چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


راز ماندگاری نوروز در سنت فرهنگی اسلام


راز ماندگاری نوروز در سنت فرهنگی اسلام
«نوروز» عیدی ماندگار در بین ایرانیان است. تعطیلات نوروزی، مسافرت و سیر و سفر، صله رحم، نو شدن و پوشیدن لباسهای نو و زیبا، خانه تكانی، آشتی افراد قهر با یكدیگر و... از سنت های نیكوی نوروز در بین ایرانیان است. در این مقاله سعی شده است كه به راز ماندگاری نوروز و سنت های پسندیده آن در جامعه ایرانی به ویژه بعد از تلاقی آن با اسلام اشاره شود. اینك مطلب را از نظر می گذرانیم:
● ویژگی ادیان و شرایع قبل از اسلام
الف) منطقه خاورمیانه
پیش از ظهور اسلام، ادیان و شرایع چندی در خاورمیانه وجود داشت. هر یك از این ادیان و مذاهب دارای مناسك آیینی و سنت ها و آداب و رسوم چندی بوده اند كه بدان از آیین دیگری بازشناخته می شدند. البته به جهت همزیستی و خاستگاه مشترك، همان گونه كه تفاوت های آیینی و رسومی در میان ایشان وجود داشت، برخی از مشتركات نیز وجود داشت كه می توانست به عنوان عناصر و مؤلفه های همزیستی مسالمت آمیز میان پیروان ادیان و شرایع مختلف عمل كند. از این روست كه نه تنها در برخی از اشكال و رسوم و نامگذاری ها با هم مشترك بودند بلكه در برخی از داستان ها و افسانه های وجوه مشتركی یافت می شد كه برگرفته از ریشه های مشترك فرهنگی بود.
هر شریعت و آیینی كه در این فرهنگ مشترك پدیدار می شد، مؤلفه ها و عناصری از فرهنگ ها و آیین های پیشین را حفظ می كرد و برخی را كنار می زد و برخی دیگر را در شكل جزیی و یا مفهومی آن تغییر می داد تا هماهنگ و سازوار با اصول و مبانی دین و آیین گردد.
ب) ایران
پیش از ظهور اسلام در منطقه جغرافیایی و فرهنگی ایران كه فرهنگ زرتشتی به عنوان فرهنگ غالب حضور داشت، فرهنگ مانوی، مسیحی، بودایی، برهمایی، یهودی نیز حضور جدی و موثری داشتند.
اگر نگاهی به داستان ابراهیم و آتش و گذری به افسانه سیاووش و آتش بیندازیم درمی یابیم كه مشتركات چندی آنان را به هم پیوند می دهد كه نمی توان از آن به سادگی گذشت. بی گناهی هر دو و اثبات آن با عبور از آتش سوزان و سلامت هر دو و بازتاب آن در آیین های برهمایی و بودایی در سرزمین هند كه بخشی از جغرافیای فرهنگی آریایی، آرامی و ایرانی را شكل می بخشد، نشانه هایی از این تبادل فرهنگی و تعامل فرهنگی سازنده است.
این مسئله بیانگر آن است كه نمی توان از واژگان دینی موجود در تورات و اوستا و متون دینی و مذهبی سنكریت و مانوی و قرآن به سادگی گذشت. بسیاری از واژگان دینی و اصطلاحات از ریشه همسان برخوردار می باشند كه خودنمایی از تاثیر و تاثرپذیری فرهنگ ها و آیین های دینی از یك دیگر می كند. مگر نه این است كه مانویت برداشتی التقاطی از مسیحیت و اوستای زرتشتی است و یا آیین سیك تركیبی از اسلام و مسیحیت و آیین برهمایی و برخی از مناسك بودایی است. آیا نمی توان این مشتركات را نشانه ای از تاثر و تاثیر دایمی و تعامل فرهنگی و آیینی در جوامع بشری به ویژه در مناطق مماس و درگیر دانست؟
● چگونگی تعامل اسلام با فرهنگ ها
به طور كلی در تبیین تعامل اسلام با فرهنگ های دیگر از حیث درون و بیرون منطقه ای به این نكته باید توجه كرد كه اسلام با فرهنگ موجود برخوردی مثبت و سازنده داشته است. به این معنا كه اصول عقلانی و عقلایی فرهنگ های پیشین را پذیرفته، تأیید و امضا كرده است و تنها برخی از اصول خرافی و مؤلفه ها و عناصر غیرعقلایی و غیرعقلانی را نپذیرفته است و یا در برخی به نوعی بازسازی مفهومی دست یازیده است. به عنوان نمونه به مناسك آیینی حج اشاره شده است كه آن را در برخی از موارد پذیرفته و در برخی دیگر بازسازی كرده و در برخی دیگر وازده است. این پذیرش و وازنش و بازسازی برگرفته از اصول توحیدی اسلام با حفظ و پذیرش تفاوت ها و تنوع فرهنگی و قومی است.
