و جشن نوروز در تخت جمشید، شوش و نقاط دیگر حکایت از اجرای این جشن و عظمت آن نزد ایرانیان دارد. متون به جا مانده در کتیبه ها نیز اطلاعاتی مختصر به ما می دهند.
در منابع دوران اسلامی، نوشته های فردوسی، بیرونی، مسعودی، طبری، گردیزی، ابن البلخی، یاقوت حموی، خیام، جاحظ و بسیاری دیگر به اطلاعات مفید و ارزشمندی در مورد فلسفه و اجرا و تقویم و رسوم نوروز، هفت سین، سیزده بدر و سایر جنبه های مربوط به نوروز دست پیدا می کنیم.
مکتوبات مورخان یونانی از قبیل هرودوت، گزنفن، آشیل دیودور، پلوتارک، توسیدید، افلاطون، کتزیاس و ... اگرچه حاوی و دربرگیرنده اطلاعات ذی قیمتی در زمینه آداب و رسوم و اخلاقیات و تاریخ ایران قبل از اسلام است اما در مورد جشن ها و آیین های ایرانی اطلاعات کافی در دست نداریم. با این وصف بررسی دقیق همین مقدار هم روزنه های فراوانی را به روی محقق و مورخ می گشاید. در مبارکی و فرخندگی نوروز نوشته اند که «هر کس پیش از آنکه در بامداد نوروز سخن بگوید، عسل و شکر بچشد، شمع روشن کند و با روغن زیتون بدن خود را چرب کند، همه سال از انواع بلاها سالم خواهد ماند...»ایرانیان آریایی عهد کهن معتقد بودند در نوروز، جمشید بر اهریمن بدکردار و نفرین شده که برکت را از مردم گرفته بود غلبه کرد. مردم هر قدر خوردنی و آشامیدنی می خوردند سیر نمی شدند. به علاوه شیطان مانع وزش باد می شد، هیچ روییدنی نمی رویید به حدی که دنیا رو به نابودی می رفت. در این وضعیت جمشید به فرمان اورمزد به مخفیگاه شیطان رفت و آن قدر در آنجا ماند که اهریمن را نابود کرد و همه چیز به حالت عادی خودش برگشت.
بر طبق اساطیر ایرانی جمشید همانند خورشید نورانی بود. پس از این واقعه دنیا سر سبز شد، مردم به شکرانه رفع شدن بلای شیطان در طشتی جو کاشتند و از آن پس مرسوم شد که در نوروز، هفت نوع غله و روییدنی بر روی هفت ستون بکارند، هر کدام که بهتر می رویید نشان از فراوانی آن محصول در آن سال داشت. حتی چیدن هفت چیز که با حرف «س» با «ش» شروع می شود نیز با همین عدد هفت پیوند می خورد. بنابراین اگر عدد امشاسپندان هفت باشد، این عدد می بایست در دوران باستان مقدس بوده باشد.۱۱
حکیم عمر خیام در باب رسوم نوروز ایران باستان نوشته است که «آیین ملوک عجم از کیخسرو تا روزگار یزدگرد آخرین پادشاه عجم چنان بود که موبد نزد پادشاه می آمد در حالی که جام زرینی محتوی شراب و انگشتر و درم و دینار خسروانی و یک دسته خوید در دست داشت... به زبان پارسی ستایش و نیایش می گفت. وقتی از تبریک نوروز فارغ می شدند، چاشت می خوردند...»۱۲
سپس «آفرین نامه»اش را برای پادشاه می خواند؛ شاها به جشن فروردین، آزادی گزین، دیر زی با زیرکی و شاد باش بر تخت زرین، انوشه خور به جام جمشید و رسم کیان. همت بلند دار و داد و راستی و نیکویی پیشه کن. اسبت کامکار و پیروز به جنگ. تیغت روشن و کاری به دشمن. بازت گیرا به شکار ایدون باد.
ایرانیان در نوروز برای یکدیگر هدیه می فرستادند زیرا نقل است که نیشکر در ایران در نوروز به وجود آمد، ابوریحان بیرونی به نقل از آذرپاد، موبد بغداد گفته است که جمشید یک روز برحسب اتفاق یک شاخه نی را دید که از درون آن آب تراوش کرده، فرمان داد آن را بچشند و چون شیرین بود از آن شکر ساختند.۱۳
وقتی که نوروز بزرگ می رسید، زندانیان آزاد و مجرمین مورد عفو واقع می شدند. در عصر هخامنشیان نوروز اهمیت فراوانی یافت و پادشاهان هخامنشی با جدیت و شکوه تمام نوروز را برپا و نمایندگان ملل تابعه امپراتوری را همراه با هدایایشان می پذیرفتند. نقوش برجسته موجود در تخت جمشید در واقع زبان گویای هنر و رخدادها و باورهای ایرانیان دوران هخامنشی و اقوام جانبی است.
در عصر ساسانیان در حضور پادشاه موسیقی نواخته می شد. صبح نوروز پادشاه لباس مخصوص خودش را می پوشید و به تنهایی به تالار کاخ می آمد. سپس مردی زیبارو وارد می شد که برای پادشاه پیام تندرستی و شادی می آورد. پس از آن یکی از رعایا وارد می شد که طبقی در دست داشت روی آن گردو، نان، گندم، جو و شاخه درختان مقدس مانند انار، زیتون و... قرار داشت. بر روی هر کدام از هدایا کلمه یی نوشته شده بود که معنای فراوانی رزق، شادی و خوشبختی داشت. در این روز پادشاه در هیچ کاری مشورت نمی کرد.
زیرا ممکن بود بدیمن باشد. از خوردنی هایی که برایش هدیه می آوردند می خورد. باز سپیدی را که به عنوان هدیه برای او آورده بودند پرواز می داد و از کوزه یی که توسط یک دختر باکره پر شده بود آب می نوشید.
● نوروز در فراسوی مرزهای ایران:
جشن نوروز و رسوم آن مرزهای ایران را پشت سر گذاشت. در دوران پادشاهی هخامنشیان با توجه به روش حکومتی آنها، ملت های تحت سلطه امپراتوری و سرزمین های همجوار ایران همانند یونان، روم، مصر، چین و هند با رسوم و آیین های ایران آشنایی داشتند. نوروز در ایجاد لحظه های شاد برای مردم آنقدر جالب و دوست داشتنی بود که هر کس آرزو می کرد در آن شرکت کند. به طور کلی می توان گفت نوروز تاثیرگذارترین آیین ایرانی بود که مرزها و ممالک همجوار خود را متاثر کرد.
سد، بابل، خوارزم، باختر، گندهاره، آراخوزی، سکاهیه، انطاکیه، کاپادوکیه، تراکیه، لیدیه و سایر ممالک تابعه از نوروز استقبال کردند. نوروز در بابل با نام مردوک Mardook، (زگوک خدای خدایان) جشن گرفته می شد و پادشاه با خدایان و بزرگان ملک تجدید پیمان می کرد. در روم و یونان و آسیای صغیر نوروز به نام جشن آدونیس برگزار می شد که غالباً سنت های نوروز ایران را در خود داشت. یک رشته عادات شاد و غم انگیز در سوگ آدونیس خدای گیاهان اجرا می شد.۱۴
● نوروز پس از اسلام:
ورود اسلام به ایران در فرهنگ و باورهای ایران دگرگونی ایجاد کرد اگر چه زمینه های این تحول از قبل ایجاد شده بود. لیکن فرهنگ غنی ایران و اسلام بر یکدیگر به طور توام تاثیرگذار بودند. تشیع گرفته شده از تفکرات اسلامی نه تنها با نوروز منافاتی ایجاد نکرد بلکه تمامی پیشوایان دینی و پیامبر اسلام نیز به نوروز ایرانیان به دیده احترام نگریستند و اجرا و تداوم آن را توصیه کردند اگر به این جمله امیرالمومنین علی(ع) دقت کنیم که خطاب به جمعی از ایرانیان که به دیدارش شتافته بودند و سخن از نوروز به میان آمده بود، فرمود؛ هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز. اهمیت موضوع نمایان می شود.
امام جعفر صادق(ع) و امام موسی کاظم(ع) و حضرت ابراهیم(س) نیز نوروز را فرخنده و مبارک دانسته اند. حضرت ابراهیم در نوروز بت ها را شکست و جبرئیل در نوروز بر پیامبر نازل شد. نقل است که اولین کسی که پس از اسلام از ایرانیان در نوروز هدیه گرفت، حجاج بن یوسف بود و پس از او خلفای اموی و عباسی در این کار به او تاسی جستند. مالیات ها و هدایای گرانبهایی در نوروز ایرانیان به خلفای عرب می دادند که ارزش آن به ۵ تا ۱۰ میلیون درهم می رسید. به هر حال رسوم و آیین های ایرانی پس از اسلام تداوم خود را یافت و جایگاهش را حفظ کرد.۱۵
قاسم آخته
پی نوشت ها
۱- خداونددر شش نوبت (گاهان بار) زمین، آسمان، گیاهان، جانوران، آب ها و انسان را آفرید. در پایان گاهان بار ششم (۲۹ اسفند) نوروز متولد شد. برای آگاهی بیشتر ن ک. جشن ها و آیین های شادمانی در ایران، تالیف نگارنده، انتشارات اطلاعات، تهران، ۱۳۸۵، ص ۳۳.
۲- ن ک شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی داستان جمشید.
۳- برای اطلاع بیشتر ن ک؛ جهان ضروری، بهرام فره وشی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۳، ص۱۰، اساطیر ایران باستان، عصمت عرب گلپایگانی، انتشارات هیرمند، ص ۱۰. تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، عبدالعظیم رضایی، نشر علم، تهران ۱۳۷۶، ص ۲۵۴.
۴- امشاسپند= مقدس جاودانه و بی مرگ، پاک، سودرسان، درمان بخش. هفت امشاسپند معروف عبارتند از؛ اورمزد، بهمن، اردیبهشت، خرداد، امرداد، شهریور، سپندارمذ.
۵- آثار الباقیه عن القرون الخالیه، ترجمه اکبر داناسرشت، تهران ۱۳۵۲، ص ۲۷۹ و ۲۸۰. التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، بیرونی، ص ۲۵۷. مروج الذهب، ابوعلی حسن مسعودی ص ۵۵۴. المحاسن و الاضداد، ابوعثمان جاحظ، ص ۲۷۱.
۶- نوروزنامه، حکیم عمر خیام، ص ۲.
۷- برهان قاطع، محمدحسین خلف تبریزی، ج ۴، ص ۲۱۸۷.
۸- اوستا، فروردین یشت بند ۱۲.
۹- آثارالباقیه، بیرونی، ص ۲۸۱.
۱۰- همان منبع، ص ۲۸۳.
۱۱- جشن ها و آیین های شادمانی در ایران، ص ۵۲.
۱۲- نوروزنامه حکیم عمرخیام، ص ۲۰.
۱۳- آثار الباقیه، بیرونی، ص ۲۸۲.
۱۴- جشن ها و آیین های شادمانی در ایران، تالیف نگارنده، ص ۵۰، جشن های ایران باستان، سرگردم اورنگ، ص ۱۰۰.
۱۵- جشن ها و اعیاد ملی ایران، حبیب الله بزرگزاد، ص ۲۳-۲۰، برای آگاهی بیشتر از نوروز پس از اسلام ن ک جشن ها و آیین های شادمانی در ایران، تالیف نگارنده ص ۵۸.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید