سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


کودکان مسئول، والدین مقرراتی


کودکان مسئول، والدین مقرراتی
همه مادران و پدران جهان همواره بهترینها را برای فرزندان خود خواسته اند و خوشبختی و سلامتی فرزندشان نهایت آرزوی آنها بوده است. در این راستا كوشیده اند تا با پرورش صفات نیكو و آموختن توانمندی های مختلف به كودكان خود، آنان را در دستیابی به آینده ای روشن و سعادتمند یاری دهند.
اگر از والدین در مورد بهترین صفت ممكن كه برای فرزندشان آرزو دارند سؤال شود، پاسخ اكثر آنها یكسان خواهد بود: «مسئولیت پذیری».بسیاری از والدین كودكان مسئولیت پذیر را به داشتن كودكی شاد، راضی و یا حتی مهربان ترجیح می دهند. همه ما می خواهیم فرزندانمان توانایی تصمیم گیری های هوشمندانه در زندگی خود را داشته باشند و بتوانند مسئولیت اعمال خود را برعهده گرفته و مسئول زندگی كنند.
سؤال این جاست كه آیا با محول كردن كارهای طاقت فرسا و یا جزئی می توانیم به فرزند خود بیاموزیم كه مسئولیت پذیر باشند. البته واگذاركردن مسئولیت به كودكان تا حدودی آنان را مسئولیت پذیر می كند ولی مسلما كافی نخواهد بود. چطور می توانیم به آنان بیاموزیم كه مسئولیت اعمال و كردار خود را برعهده گیرند؟ آیا با تشویق ها و سرزنشها می توانیم كودك را متوجه نتیجه رفتار و كردارش كرده و او را مسئولیت پذیر كنیم؟ و آیا خود ما به عنوان الگوهای زنده كودك، مسئولیت كامل اعمال خود را پذیرفته ایم؟ آیا خود ما وظیفه شناس و مسئول هستیم؟
معمول ترین و در عین حال موثرترین روش آموختن وظیفه شناسی به كودكان تقسیم كارهای منزل است.
به محض اینكه كودك شروع به راه رفتن كرده می توان از او انتظار داشت در انجام كارهای منزل مشاركت كرده و در حد توان خود مسئولیت قسمتی از منزل را برعهده بگیرد. بدین ترتیب موقعیتی پدید می آید كه كودك خود را به عنوان عضو ارزشمند و مهم خانه و مسئول در كارهای منزل بپذیرد و به توانایی و قدرت خود در كار گروهی و همكاری مشترك با سایر اعضای خانواده پی ببرد.
می توانیم برای شروع، چوب لباسی ها و رخت آویزهای كوچك و كم ارتفاع در اختیار آنها بگذاریم تا بتوانند بلوز و سایر لباسهای خود را منظم آویزان كنند. و یا سطل ها و جعبه های بزرگی برایشان تهیه كنیم تا پس از بازی، اسباب بازیهای خود را در آن به آسانی جمع آوری كنند.
همچنین می توان ظروف پلاستیكی مناسب برایشان تهیه كرد تا پس از صرف غذا خود عهده دار تمیزكردن و شستشوی ظروف غذای خود شوند. با بزرگ شدن كودكان دامنه مسئولیت پذیری ایشان نیز گسترش می یابد و شما می توانید برحسب امكانات، علاقه خود و شرایط سنی و توانایی كودك، مسئولیتهای بیشتری را به او واگذار كنید.
به خاطر داشته باشید با مشاركت در كارهایی كه خود آنها نیز به تنهایی توان انجام آن را دارند به فرزندان خود القا می كنید كه ناتوان و نالایق هستند. پس بگذارید مسئولیت كارهای خود را برعهده بگیرند و نگران تجربه های منفی نباشید. آن ها به مرور روش درست انجام هر كار را خواهند آموخت.
با طراحی نظم و مقررات خاص در مورد رفتارهای مختلف و پیامدهای منطقی آنها می توانید به فرزندانتان بیاموزید مسئولیت اعمالشان را برعهده بگیرند. روشهای قدیمی تر این آموزش مانند تنبیه بدنی، غر و لند و بداخلاقی و سخنرانیهای طولانی و كار تنبیهی چندان كارآموز نیستند. با این روشها تنها به كودك یاد می دهید كه از شما بترسد. در نتیجه رابطه فرزند و والدین فاقد احترام متقابل و اعتماد طرفین خواهد بود. وظیفه ما به عنوان والدین این نیست كه اعتماد به نفس كودك را خرد كنیم بلكه می بایست به او بیاموزیم قابل اعتماد باشند و مسئولیت كردار خود را بپذیرند.
با فراهم كردن گزینه های مختلف برای یك موضوع و آزادگذاشتن كودك برای انتخاب می توانید درس خوبی از مسئولیت پذیری به او بدهید. زندگی پر از گزینه های مختلف و راههای گوناگون است و تصمیمات هر فرد برای انتخاب بهترین گزینه تاثیر غیرقابل انكار برآینده و زندگی او خواهد داشت. بنابراین بهتر است از دوران نوپایی و ابتدایی كودكی، فرزند خود رابا این گزینش آشنا كنید. در ابتدا ۲-۳ گزینه را برای انتخاب پیش روی او قرار دهید. در این صورت فرزندانتان از عنفوان كودكی می آموزند نتایج و عواقب گزینشهای خود را در زندگی پذیرفته و متحمل شوند. این مسئولیت جدید برای آنها پیام آور توانایی انتخاب است و این كه انتخاب درست برای آنها منجر به تشویق و تحسین، احترام دوجانبه و حس احترام به خود و عزت نفس است.
صادقانه اعتراف كنیم چند درصد وقت خود را به حل مشكلاتی اختصاص می دهیم كه مربوط و متعلق به فرزندانمان هستند؟ آیا اكثر وقت خود را عصبی و پریشان می گذرانیم؟ برای تكلیفهای انجام شده مدرسه و یا اختلاف و دعوا با دوست همكلاسی حرص می خوریم در حالی كه هیچ یك از این مسائل ارتباطی با اعمال ما ندارند و در حقیقت پیامد اعمال و انتخاب فرزندان ما هستند. هنگامی كه به فرزندان خود اجازه می دهیم مالك مشكلات خود باشند و مسئولیت حل آنها را به خودشان می سپاریم و خود را از مسائل ایشان كنار می كشیم، به آنها می آموزیم كه مسئولیت اعمال خود را برعهده بگیرند.
در عین حال به آنها ثابت می كنیم كه به توانایی آنها در حل مشكلات ایمان و اعتماد داریم. به جای حل مسائل می توانیم نقش راهنما و مشاور را برای آنها ایفا كنیم. می توانیم با سؤالاتی از قبیل «دفعه آینده چه تغییری در انجام این كار خواهی داد؟» و یا «اگر این كار را انجام ندهی چه خواهد شد؟» به آنها راه حلهای گوناگون ارائه دهیم و آنها را در انتخاب بهترین راه آزاد بگذاریم. بدین ترتیب بدون دخالت می توانیم آنها را راهنمایی كنیم.
قدم آخر به رفتار خود ما بر می گردد. خود ما چقدر مسئولیت پذیر هستیم؟ آیا به محض رخ دادن یك خطا، انگشت اتهام را به سوی دیگران دراز می كنیم یا به آسانی سهم خود را از شكست و خطا پذیرفته و پیامدهای آن را متحمل می شویم؟ اگر همواره به راحتی برای هر اتفاق ناگواری كه در زندگی روی می دهد، دیگران را سرزنش كنیم، به فرزندانمان می آموزیم كه همیشه قربانی باشند. بدین ترتیب آنها این حقیقت بزرگ را نخواهند دید: «تنها كسی كه مسئول تمام اتفاقات مثبت و منفی در زندگی شخصی هر فرد خواهد بود خود آن شخص است.» انسانهای مسئولیت پذیر و وظیفه شناس به جای سرزنش دیگران ترجیح می دهند خطای خود را پذیرفته و نتایج آن و تغییرات حاصله را متحمل شوند.
سمانه افشاری
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید