پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


زن، اشتغال و فرهنگ


زن، اشتغال و فرهنگ
توجه به نقش زنان در تشكیل خانواده و تربیت فرزندان و تفاوت نگرش در این زمینه، مسئله اشتغال زنان را تحت‏تأثیر قرار داده است. نویسنده سعی كرده است تا با توجه به جایگاه زن مسلمان ایرانی و سیاست‏گذاری‏های دولت جمهوری اسلامی ایران، بررسی باورهای دینی و توجه به قوانین حقوقی ناظر بر امور خانواده، به برخی از معضلات توجه كرده، آراء متفاوت در این زمینه را بیان و نقد كند.
در بررسی باورهای دینی و باورهای فرهنگی، به نمونه‏هایی از قرآن كریم و سنت نبوی، مراجعه شده است تا معلوم شود هر نوع سیاست‏گذاری در خصوص زنان، حقوق و وظایف آنان و به ویژه مسئله اشتغال، مبتنی بر نوع نگرش نسبت به زن است. اساسا این بحث در گرو نگرش به انسان و جایگاه او در نظام هستی است. بررسی موانع فرهنگی اشتغال زنان و پیشنهادهایی برای رفع آن، هدف اساسی مقاله می‏باشد.
«اشتغال» در لغت، به معنای به كاری پرداختن و به كاری سرگرم بودن است؛ همچنین توجه قلبی به كسی یا كاری را گویند.
زنده دلا مرده ندانی كه كیست
آنكه ندارد به خدا اشتغال.(۲)
اما در طول تاریخ و به مقتضای تغییراتی كه نقش‏های متفاوت جنسیتی و اجتماعی ایفا كرده‏اند، «اشتغال» معانی خاصی یافته است؛ گاه به عنوان معضلی برای جوانان جویای كار، و گاه به عنوان حق هر یك از آحاد جامعه، اعم از زن و مرد، و زمانی با تعبیر «اشتغال اتباع بیگانه و شرایط آن» مورد بحث و نظر واقع شده است. اشتغال در این معنا، با اصول و ضوابط علمی قابل بررسی و كنكاش است، دیگر صرف سرگرمی و وقت‏گذرانی نمی‏باشد. در این رابطه، نقش دولت‏ها و وظایف قانون‏گذاران در ایجاد زمینه‏های اشتغال مطرح می‏شود. بنا بر سیاست‏های كلی حاكم بر هر جامعه، ضوابط اصلی اشتغال تعیین و تثبیت می‏شوند و نهادهای قانون‏گذاری و اجرایی به تحكیم آن همّت می‏گمارند.
به دلیل آنكه در تاریخ جوامع انسانی، همواره شاهد تشكیل نهاد خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی بوده‏ایم و با توجه به جایگاه خاص خانواده در میان ملل و نحل گوناگون، تفاوت‏های شغلی میان زن و مرد همواره وجود داشته‏اند. بنا بر مطالعات تاریخی انجام شده در دوران‏های گوناگون و به مقتضای نیازهای اجتماعی ـ اقتصادی هر دوره، انبیا و اولیای دینی یا متفكران و صاحب‏نظران فلسفی ـ اجتماعی و یا متكلّمان و صاحبان مناصب مذهبی، هر یك به نوعی به تفكیك میان وظایف زن و مرد و در نتیجه، تفاوت در اشتغالات پرداخته‏اند. اینان اولویت تولیت اموری را به زنان و اولویت اشتغال به اموری دیگر را خاص مردان دانسته و مبنای تقسیم‏بندی خویش را «طبیعت» خوانده‏اند.(۳)
با بروز تغییرات در مبانی اجتماعی جوامع و حاكمیت دولت‏ها و تبیین و تثبیت قوانین، اشتغال نیز همچون دیگر مسائل، شكل خاص خود را پیدا كرده، به ندرت، به مشاغل خانگی اطلاق گردیده است. در این دوران، زنان نیز همچون مردان پای به عرصه جامعه نهاده، خواسته یا ناخواسته به جرگه جویندگان كار درآمده و به مرور زمان، خواستار استقلال شغلی و داشتن فرصت‏های شغلی متناسب با شئونات خود و یا حتی فرصت‏های برابر با مردان شده‏اند. رقابت در كسب موقعیت‏های شغلی ممتاز در میان مردان و زنان روز به روز بیشتر شده، زنان كوشیده‏اند تا با نشان دادن استعدادها و توانایی‏های خود در عرصه‏های كاری، عقب‏ماندگی‏های قرن‏های گذشته را جبران نمایند و با سرعت و دقت، در راه كسب امتیازات اجتماعی و از آن جمله، اشتغال پیشتاز گردند. در این راه، موانع متعددی بر سر راه آن‏ها دیده می‏شدند: اقتضائات طبیعی، دل‏بستگی‏های خانوادگی، تعصّبات فرهنگی یا دینی، پیشینه‏های تاریخی، ادبیات ملّی، و هزاران مشكل دیگر از این قبیل.
گروهی از زنان خود به این موانع اذعان داشته، خواهان شركت در این رقابت شغلی نشده و آسایش و آرامش خود و خانواده خود را در صرف نظر نمودن از موقعیت پیش‏آمده دانسته‏اند. اما گروهی دیگر شتابان و مشتاق در پی كسب فرصت و بهره‏برداری مناسب از زمان برآمده، در این ستیز نابرابر، علی‏رغم وجود همه موانع، پیش رفته و بهای شركت در اشتغال فعّال خویش را پرداخته‏اند. بدین‏روی، برخی از آنان از نعمت داشتن خانواده‏ای گرم و صمیمی محروم گشته و برخی دیگر نعمت سلامت و توان جسمی خویش را در گرو این مبارزه قرار داده‏اند. بعضی به تمام باورها، سنّت‏ها و عادات پشت پا زده و درصدد ایجاد جامعه‏ای دیگر با باورها و سنّت‏های جدید برآمده‏اند و بعضی دیگر در ضمن پای‏بندی به اعتقادات و باورها، به طرّاحی نظامی نوین در راه تحقق خواسته‏هایشان برخاسته‏اند. دسته‏ای در مقابل جنس مخالف خود ـ یعنی مردان ـ ایستاده و جنبش‏های طرف‏داری از حقوق زنان را پایه‏گذاری نموده‏اند و دسته‏ای دیگر مردان را نه مقابل، كه مكمّل خویش خوانده و كوشیده‏اند تا ضمن كسب حقوق شرعی و قانونی خود، به حقوق جنس مخالف احترام بگذارند و در عین استفاده از توانایی‏ها و تجربیات مردان، استقلال خود را نیز در عرصه اشتغال حفظ نمایند. در حالی‏كه عده‏ای از زنان هرگونه سازش را به معنای عدول از ارزش‏های مورد درخواست زنان می‏پنداشته‏اند، عده‏ای دیگر پافشاری بر تفاوت‏ها را نوعی اعتراف به «تفاوت» دانسته، خواهان آن شده‏اند كه در رقابتی سالم و بدون هیچ‏گونه پیش‏داوری و جانب‏داری جنسیتی، امتیازات و توانایی‏های زنان به اثبات برسند. اینان چنین پیشرفتی را با طبیعت سازگارتر یافته‏اند، هرچند راه وصول به اهداف مورد نظر دورتر باشد. در مقابل، عده‏ای دیگر خواستار كسب امتیازات ویژه و مباحث اختصاصی گشته‏اند. دلیل این گروه آن است كه به منظور جبران استضعاف تاریخی و اجحاف به حقوق طبیعی و قانونی زنان در گذشته، باید مسائل مربوط به زنان و از جمله اشتغال بانوان، با اهتمام و توجه بیشتری از سوی متولّیان امور پی‏گیری شوند، تا پس از احراز موقعیت‏های مساوی میان مردان و زنان، مسائل روند طبیعی خود را بپیمایند.(۴)
جنجال استیفای كامل حقوق زنان در همه جوامع، كم و بیش دیده می‏شود و ـ چنان‏كه پیش از این آمد ـ متولّیان دولتی بنا بر باورهای فرهنگی، ملّی و دینی حاكم بر جوامع، هر یك راه حلی را برای رفع این معضل برگزیده‏اند.(۵) در جمهوری اسلامی ایران، پس از وقوع انقلاب سیاسی در كشور و تغییر ارزش‏ها، با توجه به مبانی دین مقدّس اسلام و اهتمام ویژه رهبر كبیر انقلاب، حضرت امام خمینی رحمه‏الله ، به مسائل و جایگاه زنان، تمهیداتی در جهت احقاق حقوق زنان در نظر گرفته شدند. در این زمینه، تأسیس برخی از نهادهای قانونی و تشكّلات دولتی و غیردولتی قابل ملاحظه است.(۶)
به دلیل سیاست‏های كلی نظام جمهوری اسلامی در جهت تثبیت نظام خانواده، مبحث «اشتغال زنان» سیاستی ویژه می‏یابد. بر این اساس، دولت باید تمهیداتی ایجاد نماید تا ضمن حفظ كیان خانواده و نقش زن به عنوان محور آن، زنان به حقوق قانونی و طبیعی خود دست یابند، استعدادهای آنان شكوفا شوند، توانایی‏هایشان به منصّه ظهور برسند و از زنان به عنوان نیمی از جامعه انسانی در ایجاد جامعه مدنی مورد نظر اسلام به نحو مطلوب استفاده شود. در این صورت است كه زنان قادر خواهند بود تا با اصالت دادن به سنگر «خانه» در «اجتماع» نیز به نحو شایسته، ضمن رعایت حدود الهی، به وظایف قانونی و اجتماعی خود عمل كنند و با احساس استیفای حقوق انسانی و شرعی خود، به رضایت خاطر برسند و در سایه این اطمینان و آرامش، مهبط قرار و قوام خانواده گردند.(۷) از این‏رو، بررسی باورهای دینی، زمینه‏های فرهنگی و پیشینه‏های تاریخی ایرانیان مسلمان لازم می‏نماید، تا بر اساس آن، مشكل اشتغال زنان حل گردد.
● باورهای دینی
برای بررسی باورهای دینی، مراجعه به «قرآن كریم» به عنوان مهم‏ترین منبع شناخت احكام اسلامی لازم است. این احكام گاه در خلال مباحث فقهی و قانونی مطرح می‏گردند و گاه در ضمن امثال و قصص در آیات الهی دیده می‏شوند. از دیدگاه مسلمانان، قرآن تأمین‏كننده همه نیازهای انسان در اعصار گوناگون بوده، به اجمال، پاسخگوی همه مسائل طبیعی می‏باشد. تفصیل این اجمال بر عهده پیامبر و پس از او اولیای دین می‏باشد. از این‏رو، مراجعه به «سنّت» رسول‏اللّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و به اعتقاد شیعه، سنّت اهل بیت و ائمّه دین علیهم‏السلام از منابع استنباط احكام الهی است. همچنین بر اساس مضامین دینی، «عقل» سلیم انسانی از جایگاه ویژه‏ای در منظر اسلام برخوردار بوده، داوری‏های عقلی مورد پذیرش و اذعان واقع شده‏اند. «اجماع» نظر علمای دین و فقهای مذهب یكی دیگر از راه‏های وصول به مطلب در هنگام طرح اختلافات است.
در قرآن كریم، به تصریح، به حق اشتغال زنان پرداخته شده، استقلال آنان در احراز منافع مالی و اكتساب فضایل انسانی مورد تأكید واقع شده است؛ «لِلرّجالِ نَصیبٌ مِمّا اكتسبوا و لِلنساءِ نصیبٌ مِمّا اكتسبنَ.» (نساء: ۳۲)(۸)
در ضمن اشارات قرآنی نیز به نمونه‏هایی از اشتغالات زنان برخورد می‏كنیم كه با توجه به نوع بیانات قرآنی در استنباط مطلب، كافی و وافی می‏نمایند. هدف قرآن از ذكر قصص و الگوها، معرفی شخصیت‏هاست و نه اشخاص و از این‏رو، به معرفی الگوهای مناسب برای پی‏روی، و یا شخصیت‏های منفی برای پرهیز از نوع رفتارشان می‏پردازد.
برای نمونه، آیات قرآنی به اشتغال دختران حضرت شعیب پیامبر علیه‏السلام در نگه‏داری از گوسفندان اشاره می‏نماید كه در آن زمان ـ بنا به بیان قرآنی ـ از مشاغل مردان محسوب می‏شد و از این‏رو، آنان سعی می‏نمودند كه از اختلاط با همكاران مرد خویش پرهیز كنند و گوسفندان خود را پس از آن‏ها آب دهند تا در ضمن رعایت تقوای الهی، به وظیفه خود عمل نموده باشند.(۹)
نمونه قرآنی دیگر ملكه سبا، بلقیس، می‏باشد كه رهبری و زعامت ملتی را بر عهده داشت و با هشیاری و عدالت، به خوبی از عهده اداره امور دنیوی و اخروی آن‏ها برمی‏آمد و در پی فراهم ساختن موجبات سعادت آن‏ها بود، در عین آنكه با ایمان آوردن به حضرت سلیمان علیه‏السلام ، پیامبر الهی، خود به سعادت نایل گردید.(۱۰)
در سنّت نبوی نیز به اشتغالات زنان آن روزگار و تأیید آن توسط پیامبر اشاره شده كه در كتاب‏های تاریخی ثبت و ضبط گردیده‏اند. مراجعه اجمالی به منابع تاریخی در اثبات مطلب كفایت می‏نماید.(۱۱) البته ـ همان‏گونه كه پیش از این آمد ـ همواره تفاوت‏هایی میان نوع اشتغالات زنان و مردان بوده كه مبنای آن‏ها طبیعت است. از این‏رو، در عین اشتراك زن و مرد در بسیاری از حقوق، همچون حق حیات، حق تحصیل، حق اشتغال، حق اختبار و انتخاب، از نظر اسلام، تفاوت‏هایی میان حقوق و وظایف زن و مرد دیده می‏شوند. این تفاوت‏ها به معنای تبعیض نمی‏باشند، بلكه تساوی رعایت شده است، هرچند تشابه در كار نباشد؛ زیرا «تساوی» به معنای رعایت نسبت‏هاست و نه به معنای تشابه كارها. اما اینكه آیا در اسلام به طور كلی، ممنوعیتی برای اشتغال زنان مطرح بوده یا خیر، از مباحثی است كه امروزه مورد توجه مخالفان و مدافعان واقع شده است.
در اسلام، بر اساس وظیفه زن به عنوان مادر و همسر و نقش زیستی و عاطفی او در طبیعت، امتیازات و حقوقی قرار داده شده است. در مقابل آن نیز محدودیت‏ها یا به تعبیر دیگر، تخفیف‏هایی نیز برای او در نظر گرفته شده‏اند. برخی این‏گونه امور را اجحافی در حق زنان دانسته‏اند و در مقابل، گروهی دیگر این مسائل را مطابق شئونات زنان و در نتیجه، موجب ترفیع مقام و آسایش زن خوانده‏اند. اما سؤال این است كه بر فرض پذیرش این احكام از سوی قشر زنان، این‏ها به عنوان رفع تكلیف و «تخفیف» در وظایف زنان هستند، و یا به معنای «ممنوعیت» و عدم جواز ورود زنان در این‏گونه فعالیت‏ها؟(۱۲)
برای مثال، از نظر برخی فقها، اموری همچون حكومت، قضاوت، مجاهدت در میادین جنگ و مرجعیت، مختصّ مردان شمرده شده‏اند. شرط ذكوریت برای مرجعیت،(۱۳) رهبری،(۱۴) ریاست جمهوری،(۱۵) و حتی امامت جماعت،(۱۶) از این جمله‏اند. مبنای این احكام چنین تبیین شده است: این‏گونه مسئولیت‏ها از امور اجرایی بوده و در نتیجه، دارای برخوردهای بسیار و پذیرش بار سنگینی از وظایف‏اند و از این‏رو، وجوب آن از زنان برداشته شده تا زنان فارغ از این مسائل، به انجام وظایف اصلی خویش بپردازند. بدین‏روی، زنان هرچند مرجع نمی‏باشند، اما می‏توانند مرجع‏پرور باشند.(۱۷) زنان اگرچه حاكم نیستند، اما به تعبیر معروف، «با همان دستی كه گهواره را می‏گردانند، جهان را نیز می‏چرخانند»؛ زیرا مردان حاكم، پرورش‏یافته دامان مادران خویش و تحت تأثیر همسران، خواهران، دختران و دیگر زنان مؤثر بر خود می‏باشند. پس می‏توان گفت: «زنان همواره سیاست‏مداران پشت پرده بوده‏اند.» همچنین چون قضاوت امری قاطع است و این با احساسات لطیف زنان متعارض می‏باشد، بار قضاوت از دوش آن‏ها برداشته شده است، اما آن‏ها می‏توانند به عنوان مشاور و در مراحل پیش از صدور حكم شركت داشته باشند، از توانایی‏های حقوقی خود بهره ببرند و در حل اختلافات، بخصوص اختلافات خانوادگی، خدمت كنند.(۱۸) عدم حضور زنان در جبهه‏های جنگ نیز به منظور حفظ كیان زنان در نظر گرفته شده است،(۱۹) آن هم در جهاد تهاجمی؛ یعنی آنجا كه سپاه اسلام برای فتح سرزمینی بر آن وارد می‏شود. اما جهاد دفاعی بر همه آحاد مسلمانان واجب است و تفاوتی میان زن و مرد در آن دیده نمی‏شود. تاریخ اسلام شاهد حضور زنان در برخی جهادها بوده است، اما بیشتر به عنوان پرستار و امدادگر یا سخنران، ولی گاهی در بعضی از شرایط ویژه، زن به عنوان رزمنده نیز در جنگ حضور داشته است.در شرایط خاص زن می‏تواند علاوه بر جهاد در مسئله حكومت و سیاست نیز وارد شود چنانچه بعضی از آیات قرآن به توصیف حكومت عادلانه زنی پرداخته‏اند.(۲۰) برخی از معتقدان به مبانی اسلامی، ضمن پذیرش اصول و فروع دینی، به این نكته اشاره كرده‏اند كه در فقه شیعی هیچگاه «عدم وجوب» به معنای «عدم جواز» نیست؛(۲۱) از این‏رو ورود در این‏گونه مسئولیت‏ها هرچند بر زنان واجب نیست، اما اگر زنی در شرایطی خاص و با داشتن توانایی‏های ویژه، داوطلب پذیرش این امر باشد، راه ورود بر او مسدود نبوده، می‏تواند به عنوان یك حق از آن بهره جوید، و حال آنكه پذیرش این مسئولیت بر مردانِ حایز شرایط واجب است و آنان حق استنكاف از آن را ندارند.
● باورهای فرهنگی(۲۲)
فرهنگ ریشه در اعماق وجود ملت‏ها دارد؛ قوانین نامكتوبی كه بیش از ضوابط مدوّن و نوشته شده كارایی دارند. «فرهنگ» مجموعه‏ای از باورهای دینی، سنّت‏های اجتماعی، سلیقه‏های فردی و قومی و نژادی و عادات تاریخی است كه به طرزی عجیب، با یكدیگر آمیخته‏اند و از این‏رو، تفكیك آن‏ها از یكدیگر و جداسازی صحیح و سقیم آن‏ها كاری دشوار می‏نماید.
در باب «اشتغال» و بخصوص اشتغال بانوان نیز با باورهای فرهنگی روبه‏رو هستیم. مردان و گاهی خود زنان برخی از مشاغل را بد می‏دانند و از انجام آن‏ها می‏پرهیزند و برعكس، به برخی اشتغالات توجه و علاقه نشان می‏دهند و آن‏ها را كاری زنانه و در خور شئونات زنان می‏دانند. خانه‏داری و معلمی ـ بخصوص در سطوح ابتدایی ـ از مشاغل مطلوب زنان شمرده می‏شوند و مشاغلی دیگر همچون پرستاری هرچند كاری زنانه محسوب شده‏اند، اما به خاطر ساعات كاری یا نوع روابط میان پرستاران و بیماران، مورد نظر همسران نمی‏باشند.(۲۳) مشاغل دولتی با مشاغل غیردولتی از این دیدگاه متفاوتند.
با تغییر شرایط زمانی در باورهای فرهنگی نیز تغییراتی حاصل می‏شوند؛ غیرارزش‏های پیشین جای خود را به ارزش‏ها می‏دهند و بدین‏سان، اشتغال زنان، كه روزی منفور به نظر می‏رسید، مطلوب می‏گردد و نوع نگرش مردان و زنان به گونه‏ای دیگر می‏شود. اما هنوز در سلسله مراتب كاری، تردیدهایی وجود دارند.(۲۴) آیا زنان می‏توانند در مشاغل كلیدی و مدیریتی ایفای نقش كنند و یا این مراتب مخصوص مردان هستند؟ تعصّب‏ها و قضاوت‏ها با یكدیگر آمیخته می‏گردند. برای نمونه، به برخی از این باورها اشاره می‏شود؛ باورهایی كه گاه خود زنان نیز گرفتار آن‏ها شده، آن‏ها را به عنوان اصلی مسلّم پذیرفته‏اند:
وقتی كار سخت می‏شود، زنان تاب نمی‏آورند. زنان مكّارند و پشت‏سر دیگران بدگویی می‏كنند. زنان از تصمیم‏گیری می‏ترسند یا دایم نظر خود را تغییر می‏دهند. زنان بیش از حد ایراد می‏گیرند. زنان از زن بودن خود برای رسیدن به اهدافشان بهره می‏جویند. زنان سمج و شلوغ كن هستند. زنان توانایی دیدن چشم‏اندازهای وسیع را ندارند. زنان مسائل را بسیار شخصی تلقّی می‏كنند. نرمش زنان مانع تصمیم‏گیری‏های كلان می‏شود. زنان اجازه می‏دهند كه خانواده و زندگی شخصی آن‏ها بر كارشان تأثیر بگذارد. زنان پس از دیدن آموزش‏ها و توانایی‏های لازم، سازمان را برای تولّد كودكشان ترك می‏كنند. زنان زیاد احساساتی هستند و به هر بهانه‏ای گریه می‏كنند و ضعف نشان می‏دهند. زنان به علت تعهدات شخصی و خانوادگی، از انجام مأموریت‏های ویژه در ساعت غیركاری ناتوانند. زنان مسائل را بیش از حد پیچیده می‏كنند. زنان، به ویژه در اوقاتی از ماه، متلوّن، دمدمی مزاج و ناپایدارند و نمی‏دانند كه چه می‏خواهند.(۲۵)
در مقابل این باورها و به منظور رفع برخی از نارسایی‏ها، پیشنهادها و راه‏حل‏هایی ارائه شده‏اند. برخی از این‏ها مربوط به نحوه كار با مردان بوده و برخی دیگر مربوط به خود زنان و كاركردهای آنان می‏باشند. البته تفاوت فرهنگ‏ها در این زمینه همچنان باید مدّ نظر قرار گیرد. و باید توجه داشت كه هر راه حل و پیشنهادی متناسب با فرهنگ خاص خود و مطابق با باورهای ارائه كنندگان آن می‏باشد.
● معرفی برخی از قوانین مدنی مربوط به حوزه اشتغال زنان
الف) پرداخت نفقه تكلیف مرد است.
▪ ماده ۱۱۰۶ قانون مدنی فرمان می‏دهد: «در عقد دایم، نفقه زن بر عهده شوهر است.»
▪ ماده ۱۱۰۷ قانون مدنی در تعریف «نفقه» از «مسكن، البسه، غذا، اثاث منزل ـ كه به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد ـ و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او به واسطه مرض یا نقصان اعضا، نام می‏برد.»
▪ ماده ۱۱۹۹ تأكید دارد: «نفقه اولاد بر عهده پدر بوده، پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق، به عهده اجداد پدری است.»
ب) زن در انتخاب شغل باید تابع نظر شوهر باشد.
مورد دیگر در این زمینه، ماده ۱۱۱۷ قانون مدنی است كه طبق آن، «شوهر می‏تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی كه منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زن باشد، منع كند.»
ج) «خدمت نیمه وقت» فرصتی برای زنان در رسیدگی به مسئولیت‏های خانوادگی است.
در آذرماه سال ۱۳۶۲ قانون «كار نیمه وقت زنان» به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. به موجب این قانون، زنان كارمند رسمی ثابت وزارتخانه‏ها، مؤسسات و شركت‏های دولتی، شهرداری‏ها، نیروهای مسلّح و مؤسساتی كه شمول بر آن‏ها مستلزم ذكر نام است، می‏توانند در صورت موافقت وزیر و یا بالاترین مقام مؤسسه متبوع خود، از خدمت نیمه وقت استفاده كنند. «خدمت نیمه وقت» خدمتی است كه ساعات كار هفتگی آن نصف ساعات كار موظف در آن مؤسسه است. در این صورت، نصف حقوق گروه یا پایه و یا حقوق ثابت و فوق‏العاده شغل و یا مزایای شغل یا عناوین مشابه دیگر و فوق‏العاده‏ها و مزایای دیگر، كه به طور مستمر پرداخت می‏شوند، به آن‏ها تعلّق می‏گیرد. ولی فوق‏العاده‏های محل خدمت، بدی آب و هوا و محرومیت از تسهیلات زندگی به طور كامل پرداخت می‏شوند. حداقل استفاده از قانون نیمه وقت یك سال و برای معلمان شاغل، اتمام سال تحصیلی است. كارمندان پیمانی یا غیرثابت نمی‏توانند از این طرح بهره جویند و استفاده از این فرصت برای كارمندان رسمی آزمایشی موكول به اتمام پایان مدت آزمایشی بودن آن‏هاست. سنوات خدمت نیمه وقت از نظر بازنشستگی و استفاده از حقوق وظیفه یا مستمری، كامل محسوب می‏شوند. اما از نظر حقوق بازنشستگی و استفاده از حقوق مستمری نصف مدت خدمت نیمه وقت حساب می‏شود. مدت استفاده از مرخصی استحقاقی یا استعلاجی و زایمان زنان در بازگشت به خدمت تمام وقت، پیش از پایان ذكر شده در قانون، با موافقت وزارتخانه یا مؤسسه ذی ربط و در صورت ضرورت، این كار عملی می‏شود. اما در هر صورت، مدت خدمت نیمه وقت كمتر از یك سال نخواهد بود. بانوان استفاده‏كننده از طرح خدمت نیمه وقت حق اشتغال در وزارتخانه‏ها و مؤسسات دیگر را نداشته، در این صورت، از دستگاه متبوع خود اخراج خواهند شد. پرداخت فوق‏العاده و اضافه كار ساعتی برای این دسته از زنان ممنوع دانسته شده است.
د) اشتغال زنان در كارهای سخت، غیرزنانه و غیرمشروع ممنوع است.
از دیگر موارد، بررسی ماده ۵ مصوّبه ۲۰ مرداد ۱۳۷۱ شورای عالی انقلاب فرهنگی است این ماده ناظر بر سیاست‏های اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران است كه بر اختصاص حیطه اشتغال زنان در مشاغلی كه پرداختن به آن‏ها از نظر شارع مطلوب است ـ مانند مامایی ـ و یا مشاغلی كه با روحیه و جسم زنان متناسب است ـ مانند مترجمی ـ تأكید دارد. این ماده از اشتغال به مشاغلی كه دارای سختی كار باشد و یا با ارزش‏های اعتقادی ناسازگار است ـ مانند قضاوت یا آتش نشانی ـ سخن گفته است.(۲۶)● نتیجه بحث
نتیجه آنكه ـ همان‏گونه كه پیش از این آمد ـ اساس موافقت یا مخالفت با این قوانین، اصول كلی‏تری است كه به نگرش نسبت به «زن» و تعریف وجودی از او یا اساسا به انسان‏شناسی افراد برمی‏گردد. از این‏رو، هر بحثی از مفید یا مضر بودن این قوانین و ارزش‏ها، به طرح مباحث انسان‏شناسی و جهان‏شناسی وابسته است. در اینجاست كه مباحث اشتغال، موانع و مبادی آن دوباره با باورهای اعتقادی و فرهنگی گره خورده، موكول به حل آن‏ها می‏باشند.
همان‏گونه كه در اصل كلی اشتغال، جای این سؤال مطرح است كه «اشتغال حق است یا وظیفه؟» با پذیرش هر یك از این دو گزینه، نوع بحث متفاوت خواهد شد. حتی اگر قایل به گزینه سومی گردیم، كه اشتغال، هم حق است و هم وظیفه، نوع پاسخ با دو مورد قبلی متفاوت خواهد شد. همچنین سؤال می‏شود كه آیا اشتغال زنان لزوما به معنای كار خارج از منزل است؟ برای نمونه، به اعتقاد همگان، در جوامع روستایی آمار مشاركت زنان در مسائل اقتصادی، حتی بیش از مردان برآورد شده است.(۲۷)
زنان روستایی و عشایری در امر كشاورزی، دام‏داری و صنایع دستی و تولیدی نقش بسزایی دارند، در عین آنكه به امور خانه و مواردی همچون نگه‏داری از كودكان و سال‏خوردگان نیز می‏پردازند. در صورتی كه زنان شهری به اقشار مصرف‏كننده تبدیل گشته‏اند و بعضا از مهارت‏های لازم برای انجام امور خانه‏داری نیز محروم می‏باشند. تقسیم ناعادلانه مسئولیت‏ها در زنان شهری باعث گردیده است كه تعدادی از آنان به دلیل بیكاری و عدم تحرّك لازم در زندگی، به انواع بیماری‏های جسمانی یا روانی مبتلا شوند. اما از سوی دیگر، زنان شاغلی كه بار مسئولیت خانه و محل كار ـ هر دو ـ را پذیرفته‏اند، به علت شدت اشتغالات، از خود غافل شده، به انواع بیماری‏ها مبتلا هستند. زنان شاغل شهری، كه محل اشتغال آن‏ها جدا و در فواصلی دور از محل زندگی آن‏ها می‏باشد، برای نگه‏داری از فرزندان خود، مجبور به استفاده از زنان دیگر خویشاوند و یا استفاده از مهدكودك‏ها و مراكز نگه‏داری از كودكان هستند. با توجه به نوع زندگی جوامع شهری و انفصال خانواده‏ها از یكدیگر، زنان كمتری امكان برخورداری از كمك خویشاوند را دارند. مهد كودك‏ها هم به علت عدم برخورداری از امكانات لازم برای نگه‏داری مناسب از كودكان، اعتماد بسیاری از مادران را جلب نكرده‏اند و علاوه بر آنكه هزینه بالایی از درآمد خانواده‏ها را به خود اختصاص می‏دهند. در بعضی مهد كودك‏ها، كودكان زیر یك سال پذیرفته نمی‏شوند و در جاهایی هم كه این ممنوعیت وجود ندارد، اصول بهداشتی لازم برای حفظ سلامت نوزادان، به ندرت رعایت می‏گردند.
همه این مسائل موجبات تردید مادران را فراهم آورده‏اند كه آیا ضرورتی برای اشتغال در همه اوقات وجود دارد و آیا مزایای اشتغال با زحمات ناشی از آن برابری می‏كند؟ البته این تنها تفكر گروهی از زنان است كه اشتغال را یك ضرورت می‏بینند. اما اگر به اشتغال به عنوان یك عادت یا حق نگریسته شود، موضوع فرق می‏كند. پس بستگی به اصل و فرع بودن مسائل است كه موضع‏گیری‏ها متفاوت می‏گردند.
در دیدگاه دینی و توحیدی، اصل «رضایت الهی» است و آن در گرو انجام بهتر وظایف است. پس در شرایط متفاوت، ضرورت‏ها و وظایف متغیّرند. گاه ضرورت، حضور اجتماعی را می‏طلبد و گاه در خانه ماندن و انزوا را. این مسئله نه تنها برای زنان، كه در مورد مردان نیز صادق است. گردن نهادن به حكم الهی است كه میزان ارزش‏هاست و سرپیچی از فرامین و دستورات الهی است كه موجبات شقاوت و بدبختی را فراهم می‏كند. در این دیدگاه، تنها شكل عمل نیست كه مورد نظر واقع می‏گردد، بلكه نیّت و نتیجه كار نیز لحاظ می‏گردد. نیّت نه فقط در عبادات، كه در اجتماعیات نیز اهمیت دارد و هر كس را با شاكله وجودی او، كه ناشی از نیّت اوست، می‏سنجند. اشتغال و شكل آن نیز تابع این اصل كلی بوده، با آن سنجیده و محاسبه می‏گردد.(۲۸)
از این‏رو، همه احكام دینی یا مدنی مبتنی بر دین با این اصل مقایسه شده، مورد ارزیابی قرار می‏گیرند. البته همیشه امكان سوء برداشت از این احكام هست. همان‏گونه كه دیگر مواهب و امكانات نیز مورد سوءاستفاده سودجویان واقع می‏شود. اما امكان سوء برداشت هیچ‏گاه به معنای غلط بودن اصل نخواهد بود، بلكه باید با ایجاد تمهیداتی جلوی استفاده‏های نادرست از ابزار گرفته شود؛ در این زمینه، بهترین راهْ دادن آموزش‏های لازم به افراد برای مقابله با سودجویان است. این راه هم به مسائل فرهنگی منتهی می‏شود. در اسلام، احكام صرف بیان نشده‏اند، در مجموع آیات الاحكام، مباحث اعتقادی و اخلاقی نهفته‏اند،(۲۹) به این معنا كه حقوق به تنهایی ضمانت اجرا نخواهند داشت، مگر آنكه با پشتوانه اعتقاد و اخلاق محكم شده باشند كه در این صورت، امكان سوء برداشت یا استفاده نادرست از آن‏ها كمتر خواهد شد. تأكیدات اسلام بر رعایت تقوا و لازم‏الاجرا بودن آن به عنوان معیار برتری بر این اساس تبیین شده است. به تعبیر قرآن، «اِنّ اَكرَمكُم عِندَاللّهِ اَتقیكم.» (حجرات: ۱۳)
اما اگر با نگرش اومانیستی به انسان نگریسته شود، چون انسان و خواسته‏های او ملاك ارزش‏گذاری‏اند، به صورت و ظاهر كار توجه می‏شود. در این دیدگاه، اشتغال نه یك وظیفه، بلكه تنها یك حق انسانی است. به دلیل آنكه زن و مرد در انسان بودن مساوی یكدیگرند، پس باید شباهتی تام میان آن‏ها در انجام امور باشد و چون بعضی از احكام و حقوق اختصاصی مطرح می‏گردند، با همین اصل كلی لزوم شباهت، با آن‏ها به مخالفت برخاسته شده، خواهان حقوق مساوی به معنای «مشابه» هستند. (در موارد حقوقی، ذكر شده در مقاله، به بعضی از موارد مخالفت آن‏ها اشاره شد.) اینجاست كه گفته می‏شود: این مباحث ریشه در باورهای كلامی و منازعات فكری دارند و از این‏رو، به آسانی و با وضع چند قانون و بند و تبصره حل شدنی نیستند. هرچند مشتركات بسیاری در این میان وجود دارند و همه خواهان احقاق حق زنان و بازگشت آن‏ها به هویّت اصیل خود می‏باشند، اما به تعداد نظریه‏های فكری، راه‏حل‏های متفاوت ارائه می‏گردند. در این میان، بیشتر زنان جامعه و حتی مردان در راه‏یابی به مقصود، حیران‏مانده، مبتلا به افراط و تفریط می‏گردند كه هر دو مخل آسایش و تعالی انسان خواهند شد. امید است با بررسی‏های منطقی و به دور از احساسات و جانب‏داری‏های بی‏جا، موقعیت زنان در همه شئون زندگی از جمله اشتغال روشن گردد.
در انتها، به برخی از موانع فرهنگی اشتغال زنان اشاره می‏كنیم؛ باشد تا با تعمیق بیشتر، این موانع برداشته شده، امكانات بیشتری در اختیار آن‏ها قرار گیرند:
▪ عدم اعتماد زنان به نیروهای درونی خود؛
▪ باور ذهنی زنان مبنی بر عدم حضور در عرصه‏های اجتماعی؛
▪ عدم تلاش در راه كسب و افزایش اطلاعات در زمینه‏های حقوق فردی، خانوادگی و حرفه‏ای؛
▪ عدم پی‏روی از الگوهای مناسب رفتاری در زمینه‏های اخلاقی و اجتماعی؛
▪ عدم رقابت جدّی در راه رسیدن به اهداف مورد نظر؛
▪ موانع بیرونی از جمله باورهای سنّتی و عدم توفیق زنان در بازسازی نوین فرهنگی؛
زیرا اگر زنان را فرهنگ‏سازان موفق تلقّی كنیم ـ همان‏گونه كه سازنده فرهنگ‏های غلط نیز بوده‏اند ▪ می‏توانند برای رسیدن به رشد و اعتلای انسانی با به كارگیری سرمایه‏ها و ذخایر فرهنگی گذشته و با بهره‏جویی از علم، فناوری و صنعت امروزی، چهره‏هایی موفق از زن كارساز در خانه و اجتماع عرضه نمایند؛ زنانی كه ضمن حفظ حدود الهی، در انجام مسئولیت‏های انسانی خود، كارآمد و سرافرازند؛ زنانی كه خود تصمیم‏گیرنده در سرنوشت خویشند و در مقدّرات اساسی مملكت شركت می‏كنند؛ زنانی كه نه به لحاظ تبلیغات این یا آن گروه و نه بر اساس تقلید و نه از روی تسلیم هوا و هوس شدن، بلكه می‏دانند تحت هر شرایطی و بر اساس هر ضابطه‏ای چه باید بكنند؛ زنانی كه خود سازنده محیط كار و وضعیت اشتغال خویش هستند؛ زنانی كه در صحنه رقابت، نه به خود برتربینی و استكبار رسیده‏اند و نه احساس تحقیر و كوچكی می‏كنند و بلكه به دنبال رفع آن، دست به هر كاری می‏زنند و با احساس اعتماد به نفس و با اعتقاد به احسن بودن نظام خلقت، جایگاه خود در هستی را یافته‏اند و چون هیچ چیز در این نظام بیهوده و عبث نیست، عمر خود را به بطالت و بیهودگی نگذرانده، به جای انگل دیگران بودن، منشأ تلاش و خدمت و كار می‏گردند؛ زنانی كه اشتغالزا، بارآور، متین و استوارند و در هر سنگر و وضعی، چنان هستند كه لازم است؛ زنانی كه وقار و سكونشان همچون حركت و خروششان معنادار است؛ و منشأ پیوستگی خانواده‏ها و مظهر رحمت و خویشاوندی و اعتدالند؛ زنانی كه مادرانی برجسته، همسرانی رفیق، كارگزارانی عادل و عاقل، شهروندانی لایق و بایسته و انسان‏هایی كامل و بالغند؛ زنانی قانونگذار، قانون‏پذیر و فعّال؛ زنانی كه نارسایی‏های قانونی و غیرقانونی، و مكتوب و غیرمكتوب را شناخته، درصدد چاره‏جویی به احسن وجه برآمده‏اند؛ زنانی كه قدر زن بودن خویش را شناخته‏اند و از این‏رو، به آن افتخار می‏كنند و هرگز تمنّای جز آن را ندارند؛ كه در این تمنّیات آسیب‏های بزرگی نهفته‏اند.
فرشته ندری ابیانه(۱)
۱. دكترای عرفان اسلامی و عضو هیأت علمی دانشگاه بوعلی سینا.
۲. علی اكبر دهخدا، لغت‏نامه دهخدا، زیر نظر دكتر محمّد معین، مؤسسه دهخدا، ۱۳۳۸، ص ۲۶۳۳.
۳. ر. ك: مرتضی مطهّری، نظام حقوق زن در اسلام، صدرا، ۱۳۷۵، ص ۲۲ و ص ۴۱۶: «و به خاطر همین اختلافی كه در زن و مرد هست، اسلام در وظایف و تكالیف عمومی و اجتماعی، كه قوامش با یكی از این دو چیز ـ یعنی تعقّل و احساس ـ است، بین زن و مرد فرق گذاشته. آنچه ارتباطش به تعقّل بیشتر از احساس است (از قبیل ولایت و قضا و جنگ) را مختص به مردان كرده، و آنچه از وظایف كه ارتباطش بیشتر با احساس است تا تعقّل، مختص به زنان كرده؛ مانند پرورش اولاد و تربیت او و تدبیر منزل و امثال آن. آن‏گاه مشقّت بیشتر وظایف مرد را از این راه جبران كرده كه سهم ارث او را دو برابر سهم ارث زن قرار داده. (معنای این در حقیقت آن است كه نخست سهم ارث هر دو را مساوی قرار داده باشد، بعدا ثلث سهم زن را به مرد داده باشد. در مقابل نفقه‏ای كه مرد به زن می‏دهد، برای او در همه حالات، ارفاق لازم دانسته است.)»
۴. ر. ك: مركز امور مشاركت زنان، نگرشی بر تحلیل جنسیتی در ایران، مركز امور مشاركت زنان دفتر ریاست جمهوری، ۱۳۸۰، مقدّمه، ص نه و ده و ص ۴: می‏توانیم دهه سوم را دهه نگرش جنسیتی در برنامه‏ریزی با دیدی تحقیقاتی ـ مطالعاتی بدانیم. (خانم زهرا شجاعی)
۵. ر. ك: سیدمحمد هاشمی، «حقوق كار و اشتغال»، مجله فرزانه، ش ۸، دوره سوم (زمستان ۱۳۷۵).
۶. ر. ك: تبیان، دفتر ۸، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی، ۱۳۷۴.
۷. حسینعلی تركمانی، خانواده؛ مهبط قرار و قوام، بنیاد اندیشه اسلامی، ۱۳۶۷.
۸. مردان را از درآمدشان سهمی است. برای زنان نیز از درآمدشان سهمی است.
۹. قصص: ۲۳ و ۲۴.
۱۰. نمل: ۲۳ ـ ۳۴.
۱۱. ام عطیّه در كتاب‏های تاریخی و رجالی، با صفت شغلی خود، یعنی «خافظه»، كه به معنای زن آرایشگر است، معرفی شده. ابن اثیر در كتاب اسدالغابه آورده است: سه زن با كنیه «ام عطیّه» بوده‏اند. وی بدون اینكه از نام و خصوصیات آنان سخنی به میان آورد، همه آنان را از زنان صحابی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله دانسته است. اضافه بر این، از روایت به دست می‏آوریم كه امّ عطیّه خواهر امّ حبیبه خافظه می‏باشد. امام صادق علیه‏السلام هم فرمود: امّ حبیبه خافظه، خواهری داشت كه نام او امّ عطیه بود و حرفه‏اش همچون امّ حبیبه آرایشگری بود. وقتی امّ حبیبه نزد خواهر خود آمد و مطلبی را كه رسول خدا درباره شغل آرایشگری و درآمد آن بیان داشته بود، برای وی تعریف كرد، امّ عطیّه به حضور رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله شتافت و مطلبی را كه از خواهر خود شنیده بود، بازگو كرد. آن‏گاه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ضمن تأیید سخن خود و امّ حبیبه درباره مجاز بودن شغل آرایشگری با شرایطی كه در شرح زندگی امّ حبیبه بیان شد، امّ عطیه را نزدیك خویش فراخواند و در یك توصیه اخلاقی و بهداشتی سفارش كرد: «هرگاه بانوان را آرایش و اصلاح می‏كنید، صورت افراد را با پارچه نشویید و خشك نكنید؛ زیرا پارچه آب صورت را می‏خورد، و پوست صورت را خشك می‏كند!»
زینب عطر فروش، كه با لقب «حولا» یا «خوله» مطرح می‏شود، از كسانی است كه، علاّمه برقی، مامقانی و محلاتی وی را از بانوان راوی حدیث از رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله شمرده‏اند. ابن حجر عسقلانی، طبرسی و كلینی هم از او حدیث روایت كرده‏اند. در شرح زندگی زینب می‏نویسند: روزی زینب، كه در مدینه حرفه عطر فروشی داشت، به خانه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آمد و نزد همسران آن حضرت نشست. همین‏كه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وارد خانه شد، او را مخاطب قرار داد و فرمود: هر وقت تو نزد ما می‏آیی، همه خانه ما بوی عطر می‏گیرد و خوشبو می‏شود! زینب پاسخ داد: ای رسول خدا! اتاق‏ها از بوی خوش شما، خوش‏بوتر از این عطرها می‏باشند. آن‏گاه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله او را موعظه كرد و فرمودند: هرگاه عطر می‏فروشی، جنس سالم با قیمت مناسب تحویل مردم بده و هرگز در جنس خود تقلّب مكن؛ زیرا معامله سالم پاك‏تر است، و سبب خیر و بركت مال و درآمد می‏گردد. سپس زینب گفت: ای رسول خدا! اكنون من برای فروختن عطر نیامده‏ام، بلكه آمده‏ام درباره عظمت خداوند از شما پرس و جو كنم. آن‏گاه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: خداوند بسیار بزرگ‏تر از آن است كه به توصیف درآید. در حدیث دیگری كه درباره حقوق متقابل زن و شوهر وارد شده، درباره زینب عطر فروش، كه گاهی نام وی در برخی متون «حولا» آمده است، می‏خوانیم: حولا به خانه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وارد شد و در اعتراض به شوهر خود، با عایشه این‏گونه سخن گفت: من هر شب خود را خوش‏بو می‏كنم و زینت می‏دهم، و نزد شوهرم می‏روم، اما او ناراحت می‏شود و روی خود را از من می‏گرداند، تكلیف من چیست؟! عایشه گفت: عجله نكن و آرام بگیر، الآن رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏آید، مطلب را با آن حضرت در میان بگذار. وقتی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وارد شد، فرمود: من بوی عطر حولا را می‏شنوم، آیا او اینجا آمده و شما هم از وی عطر خریده‏اید؟ عایشه گفت: ای رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ! ما عطری نخریده‏ایم، بلكه حولا اینجا آمده و از شوهر خود شكایت دارد. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله حولا را مخاطب قرار داد و فرمود: چه شده است؟ حولا مطالبی را كه قبلاً گفته بود، تكرار كرد و از پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله راهنمایی خواست. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هم فرمود: ای حولا! خدا را در نظر داشته باش، حرف گوش كن و از شوهر خود اطاعت داشته باش. (ر. ك: احمد صادقی اردستانی، زنان راوی حدیث، ۱۳۷۳)
نمونه‏های دیگری از مشاغل زنان در صدر اسلام به نقل از كتاب زنان در بازار كار ایران، اثر مهرانگیز كار (روشنگران، ۱۳۷۳) عبارتند از: صنعتگری: زینب بنت جحش (شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۸، باب ۳۳)؛ رایطه همسر عبداللّه بن منصور (الطبرانی، المعجم الكبیر، ج ۲۴، ص ۵۰) / تجارت: حضرت خدیجه علیهاالسلام (الطبرانی، پیشین، ج ۲۴، ص ۵۰ / ابن هشام، السیرهٔ النبویه، ج ۱، ص ۲۱۲ـ۲۱۳) / پارچه بافی: امام صادق علیه‏السلام : «زنان را پارچه بافی و سوره نور بیاموزید.» (ر. ك: شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۱۴، ص ۱۸، باب ۲۱۷، باب ۹۲ / الطبرانی، پیشین، ج ۲۴، ص ۳۹۱ / جلال‏الدین سیوطی، تفسیر الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۹۴) / نخ ریسی: نحل: ۹۲ (شیخ حرّ عاملی، پیشین، ج ۳، ص ۵۷۲) / چوپانی، ساربانی و تربیت اسب: اسماء دختر ابوبكر (الطبرانی، پیشین، ج ۲۳، ص ۴۳۸ و ج ۲۴، ص ۲۶ـ۲۷ و ص ۱۷۸ و ص ۲۵۰) / فروشندگی (محمّدحسین اعلمی، تراجم اعلام النساء، ج ۲، ص ۳۴) / كارهای خدماتی (الطبرانی، پیشین، ج ۲۴، ص ۲۹ و ۵۵ و ۵۶ و ۴۷ و ۱۳۷) / خدمات درمانی و اورژانسی (الطبرانی، پیشین، ج ۲۴، ص ۲۷۶ و ج ۲۷، ص ۲۹ و ۵۵ و ۵۶ و ۴۷ و ۱۳۷) / حضانت و امور پرورشگاهی: ر. ك: احكام حضانت در تمام رساله‏های عملیه) / امور نظامی: نسیبه دختر كعب انصاری در جنگ احد (محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۶، ص ۵۱۵ / محمّدحسین اعلمی، پیشین، ج ۲، ص ۴۱۲)؛ امّ سلیم در جنگ حنین (الطبرانی، پیشین، ج ۲، ص ۲۹۱)؛ صفیّه دختر عبدالمطلّب در جنگ خندق (ابن هشام، پیشین، ج ۳، ص ۱۷۸ـ۱۷۹) / امور انتظامی، محتسب و بازرس: سمراء دختر نهیك (الطبرانی، ج ۲۴، ص ۳۱۶ـ۳۱۴) / آموزش خط (الطبرانی، پیشین، ج ۲۳، ص ۱۸۴ـ۱۸۵) / امور اداری بازار (ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج ۸، ص ۱۲۰ و ۱۲۱) / كوزه‏گری (ابن حجر عسقلانی، پیشین، ج ۸، ص ۱۸۵) / كارگشایی: امّ فروه همسر امام صادق علیه‏السلام (مرتضی مطهّری، مسئله حجاب، ص ۲۲۷) / خرّازی: (صدیق حسن خان، حسن الاسوه بما ثبت اللّه و رسوله فی النسوه، چ هند، ص ۳۰۳ و ۳۰۴) / دبّاغی: سوده دختر ذمعه (صدیق حسن خان، پیشین) / حق‏العمل كاری: (ابن حجر عسقلانی، پیشین، ج ۸، ص ۱۶۷، چ بیروت).
۱۲. ر. ك: عبداللّه جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، رجاء، ۱۳۷۲، ص ۳۵۶: «... كارهای دشوار بر او واجب نشده. بدیهی است كه بین رخصت و عزیمت فرق است. عزیمت یعنی: نهی، بر چیزی وارد شده، اما رخصت آن است كه از كاری وجوب برداشته شده است.»
۱۳. مسئله ۲: «از مجتهدی باید تقلید كرد كه مرد .... باشد.» (رساله توضیح المسائل آیات عظام حضرت امام خمینی رحمه‏الله ، فاضل لنكرانی، محمّدتقی بهجت، میرزا جواد تبریزی و سایر مراجع.)
۱۴. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل ۱۰۷، شرایط رهبر (تصریح بر مذكر بودن ندارد ولی با شرط مرجعیت و فقاهت این شرط استنباط می‏شود).
۱۵. همان، اصل ۱۱۵ (رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی انتخاب شود).
۱۶. مسئله ۱۴۵۳: «امام جماعت بنا بر احتیاط واجب باید مرد باشد». (اگر مأموم مرد است امام او هم باید مرد باشد.) (رساله توضیح المسائل آیات عظام حضرت امام خمینی رحمه‏الله ، فاضل لنكرانی، محمّدتقی بهجت، میرزا جواد تبریزی و سایر مراجع.)
۱۷. عبداللّه جوادی آملی، پیشین، ص ۳۸۱.
۱۸. همان، ص ۳۸۳.
۱۹. «حق اولیه فطری زن، خودداری از امور جانكاه و مشقّت‏بار است، نه اینكه حق اولیه وی آزادی در انجام این امور می‏باشد و بعد منع خداوندی بر این حق طبیعی عارض شده و جلوی آن را گرفته باشد ... بنابراین، اگر در شرطیّت مرد بودن قاضی و ولیّ و مفتی شك كنیم، بر فرض نبودن دلیل اجتهادی، قاعده و اصل، حكم بر مرد بودن مفتی و قاضی می‏نماید، نه اینكه اصل، اقتضای عدم مشروطیّت مرد بودن را دارد. و برپایه این استدلال، حرمت تصدّی زن، نسبت به اموری كه از شئون ولایت است، روشن می‏گردد.» (محمّد حسینی طهرانی، رساله بدیعیه).
۲۰. داستان ملكه سبأ. (نمل: ۲۳ـ۳۲ و نیز ر. ك: نگارنده، چهار سفر تا ظهور انسان كامل در آیینه جمال زن، ص ۱۵۸ـ۱۶۰).
۲۱. عبداللّه جوادی آملی، پیشین، ص ۳۸۰.
۲۲. ر. ك: مركز امور مشاركت زنان (مجموعه مقالات)، زنان و گفتگوی تمدن‏ها، تابستان، ۱۳۸۱.
۲۳. «بیشترین زنان شاغل ایرانی در بخش دولتی و در مشاغل معلمی و بهداشتی هستند. بخش خصوصی زنان كمتری را در استخدام دارد.» (ر. ك: شهلا اعزازی، نگرشی بر تحلیل جنسیتی در ایران، مركز امور مشاركت زنان ریاست جمهوری، ۱۳۸۰، ص ۶۸.)
۲۴. آمار نشان می‏دهد كه بیش از ۸۰ درصد زنان در بخش دولتی دارای تحصیلات بالا هستند و تنها ۵ درصد از این زنان در مشاغل مدیریتی فعّالند. (ر. ك: همان، ص ۷۰)
۲۵. در مقابل این، امتیازاتی نیز برای زنان ذكر شده‏اند: (ر. ك: مهرانگیز كار، پیشین، ص ۲۱۳) دقت و انضباط زنان در كارهای دقیق و ظریف بیش از مردان است. / روح همكاری و صبر و حوصله زنان بر مردان ترجیح دارد. / اطاعت از مافوق در زنان بیشتر است. / سازگاری زنان با دست‏مزد بیش از مردان است. / استفاده از زنان در محیط كار سبب جلب توجه بیشتر همكاران مرد و رعایت ادب و نزاكت در محیط كار می‏شود.
۲۶. مهرانگیز كار، پیشین، ص ۱۷۳ـ۱۷۴.
۲۷. همان، ص ۱۰۶.
۲۸. «كلٌّ یَعملُ علی شاكِلته.» (اسراء: ۸۱)
۲۹. «عدم اجرای صحیح قانون به معنای نقص در قانون‏گذاری نیست. حال اگر بگویی این‏همه ارفاق كه اسلام نسبت به زن كرده، كار خوبی نبوده است؛ برای اینكه همین ارفاق‏ها زن را مفتخور و مصرفی بار می‏آورد، درست است كه مرد حاجت ضروری به زن دارد و زن از لوازم حیات بشر است، ولی برای رفع این حاجت، لازم نیست كه زن، یعنی نیمی از جمعیت بشر تخدیر شود و هزینه زندگی‏اش به گردن نیمی دیگر بیفتد؛ چون چنین روشی ـ همان‏طور كه گفتیم ـ زن را انگل و كسل بار می‏آورد و دیگر حاضر نیست سنگینی اعمال شاقّه را تحمّل كند و در نتیجه، موجودی پست و خوار بار می‏آید و چنین موجودی به شهادت تجربه، به درد تكامل اجتماعی نمی‏خورد، در پاسخ می‏گوییم: این اشكال ناشی از این است كه بین مسئله قانون‏گذاری و اجرای قانون، خلط شده است. وضع قوانینی كه اصلاحگر حال بشر باشند، مسئله‏ای است، و ارجاع آن به روشی درست و صالح و بار آمدن مردم با تربیت شایسته، امری دیگر. اسلام قانون صحیح و درستی در این‏باره وضع كرده بود، و لیكن در مدت سیر گذشته‏اش (یعنی چهارده قرن)، گرفتار مجریان غیرصالح بود؛ اولیایی صالح و مجاهد نبودند تا قوانین اسلام را به طور صحیح اجرا كنند. نتیجه‏اش هم این شد كه احكام اسلام تأثیر خود را از دست داد و تربیت اسلامی (كه درصدر اسلام، مردان و زنان نمونه و الگویی بار آورد) متوقف شد و بلكه به عقب برگشت.» (سیدمحمّدحسین طباطبایی رحمه‏الله پیشین، ج ۲، ص ۴۰۹)
منبع : مجله بانوان


همچنین مشاهده کنید