پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


پگاه نوروز


پگاه نوروز
در مفاتیح‌ الجنان‌ از قول‌ امام‌ صادق (ع) آمده‌ است: چون‌ نوروز شد، غسل‌ کن‌‏‎ ‎و پاکیزه ‌ترین‌ جامه‌های‌ خود را خوشبو گردان‌ و در آن‌ روز، روزه‌ بدار و چون‌ از‎ ‎نماز پیشین‌ فارغ‌ شدی، چهار رکعت‌ نماز بگزار و بعد از نماز، سجده‌ شکر به‌ جای‌‏‎ ‎آور ... آمده‌ است‌ که‌ در هنگام‌ تحویل‌ سال‌ این‌ دعا را بسیار بخوانند: یا مقلب‏‎ ‎‏‌القلوب‌ و الابصار یا مدبراللیل‌ و النهار یا محول ‌الحول‌ و الاحوال، حول‌ حالنا‏‎ ‎الی‌ احسن ‌الحال‎.
‎ما این‌ دعا را با کلامی‌ نغز از زبان‌ مولای‌ متقیان‌ امام‌ علی (ع) می‎ ‎‏‌آرائیم، آنجا که‌ می‌ فرمایند: [خدایا] با بهاری‌ پر ابر و ابری‌ پر باران، آب‌‏‎ ‎رحمت‌ خویش‌ را بر خاک‌ خشک‌ ما و بر گیاهان‌ پر برکتت‌ فرو ریز، تا به‌ باران‌‏‎ ‎درشت‌ و بسیار آن، ابر مرده، زنده‌ و خاک‌ خشک‌، خرم‌ و سبز گردد.‏
نوروز، جشن ایرانیان از روزگاران كهن پر شكوه ترین جشن بهاری در جهان بوده است. نوروز بهارانه ای است كه روایت های تاریخ درباره پیدایش آن بسیار گوناگون است نوروز جشن شروع فروردین یا " فرودگان " است كه یاد آور ایران باستان بود و چنان می‌پنداشتند كه در پنج شب ، ارواح پاك مردگان ، برای دیدار وضع زندگی و احوال بازماندگان به زمین فرود می آیند و در خانه و آشیانه خویش سرگرم تماشا وسركشی می شوند . اگرخانه روشن و پاكیزه و ساكنان آن راحت وشاد باشند ، ارواح مسرور و سر افراز برمی گردند. اما درغیر اینصورت ، آنان غمگین وناراحت به منزلگاه خویش باز می گردند وتا سال آینده به انتظار می نشینند . ‏
درباره پیدایش نوروز در روایتی دیگر چنین آمده است كه نیشكر را جمشید در این روز یافت و مردم از كشف خاصیت آن متحیر شدند . پس جمشید دستور داد تا از ( شهد آن ) شكر ساختند و به مردم هدیه دادند . از این رو ، آن را نوروز نامیدند .
همچنین روایت شده كه اهریمن ، بلای خشكسالی و قحطی را بر زمین فرو نشانید . اما جمشید به جنگ با اهریمن پرداخت و عاقبت او را شكست داد . آنگاه خشكسالی، قحطی ونكبت را بر روی زمین از ریشه بخشكانید و به زمین بازگشت با بازگشت وی درختان و هر نهال و چوب خشكی سبز شدند . پس مردم این روز را " نوروز " خواندند و هر كس به یمن و مباركی در تشتی جو كاشت و این رسم سبزه نشانیدن در ایام نوروز از آن زمان به امروز باقی مانده است . در خیام نامه آمده است :
چون از امیری جمشید ۴۲۱ سال گذشت ، جهان از او یكسره راست همی آمد .ایران و ایرانیان هم مطیع و مرید او شدند تا بفرمود گرمابه های بسیار ساختند و سیم و زر از معادن بر آوردند و دیبای ابریشمی بافتند كه آن روز ، روز اول " حمل " بود . پس جشنی بر پا ساخته و نوروزش نام نهادند تا هر سال چو فروردین آید ، آن روز را جشن گیرند . در میان اقوام آریایی كه وارد ایران شدند ، جشن سال نو در اصل به دو شكل زیر بوده است :
آریاییها در روزگاران باستانی دارای دو فصل گرما و سرما بودند . فصل سرما شامل دو ماه و فصل گرما شامل ده ماه می شد . ولی پس از مدتی ، تابستان دارای هفت ماه و زمستان دارای پنج ماه شد . در هر یك از این دو فصل جشنی برگزار می كردند كه هر دو این جشنها را آغاز سال نو تلقی می كردند . در جشن اول كه به هنگام آغاز فصل گرما یعنی به هنگامی كه گله ها را از آغل به چمنهای سبز و خرم می كشانیدند و از دیدن چهره گرمابخش خورشید شاد می شدند و جشن دوم با شروع سرما آغاز می‌شد. در این ایام گله را به آغل باز می‌گرداندند و با توشه‌های اندوخته از آنها نگهداری می‌كردند. براساس شواهد و قرائن، جشن نوروز حتی به هنگام تدوین بخش كهن اوستا نیز در آغاز بهار بر پا می شده و شاید به نحوی كه اكنون بر ما معلوم نیست آن را در برج مزبور ثابت نگاه می داشتند .‏
عید نوروز شش روز متوالی دوام داشت و در این روزها ، سلاطین بار عام می دادند و نجبای بزرگ و اعضای خاندان خود را به ترتیب می پذیرفتند و به حاضران عیدی می دادند . در روز اول سال مردم زود از خواب برمی خواستند ، به كنار نهرها و قناتها می‌رفتند و خود را می‌شستند و به یكدیگر آب می‌پاشیدند و شیرینی تعارف می‌كردند. صبح قبل از آنكه كلامی گویند، شكر یا عسل می‌خورند و برای حفظ بدن از نا خوشی‌ها و بدبختی‌ها روغن به تن می‌مالیدند.
منبع : مجله گسترش صنعت


همچنین مشاهده کنید