اسلام وقتی با عناصر و مولفه های فرهنگ ایرانی روبرو شد همان رفتار و تعاملی را در پیش گرفت كه نسبت به عناصر فرهنگی عرب و تازیان بیابان های حجاز و نجد در پیش گرفته بود. به این معنا كه برخی را پذیرفته و برخی را رد كرده و گروه سومی را بازسازی كرده و متناسب با اصول و مبانی توحیدی سازوار و هماهنگ ساخته است.
از این روست كه برخی از آیین ها و مناسك فرهنگ ایرانی- زرتشتی را وازده و برخی دیگر را پذیرفته و در برخی به بازسازی اقدام نموده است. از آن جمله مناسك آیینی كه مورد پذیرش و یا بازسازی قرار گرفته است، آیین نوروز است. اما پرسش این است كه چرا آیین نوروز مورد پذیرش كلی قرار گرفته و عناصری از آن هم چنان باقی و پا برجا مانده و حتی به عنوان عناصر فرهنگی مثبت مورد تایید شارع قرار گرفته است؟ راز ماندگاری نوروز چیست؟ چه عناصر و مولفه هایی در این آیین وجود دارد كه به عنوان علل و عوامل بقای آیین نوروزی را فراهم آورده است؟
● عناصر سازنده آیین نوروزی
الف) رستاخیز طبیعت
اگر بخواهیم از نگاه قرآن به آیین نوروز بنگریم نخستین چیزی كه به چشم می آید، مساله بهار و رویش دوباره گیاهان و رستاخیز طبیعت است. شاید این از مهم ترین علل و عوامل و نیز از عناصر اصلی جشن بهار و نوروز است. در نگاه ایرانیان فرهنگی (كه شامل گستره ای جغرافیایی از آن سوی هند و چین تا سوریه و كناره های مدیترانه و تا روسیه و ارمنستان و گرجستان و قفقاز و آسیای میانه است) نوروز آغاز رستاخیز طبیعت است.
با ورود خورشید به اعتدال بهاری زمستان سرد مرگ بار از دامن كوه و دشت كوچ می كند و طبیعت دوباره زندگی جدید و نوینی را آغاز می كند. دشت و دمن به گل می نشیند و آن چه تا پیش از این مرده و مرده نما بود زندگی را از سر می گیرد. این مساله مانند رستاخیز انسان است. آدمی را نیز در سن كهولت كه به مرگ به دامن زمین بازگشته است همانند نوروز دوباره از خاك سر بر خواهد آورد و رستاخیزش آغاز می شود.
از این روست كه ایرانیان میان طبیعت و بهار و زندگی دوباره ارتباط تنگاتنگی را یافته اند. در آغازین روزهای بهار به سراغ مردگان گورستان ها می روند و با آنان پیمان دوباره می بندند. یادشان را گرامی می دارند و برای آنان خیرات و مبرات می كنند. آن گاه در روزهای پسین به دشت و دمن می روند و جشن می گیرند. جامگان زیبا می پوشند و خود و زندگی خود را نو می كنند. خانه تكانی از مولفه های اصلی آیین نوروزی است. این نیز همانند زمستان تكانی است كه بهار با خود به ارمغان می آورد.
ب) تشبیه رستاخیز انسان به احیای طبیعت
قرآن هنگامی كه می كوشد تا برای مشركان و كافران مساله رستاخیز و چگونگی زنده شدن مردگان را تبیین كند، به مساله بهار اشاره می كند و می گوید: همان گونه كه در بهار طبیعت دوباره زنده می شود و دانه هایی كه در خاك بوده و به ظاهر بی جان و مرده بودند دوباره جان می گیرند و زندگی و حیات دوباره می یابند، همین گونه است، رستاخیز انسان كه از آغاز بر می آید و دوباره جان می گیرد و زندگی را پس از دادرسی روز رستاخیز ادامه می دهد. آنان كه خرم دین بودند و راستی را برگزیده و دانه های خویش را به تباهی نداده اند آنان هنگامی كه دوباره سر از خاك بر می آورند، به سعادت می رسند و از بهشت برین بهره مند می گردند و آنان كه خود را تباه ساخته اند، در آن روز سر در گریبان كرده و در آتش دوزخ فرو می روند و از آب زقوم می نوشند و جان ها و تن هایشان به تباهی می رود، می میرند و زنده می شوند و این عذاب سخت دردناك است از برای كافران و مشركان.
بنابراین یكی از علل ماندگاری سنت نوروز را باید در ارزشی دانست كه قرآن به مسئله بهار و رستاخیز طبیعت و رستاخیز انسانی می دهد. نوروز در اندیشه اسلامی همانند رستاخیز است. در اندیشه اسلامی رستاخیز نیز روزی نو است. اگر هستی را دو روز بدانیم روزی در دنیا و روزی در آخرت، رستاخیز همان روز نویی است كه انسان دوباره برمی خیزد.
در بخشی از گفت وگوهایی كه قرآن درباره روز رستاخیز نقل و بیان می كند به این مسئله اشاره شده است كه مردگان در روز قیامت از بقای روزی و یا نیم روزی در دنیا سخن می گویند. این خود نشان می دهد كه دنیا در نگره اسلامی و قرآنی روزی و یا نیم روزی بیش نیست. چنان كه در مسئله نوروز بر آن اشاره رفته است. در روایات اسلامی نیز آمده است كه الدهر یومان یوم لك و یوم علیك؛ روزگار و هستی دو روز است روزی به سود تو و روزی به زیان تو. به هر حال سخن از روز و دو روز است و این همان چیزی است كه در نگره ایرانی نوروز نیز دیده می شود. یك روز كهنه كه با بهار تازه می شود و روز دیگری آغاز می شود. این روز یعنی عمری جدید و تازه و زندگی نوین و آغازی دیگر.
ج) صله رحم
از علل دیگر ماندگاری نوروز می توان به مسئله دید و بازدید آن اشاره كرد. در عید نوروز كودك و جوان به سراغ پیران می روند و ضمن احترام و سپاس از ایشان به آنان ارج می نهند. این خود نه تنها به مسئله احترام به بزرگسالان توجه می دهد، بلكه تأكیدی است به مسئله صله ارحام كه یكی از مهم ترین احكام اسلام در حوزه همبستگی اجتماعی و ساخت امت است. صله ارحام امری است كه به عنوان پایه های حفظ همبستگی قومی و امت در اسلام مورد توجه بوده است. برای صله رحم آثار زیادی است كه می توان به تبادل فرهنگی و حفظ اصول وحدت آفرین و جامعه پذیری و مانند آن اشاره كرد. از عناصر و مؤلفه های اصلی جشن نوروزگان، صله رحم است. همین توجه ویژه نوروز به این مسئله موجب شد تا آیین نوروزگان در اسلام فرهنگی به عنوان سنتی مقبول مورد تأیید قرارگیرد.
د) خانه تكانی
از عناصر دیگر آیین نوروزی، خانه تكانی است كه به حفظ سلامت و پاكی خانه و خانواده و جامعه می انجامد. اصول اسلامی بر پاكی و طهارت جسم و جان بنا نهاده شده است. در آیین نوروزی نیز به مسئله پاك كردن خانه از هر گونه خباثت ظاهری و شست و شو توجه شده است كه مورد تایید اسلام است.
هـ) پوشیدن لباس های نو
از دیگر مؤلفه ها و عناصر نوروزی مسئله پوشیدن جامگان نو است كه بیانگر طهارت در پوشش و ظاهر است و اسلام به این مسئله نیز بها و توجه داشته و دارد. در جشن قوم ابراهیم كه قرآن از آن به یوم الزینه یعنی روز زینت و آرایش یاد می كند مردمان خود را به آرایه های مختلف می آراستند تا روزی را به شادی و خوشی در طبیعت بگذرانند. این نیز یكی از مؤلفه های مورد تأیید اسلام است و موجب شد تا آیین نوروزی در فرهنگ اسلامی باقی و پا بر جا بماند.
و) طبیعت دوستی
دیگر راز ماندگاری آیین نوروزی را در فرهنگ اسلامی باید در مسئله طبیعت دوستی در آیین نوروزگان جست. مردمان در این روز به طبیعت می روند و می كوشند تا هر كس به سهم خود گیاهی را بپروراند و پرورش دهد. هر چند در سال های اخیر این مسئله به شكل نمادین پرورش و كشت سبزه درآمده است در گذشته ایرانیان به كشت واقعی دست می زدند. برخی درختی را می كاشتند و برخی دیگر به كاشت و نشا بوته و گیاه اشتغال می ورزیدند.
اكنون در شمال ایران پیش از نوروز كشاورزان دانه برنج را می پروانند و در آغازین روزهای بهار آن را در خزانه می كارند تا پس از چند روز یا هفته به نشا برند و شالیزار را از بوته های سبز برنج پركنند. نمایشی واقعی از طبیعت دوستی. آن چه در آیین نوروزی مورد توجه است همان طبیعت دوستی و پرورش گل و گیاه و درخت است كه به شكل سبزه كاری اكنون به جا مانده است. این رازهایی است كه می توان برای ماندگاری سنت و آیین نوروزی در سنت فرهنگی اسلام یافت. اگر بیشتر درنگ كنید می توانید رازهای دیگری نیز بیابید و به این مؤلفه ها بیافزایید.
محسن آقاخانی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید