جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


پیوند طبیعت و جشن ایرانی


پیوند طبیعت و جشن ایرانی
یکی از ویژگی‌های مهمی که جشن‌های باستانی ایران را ممتاز می‌سازد پیوندی است که بین سابقه و شکل‌گیری این جشن‌ها با مظاهر طبیعت وجود دارد. بیشتر جشن‌های ایران باستان از پدیده‌های اقلیتی و کیهانی تاثیرپذیر بوده‌اند. همواره و در طول تاریخ، پیروان برخی ادیان هم کوشش کرده‌اند تا جشن‌های مهم و گسترده را به هر شکل ممکن به اعتقادات خود پیوند زنند، به آن رنگ و بوی متافیزیکی بدهند و جامه‌ای تازه بر تن آن بپوشانند.
خاستگاه جشن‌ها و آئین‌های ایرانی با وقایع کیهانی و هستی‌شناسانه و همچنین با ویژگی‌های اقلیمی و زیست بومی پیوندی عمیق و شگرف دارد. اما روش برگزاری این آئین‌ها در فرهنگ ایرانی، بیشتر از دیگران با واقعیت‌ها نزدیکی دارد و رمزینه‌های موجود در آن به یکپارچگی‌ با دنیای مینوی پیوند نمی‌خورد.
جشن‌هایی نظیر نوروز، سده، بمو، آبریزگان و... از رویدادهای طبیعی از یک‌سو و مختصات جغرافیایی و آب و هوایی از سوی دیگر منتج بوده‌اند. از مهمترین مسایل دوران ساسانی مسئله آب و کشاورزی و سیاست‌های آنها در این زمینه بود.
البته پدیده خشکسالی در ایران پدیده تازه‌ای نیست همان‌طور که داریوش در کتیبه تخت جمشید می‌نویسد: «کشور او را از دروغ، خشکسالی و دشمن در امان دار.» هرودوت مورخ یونانی قرن پنجم ق.م نیز اهمیت آب را نزد ایرانیان یادآور شده است. در آئین زرتشتی نیز کشاورزی و مسئله آبیاری بسیار بااهمیت معرفی شده است و مسئله آب در سراسر ایران باستان و بویژه در دوران ساسانیان از مسایل مهم حکومتی بوده است. با این عقبه و سابقه، یکی از شدیدترین قحطی‌ها و خشکسالی‌هایی که در سراسر ایران باستان دیده شده در دوران «پیروز» روی داد که خود سرآغاز جشن آبریزگان شده است.
در باورهای کهن سامی و میان دورود پیش آریایی و نیز یونان عصر کلاسیک، اساطیر گاهی مظهر خشم و خشونت و آدم‌ربایی و خشکسالی و ترس هستند، اما در فرهنگ ایرانی، پروردگار و ایزدگان، همیشه و همواره مظهر نیکی و خیرخواهی برای مردمان و باشندگان روی زمین هستند و «سرای سپند» که جایگاه مینویان دانسته می‌شود، سرایی است که در آنجا تنها «نور و سرود» وجود دارد. از این‌روست که مرگ در باورهای ایرانی کهن، نه تنها پدیده‌ای غمناک نیست که گاه موجب سرور و شادمانی هم می‌شده است. از سوی دیگر در حالی که در فرهنگ یونانی گذر تاریخ شکلی خطی و ممتد دارد، در باورهای ایرانی گذر تاریخ و زمان، شکلی چرخی و تکراری در پیش دارد. از همین‌رو، نوروز نیز نه تنها آغاز بهار، بلکه آغاز هستی زمینی و نمادی از آغاز آفرینش است.
در نتیجه شرایط سیاسی حاکم بر ایران که همواره سایه ترس و وحشت و ناامنی بر مردم سایه افکنده بود و درگیری‌ها و کشمکش‌های سرداران با یکدیگر و هجوم نیروهای بیگانه از شرق و غرب و شمال و جنوب بر خاک ایران، مجال پرداختن به جشن‌هایی چون آبریزگان و جشن‌های دیگر را نداشته‌اند.
در این میان جشن نوروز است که به حیات خود ادامه داده و هنوز می‌توان پس از هزاران سال صدای باربد و نیکسا و آهنگ نوروز را شنید. در باورهای کهن زمین را نیز مانند زنان، بارور و زائید.
می‌دانسته‌اند و همه موجودات بر پهنه او و در پناه و آغوش او پروریده می‌شده‌اند، جنسیت او را نیز «مادینه» فرض می‌کرده‌اند و از همین خاستگاه است که عبارت‌های زیبا و دل‌انگیز «مام میهن» و «سرزمین مادری»‌به‌وجود آمده و فراگیر شده است.
از طرفی به همین دلیل بوده که در دوران باستان نسل فرزندان را از جانب ما در می‌دانسته‌اند و این ارتباط چندانی با نظام مادر شاهی یا زن سالاری نداشته است.نامگذاری آخرین ماه فصل زمستان به نام «اسفند» یا «سپندار مذ» از همین ویژگی باروری و زایندگی زمین سرچشمه گرفته است، چرا که در همین ماه، نخستین جوانه‌ها از خاک سر بر می‌زند و زایش دوباره زمین را نوید می‌دهد.
از همین‌رو، مردمان ایرانی این ماه و بویژه روز پنجم آن را به نام «سپندار مذ روز» روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان می‌دانسته‌اند و در این روز، مردان‌ آئین‌هایی برای همسران خود برگزار می‌کرده و هدیه‌هایی به آنان می‌داده‌اند. منابع نشان می‌دهند جشن اسفندگان، مانند بسیاری از دیگر جشن‌ها و آئین‌های ایران در انحصار هیچ‌یک از اقوام یا ادیان ایرانی نیست و به تمامی از پدیده‌های طبیعت و روابط انسانی برگرفته شده و متعلق به همگی مردمان ایرانی یا هر گرایش قومی یا دینی است. آرزوی سالی خوش برای همه هموطنان داریم.
منابع:
۱- تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده
۲- روزگار ایران، عبدالحسین زرین‌کوب
۳- روزنامه ایران، ش ۳۵۸۵
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید